ترهیب از اینکه مأموم سرش را زودتر از امام از رکوع و سجود بالا بیاورد
713-521- (1) (صحیح) أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ النَّبِیِّ ج قَالَ: «أَمَا([1]) یَخْشَى أَحَدُکُمْ إِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ([2]) قَبْلَ الإِمَامِ، أَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ رَأْسَهُ رَأْسَ حِمَارٍ، أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ صُورَتَهُ صُورَةَ حِمَارٍ؟!».
رواه البخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آیا یکی از شما نمیترسد از اینکه هنگامی که سرش را قبل از امام بالا میآورد، خداوند سرش را به سر الاغ یا صورتش را به صورت الاغ تبدیل کند».
0-273- (1) (شاذ) ورواه الطبرانی فی "الأوسط" بإسناد جید([3])، ولفظه: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا یُؤَمِّنُ أَحَدَکُمْ إِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ قَبْلَ الْإِمَامِ، أَنْ یُحَوِّلَ اللَّهُ رَأْسَهُ إِلَى کَلْبٍ؟!».
و این حدیث را طبرانی در «الأوسط» با اسناد جید روایت نموده و متن آن چنین است: رسول خدا ج فرمودند: ،هیچیک از شما خود را از این در امان نبیند که چون سرش را قبل از امام بلند کند، خداوند سر او را به سر سگی تبدیل کند».
0-274- (2) (ضعیف) ورواه فی "الکبیر" موقوفاً على عبد الله بن مسعود؛ بأسانید أحدها جید([4]). [ولفظه: مَا یُؤَمِّنُ أَحَدَکُمْ إِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ فِی الصَّلَاةِ قَبْلَ الْإِمَامِ أَنْ یَعُودَ رَأْسُهُ رَأْسَ کَلبٍ].
و طبرانی این حدیث را در «الکبیر» به صورت موقوف از عبدالله بن مسعود با اسنادی که یکی از آنها جید است، روایت کرده است.
0-275- (3) (شاذ) ورواه ابن حبان فی "صحیحه" من حدیث أبی هریرة أیضا عن النبی ج ولفظه: «أَمَا یَخْشَى الَّذِی یَرْفَعُ رَأْسَهُ قَبْلَ الْإِمَامِ، أَنْ یُحَوِّلَ اللَّهُ رَأْسَهُ رَأْسَ کَلْبٍ».
(قال الخطابی): "اختلف الناس فیمن فعل ذلک، فرُوی عن ابن عمر أنّه قال: "لا صلاة لمن فعل ذلک". وأما عامة أهل العلم فإنهم قالوا: قد أساء، وصلاته تجزئه، غیر أن أکثرهم یأمرون بأن یعود إلى السجود. و[قال بعضهم:]([5]) یمکث فی سجوده بعد أن یرفع الإمام رأسه بقدر ما کان ترک". انتهى.
و این حدیث را ابن حبان در صحیحش از طریق ابوهریره س از رسول خدا ج روایت کرده و متن آن چنین است: «کسی که سرش را قبل از امام بلند میکند باید از این بترسد که خداوند سرش را به سر سگی تبدیل کند».
خطابی میگوید: «علما در مورد کسی که چنین کند اختلاف کردهاند. از ابن عمر روایت است که میگوید: کسی که چنین کند نماز وی صحیح نیست. اما عموم اهل علم میگویند: دچار اشتباه شده است و نماز وی صحیح است. اما اکثر آنها وی را به تکرار سجده امر میکنند. و برخی از آنها میگویند: پس از اینکه امام سرش را از سجده بلند کرد به اندازهای که ترک نموده، در سجده مکث کند».
714-276- (4) (ضعیف) وعنه أیضاً س عَنِ النَّبِی ج قَالَ: «الَّذِی یَخفض وَیَرفَعُ قَبلَ الإِمَام، إِنَّمَا نَاصِیَتُهُ بِیَدِ شَیطَانٍ».
رواه البزار والطبرانی بإسناد حسن([6]). ورواه مالک فی "الموطأ" فوقفه علیه ولم یرفعه.
و از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «کسی که قبل از امام خم شده و بلند میشود، افسار وی به دست شیطانی است».
34- (الترهیب من عدم إتمام الرکوع والسجود، وإقامة الصلب بینهما، وما جاء فی الخشوع)
([1]) به تخفیف میم حرف استفتاح میباشد مانند (ألا)؛ و اصل آن نافیه است که همزه استفهام بر سر آن آمده است. و در اینجا استفهام توبیخی میباشد. اما علما در معنای وعید مذکور اختلاف کردهاند. برخی بر این باورند که این وعید متوجه امری معنوی میباشد چراکه الاغ موصوف به سفاهت و کودنی است. لذا این معنا برای کسی به کار رفته که نسبت به آنچه از فرایض نماز و پیروی از امام بر او واجب است، جاهل میباشد. و آنچه سبب ترجیح این معنای مجازی میباشد این است که با وجود افراد زیادی که مرتکب این اشتباه میشوند کسی حقیقتا تبدیل به الاغ نشده است. و دلالت این حدیث بیانگر این مطلب نیست که این امر حتما اتفاق میافتد. بلکه بر این دلالت دارد که فاعل چنین عملی در معرض چنین وعیدی قرار دارد. و امکان این امر وجود دارد چراکه چنان وعیدی در مورد آن وارد شده است. اما از اینکه چیزی در معرض چیزی قرار بگیرد وقوع آن چیز لازم نمیآید.
([2]) هنا فی الأصل والمخطوطة زیادة: "من رکوع أو سجود"، وهی مقحمة کما جزم الناجی، ولا أصل لها فی شیء من طرق الحدیث، وهو مخرج فی "الإرواء" (2/ 490) وغیره، وغفل المعلقون الثلاثة -کعادتهم- فأثبتوها فی طبعتهم المحققة! وهذا مثال من مئات الأمثلة على مصداقیتهم فی التحقیق!!
([3]) قلت: کلا بل هو شاذ، والمحفوظ بلفظ: "صورته صورة حمار"، وبیانه فی "الضعیفة" (5049)، ولم یفرق الجهلة بین اللفظین فشملوهما بقولهم (1/ 401): "صحیح، رواه ... "، وذکروا فی التخریج الطبرانی وابن حبان!!
([4]) کذا قال! ولیس له عن ابن مسعود إلا إسناد واحد، ثم هو منقطع، وبیانه فى "الضعیفة" (5049)، وفیه بیان أن حدیث أبی هریرة الذی قبله شاذ أو منکر، والمحفوظ: "رأس حمار".
([5]) زیادة من الخطابی فی "المعالم" (1/ 320)، وهی زیادة هامَّة، لأنَّ المعنى یختلف من دونها کما هو ظاهر، ثم إننی لا أرى وجهاً للتقدیر المذکور، لأنه مجرد رأی، ثم هو یستلزم الإخلاف بمتابعة الإمام کما لا یخفى.
([6]) قلت: فیه مجهول لم یوثقه غیر ابن حبان، مع روایة مالک عنه موقوفاً، وهو مخرج فی "الضعیفة" (1657).
