اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

108- باب: ناپسند بودن خوردن در حالِ تکیه زدن بر پهلو

108- باب: ناپسند بودن خوردن در حالِ تکیه زدن بر پهلو

750- عن أبی جُحَیْفَةَ وهبِ بنِ عبد اللهt قال: قال رسولُ اللهr: «لا آکُلُ مُتَّکِئًا». [روایت بخاری]([1])

ترجمه: ابوجُحَیفه، وهب بن عبداللهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «تکیه‌زده، چیزی نمی‌خورم».

[خطابی می‌گوید: یعنی هنگام غذا خوردن مانندِ افراد پُرخور، بر فرش و پُشتی تکیه نمی‌زد؛ بلکه چمباتمه می‌زد یا مانندِ کسی که عجله و قصدِ برخاستن دارد، سرِ پا می‌نشست و اندکی می‌خورد. این، مفهومِ کلام خطابی‌ست. هم‌چنین گفته‌اند: تکیه زدن بدین معناست که کسی هنگامِ نشستن بر پهلوی خود کج شود. و الله، داناتر است.]

751- وَعَنْ أَنسٍt قال: رَأَیْتُ رسولَ اللهr جالسًا مُقْعِیًا یَأْکُلُ تَمْرًا. [روایت مسلم]([2])

ترجمه: انسt می‌گوید: رسول‌اللهr را دیدم که نشسته و چمباتمه([3]) زده بود و خرما می‌خورد.

شرح

مؤلف/ در ادامه‌ی آداب غذا خوردن، بابی بدین عنوان گشوده است: «ناپسند بودن خوردن در حال تکیه زدن بر پهلو». خوردن از نظر طرز نشستن بر دو گونه است: یک نوعِ آن ممنوع، و بر خلافِ روشِ پیامبرr می‌باشد؛ بدین‌سان که انسان بر پهلوی خود تکیه زنَد و چیزی بخورَد. زیرا تکیه زدن، نشان‌گر خودبینی و غرور است. هم‌چنین خوردن در چنین حالتی زیان‌بار است. زیرا در این حالت، مجرای غذا، کج و غیرطبیعی‌ست و این، برای بدن و دستگاه گوارش، زیان دارد. از این‌رو همان‌گونه که در حدیث عبدالله بن وهب سواریt آمده است: پیامبرr فرمود: «تکیه‌زده، چیزی نمی‌خورم». یعنی روشِ من، این نیست که بر پهلو تکیه بزنم و چیزی بخورم. و این، دو علت دارد که بیان کردیم: علتی معنوی که همان خودبینی و غرور است و نیز علتی جسمی؛ یعنی این روشِ غذا خوردن برای بدن زیان‌ دارد.

مؤلف/ حدیثی بدین مضمون ذکر کرده است که انسt می‌گوید: «رسول‌اللهr را دیدم که نشسته و چمباتمه زده بود و خرما می‌خورد». یعنی ساق‌هایش را بالا گرفته و روی نشیمنگاه خود نشسته بود. پیامبرr از آن جهت چمباتمه می‌زد که مطمئن و خاطرجمع نباشد و زیاد نخورَد. زیرا معمولاً کسی که خاطرجمع می‌نشیند، زیاد می‌خورَد. گرچه گاه خلافِ این هم دیده می‌شود؛ یعنی برخی از افراد با این‌که خاطرجمع به نظر نمی‌رسند، باز هم زیاد می‌خورند و برخی کاملاً عادی می‌نشینند و بدون عجله، اما اندک می‌خورند. در هر حال، یکی از روش‌های کم‌خوری یا کم کردن غذا، اینست که انسان، هنگام غذا خوردن، چمباتمه زَند و خاطرجمع ننشیند.

نتیجه این‌که دو روش نشستن برای غذا خوردن وجود دارد: یکی، تکیه زدن بر پهلوست که روش پیامبرr نمی‌باشد و سایر شیوه‌های نشستن، جایز است و بهترین روش، همان است که ذکر شد؛ یعنی چمباتمه زدن یا نشستن به‌گونه‌ای که گویا انسان، عجله و قصدِ برخاستن دارد تا بدین‌سان کم‌تر غذا بخورد. زیرا پُرخوری، پسندیده نیست. بهترین روش، اینست که انسان تا می‌تواند یک‌سوم شکمش را برای غذا، یک‌سوم آن را برای آب و یک‌سوم را برای تنفّس خود، قرار دهد. البته ایرادی ندارد که هر از چند گاهی، شکمِ سیر بخورد.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 5398.

