ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
995- عن کعب بن مالِکٍt أنَّ رسولَ اللهr کَانَ إِذَا قَدِمَ مِنْ سَفَرٍ، بَدَأ بِالْمَسْجِدِ فَرَکَعَ فِیهِ رَکْعَتَیْنِ. [متفق علیه]([1])
ترجمه: کعب بن مالکt میگوید: رسولاللهr هنگامیکه از سفری باز میگشت، ابتدا به مسجد میرفت و در آن دو رکعت نماز میخواند.
شرح
دو باب دیگر دربارهی آداب سفر را توضیح میدهیم:
باب نخست، به این موضوع میپردازد که شایسته است: انسان پس از سفری طولانیمدت که خانوادهاش را ندیده است، در شب به خانهاش نرود؛ مگر با اطلاع قبلی یا اینکه ضرورتی وجود داشته باشد؛ مثلاً در سفر اذیت شود یا برایش امکان ماندن تا صبح، وجود نداشته باشد. در چنین شرایطی ایرادی ندارد که شبهنگام به خانه برود. همچنین اگر پیشتر به خانوادهاش اطلاع دهد که شبهنگام به خانه میرسد، ایرادی ندارد که نزدشان برود. اما اگر غیبتش طولانی بوده است، نباید در شب به خانه برود؛ علتش را پیامبرr بیان نموده و فرموده است: «لِکَیْ تَمْتَشِطَ الشَّعِثَةُ وَتَسْتَحِدَّ الْمُغِیبَةُ».([2]) یعنی: «...تا زنِ ژولیدهموی، سرش را شانه بزند و موهای زائد بدنش را برطرف کند». به عبارت دیگر: حکمتش این است که زن، فرصت بیابد که خود را برای شوهرش بیاراید و خویش را تمیز کند. البته این مسأله، مقیّد به این است که سفرِ مرد، طولانی شده باشد؛ اما در سفرهای کوتاهمدتی چون سفرهای یکروزه یا دو روزه و امثال آن، هر زمانیکه شخص بخواهد، میتواند نزد خانوادهاش برود. خلاصه اینکه مسافر، پس از بازگشت از سفرهای طولانیمدت نباید در شب به خانه برود؛ مگر از روی ضرورت یا با اطلاع قبلی.
و اما حدیث دوم، به بیان این نکته میپردازد که: انسان پس از بازگشت از سفر، پیش از هر کاری و پیش از رفتن به خانه، به مسجد برود و در آنجا دو رکعت نماز بخواند؛ زیرا پیامبرr در گفتار و کردارش، این عمل را برای امتش سنت قرار داده است. پیامبرr هنگامیکه از سفری باز میگشت، ابتدا به مسجد میرفت و دو رکعت نماز میخواند. همچنین باری جابرt همسفر پیامبرr بود؛ وقتی به مدینه رسیدند، نزد پیامبرr رفت تا پول شتری را که به آن بزرگوار فروخته بود، بگیرد؛ پیامبرr از او پرسید: «آیا به مسجد رفته و نماز خواندهای؟» پاسخ داد: خیر. رسولاللهr فرمود: «ادْخُلْ الْمَسْجِدَ فَصَلِّ رَکْعَتَیْنِ». یعنی: «وارد مسجد شو و دو رکعت نماز بخوان». این، سنتیست که بسیاری از مردم نسبت به آن بیتوجهاند؛ یا نمیدانند و یا به آن اهمیت نمیدهند! لذا شایسته است که انسان، این سنت را زنده کند و هنگامیکه به شهر خود میرسد، پیش از رفتن به خانهاش، ابتدا به مسجد برود و دو رکعت نماز بخواند.
***
([1]) صحیح بخاری، ش: (3088، 4677)؛ و صحیح مسلم، ش: 2769.