ترغیب به آمین گفتن پشت سر امام و در دعا و آنچه در حالت اعتدال و شروع نماز گفته میشود
702-514- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِذَا قَالَ الإِمَامُ: ﴿غَیْرِ المَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ﴾([1]) فَقُولُوا: (آمِینَ)، فَإِنَّهُ مَنْ وَافَقَ قَوْلُهُ قَوْلَ المَلاَئِکَةِ، غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».
رواه مالک والبخاری - واللفظ له- ومسلم وأبو داود والنسائی وابن ماجه.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «وقتی امام ﴿غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ﴾ گفت، شما «آمین» بگویید و کسی که آمین او با آمین گفتن فرشتگان همراه گردد، گناهان گذشتهاش بخشیده میشود».
وفی روایة للبخاری([2]): «إِذَا قَالَ أَحَدُکُمْ: آمِینَ، وَقَالَتِ المَلاَئِکَةُ فِی السَّمَاءِ: آمِینَ، فَوَافَقَتْ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى، غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».
و در روایتی از بخاری آمده است: «هرگاه یکی از شما آمین گفت و ملائکه در آسمان نیز آمین گفتند و آمین گفتن این دو گروه با هم همراه گردید؛ خداوند گناهان گذشته آن فرد را میبخشد».
وفی روایة لابن ماجه والنسائی: «إِذَا أَمَّنَ القَارِئُ فَأَمِّنُوا» الحدیث([3]).
و در روایت ابن ماجه و نسائی آمده است: «هرگاه قاری آمین گفت، پس آمین بگویید».
(آمین) تمد وتقصر، وتشدید الممدود لغیة؛ در معنای آن گفته شده: اسمی از اسمای الهی میباشد. و گفته شده به معنای «اللهم استجب»: «پروردگارا اجابت کن». یا به معنای «کذلک فافعل»: «چنین عمل کن». یا «کذلک فلیکن»: «چنین باشد».
703-515- (2) (صحیح) وَعَنْ عَائِشَةَ ل عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَا حَسَدَتْکُمُ الْیَهُودُ عَلَى شَیْءٍ، مَا حَسَدَتْکُمْ عَلَى السَّلَامِ وَالتَّأْمِینِ»([4]).
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «یهودیان بر هیچ عملی از اعمالتان چون سلام و آمین گفتن حسادت نمیورزند».
(صحیح لغیره) رواه ابن ماجه بإسناد صحیح، وابن خزیمة فی "صحیحه" وأحمد ولفظه: «إِنَّهُمْ لَا یَحْسُدُونَا عَلَى شَیْءٍ کَمَا حَسَدُونَا عَلَى الْجُمُعَةِ الَّتِی هَدَانَا اللَّهُ لَهَا، وَضَلُّوا عَنْهَا، وَعَلَى الْقِبْلَةِ الَّتِی هَدَانَا اللَّهُ لَهَا، وَضَلُّوا عَنْهَا، وَعَلَى قَوْلِنَا خَلْفَ الْإِمَامِ: (آمِینَ)».
نزد رسول الله ج از یهود سخن به میان آمد، فرمود: «یهودیان بر هیچ عملی از اعمال ما چون این سه عمل که خداوند متعال ما را به آنها هدایت نمود و آنها از یافتنش گمراه شدند، حسادت نمیورزند: جمعه، قبله و آمین گفتن ما پشت سر امام».
0-267- (1) (ضعیف) رواه الطبرانی([5]) فی "الأوسط" بإسناد حسن، ولفظه: قَالَ: «إِنَّ الْیَهُودَ قَوْمٌ([6]) سَئِمُوا دِینَهُمْ، وَهُمْ قَوْمٌ حُسَّدٌ، وَلَمْ یَحْسِدُوا الْمُسْلِمِینَ عَلَى أَفْضَلَ مِنْ ثَلَاثٍ: رَدِّ السَّلَامِ، وَإِقَامَةِ الصُّفُوفِ، وَقَوْلِهِمْ خَلْفَ إِمَامِهِمْ فِی الْمَکْتُوبَةِ: (آمِینَ)».
و این حدیث را طبرانی در «الاوسط» با اسناد حسن روایت نموده و متن آن چنین است: «یهود قومی است که از دینش خسته شده است و آنان قومی حسود هستند. و بیش از همه در مورد سه چیز به مسلمانان حسادت میورزند: پاسخ دادن سلام؛ راست کردن صفوف و اینکه در نماز فرض پشت سر امام میگویند: آمین».
704-268- (2) (ضعیف) وَعَن أَنَسٍ س قَالَ: کُنَّا عِنْدَ النَّبِیِّ ج جُلُوسًا، فَقَالَ: «إِنَّ اللَّهَ قَد أَعْطَانِی خِصَالًا ثَلَاثَةً، أَعْطَانِی صَلَاةً فِی الصُّفُوفِ وَأَعْطَانِی التَّحِیَّةَ، إِنَّهَا لَتَحِیَّةُ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَأَعْطَانِی التَّأْمِینَ، وَلَمْ یُعْطِهِ أَحَدًا مِنَ النَّبِیِّینَ قَبْلی إِلَّا أَنْ یَکُونَ اللَّهُ قَد أَعْطَاه هَارُونَ، یَدْعُو مُوسَى وَیُؤَمِّنُ هَارُونُ».
رواه ابن خزیمة فی "صحیحه" من روایة زَربی مولى آل المهلب، وتردد فی ثبوته.
و از انس س روایت است که میگوید: نزد رسول خدا ج نشسته بودیم که فرمودند: «خداوند متعال به من سه خصلت بخشیده است؛ نماز در صفوف، تحیت که تحیت اهل بهشت است و آمین گفتن؛ و این سه به هیچیک از پیامبران قبل از من داده نشده است جز اینکه خداوند متعال به هارون داده است چنانکه موسی دعا میکرد و هارون آمین میگفت».
705-269-(3) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا قَالَ الْإِمَامُ: ﴿غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ﴾، قَالَ الَّذِینَ خَلْفَهُ: (آمِینَ)، الْتَقَتْ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ وَأَهْلِ الْأَرْضِ (آمِینَ)، غَفَرَ اللَّهُ لِلْعَبْدِ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ». - قَالَ: - «وَمَثَلُ الَّذِی لَا یَقُولُ: (آمِینَ)، کَمَثَلِ رَجُلٍ غَزَا مَعَ قَوْمٍ، فَاقْتَرَعُوا، فَخَرَجَ سِهَامُهُمْ، وَلَمْ یَخْرُجْ سَهْمُهُ، فَقَالَ: مَا لِسَهْمِی لَمْ یَخْرُجْ؟ قَالَ: إِنَّکَ لَمْ تَقُلْ: (آمِینَ).
رواه أبو یعلى من روایة لیث بن أبی سُلَیم.
و از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «چون امام گفت: ﴿غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ﴾ کسانی که پشت سر او هستند بگویند: آمین؛ چون آمین گفتن اهل آسمان و زمین با هم باشد خداوند متعال گناهان گذشته بنده را میبخشد. و مثال کسی که آمین نمیگوید چون کسی است که همراه عدهای به جنگ میرود پس قرعه کشی میکنند و سهم آنان بیرون میآید و سهم وی بیرون نمیآید پس میگوید چرا سهم من بیرون نیامد؟ میگویند: تو نگفتی آمین».