([2]) صحیح مسلم، ش: 2044.

([3]) چمباتمه زدن، بدین معناست که انسان، ساق‌ها و زانوان خود را در بغل بگیرد و روی نشیمنگاه خود بنشیند. [مترجم]

107- باب: امر به خوردن از کنارِ ظرف و نهی از خوردن از وسطِ آن

107- باب: امر به خوردن از کنارِ ظرف و نهی از خوردن از وسطِ آن

در این‌باره، همان حدیثی‌ست که بخاری و مسلم روایت کرده‌اند و پیش‌تر ذکر شد؛ پیامبرr فرمود: «وکُل ممَّا یلیکَ». یعنی: «و از جلوی خود بخور».

748- عن ابن عباس$ عَنِ النَّبِیِّr قال: «الْبَرَکَةُ تَنْزِلُ وَسَطَ الطَّعَام فَکُلُوا مِنْ حَافَّتَیْهِ ولاَ تَأْکُلُوا مِن وَسَطِهِ». [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی گوید: حسن صحیح است.]([1])

ترجمه: ابن‌عباس$ می‌گوید: پیامبرr فرمود: «برکت در وسط غذا نازل می‌شود؛ پس از دو طرفِ آن بخورید و از وسطِ آن نخورید».

749- وعن عبدِ الله بن بُسْرٍt قال: کان لِلنَّبِیِّr قَصْعَةٌ یُقالُ لَهَا الْغَرَّاءُ، یحْمِلُهَا أَرْبَعَةُ رِجالٍ، فَلمَّا أَضْحوا وَسَجَدُوا الضُّحى أُتِی بتَلْکَ الْقَصْعَةِ، یعنی وقد ثُرِدَ فیها، فالتَفُّوا علیها، فَلَمَّا کَثُرُوا جَثَا رسولُ اللهr فقالَ أَعرابیٌّ: ما هذه الجِلْسةُ؟ قال رسولُ اللّهr: «إِنَّ الله جَعَلَنِی عَبْداً کَرِیماً، ولَمْ یجْعَلْنی جَباراً عَنیداً»، ثمَّ قال رسولُ اللهr: «کُلُوا مِنْ حَوَالَیْهَا، وَدَعُوا ذِرْوَتَهَا یُبَارَکْ فیها». [روایت ابوداود با اِسناد نیکو.]([2])

ترجمه: عبدالله بن بُسرt می‌گوید: پیامبرr کاسه‌ای داشت که به آن «غرّاء» گفته می‌شد و چهار مرد آن را حمل می‌کردند. هنگامِ چاشت شد و اصحاب، نماز ضحی (چاشت) خواندند؛ در آن هنگام کاسه را آوردند، در حالی که در آن نان ترید شده بود. اطرافش جمع شدند و چون زیاد گشتند، رسول‌اللهr دو زانو نشست. صحرانشینی گفت: این چه نشستنی‌ست؟ رسول‌اللهr فرمود: «الله، مرا بنده‌ای بخشنده و خوش‌خو قرار داده و مرا متکبر و خودسَر نگردانیده است»؛ آن‌گاه افزود: «از اطراف آن بخورید و بالای آن- یعنی وسطش- را بگذارید تا بابرکت شود».

 

شرح

این باب که مؤلف/ در بخش آداب غذا خوردن گشوده است، به همان موضوعی می‌پردازد که پیش‌تر به آن اشاره کردیم؛ این‌که شایسته است از اطراف ظرف، غذا بخوریم، نه از بالا یا وسطِ آن. چنان‌که در حدیث عبدالله بن عباس و عبدالله بن بسرy بدین نکته تصریح شده است. هم‌چنین هنگامی که دو یا چند نفر با هم غذا می‌خورند، هرکس باید از جلوی خود بخورد.