([2]) صحیح بخاری، ش: 5246؛ و صحیح مسلم، ش: 5073. (مترجم)
177- باب: دعای مسافر، هنگامیکه باز میگردد و شهر خود را میبیند
حدیث ابنعمر$ که پیش از این در باب تکبیر گفتن مسافر بههنگام بالا رفتن از بلندیها گذشت، در این باب نیز میگنجد.([1])
994- وعن أنسt قال: أقْبَلْنَا مَعَ النَّبیِّr حَتَّى إِذَا کُنَّا بِظَهْرِ الْمَدِینَةِ، قَالَ: «آیِبُونَ، تَائِبُونَ، عَابِدُونَ، لِرَبِّنَا حَامِدُونَ»؛ فَلَمْ یَزَلْ یَقُولُ ذَلِکَ حَتَّى قَدِمْنَا المَدِینَةَ. [روایت مسلم]([2])
ترجمه: انسt میگوید: با پیامبرr به مدینه باز میگشتیم؛ هنگامیکه به بالای مدینه رسیدیم- و مدینه نمایان شد- پیامبرr فرمود: «آیِبُونَ، تَائِبُونَ، عَابِدُونَ، لِرَبِّنَا حَامِدُونَ»([3]) و پیوسته این را میگفت تا اینکه وارد مدینه شدیم.
***
([1]) ر.ک: حدیث شمارهی 983. (مترجم)
([2]) صحیح مسلم، ش: 1345.
([3]) ترجمه: ما باز میگردیم و توبهکنندگان، عبادتگزاران و ستایشگران پروردگارمان هستیم.
176- باب: استحباب رفتن به نزد خانواده در روز و کراهتش در شب بدون ضرورت
992- عن جابرٍt أنَّ رسول اللهr قَالَ: «إِذَا أطال أحَدُکُمُ الغَیْبَةَ فَلا یَطْرُقَنَّ أهْلَهُ لَیْلاً».
وفی روایةٍ: أنَّ رسول اللهr نَهَى أنْ یَطْرُقَ الرَّجُلُ أهْلَهُ لَیْلاً. [متفق علیه]([1])
ترجمه: جابرt میگوید: رسولاللهr فرمود: «هرگاه غیبت هر یک از شما - به سبب سفر- طولانی شد، هرگز در شب - بدون اطلاع قبلی- نزد خانوادهاش نرود».
و در روایتی آمده است: رسولاللهr از اینکه کسی (پس از بازگشت از سفرِ طولانی)، در شب نزد خانوادهاش برود، نهی فرمود.
993- وعن أنسٍt قال: کَانَ رسولُ اللهr لا یَطْرُقُ أهْلَهُ لَیْلاً، وَکَانَ یَأتِیهمْ غُدْوَةً أَوْ عَشِیَّةً. [متفق علیه]([2])
ترجمه: انسt میگوید: رسولاللهr - پس از بازگشت از سفر- در شب نزد خانوادهاش نمیرفت؛ بلکه صبح یا غروب، نزدشان میرفت.
***
([1]) صحیح بخاری، ش: (1801، 5244)؛ و صحیح مسلم، ش: 715.
([2]) صحیح بخاری، ش: 1800؛ و صحیح مسلم، ش: 1928.
175- باب: مستحب بودن تعجیل مسافر پس از پایان کارهایش برای بازگشت به نزد خانوادهاش
991- عن أَبی هریرةt أنَّ رسول اللهr قَالَ: «السَّفَرُ قِطْعَةٌ مِنَ العَذَابِ، یَمْنَعُ أحَدَکُمْ طَعَامَهُ وَشَرابَهُ وَنَوْمَهُ، فَإذَا قَضَى أحَدُکُمْ نَهْمَتَهُ مِنْ سَفَرِهِ، فَلْیُعَجِّلْ إِلَى أهْلِهِ». [متفق علیه]([1])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «سفر، پارهای از عذاب است؛ زیرا انسان را از خوردن و نوشیدن و خوابیدن باز میدارد. بنابراین هریک از شما هدفِ خویش از سفر را بهانجام رساند، هرچه زودتر نزد خانوادهاش باز گردد».