706-516- (3) (صحیح لغیره) وَعَنْ سَمُرَةَ بْنِ جُنْدُبٍ س قَالَ: قَالَ النَّبِیّ ج: «إِذَا قَالَ الْإِمَامُ: ﴿غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ﴾، فَقُولُوا: (آمِینَ)، یُجِبْکُمُ([7]) اللهُ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر".
از سمره بن جندب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «وقتی امام ﴿غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ﴾ گفت، شما «آمین» بگویید که خداوند آن را برای شما اجابت میکند».
0-517- (4) (صحیح) ورواه مسلم وأبو داود والنسائی - فی حدیث طویل - عن أبی موسى الأشعری قال فیه: «إِذَا صَلَّیْتُمْ فَأَقِیمُوا صُفُوفَکُمْ، وَلْیَؤُمَّکُمْ أَحَدُکُمْ، فَإِذَا کَبَّرَ فَکَبِّرُوا، وَإِذْ قَالَ ﴿غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ﴾، فَقُولُوا: (آمِینَ)، یُجِبْکُمُ اللهُ».
از ابو موسی اشعری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه خواستید نماز بخوانید پس صفهایتان را درست کرده و یکی از شما امام شود؛ پس هرگاه تکبیر گفت، شما هم تکبیر بگویید و چون گفت: ﴿غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ﴾ شما «آمین» بگویید که خداوند آن را برای شما اجابت میکند».
707-270- (4) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا حَسَدَتْکُمُ الْیَهُودُ عَلَى شَیْءٍ مَا حَسَدَتْکُمْ عَلَى (آمِینَ)([8])، فَأَکْثِرُوا مِنْ قَوْلِ (آمِینَ)».
رواه ابن ماجه.
و از ابن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «یهود بر چیزی چون آمین گفتن، به شما حسادت نمیورزد پس زیاد آمین بگویید».
708-271- (5) (ضعیف) وَعَن أَبُو مُصَبِّحٍ الْمَقْرَائِیُّ قَالَ: کُنَّا نَجْلِسُ إِلَى أَبِی زُهَیْرٍ النُّمَیْرِیِّ س - وَکَانَ مِنَ الصَّحَابَةِ، یُحَدِّثُ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ - فَإِذَا دَعَا الرَّجُلُ مِنَّا بِدُعَاءٍ قَالَ: اخْتِمْهُ بِــ(آمِینَ)؛ فَإِنَّ (آمِینَ) مِثْلُ الطَّابَعِ عَلَى الصَّحِیفَةِ. قَالَ أَبُو زُهَیْرٍ النُّمَیْرِیِّ: أُخْبِرُکُمْ عَنْ ذَلِکَ؟ خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج ذَاتَ لَیْلَةٍ نَمشِی، فَأَتَیْنَا عَلَى رَجُلٍ قَدْ أَلَحَّ فِی الْمَسْأَلَةِ، فَوَقَفَ النَّبِیُّ ج یَسْتَمِعُ مِنْهُ، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «أَوْجَبَ إِنْ خَتَمَ». فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ: بِأَیِّ شَیْءٍ یَخْتِمُ؟ فَقَالَ: «آمِینَ، فَإِنَّهُ إِنْ خَتَمَ بِــ(آمِینَ) فَقَدْ أَوْجَبَ»، فَانْصَرَفَ الرَّجُلُ الَّذِی سَأَلَ النَّبِیَّ ج، فَأَتَى الرَّجُلَ فَقَالَ: اخْتِمْ یَا فُلَانُ بِــ(آمِینَ) وَأَبْشِرْ».
رواه أبو داود.
و از ابومصبح مقرائی روایت است که میگوید: نزد ابوزهیر نمیری س نشسته بودیم – او از صحابه بود و از بهترین کلام سخن میگفت. - کسی از میان ما دعایی خواند که وی گفت: آنرا با آمین به پایان برسان چراکه آمین چون مهری بر نوشته است. ابوزهیر نمیری گفت: آیا شما را در این مورد خبر ندهم؟ شبی همراه رسول خدا ج خارج شدیم پس به مردی رسیدیم که در دعا اصرار میکرد؛ رسول خدا ج توقف نموده و به سخنانش گوش داد، سپس فرمود: «دعایش اجابت میشود اگر آنرا به پایان رساند». کسی گفت: با چه چیزی آنرا به پایان رساند؟ فرمود: «با آمین؛ اگر دعایش را با آمین به پایان رساند، اجابت میشود». پس مردی که از رسول خدا ج سوال کرده بود بازگشته و نزد آن مرد رفته و گفت: فلانی، دعایت را با آمین به پایان برسان و تو را مژده باد (به اجابت)».
(مُصبح) بضم المیم وکسر الباء الموحدة بعدها حاء مهملة و(المقرائی) بضم المیم، وقیل بفتحها، والضم أشهر، وبسکون القاف وبعدها راء ممدودة، نسبة إلى قریة بـ(دمشق).
709-272- (6) (ضعیف) وَعَنْ حَبِیبِ بْنِ مَسْلَمَةَ([9]) الْفِهْرِیِّ - وَکَانَ مُجَابَ الدَّعْوَةِ - قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «لَا یَجْتَمِعُ مَلَأٌ فَیَدْعُو بَعْضُهُمْ، وَیُؤَمِّنُ بَعْضُهُمْ، إِلَّا أَجَابَهُمُ اللَّهُ».
رواه الحاکم.
و از حبیب بن مسلمه فهری که مستجاب الدعوه بود روایت است که از رسول خدا ج شنیده که فرمودند: «هیچ گروهی نیست که گردهم جمع شده و برخی از آنها دعا کنند و دیگران آمین گویند مگر اینکه خداوند متعال دعایشان را اجابت میکند».
710-518- (5) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: بَیْنَمَا نَحْنُ نُصَلِّی مَعَ رَسُولِ اللهِ ج إِذْ قَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ: (اللهُ أَکْبَرُ کَبِیرًا، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ کَثِیرًا، وَسُبْحَانَ اللهِ بُکْرَةً وَأَصِیلًا)، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَن الْقَائِلُ کَلِمَةَ کَذَا وَکَذَا؟» قَالَ رَجُلٌ مَنِ الْقَوْمِ: أَنَا یَا رَسُولَ اللهِ؛ فَقَالَ: «عَجِبْتُ لَهَا، فُتِحَتْ لَهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ»([10]). قَالَ ابْنُ عُمَرَ ب: «فَمَا تَرَکْتُهُنَّ مُنْذُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ ذَلِکَ»
رواه مسلم.
از ابن عمر ب روایت است درحالیکه ما با رسول الله ج نماز میخواندیم، مردی از قوم گفت: (اللهُ أَکْبَرُ کَبِیرًا، وَالْحَمْدُ لِلهِ کَثِیرًا، وَسُبْحَانَ اللهِ بُکْرَةً وَأَصِیلًا)؛ رسول الله ج فرمود: «گویندهی این کلمات چه کسی است؟» مردی از قوم گفت: من، ای رسول الله ج! فرمود: «من از آن تعجب کردم زیرا درهای آسمان برایش باز شد». ابنعمر ب میگوید: از زمانی که این مساله را از رسول الله ج شنیدم، آن کلمات را ترک نکردم».