این‌که پیامبرr فرمود: «برکت در وسط غذا نازل می‌شود»، نشان می‌دهد که وقتی انسان از بالای غذا، یعنی از وسطِ آن بخورد، برکتش از میان می‌رود. علما گفته‌اند: مگر این‌که غذای متنوعی باشد؛ مثلاً گوشت در وسطِ ظرف باشد؛ در این صورت اشکالی ندارد که برای برداشتن گوشتِ مورد علاقه‌ی خود که در وسطِ ظرف است، دست خود را دراز کنید؛ زیرا گوشت یا غذای مورد علاقه‌ی شما فقط در وسطِ ظرف قرار دارد. چنان‌که پیامبرr برای برداشتن تکه‌های کدو، دستش را این سو و آن سوی ظرف می‌برد.

حدیث عبدالله بن بسرt نشان‌گر مستحب بودن دو رکعت ضحی (چاشت) است؛ زیرا در این روایت آمده است: «هنگامِ چاشت شد و اصحاب، نماز ضحی (چاشت) خواندند». زمان نماز ضحی، از هنگام بالا آمدن خورشید به‌اندازه‌ی یک نیزه، یعنی پانزده پس از طلوع خورشید تا ده دقیقه قبل از زوال آفتاب است. نماز ضحی (چاشت) سنت می‌باشد و چه خوب است که انسان بر آن پای‌بندی کند؛ زیرا همان‌گونه که در حدیث آمده: «هر صبح (هر روز) در برابر هر مفصل انسان، یک صدقه لازم است؛ هر «سبحانالله» گفتن، یک صدقه است؛ هر «الحمدلله» گفتن، یک صدقه است؛ هر «لا اله الا الله» گفتن، یک صدقه است؛  هر «الله اکبر» گفتن، یک صدقه است؛ هر امر به معروف، صدقه است؛ هر نهی از منکر، صدقه است؛ و به جای همه‌ی این‌ها، خواندن دو رکعت نماز «ضحی» کافی‌ست».([3]) این، نشان می‌دهد که به‌جا آوردن نماز ضحی در هر روز، سنت است.

حدیث عبدالله بن بسرt نشان‌گر اینست که انسان نباید هنگام خوردن، تکیه زده باشد؛ بلکه دو زانو یا در حالتی بنشیند که زیاد غذا نخورَد. زیرا پیامبرr درباره‌ی منع از پُرخوری فرموده است: «مَا ملأَ آدمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطنِه، فإِنْ کَانَ لا مَحالَةَ، فَثلُثٌ لطَعَامِه، وثُلُثٌ لِشرابِه، وَثُلُثٌ لِنَفَسِهِ».([4]) یعنی: «انسان، ظرفی بدتر از شکمش را پُر نمی‌کند؛ و اگر- به خوردن غذای بیش‌تر- ناچار باشد، پس یک‌سوم شکمش را برای غذا، یک‌سوم آن را برای آب و یک‌سوم را برای تنفّس خود، قرار دهد».

شاید کسی بگوید: در این صورت، آدم قبل از نوبتِ بعدیِ غذا، گرسنه می‌شود. می‌گوییم: هر وقت گرسنه شدید، بخورید؛ اما اگر به روش مذکور در این حدیث عمل کنید، معده‌ی شما سبک‌تر و هضم غذا آسان‌تر خواهد بود. این، طبّ نبوی‌ست که وقتی احساس گرسنگی می‌کنید یا میلِ غذا خوردن دارید، بخورید. البته ایرادی ندارد که هر از چند گاهی، شکمِ سیر بخورید؛ زیرا وقتی پیامبرr از ابوهریرهt خواست که از اصحاب صفه پذیرانی کند و ظرفِ شیر را یکی پس از دیگری به آن‌ها بدهد، در پایان به وی فرمود: «بنشین و بنوش». و ابوهریره نشست و نوشید. دوباره فرمود: «بنوش». و ابوهریرهt نوشید؛ و پیامبرr هم‌چنان می‌فرمود: «بنوش»، تا این‌که ابوهریرهt گفت: «نه؛ سوگند به ذاتی که شما را به‌حق مبعوث کرده است، دیگر راه ندارد و نمی‌توانم». یعنی آن‌قدر خورده‌ام که دیگر، جا ندارم.([5]) البته شایسته است که در خوردن، بیش‌تر مطابق این رهنمود نبوی عمل کنید که یک‌سوم شکم را برای غذا، یک‌سوم آن را برای آب و یک‌سوم را برای تنفّس خود، قرار دهید.

***




([1]) صحیح أبی داود، آلبانی/، ش: 3206.