شرح
مؤلف/ در ادامهی مسایل مربوط به سفر به این موضوع پرداخته که مستحب است: مسافر پس از پایان کارهایش در سفر، هرچه زودتر نزد خانوادهاش باز گردد. زیرا مسافر، ناگزیر میشود که شهر و خانوادهی خود را ترک کند؛ در صورتی که خانوادهاش نیاز دارند که بالای سرشان باشد، به آنها رسیدگی کند و در جهت تعلیم و تربیت آنها بکوشد و چهبسا ممکن است مسایلی پیش آید که ضرورت حضورش در کنار خانواده را موجب گردد. از اینرو پیامبرr در حدیثی که مؤلف/ آورده، فرمان داده است که مسافر، پس از به انجام رساندن هدف خویش از سفر، هرچه زودتر نزد خانوادهاش باز گردد. در این حدیث، پیامبرr سفر را بخشی از عذاب برشمرد؛ یعنی: سفر، هم عذاب روحیست و هم عذابِ جسمی. بهویژه در گذشته که امکانات سفر اندک بود و مسافرت با پای پیاده یا چارپایان انجام میشد و در گرمای تابستان و سرمای زمستان، سختیهای فراوانی بههمراه داشت. از اینرو پیامبرr فرمود: «سفر، پارهای از عذاب است؛ زیرا انسان را از خوردن و نوشیدن و خوابیدن باز میدارد». چراکه مسافر مشغلهی فکری دارد و نمیتواند همانند روزهای عادی، بخورد و بیاشامد یا بهاندازهی کافی استراحت کند. لذا باید بکوشد تا هرچه زودتر به شهر و دیار خویش باز گردد تا هم فرصت کافی برای استراحت داشته باشد و هم به خانوادهی خویش، بهویژه مسایلی تربیتی و اموزشی آنان رسیدگی نماید. لذا درمییابیم که ماندن در نزد خانواده از ترکِ آنها و رفتن به سفر، برتر است؛ مگر اینکه ضرورتی وجود داشته باشد؛ زیرا خانواده به او نیاز دارند. چنانکه مالک بن حویرثt با بیست تن از جوانان همسن و سالش نزدِ پیامبرr آمدند و بیست شب نزدش ماندند. رسولاللهr دریافت که آنها مشتاق خانوادهی خود شدهاند؛ از اینرو به آنان فرمود: «ارْجعُوا إِلى أَهْلیکم فَأَقِیمُوا فِیهِم، وَعلِّموهُم وَمُرُوهُم...».([2]) یعنی: «نزدِ خانوادههایتان باز گردید و نزدِ آنها اقامت نمایید و آنها را تعلیم دهید و آنها را - به نماز و سایر احکام اسلام- امر کنید».
لذا شایسته نیست که انسان بیش از حدّ ضرورت، خانوادهاش را تنها بگذارد و در کنارشان نباشد؛ بلکه بهاندازهی نیاز بسنده نماید و پس از انجامِ کارهایش هرچه زودتر نزد خانوادهاش باز گردد.
***
([1]) صحیح بخاری، ش: 1804؛ و صحیح مسلم، ش: 1927.
([2]) این حدیث پیشتر بهشمارهی 717 آمده است. (مترجم)
174- باب: دعای مسافر، هنگام توقف یا اتراق کردن در جایی
989- عن خولة بنتِ حَکِیمٍ& قالت: سَمِعْتُ رسولَ اللهr یَقُولُ: «مَنْ نَزَلَ مَنْزِلاً ثُمَّ قَالَ: أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ، لَمْ یَضُرَّهُ شَیْءٌ حَتَّى یَرْتَحِلَ مِنْ مَنْزِلِهِ ذَلِکَ». [روایت مسلم]([1])
ترجمه:خوله بنت حکیم& میگوید: از رسولاللهr شنیدم که میفرمود: «هرکس در جایی اتراق کند و سپس بگوید: "أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ"([2])، هیچ چیزی به او آسیب نمیرساند تا آنکه از آنجا کوچ کند».