711-519- (6) (صحیح) وَعَنْ رِفَاعَةَ بْنِ رَافِعٍ الزُّرَقِیِّ، قَالَ: «کُنَّا نُصَلِّی وَرَاءَ النَّبِیِّ ج، فَلَمَّا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرَّکْعَةِ قَالَ: "سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ"، قَالَ رَجُلٌ مِن وَرَاءَهُ: «رَبَّنَا وَلَکَ الحَمْدُ حَمْدًا کَثِیرًا طَیِّبًا مُبَارَکًا فِیهِ»، فَلَمَّا انْصَرَفَ، قَالَ: «مَنِ المُتَکَلِّمُ؟» قَالَ: أَنَا، قَالَ: «رَأَیْتُ بِضْعَةً وَثَلاَثِینَ مَلَکًا یَبْتَدِرُونَهَا أَیُّهُمْ یَکْتُبُهَا أَوَّلُ».
رواه مالک والبخاری وأبو داود والنسائی.
رِفاعه بن رافع زُرَقی س میگوید: پشت سَر رسول الله ج نماز میخواندیم. وقتی رسول الله ج سَر از رکوع بالا آورد و «سمع الله لمن حمده» گفت، یکی از نمازگزاران پشت سرش گفت: «ربنا ولک الحمد حمدا کثیرا طیبا مبارکا فیه» پس از اتمام نماز رسول الله ج پرسید: «چه کسی این کلمات را گفت؟» گویندهی آن کلمات گفت: من بودم. رسول الله ج فرمود: «سی و چند فرشته را دیدم که برای نوشتن این جملات از یکدیگر سبقت میگرفتند که کدام یک آن را اول بنویسد».
712-520- (7) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِذَا قَالَ الإِمَامُ: (سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ)، فَقُولُوا: (اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الحَمْدُ)، فَإِنَّهُ مَنْ وَافَقَ قَوْلُهُ قَوْلَ المَلاَئِکَةِ، غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».
رواه مالک والبخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هنگامی که امام «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» میگوید: شما «للَّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الحَمْدُ» بگویید. هرکس این گفتهاش همزمان با ملائکه ادا شود، گناهان گذشتهی وی مورد مغفرت قرار میگیرد».
وفی روایة للبخاری ومسلم: «فَقُولُوا: رَبَّنَا وَلَکَ الحَمْدُ» بالواو([11]).
و در روایتی از بخاری و مسلم با واو آمده است: «پس بگویید: «رَبَّنَا وَلَکَ الحَمْدُ».
33- (الترهیب من رفع المأموم رأسه قبل الإمام فی الرکوع والسجود)
([1]) ظاهر این روایت بیانگر این مساله است که ماموم یا مقتدی بعد از فارغ شدن امام از قرائت «وَلَا الضَّالِّینَ» آمین میگوید. و لازمهی این امر آن است که آمینِ ماموم مطابق و همراه آمین گفتن امام باشد نه با تاخیر از آن؛ و این برخلاف روایت بعدی است که در آن آمده است: «إِذَا أَمَّنَ القَارِئُ فَأَمِّنُوا»: «چون قاری آمین گفت، پس آمین بگویید». و امام بخاری در «الدعوات» با این متن روایت نموده است: «إِذَا أَمَّنَ الإِمَامُ، فَأَمِّنُوا»: «چون امام آمین گفت، آمین بگویید». ظاهر این روایات بیانگر این است که آمین گفتن ماموم بعد از آمین گفتن امام میباشد. و برخی بر این باورند. جمهور علما به دیدگاه اول معتقدند. و احتمال هریک از این دو دیدگاه وجود دارد. چراکه امکان تاویل روایت اول وجود دارد، به این صورت که گفته شود: «چون امام گفت: (وَلَا الضَّالِّینَ) یعنی و آمین گفت؛ چراکه در روایت دیگر به آن تصریح شده است. و میتواند چنین تاویل شود که منظور زمانی است که قصد آمین گفتن میکند. و حافظ و دیگران آن را چنین تاویل نموده است. عمل راوی این حدیث غیر از کسانی که جز او چنین عمل میکنند، سبب ترجیح این تاویل میباشد. و بر این اساس است که اخیرا در جلد دوم از "الأحادیث الضعیفة" (رقم 952) به آن میل نمودم. اما باید متوجه این مساله بود که بر نمازگزاران لازم است که در گفتن (آمین) از امام سبقت نگیرند چنانکه عموم مردم چنین میکنند و پیوسته آنها را از این مساله برحذر میداریم و بر امامان مساجد لازم است که به آنها در این زمینه تذکر دهند.
([2]) الأصل ومطبوعة عمارة والمعلقین الثلاثة: (البخاری)، والصواب ما أثبته، فإنَّ عنده هذه والتی قبلها فی "الأذان" وغیره، انظر کتابی "مختصر البخاری" (405) بطرقه الثلاثة، وروایة ابن ماجه الآتیة عند البخاری أیضاً.
([3]) فی الأصل بعده ما نصه: (وفی روایة للنسائی: "وإذا قال: {غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ}، فقولوا: (آمین)؛ فإنَّه مَن وافق کلامُه کلامَ الملائکة؛ غُفِرَ لمن فی المسجد")، ولم أجده فی "سنن النسائی الصغرى" ولا "الکبرى"، وهی فی "سنن البیهقی" و"مسند أحمد"، وهی روایة شاذة ومنکرة، خالف راویها کل روایات الثقات عن أبی هریرة بلفظ: "غفر له"، وقد بینت ذلک فی "الصحیحة" (3476) بما لا تراه فی کتاب آخر.
([4]) چراکه فضل و برکت آنها را میدانند بنابراین شایسته این استکه این دو عمل زیاد انجام شود تا موجب خشم آنها گردد.
([5]) أقول: هذا العطف یوهم أن الطبرانی رواه من حدیث عائشة أیضاً، ولیس کذلک، بل هو من حدیث معاذ س. ثم إن إسناده لیس بحسن، کیف وفیه خمس علل، بینتها فی "الضعیفة" (5048).
([6]) الأصل والمخطوطة ومطبوعة الثلاثة المحققین: "قد"، والتصویب من "مجمع البحرین" و"مجمع الزوائد"، ثم "الأوسط".
([7]) این کلمه با جیم به معنای «دعایتان را استجابت میکند» میباشد. و این تشویق بزرگی است به آمین گفتن و به توجه بدان تاکید دارد.
([8]) إلى هنا الحدیث صحیح له شواهد، فانظرها فی "الصحیح"، فی هذا الباب.
([9]) فى الأصل ومطبوعة عمارة والجهلة: (سلمة)، وهو خطأ، والتصحیح من "المستدرک" وکتب الرجال والمخطوطة.
([10]) وقع فی بعض النسخ "أبواب الجنة" وهو خطأ، والصواب ما أثبتنا، وعلیه أکثر النسخ، کما ذکر الناجی فی "العجالة" (74)، ومنها مخطوطة الظاهریة.
([11]) إنَّما هذا اللفظ للترمذی والنسائی فقط. وأمَّا الشیخان فلم یذکرا الواو فیه کما نبَّه علیه الناجی (74). وقد ثبت اللفظان عنه ج فی أحادیث کثیرة، کما ذکرته فی "صفة صلاة النبی ج وخلط الثلاثة هنا مدّعین العلم، فقالوا ردّاً على الحافظ الناجی: "قلنا(!): هی روایة للبخاری (795) ". ولیس فیها ما ذکروا، وإنما هی فی "الفتح"!