([2]) صحیح الجامع، ش: 4833؛ و السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 2105؛ و صحیح أبی داود، ش: 3207.

([3]) ر.ک: حدیث شماره‌ی 120. [مترجم]

([4]) ر.ک: حدیث شماره‌ی 521. [مترجم]

([5]) ر.ک: حدیث شماره‌ی 507. [مترجم]

106- باب: کسی که می‌خورد و سیر نمی‌شود، چه بگوید و چه انجام دهد؟

106- باب: کسی که می‌خورد و سیر نمی‌شود، چه بگوید و چه انجام دهد؟

747- عن وَحْشیِّ بنِ حربt أَنَّ أَصحابَ رسولِ اللهr قالُوا: یا رسولَ الله، إِنَّا نَأْکُلُ ولا نَشْبَعُ؟ قال: «فَلَعَلَّکُمْ تَفْترِقُونَ» قالُوا: نَعَمْ. قال: فَاجْتَمِعُوا عَلى طَعَامِکُمْ، وَاذْکُرُوا اسْمَ الله، یُبَارَکْ لَکُمْ فیه». [روایت ابوداود]([1])

ترجمه: وحشی بن حربt می‌گوید: اصحاب رسول‌اللهr عرض کردند: ای رسول‌خدا! هرچه می‌خوریم، سیر نمی‌شویم؟! فرمود: «شاید شما جدا از هم غذا می‌خورید؟» گفتند: بله. فرمود: «با هم غذا بخورید و بسم الله بگویید تا غذای شما بابرکت شود».

شرح

مؤلف/ در بخش آداب غذا خوردن، دو بابِ دیگر گشوده است:

بابِ نخست درباره‌ی نهی از دوتا دوتا خوردن خرما و امثال آن در هنگامی‌ست که چند نفر با هم می‌خورند، مگر این‌که دوستانش اجازه دهند. عادت مردم، این است که معمولاً خرما و امثال آن را یکی‌یکی می‌خورند؛ لذا وقتی چند نفر یک‌جا و به صورت دسته‌جمعی می‌خورند، نباید دوتا دوتا بخورید؛ یعنی نباید دو خرما را با هم در دهان بگذارید. چون بدین‌سان بیش از دوستان خود خورده‌اید و این، انصاف نیست؛ مگر این‌که اجازه بگیرید و بگویید: آیا اجازه می‌دهید دوتا دوتا بخورم؟ اگر اجازه دادند، ایرادی ندارد.

این نکته را باید درباره‌ی تمام خوراکی‌ها یا میوه‌هایی- چون انگور- که دانه به دانه میل می‌شوند، رعایت کنیم. اما وقتی تنهایی مشغول خوردن هستیم، دوتا دوتا خوردن، ایرادی ندارد؛ مگر این‌که امکانِ پریدن در گلو یا خفه شدن وجود داشته باشد. مردم درست گفته‌اند که لقمه‌ی بزرگ، گلوگیر است. پس اگر این خطر وجود داشت، دوتا دوتا نخورید؛ زیرا برای انسان ضرر دارد و جسم و جانِ انسان، امانتی الهی‌ست و آسیب رساندن به جسم، جایز نیست.

سپس مؤلف/ روایتی بدین مضمون نقل کرده که ابن‌عمر$ می‌گوید: پیامبرr از دوتا دوتا خوردن منع کرده است؛ مگر این‌که شخص از برادرش- یعنی کسی که با اوست- اجازه بگیرد.

و اما باب دوم، درباره‌ی کسی‌ست که هرچه می‌خورَد، سیر نمی‌شود؛ این، چند علت دارد:

از جمله این‌که هنگام غذا خوردن بسم الله نمی‌گوید؛ اگر انسان هنگام غذا خوردن بسم‌الله نگوید، شیطان با او غذا می‌خورَد و بدین‌سان برکت از غذایش برداشته می‌شود.

یکی دیگر از عوامل بی‌برکت شدن غذا، اینست که از بالای ظرف، غذا می‌خورد؛ این هم برکت را از میان می‌برد. زیرا پیامبرr از غذا خوردن از بالای ظرف که محلِ نزول برکت می‌باشد، منع نموده است؛ پس باید از کناره‌های ظرف، غذا خورد.