990- وعن ابن عمر$ قَالَ: کَانَ رسول اللهr إِذَا سَافَرَ فَأقْبَلَ اللَّیْلُ، قال: «یَا أرْضُ، رَبِّی وَرَبُّکِ اللهُ، أعُوذُ بِاللهِ مِنْ شَرِّکِ وَشَرِّ مَا فِیکِ، وَشَرِّ مَا خُلِقَ فِیکِ، وَشَرِّ مَا یَدِبُّ عَلَیْکِ، أعُوذُ بالله مِنْ شَرِّ أسَدٍ وَأسْوَدٍ، وَمِنَ الحَیَّةِ وَالعَقْرَبِ، وَمِنْ سَاکِنِ البَلَدِ، وَمِنْ وَالِدٍ وَمَا وَلَدَ». [روایت ابوداود]([3])
ترجمه: ابنعمر$ میگوید: رسولاللهr هنگامی که به مسافرت میرفت و شب فرا میرسید، میفرمود: «یَا أرْضُ، رَبِّی وَرَبُّکِ اللهُ، أعُوذُ بِاللهِ مِنْ شَرِّکِ وَشَرِّ مَا فِیکِ، وَشَرِّ مَا خُلِقَ فِیکِ، وَشَرِّ مَا یَدِبُّ عَلَیْکِ، أعُوذُ بالله مِنْ شَرِّ أسَدٍ وَأسْوَدٍ، وَمِنَ الحَیَّةِ وَالعَقْرَبِ، وَمِنْ سَاکِنِ البَلَدِ، وَمِنْ وَالِدٍ وَمَا وَلَدَ».([4])
شرح
این دو حدیث دربارهی دعاهاییست که مسافر، هنگام توقف یا اتراق کردن در جایی میگوید. در حدیث خوله بنت حکیم& آمده است: رسولاللهr فرمود: «هرکس در جایی اتراق کند و سپس بگوید: "أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ"، هیچ چیزی به او آسیب نمیرساند تا آنکه از آنجا کوچ کند»؛ یعنی: وقتی این دعا را بگوید، تا زمانی که آنجاست، هیچ آسیبی به او نمیرسد. کلمات کامل الله، هم شامل کلامِ تکوینی او میشود و هم شامل کلام تشریعیاش؛ الله متعال در این آیه (=آیهی 82 سورهی «یس») به کلام تکوینی خویش اشاره فرموده است:
﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَیًۡٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٨٢﴾ [یس: ٨٢]
شأن او، این است که چون (پیدایش) چیزی را اراده کند، فقط به آن میگوید: «موجود شو» و بیدرنگ موجود میشود.
لذا وقتی دعای مذکور در حدیث را بگویید، الله متعال با کلامِ تکوینی خویش، آنچه را که به شما آسیب میرساند، از شما دور میکند. کلام شرعی الله متعال نیز از هر بدی و شرّی حفظ میکند؛ چه پیش از نزول بلا و چه پس از آن. بهعنوان مثال: همانگونه که از پیامبر اکرمr ثابت است، خواندن «آیةالکرسی» از نزدیک شدن شیطان به انسان پیشگیری میکند. در حدیث آمده است: هر کس در شب «آیةالکرسی» را بخواند، نگهبانی از سوی الله متعال بر او گماشته میشود و هیچ شیطانی تا صبح، به او نزدیک نمیگردد.
و اما پس از نزول بلا یا ابتلا به چیزی: از پیامبرr ثابت است که سورهی «فاتحه» بر هر بیماری که خوانده شود، آن بیمار بهبود مییابد. زیرا قرآن، شِفاست:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَتۡکُم مَّوۡعِظَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡ وَشِفَآءٞ لِّمَا فِی ٱلصُّدُورِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ ٥٧﴾ [یونس : ٥٧]
ای مردم! بهراستی پندی از سوی پروردگارتان آمده که مایهی بهبودی و درمان بیماریهاییست که در سینههاست و هدایت و رحمتی برای مومنان است.
پس ای برادر و خواهر مسلمان! وقتی در جایی فرود میآیید و برای استراحت و خوابیدن در مکانی از خشکی یا دریا توقف و اتراق میکنید، حتماً این دعا را بخوانید: «أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ» و تا زمانی که آنجا هستید، آسیبی به شما نمیرسد.
([1])صحیح مسلم، ش: 2708.
([2]) ترجمهی دعا: «پناه میبرم به کلام کامل و صفاتِ بیعیب الله، از شر آنچه آفریده است». این، یکی از احادیثیست که از آن صفت کلام برای الله متعال ثابت میشود. البته شارح/ در شرح این حدیث، مفاهیم و مصادیق کلمات کامل الاهی را توضیح داده است. (مترجم)
([3]) ضعیف است؛ آلبانی/ در الکلم الطیب، ص: 64، این حدیث را ضعیف دانسته است.
([4]) ترجمه: «ای زمین! پروردگار من و تو، الله است؛ از شرّ تو و از شرّ آنچه در توست، و از شرّ آنچه در تو آفریده شده است، و از شر آنچه بر روی تو میجنبد، به الله پناه میبرم؛ از شرّ شیر و انسان ستمکار، و از مار و عقرب و جنهای ساکن در این سرزمین و از شیطان و تبارش به الله پناه میبرم».