ترهیب از ایستادن مردها در آخر صفوفشان و ایستادن زنان در صفهای اولشان و از کجی صفها
695-508- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «خَیْرُ صُفُوفِ الرِّجَالِ أَوَّلُهَا، وَشَرُّهَا آخِرُهَا، وَخَیْرُ صُفُوفِ النِّسَاءِ آخِرُهَا، وَشَرُّهَا أَوَّلُهَا».
رواه مسلم وأبو داود والترمذی والنسائی، وتقدم. [29- باب/2]
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بهترین صفهای مردان، صف اول و بدترین آن صف آخر میباشد؛ و بهترین صفهای زنان صف آخر و بدترین آن صف اول میباشد».
696-509- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج رَأَى فِی أَصْحَابِهِ تَأَخُّرًا، فَقَالَ لَهُمْ: «تَقَدَّمُوا، فَأْتَمُّوا بِی، وَلْیَأْتَمَّ بِکُمْ مَنْ بَعْدَکُمْ، لَا یَزَالُ قَوْمٌ یَتَأَخَّرُونَ حَتَّى یُؤَخِّرَهُمُ اللهُ»([1]).
رواه مسلم وأبو داود والنسائی وابن ماجه.
از ابو سعید خدری س روایت است که رسول الله ج متوجه تاخیر اصحابش در پیوستن به صف شد، پس به آنها فرمود: «جلو بیایید و به من اقتدا کنید تا کسانی که در پشت سر شما هستند به شما اقتداء نمایند؛ پیوسته گروهی در این امر تأخیر میکنند تا اینکه خداوند متعال (رحمتش را از) آنان به تأخیر میاندازد».
697-510- (3) (صحیح لغیره) وعَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یَزَالُ قَوْمٌ یَتَأَخَّرُونَ عَنِ الصَّفِّ الْأَوَّلِ حَتَّى یُؤَخِّرَهُمُ اللَّهُ ..».
رواه أبو داود، وابن خزیمة فی "صحیحه" وابن حبان إلا أنهما قالا: «حَتَّى یُخَلِّفَهُمُ اللَّهُ ...([2])».
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «پیوسته گروهی از صف اول تأخیر میکنند تا اینکه خداوند آنان را به تأخیر میاندازد».
698-511- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی مَسْعُودٍ([3]) س قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ ج یَمْسَحُ مَنَاکِبَنَا فِی الصَّلَاةِ([4]) وَیَقُولُ: «اسْتَوُوا، وَلَا تَخْتَلِفُوا، فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُکُمْ، لِیَلِنِی مِنْکُمْ أُولُو الْأَحْلَامِ وَالنُّهَى، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ».
رواه مسلم وغیره.
از ابی مسعود س روایت است که رسول الله ج قبل از نماز به شانههایمان دست میکشید و میفرمود: «صفهایتان را راست کنید و اختلاف نکنید که قلبهایتان از هم دور میشود. کسانی از شما پشت سَرِ من بِایستند که دارای عقل و خرد هستند، سپس کسانی که بعد از آنها قرار میگیرند و سپس کسانی که در درجهی پایینتری قرار میگیرند».
699-512- (5) (صحیح) وَعَن النُّعْمَانَ بْنَ بَشِیرٍ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «لَتُسَوُّنَّ صُفُوفَکُمْ، أَوْ لَیُخَالِفَنَّ اللهُ بَیْنَ وُجُوهِکُمْ».
رواه مالک والبخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.
از نعمان بن بشیر س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «باید صفهایتان را راست کنید یا اینکه خداوند میان شما دشمنی و نفرت و اختلاف قرار میدهد».
وفی روایة لهم خلا البخاریَّ: أَنَّ رَسُولُ اللهِ ج یُسَوِّی صُفُوفَنَا، حَتَّى کَأَنَّمَا یُسَوِّی بِهَا الْقِدَاحَ، حَتَّى رَأَى أَنَّا قَدْ عَقَلْنَا عَنْهُ، ثُمَّ خَرَجَ یَوْمًا فَقَامَ حَتَّى کَادَ یُکَبِّرُ، فَرَأَى رَجُلًا بَادِیًا صَدْرُهُ مِنَ الصَّفِّ، فَقَالَ: «عِبَادَ اللهِ! لَتُسَوُّنَّ صُفُوفَکُمْ أَوْ لَیُخَالِفَنَّ اللهُ بَیْنَ وُجُوهِکُمْ».
و در روایت همهی آنها جز بخاری آمده است: «رسول الله ج چنان صفهای ما را راست میکرد که گویا تیرها را برابر و راست میکند؛ تا اینکه یقین کرد که یاد گرفتیم؛ سپس روزی به مسجد آمد، نزدیک بود تکبیرة الاحرام بگوید، مردی را دید که سینهاش از صف بیرون آمده بود فرمود: «ای بندگان خدا، صفهایتان را راست کنید یا اینکه خداوند میان شما دشمنی و نفرت و اختلاف قرار میدهد».
(صحیح) وفی روایة لأبی داود وابن حبان فی "صحیحه": «أَقْبَلَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ج بِوَجْهِهِ فَقَالَ: «أَقِیمُوا صُفُوفَکُمْ، أَوْ لَیُخَالِفَنَّ اللَّهُ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ». قَالَ: فَرَأَیْتُ الرَّجُلَ یُلْزِقُ مَنْکِبَهُ بِمَنْکِبِ صَاحِبِهِ، وَرُکْبَتَهُ بِرُکْبَةِ صَاحِبِهِ، وَکَعْبَهُ بِکَعْبِهِ([5])».
رسول الله ج رو به ما کرد و فرمود: «صفهایتان را راست کنید وگرنه خداوند بین شما تفرقه و اختلاف میاندازد». هریک از ما شانهاش و زانویش و قوزک پایش را به شانه و زانو و قوزک پای فرد مجاور خود میچسباند.
(القِداح) به کسر قاف: جمع «قِدح» به معنای چوب تیر است زمانی که تراشیده شده قبل از اینکه دارای پر و تیزی و پیکان باشد.
700-513- (6) (صحیح) وَعَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج یَتَخَلَّلُ الصَّفَّ مِنْ نَاحِیَةٍ إِلَى نَاحِیَةٍ، یَمْسَحُ صُدُورَنَا وَمَنَاکِبَنَا وَیَقُولُ: «لَا تَخْتَلِفُوا، فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُکُمْ». وَکَانَ یَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى الصُّفُوفِ الْأُوَلِ».
از براء بن عازب س روایت است که رسول الله ج در میان صف حرکت میکرد و به سینه و شانههایمان دست میکشید و میفرمود: «در صفهایتان اختلاف نکنید؛ زیرا سبب اختلاف قلبهایتان میشود». و فرمود: «الله و ملائکهی او بر صفهای اول درود میفرستند».