جدا از هم غذا خوردن، بی‌برکتی می‌آورَد. زیرا لازمه‌اش اینست که هر کسی در ظرفِ مخصوص خود غذا بخورد؛ در نتیجه غذا پراکنده می‌شود و برکتش از میان می‌رود. زیرا اگر برای هر نفری یک ظرف اختصاص دهید، غذا پراکنده می‌گردد. اما اگر غذا در یک ظرف باشد و همه با هم غذا بخورند، برکت می‌کند.

این‌جاست که درمی‌یابیم با هم غذا خوردن، نیک و پسندیده است؛ یعنی چه خوب است که هر پنج یا ده نفر در یک ظرف غذا بخورند. این، غذا را بابرکت می‌‌گرداند. همان‌گونه که جدا غذا خوردن، مایه‌ی بی‌برکتی‌ست.

***




([1]) صحیح أبی داود، آلبانی/، ش: 3199.

105- باب: نهی از دوتا دوتا خوردن خرما و امثال آن هنگامی که با هم می‌خورند، مگر با اجازه‌ی جمع

105- باب: نهی از دوتا دوتا خوردن خرما و امثال آن هنگامی که با هم می‌خورند، مگر با اجازه‌ی جمع

746- عن جبَلَةَ بن سُحَیْم قال: أَصابَنا عامُ سَنَةٍ معَ ابْنِ الزُّبَیْرِ، فرُزقْنَا تَمْراً، وَکانَ عَبْدُ الله بنُ عمر$ یَمُرُّ بِنَا ونحْنُ نأْکُلُ، فیقولُ: لا تُقَارِنُوا، فإِنَّ النَّبِیَّr نَهَى عَنِ الإقرانِ، ثُمَّ یقولُ: «إِلاَّ أَنْ یَسْتَأْذِنَ الرَّجُلُ أَخَاهُ». [متفقٌ علیه]([1])

ترجمه: جبله بن سُحیم می‌گوید: در زمانِ حکم‌رانیِ - عبدالله- بن زبیر قحطی به ما رسید؛ مقداری خرما-به عنوان جیره- به ما داده شد. مشغولِ خوردن بودیم که عبدالله بن عمر$ از کنارِ ما گذشت و فرمود: دوتا دوتا نخورید؛ زیرا پیامبرr از دوتا دوتا خوردن منع کرده است. سپس - ابن‌عمر- می‌فرمود: «مگر این‌که شخص از برادرش- یعنی کسی که با اوست- اجازه بگیرد».




([1]) صحیح بخاری، ش: 5446؛ و صحیح مسلم، ش: 2045.

104- باب: غذا خوردن از جلوی خود و آموزش آداب غذا خوردن به کسی که بد غذا می‌خورد

104- باب: غذا خوردن از جلوی خود و آموزش آداب غذا خوردن به کسی که بد غذا می‌خورد

744- عن عُمَرَ بنِ أبی سلَمةَ قال: کُنْتُ غُلاماً فی حجْرِ رسول اللهr وکَانَتْ یَدِی تَطِیشُ فی الصَّحْفَةِ، فقال لی رسولُ اللهr: «یا غُلامُ سمِّ الله تعالى، وَکُلْ بِیمِینِکَ، وکُل ممَّا یلیکَ». [متفقٌ علیه]([1])

ترجمه: عمر بن ابوسلمهt می‌گوید: پسربچه‌ای در دامان پیامبرr بودم و دستم در ظرف غذا دور می‌زد (و از هر سوی ظرف، لقمه برمی‌داشتم). رسول‌اللهr به من فرمود: «ای پسر! بسم‌الله بگو و با دست راست، و از جلوی خود بخور».

745- وعنْ سلمةَ بنِ الأَکْوعt أَنَّ رَجُلاً أَکَل عِنْدَ رسولِ اللهr بِشِمالِهِ فقال: «کُلْ بِیَمِینِکَ». قال: لاَ أَسْتَطِیع. قال: «لا اسْتَطَعْتَ»؛ مَا مَنَعَهُ إِلاَّ الکبْر. قال: فما رَفَعها إِلى فِیه. [روایت مسلم]([2])

ترجمه: سلمه بن اکوعt می‌گوید: شخصی، نزد رسول‌اللهr با دست چپ خود، غذا خورد؛ پیامبرr به او فرمود: «با دست راستِ خود بخور». آن مرد گفت: نمی‌توانم. پیامبرr فرمود: «هیچ‌گاه نتوانی». چیزی جز کبر، آن مرد را از اطاعت بازنداشت؛ از آن پس نمی‌توانست دست راستش را به سوی دهانش بلند کند.