رواه أبو داود والنسائی وابن خزیمة، وابن حبان فی "صحیحه" ولفظه: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج یَأْتِینَا فَیَمْسَحُ عَوَاتِقَنَا وَصُدُورَنَا، وَیَقُولُ: «لَا تَخْتَلِفْ صُفُوفُکُمْ، فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُکُمْ، إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى الصَّفِّ الْأَوَّلِ». [مضى 29- باب/رقم 6]
و متن روایت ابن حبان چنین است: رسول الله ج نزد ما میآمد و به شانهها و سینههایمان دست میکشید و میفرمود: «صفهایتان از هم فاصله نگیرد؛ زیرا سبب دوری قلبهایتان میشود و الله و ملائکهی او بر صف اول درود میفرستند».
(صحیح) وفی روایة لابن خزیمة: «لَا تَخْتَلِفْ صُدُورُکُمْ، فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُکُمْ».
و در روایت ابن خزیمه چنین آمده است: «سینههایتان از هم پس و پیش نگردد؛ زیرا موجب دوری و اختلاف در قلبهایتان میشود».
701-266- (1) (ضعیف جداً) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: «لَتُسَوُّنَّ الصُّفُوفَ أَوْ لَتُطْمَسَنَّ الوُجُوهُ، وَلَتَغُضَّنَّ([6]) أَبْصَارَکُمْ أَوْ لَتُخْطَفَنَّ أَبْصَارُکُمْ».
رواه أحمد والطبرانی من طریق عبید الله بن زحر عن علی بن یزید([7])، وقد مشاه بعضهم([8]).
و از ابوامامه س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «یا صفها را راست میکنید یا چهرههایتان دگرگون میشود یا بیناییتان را از دست میدهید یا نور چشمانتان رباییده میشود».
32- (الترغیب فی التأمین خلف الإمام وفی الدعاء وما یقوله فی الإعتدال والإستفتاح)
([1]) کان هنا فی الطبعات السابقة خطأ فاحش أستغفر الله منه، وهو من شؤم التقلید، وعدم الرجوع إلى الأصول، خلاصته أن فقرة التأخر من الحدیث لا أصل لها عند مخرجیه الأربعة، ورطنی فی ذلک جزم الحافظ الناجی بأنها مقحمة! لا أصل لها عندهم، والآن وأنا أحقق الکتاب بهذه الطبعة، تبینت خطأه، وأنها ثابتة لدیهم جمیعاً، والحمد لله على توفیقه، وأما المعلقون الثلاثة، فاستمروا على الخطأ وتقلید الحافظ الناجی؛ رغم أنهم ذکروا مواطن الحدیث بالأرقام عند الأربعة!
([2]) فی الحدیث مکان النقط: "فی النار"، فحذفتها لضعف سندها، وصح فی روایة لأحمد کما جاء فی "صحیح أبی داود" (683) فی حدیث أبی سعید الذی قبله: "یوم القیامة".
([3]) فی الأصل ومطبوعة عمارة والمخطوطة: "ابن مسعود"، وهو خطأ صححته من "مسلم" وغیره، وهو مخرج فی "صحیح أبی داود" (678)، وله أصل من حدیث ابن مسعود، عند مسلم أیضا وغیره، ولکن لیس فیه ذکر المسح والتسویة، وهو فی المصدر السابق (679).
([4]) منظور در صفوف نماز است.
([5]) این عمل سلف صالح بوده است اما خلف آن را رها کرده است جز کسانی که خداوند متعال خواسته است. حال آنکه همگی اتفاق نظر دارند که: «هر خیری در پیروی از سلف و هر شری در بدعتگذاری خلف میباشد». و نگا: تعلیق گذشته (29- باب/ تحت الحدیث 6).
([6]) الأصل: (ولتغمضن) بزیادة المیم، وکذا فی "المسند" (5/ 258)، و"المجمع" (2/ 90)، وطبعة (الثلاثة)! قال الناجی (73/ 1): "والصواب بإسقاط المیم من (الغضّ)، وهو ظاهر". وعلى الصواب وقع فی الطبرانی لکن لفظه یختلف عن هذا، وسیأتی فی أول (17- النکاح).
([7]) الأصل والمخطوطة ومطبوعة عمارة: (زید)، وهو خطأ، وهو علی بن یزید الألهانی؛ قال البخاری: "منکر الحدیث".
([8]) أی: قَبِله على ضعف فیه، وخفی هذا المعنى على بعضهم، فجاء فی هامش الأصل ما نصه: "هکذا فی بعض النسخ "مشاه بعضهم"، وفی بعضها "مشاها"، وهو غیر ظاهر، ولعله وهّاه بعضهم، لأن فی عبید الله بن زحر کلاماً یأتی فی آخر الکتاب إن شاء الله تعالى". قلت: العبارة ظاهرة لا غموض فیها عند من له عنایة بکتب القوم، فإن قوله: "مشاه" معناه قبله ورضیه، ولکن إنما یقال هذا فیمن فیه کلام من قبل حفظه؛ فیقبل حدیثه فی درجة الحسن لا الصحیح، وعلى الأقل یستشهد به. وابن یزید هذا ضعیف کما جزم به الحافظ فی "التقریب"، ومثله ابن زحر، بل ترکهما بعضهم.
ترغیب به کامل کردن صفها و پر نمودن جاهای خالی
684-501- (1) (حسن صحیح) عَنْ عَائِشَةَ ل عَنْ رَسُولُ اللَّهِ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى الَّذِینَ یَصِلُونَ الصُّفُوفَ».
رواه أحمد وابن ماجه، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" والحاکم، وقال: "صحیح على شرط مسلم".
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند و فرشتگانش بر کسانی که صفها را کامل میکنند صلوات میفرستند».
(صحیح لغیره) زاد ابن ماجه: «وَمَنْ سَدَّ فُرْجَةً رَفَعَهُ اللَّهُ بِهَا دَرْجَةً».
علاوه بر این ابن ماجه در ادامه این حدیث چنین روایت میکند: «و کسی که جای خالی را در صفی پر کند، خداوند یک درجه او را بالا میبرد».
685-502- (2) (صحیح) وَعَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج یَأْتِی الصَّفَّ مِنْ نَاحِیَةٍ إِلَى نَاحِیَةٍ، فَیَمْسَحُ مَنَاکِبَنَا أَوْ صُدُورُنَا، وَیَقُولُ: «لَا تَخْتَلِفُوا، فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُکُمْ». قَالَ: وَکَانَ یَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى الَّذِینَ یَصِلُونَ الصُّفُوفَ الْأُوَلَ».
رواه ابن خزیمة فی "صحیحه" [مضى قریباً بنحوه 92- باب/6].
از براء بن عازب س روایت است که رسول الله ج در میان صف میچرخید و به شانه و سینههایمان دست میکشید و میفرمود: «در صفهایتان اختلاف نکنید، زیرا سبب دوری قلبهایتان میشود». و میفرمود: «الله و ملائکهی او بر کسانی که صفهای اول را کامل میکنند درود میفرستند».
686-503- (3) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ وَصَلَ صَفًّا وَصَلَهُ اللَّهُ، وَمَنْ قَطَعَ صَفًّا قَطَعَهُ اللَّهُ».
رواه النسائی، وابن خزیمة فی صحیحه، والحاکم، وقال: "صحیح على شرط مسلم". ورواه أحمد وأبو داود فی آخر حدیث تقدم قریباً [29- باب/8].
از عبد الله بن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که صفی را وصل کند خداوند او را (به رحمتش) وصل میکند و کسی که صفی را قطع کند خداوند (رحمتش را از) او قطع میکند».
687-504- (4) (حسن لغیره) وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «خِیَارُکُمْ أَلْیَنُکُمْ مَنَاکِبَ فِی الصَّلَاةِ، وَمَا مِنْ خُطْوَةٍ أَعْظَمُ أَجْرًا مِنْ خُطْوَةٍ مَشَاهَا رَجُلٌ إِلَى فُرْجَةٍ فِی الصَفٍّ فَسَدَّهَا».
رواه البزار بإسناد حسن([1])، وابن حبان فی "صحیحه"؛ کلاهما بالشطر الأول، ورواه بتمامه الطبرانی فی "الأوسط".
از عبد الله بن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بهترین شما کسی است که شانههایش را در نماز نرم نگه میدارد. و قدمی پر اجرتر از قدم مردی نیست که به سوی قسمت خالی صف بر میدارد و آن را پر میکند».
688-505- (5) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ سَدَّ فُرْجَةً، رَفَعَهُ اللَّهُ بِهَا دَرَجَةً، وَبَنَى لَهُ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" من روایة مسلم بن خالد الزنجی([2]). وتقدم عند ابن ماجه فی أول الباب دون قوله: «وَبَنَى لَهُ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ».
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که جای خالی در صفی را پر کند خداوند یک درجه او را بالا میبرد و برای او خانهای در بهشت بنا میکند».
0-506- (6) (صحیح لغیره) ورواه الأصبهانی بالزیادة أیضاً من حدیث أبی هریرة. وفی إسناده عصمة بن محمد، قال أبو حاتم: "لیس بقوی" وقال غیره: "متروک".
689-261- (1) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی جُحْیَفَةَ س أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «مَنْ سَدَّ فُرْجَةً فِی الصَّفِّ، غُفِرَ لَهُ».
رواه البزار بإسناد حسن([3]). واسم أبی جحیفة وهب بن عبد الله السُّوائی.
و از ابوجحیفه س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «کسی که جای خالی در صفی را پر کند، بخشیده میشود».
690-262- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س یَقُولُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى الَّذِینَ یَصِلُونَ الصُّفُوفَ، وَلَا یَصِلُ عَبْدٌ صَفًّا إِلَّا رَفَعَهُ اللَّهُ بِهِ دَرَجَةً، وَذَرَّتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ مِنَ الْبِرِّ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط"، ولا بأس بإسناده([4]).
و از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «خداوند متعال و فرشتگان بر کسی که صفوف را کامل میکنند، درود میفرستند و هیچ بندهای سبب کامل شدن صفها نمیشود مگر اینکه خداوند متعال درجهای به درجات او میافزاید و فرشتگان نیکیها را بر او میپاشند».
691-507- (7) (صحیح لغیره) وَعَن البَرَاءِ بنِ عَازِب س قَالَ: وَکَانَ رَسُول الله ج یَقُول: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى الَّذِینَ یَصِلُونَ الصُّفُوفَ الْأُوَلَ، وَمَا مِنْ خُطْوَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ خُطْوَةٍ یَمْشِیهَا العَبد یَصِلُ بِهَا صَفًّا».
رواه أبو داود فی حدیث، وابن خزیمة بدون ذکر الخطوة، وتقدم. [29- باب/6].
از براء بن عازب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «الله و ملائکهی او بر کسانی که صفهای اول را کامل میکنند درود میفرستند. و هیچ قدمی نزد خداوند، دوستداشتنیتر از قدمی نیست که بندهای بر میدارد تا با آن صف را کامل کند».
692-263- (3) (ضعیف) وَعَنْ مُعَاذٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «خُطْوَتَانِ أَحَدُهُمَا أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ، وَالْأُخْرَى أَبْغَضُ الْخُطَا إِلَى اللَّهِ، فَأَمَّا الَّتِی یُحِبُّهَا اللَّهُ، فَرَجُلٌ نَظَرَ إِلَى خَلَلٍ فِی الصَّفِّ فَسَدَّهُ، وَأَمَّا الَّتِی یُبْغِضُهَا اللَّهُ، فَإِذَا أَرَادَ الرَّجُلُ أَنْ یَقُومَ مَدَّ رِجْلَهُ الْیُمْنَى، وَوَضَعَ یَدَهُ عَلَیْهَا، وَأَثْبَتَ الْیُسْرَى ثُمَّ قَامَ».
رواه الحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم"([5]).
و از معاذ س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «دو گام هستند که یکی از آنها محبوبترین گامها و دیگری منفورترین گامها نزد خداوند است. اما گامی که خداوند آن را دوست دارد گام مردی است که جای خالی در صف میبیند و آنرا پر میکند. اما گامی که نزد خداوند منفور است اینکه چون کسی بخواهد برخیزد پای راستش را دراز کند و دستش را بر آن بگذارد و پای چپش را قائم داشته و سپس برخیزد».
693-264- (4) (ضعیف) وروی عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قِیلَ لِلنَّبِیِّ ج إِنَّ مَیْسَرَةَ الْمَسْجِدِ قَدْ تَعَطِّلَتْ، فَقَالَ النَّبِی: «مَنْ عَمَّرَ مَیْسَرَةَ الْمَسْجِدِ، کُتِبَ لَهُ کِفْلَانِ مِنَ الْأَجْرِ».
رواه ابن خزیمة وغیره.
و از ابن عمر ب روایت است که به رسول خدا ج گفته شد: «هرکس سمت چپ مسجد را آباد کند، چنان پاداشی برای وی نوشته میشود».
694-265- (5) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ عَمَّرَ جَانِبَ الْمَسْجِدِ الْأَیْسَرَ لِقِلَّةِ أَهْلِهِ، فَلَهُ أَجْرَانِ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" من روایة بقیة بن الولید.
و از ابن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس سمت چپ مسجد را به دلیل اندک بودن اهل آن آباد کند، دو پاداش دارد».
31- (الترهیب من تأخر الرجال إلى أواخر صفوفهم، وتقدم النساء إلى أوائل صفوفهن، ومن إعوجاج الصفوف)
([1]) وکذا قال الهیثمی (2/ 90)، وفیه لیث بن أبی سُلیم، وهو فی إسناد "الأوسط" أیضاً. انظر "الصحیحة" (2533).
([2]) قلت: تابعه وکیع عند المحاملی، فانظر "الصحیحة" (1891).
([3]) بل هو ضعیف کما بینته فی "الضعیفة" برقم (5278).
([4]) لیس کذلک کما بینته فی "الصحیحة" (2532).
([5]) قلت: ورده الذهبی بقوله: "لا، فإن خالداً عن معاذ منقطع". قلت: وفیه (أحمد بن الفرج)، وهو ضعیف.
ترغیب به ایستادن در صف اول و آنچه دربارهی برابر نمودن صفها و به هم چسبیدنشان و فضل جانب راست صف آمده است. و آنچه در مورد کسی وارد شده که اگر در صف اول بایستد ترس آن میرود که سبب اذیت شدن دیگری گردد پس در صف دیگر میایستد
668-488- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی النِّدَاءِ وَالصَّفِّ الأَوَّلِ، ثُمَّ لَمْ یَجِدُوا إِلَّا أَنْ یَسْتَهِمُوا عَلَیْهِ لاَسْتَهَمُوا».