شرح

مؤلف/ در بخش آداب غذا خوردن، بابی بدین عنوان گشوده است: «غذا خوردن از جلوی خود و آموزش آداب غذا به کسی که بد غذا می‌خورد».

پیش‌تر این نکته را بیان کردیم که خوردن و آشامیدن، با دستِ راست واجب می‌باشد؛ لذا خوردن و آشامیدن با دستِ چپ حرام است و هرکس با دستِ چپش بخورد و بیاشامد، گنهکار می‌باشد و از الله و پیامبرش نافرمانی کرده و مانندِ شیطان و دوستان وی که همان کفار هستند، عمل نموده است.

بر هر مسلمانی واجب است که با دستِ راستِ خود بخورد؛ مگر این‌که معذور باشد، مثلاً دست راستش فلج باشد. چنان‌که اللهU می‌فرماید:

﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ                                          [التغابن : ١٦]     

تا می‌توانید، تقوای الله پیشه کنید.

از این‌رو مؤلف/ حدیثی بدین مضمون ذکر کرده است که سلمه بن اکوعt می‌گوید: شخصی، نزد رسول‌اللهr با دست چپ خود، غذا خورد؛ پیامبرr به او فرمود: «با دست راستِ خود بخور». آن مرد گفت: نمی‌توانم. پیامبرr فرمود: «هیچ‌گاه نتوانی». چیزی جز کبر، آن مرد را از اطاعت بازنداشت؛ از آن پس نمی‌توانست دست راستش را به سوی دهانش بلند کند.

در این روایت آمده است: «چیزی جز کبر، آن مرد را از اطاعت بازنداشت». یعنی سرکشی از فرمانِ پیامبرr باعث شد که پیامبرr بر ضدِ او دعا کند. و معنای دیگرش، این‌که تکبر او را از خوردن با دستِ راست بازداشت. در هر صورت، پیامبرr برایش بددعایی کرد؛ لذا دستِ آن شخص فلج شد و دیگر نمی‌توانست آن را به سوی دهانش بلند کند.

پیامبرr خبر داده است که شیطان، با دست چپش می‌خورد و می‌آشامد؛ لذا برای خوردن و آشامیدن دو روش پیشِ رویِ ماست: یکی، روشِ پیامبرr و دیگری، روشِ شیطان. پیامبرr با دستِ راستش می‌خورد و می‌نوشید و شیطان با دستِ چپش می‌خورد و می‌آشامد. حال کدام روش را انتخاب می‌کنید؟

از این‌رو دوستانِ شیطان، یعنی یهودیان، نصارا و مشرکان، معمولاً به این مسأله اهمیت نمی‌دهند و بیش‌تر با دستِ چپ می‌خورند و می‌نوشند. چون دوستان شیطان هستند و شیطان بر آنان حکم می‌رانَد. لذا دقت کنید که مانندِ آن‌ها نباشید.

برخی از مردم، لیوان را با دست چپِ خود می‌گیرند و می‌گویند: بدین خاطر با دستِ چپم آب می‌نوشم که دست راستِ من چرب است و نمی‌خواهم، لیوان هم چرب شود. می‌گوییم: بگذار چرب گردد؛ آلوده به نجاست که نمی‌شود؛ شسته خواهد شد. یا انگشتان سبابه و شست خود را به صورت حلقه درآورید و بدین‌سان لیوان را بگیرید تا کم‌تر چرب شود. به‌ویژه که بسیاری معمولاً لیوان‌های امروزی، فلزی یا شیشه‌ای (بلورین) است و شستن آن‌ها دشوار نیست؛ هم‌چنین برخی از مردم از لیوان‌های یک بار مصرف استفاده می‌کنند. در هر حال هیچ عذر و بهانه‌ای برای خوردن و آشامیدن با دست چپ، پذیرفته نیست؛ زیرا خوردن و آشامیدن با دست چپ، حرام است و اعمال حرام، تنها در شرایط اضطراری و گریزناپذیر، جایز است؛ یعنی اگر کسی، دست راستش شکسته یا فلج باشد و نتواند آن را به سوی دهانش بالا ببرد، این، ضرورت یا حالتِ اضطراری محسوب می‌شود و برای چنین فردی خوردن و آشامیدن با دست چپ، جایز است. کسی که با دست چپش می‌خورد و می‌نوشد، از الله و پیامبرش نافرمانی می‌کند؛ زیرا پیامبرr از این عمل نهی کرده است. این، یعنی نافرمانی از پیامبرr و نافرمانی از پیامبرr نافرمانی از خداست. الله متعال می‌فرماید:

﴿مَّن یُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَۖ                                 [النساء : ٨٠]      

کسی که از پیامبر اطاعت کند، از الله اطاعت نموده است.

هم‌چنین می‌فرماید:

﴿وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلٗا مُّبِینٗا ٣٦          [الأحزاب : ٣٦]     

و هرکس از الله و پیامبرش نافرمانی کند، دچار گمراهی آشکاری شده است.

پیامبرr هیچ چیزی از پیشِ خود نگفته است؛ بلکه او فرستاده‌ی پروردگار جهانیان بود که پیام‌های الهی را ابلاغ کرد.

مؤلف/ روایتی از عمر بن ابوسلمهt نقل کرده است. عمر بن ابوسلمهt ناپسری یا پیش‌زاده‌ی پیامبرr بود؛ زیرا پسرِ همسر ایشان، ام‌سلمه& بوده است. ام‌سلمه& پیش از ازدواج با پیامبرr همسرِپسرعمویش، ابوسلمهt بود و او را خیلی دوست داشت. وقتی ابوسلمهt از دنیا رفت، پیامبرr بر بالینش حاضر شد؛ در آن هنگام چمشان ابوسلمهt باز مانده بود. پیامبرr فرمود: «إِنَّ الرُّوح إِذَا قُبِضَ تَبِعَهُ الْبَصَر». یعنی: «وقتی روح از تَن جدا می‌شود، چشم آن را دنبال می‌کند». زیرا روح، جسمِ لطیفی‌ست که از بدن خارج می‌گردد و نمی‌توانیم آن را ببینیم؛ البته مُرده، آن را می‌بیند و مشاهده می‌کند که چگونه از پیکرش بیرون می‌آید. پیامبرr فرمود: «إِنَّ الرُّوح إِذَا قُبِضَ تَبِعَهُ الْبَصَر». یعنی: «وقتی روح از تَن جدا می‌شود، چشم آن را دنبال می‌کند». برخی از افراد خانواده‌ی ابوسلمهt همین‌که این سخن پیامبرr را شنیدند، دریافتند که ابوسلمهt وفات کرده است؛ لذا آه و واویلا سر دادند و حتی آرزوی مرگ کردند. همان‌طور که عادتِ برخی از مردم است؛ چنان‌که عادت دوران جاهلیت بود. پیامبرr فرمود: «لا تَدْعُوا عَلَى أَنْفُسِکُمْ إِلا بِخَیْرٍ، فَإِنَّ الْمَلائِکَةَ یُؤَمِّنُونَ عَلَى مَا تَقُولُونَ». یعنی: «برای خود جز دعای نیک نکنید؛ زیرا فرشتگان بر دعای شما، آمین می‌گویند». سپس پیامبرr دستانش را روی پلک‌های ابوسلمهt کشید تا چشمانش بسته شود. این عمل را هنگامی انجام می‌دهند که بدنِ میّت گرم است؛ زیرا اگر سرد شود، نمی‌توان چشمانش را بست. سپس پیامبرr برای ابوسلمهt دعا کرد و فرمود: «اللهمَّ اغْفِرْ لأَبِی سَلَمَةَ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ فِی الْمَهْدِیِّینَ، وَاخْلُفْهُ فِی عَقِبِهِ فِی الْغَابِرِینَ، وَاغْفِرْ لَنَا وَلَهُ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ، وَافْسَحْ لَهُ فِی قَبْرِهِ، وَنَوِّرْ لَهُ فِیهِ».([3]) یعنی: «یا الله! گناهان ابوسلمه را بیامرز و درجه‌اش را در میان بندگان هدایت‌یافته‌ات در بهشت، بلند بگردان و خود حامی بازماندگانش باش و ما و او را بیامرز ای پروردگار جهانیان! و قبرش را فراخ و نورانی بگردان». به‌به! دعایی که همه‌ی ما آرزویش را داریم.

ام‌سلمه& از پیامبرr یاد گرفته بود که در مصیبت، این دعا را بگوید: «اللهُمَّ أْجُرْنِی فِی مُصِیبَتِی وَأَخْلِفْ لِی خَیْرًا مِنْهَا». یعنی: «یا الله! در این مصیبت، به من اجر و پاداش عنایت کن و به من بهتر از آن عوض بده». وی، از پیامبرr شنیده بود که هرکس در مصیبتی که به او می‌رسد، این دعا را بگوید، الله متعال در مصیبتی که به وی رسیده، به او اجر و پاداش عطا می‌کند و بهتر از آن به او عوض می‌دهد. ام‌سلمه& که شوهر، یعنی پسرعموی عزیزش را از دست داده بود، با خود می‌گفت: چه کسی برایم از ابوسلمهt بهتر خواهد بود؟ البته او به فرموده‌ی رسول‌اللهr باور داشت، اما با خود می‌گفت: چه کسی برایم از ابوسلمه بهتر است؟

لذا همین‌که عده‌اش پایان یافت، پیامبرr از او خواستگاری کرد و بی‌شک پیامبرr برای ام‌سلمه& از ابوسلمهt بهتر بود. ضمنِ این‌که الله متعال، دعای پیامبرr را در حقِ ابوسلمهt پذیرفت؛ زیرا پیامبرr درباره‌ی ابوسلمهt دعا کرده و گفته بود: «وَاخْلُفْهُ فِی عَقِبِهِ فِی الْغَابِرِینَ». یعنی: «خود حامی بازماندگانش باش» و بدین‌سان الله متعال، بهترین شخص، یعنی رسول‌اللهr را جای‌گزین پدرشان کرد. یکی از بازماندگانِ ابوسلمهt، پسر خردسالش عمر بن ابی‌سلمه بود. وی، با پیامبرr غذا می‌خورد و دستش در ظرف غذا دور می‌زد؛ یعنی از هر طرف ظرف، لقمه برمی‌داشت. پیامبرr به او فرمود: «پسر جان! بسم‌الله بگو و با دست راست، و از جلوی خود بخور». بدین ترتیب پیامبرr سه مورد از آداب غذا خوردن را به او یاد داد:

اول: گفتنِ «بسم الله» در ابتدای غذا که واجب است.

دوم: «با دست راست خود بخور». این هم واجب می‌باشد.

سوم: «و از جلوی خود بخور». یعنی وقتی با کسی هم‌کاسه هستی، از جلوی او نخور؛ زیرا بی‌ادبی‌ست.

آری؛ پیامبرr در یک وعده غذا، سه مورد از آداب غذا خوردن را به او یاد داد و این، از برکت‌های پیامبرr بود که الله متعال در او نهاده، به او توفیق می‌داد که از هر فرصتی برای تعلیم و تربیت دیگران، استفاده کند.

از این‌رو شایسته است که علما و همه‌ی کسانی که حتی یکی از سنت‌های پیامبرr را یاد دارند، در هر مناسبت یا فرصتی، آن را به دیگران آموزش دهند. هیچ‌گاه نگو: من که عالِم نیستم. آری؛ عالِم نیستی، اما هرچه یاد داری، به دیگران منتقل کن. پیامبرr فرموده است: «بَلِّغُوا عَنِّی وَلَو آیة».([4]) یعنی: «از طرف من تبلیغ کنید؛ گرچه یک آیه (یک مسأله) باشد». لذا شایسته است که انسان چنین فرصت‌هایی را غنیمت شمارد و در هر فرصتی که به‌دست می‌آورَد، به نشر و ترویج سنت بپردازد تا از اجر و پاداش سنت و از ثواب کسانی که تا قیامت به آن عمل می‌کنند، برخوردار شود.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 5376؛ و صحیح مسلم، ش: 2022. این حدیث پیش‌تر ذکر شد؛ نگا: ش: 304 و 732.

([2]) صحیح مسلم، ش: 2021. [این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی 163 و 618 ذکر شد.]

([3]) مسلم، ش: 1528 به‌نقل از ام‌المؤمنین ام‌سلمه&.

([4]) بخاری، ش: 3202 به‌نقل از عبدالله بن عمرو$.