از ابوهریره س روایت شده که رسول الله ج فرمودند: «اگر مردم بدانند که در اذان و صف اول چه مزیتی است، اگر راهی جز قرعهکشی برای آن نمییافتند، برای آن قرعهکشی میکردند».
رواه البخاری ومسلم. وفی روایة لمسلم: «لَوْ تَعْلَمُونَ مَا فِی الصَّفِّ الْمُقَدَّمِ لَکَانَتْ قُرْعَةً».
و در روایت مسلم آمده است: «اگر بدانید در صف اول چه مزیتی است، پس برای آن قرعه میاندازید».
669-489- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «خَیْرُ صُفُوفِ الرِّجَالِ أَوَّلُهَا، وَشَرُّهَا آخِرُهَا، وَخَیْرُ صُفُوفِ النِّسَاءِ آخِرُهَا، وَشَرُّهَا أَوَّلُهَا».
رواه مسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه. ورُوی عن جماعة من الصحابة منهم: ابن عباس، وعمر بن الخطاب، وأنس بن مالک، وأبو سعید، وأبو أمامة، وجابر بن عبد الله، وغیرهم.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بهترین صفوف مردان، صف اول و بدترین آنها صف آخر میباشد و بهترین صفوف زنان، صف آخر و بدترین آنها صف اولشان میباشد».
670-490- (3) (صحیح) وَعَنْ العِرْبَاضِ بْنِ سَارِیَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج کَانَ «یَسْتَغْفِرُ لِلصَّفِّ الْمُقَدَّمِ ثَلَاثًا، وَلِلثَّانِی مَرَّةً».
از عرباض بن ساریه س روایت است که رسول الله ج برای صف اول سه بار و برای صف دوم یک بار طلب استغفار میکرد.
رواه ابن ماجه والنسائی، وابن خزیمة فی "صحیحه"، والحاکم، وقال: "صحیح على شرطهما، ولم یخرجا للعرباض" وابن حبان فی "صحیحه"، ولفظه: «کَانَ یُصَلِّی عَلَى الصَّفِّ الْمُقَدَّمِ ثَلَاثًا، وَعَلَى الثَّانِی وَاحِدَةً».
و ابن حبان این حدیث را با این متن روایت کرده است: «رسول الله ج بر صف اول سه بار و بر صف دوم یک بار درود میفرستاد».
ولفظ النسائی کابن حبان إلا أنه قال: "کَانَ یُصَلِّی عَلَى الصَّفِّ الأَوَّل مَرَّتَین"([1]).
و متن نسائی همچون ابن حبان است جز اینکه چنین روایت میکند: «رسول الله ج بر صف اول دو بار درود میفرستاد».
671-491- (4) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى الصَّفِّ الْأَوَّلِ». قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَعَلَى الثَّانِی؟ قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى الصَّفِّ الْأَوَّلِ». قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! وَعَلَى الثَّانِی؟ قَالَ: «وَعَلَى الثَّانِی».
از ابو امامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند و ملائکهی او بر صف اول درود میفرستند». گفتند: ای رسول الله ج بر صف دوم (چطور)؟ رسول الله ج فرمودند: «خداوند و ملائکهی او بر صف اول درود میفرستند». گفتند: ای رسول الله ج بر صف دوم (چطور)؟ فرمود: «و بر صف دوم (درود میفرستند)».
(صحیح) وَقَالَ رَسُولُ الله ج: «سَوُّوا صُفُوفَکُمْ، وَحَاذُوا بَیْنَ مَنَاکِبِکُمْ، وَلِینُوا فِی أَیْدِی إِخْوَانِکُمْ، وَسُدُّوا الْخَلَلَ؛ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ یَدْخُلُ فِیمَا بَیْنَکُمْ، بِمَنْزِلَةِ الْحَذَفِ» یَعْنِی: أَوْلَادَ الضَّأْنِ الصِّغَارَ.
رواه أحمد بإسناد لا بأس به، والطبرانی وغیره.
و رسول الله ج فرمودند: «صفهایتان را راست کنید و شانههایتان را کنار هم قرار دهید و دستها را برای (قرار گرفتن) برادرانتان (در صف) نرم کنید [با برادرانتان در امر راست نمودن صفها همکاری نمایید] و فاصلهی خالی را پر کنید، زیرا شیطان به مانند گوسفندی از بین شما وارد میگردد». یعنی بچهی کوچک گوسفند.
(الحذف): بالحاء المهملة والذال المعجمة مفتوحتین وبعدهما فاء([2]).
672-492- (5) (حسن) وَعَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى الصَّفِّ الْأَوَّلِ، أَوِ الصُّفُوفِ الْأُولَى([3])».
رواه أحمد بإسناد جید.
از نعمان بن بشیر س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «خداوند و ملائکهی او بر صف اول یا صفهای اول درود میفرستند».
673-493- (6) (صحیح) وَعَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج یَأْتِی نَاحِیَةَ الصَّفِّ، وَیُسَوِّی بَیْنَ صُدُورِ الْقَوْمِ وَمَنَاکِبِهِمْ، وَیَقُولُ: «لَا تَخْتَلِفُوا فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُکُمْ، إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى الصَّفِ الْأَوَّل([4])».
رواه ابن خزیمة فی "صحیحه"([5]).
از براء بن عازب س روایت است که رسول الله ج به گوشهای از صف میآمد و بین سینهها و شانههای نمازگزاران را برابر میکرد و میفرمود: «در صفهایتان اختلاف نکنید؛ زیرا سبب اختلاف قلبهایتان میشود و خداوند و فرشتگان بر صف اول درود میفرستند».
674-494- (7) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «سَوُّوا صُفُوفَکُمْ، فَإِنَّ تَسْوِیَةَ الصَّفِّ، مِنْ تَمَامِ الصَّلَاةِ».
از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «صفهایتان را راست کنید، چون راست کردن صف از کمال نماز است».
رواه البخاری ومسلم وابن ماجه وغیرهم. وفی روایة للبخاری: «فَإِنَّ تَسْوِیَةَ الصُّفُوفِ مِنْ إِقَامَةِ الصَّلاَةِ».
و در روایتی از بخاری آمده است: «راست کردن صفها بخشی از کامل نمودن نماز میباشد».
(صحیح) ورواه أبو داود، ولفظه: أن رسول الله ج قال: «رُصُّوا([6]) صُفُوفَکُمْ، وَقَارِبُوا بَیْنَهَا، وَحَاذُوا بِالْأَعْنَاقِ، فَوَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنِّی لَأَرَى الشَّیْطَانَ یَدْخُلُ مِنْ خَلَلِ الصَّفِّ کَأَنَّهَا الْحَذَفُ».
رواه النسائی، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" نحو روایة أبی داود.
رسول الله ج فرمودند: «صفهایتان را به هم بچسبانید و فاصلهها را پر کنید و گردنهایتان را در یک راستا قرار دهید، قسم به کسی که جانم در دست اوست، شیطان را میبینم که مانند گوسفند کوچک از جاهای خالی صف داخل میشود».
(الخلل) به فتح خاء و لام: عبارت است از فضای خالی که میان دو نفر به هنگام عدم چسبیدن به هم میباشد.
675-458- (1) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ عَلِیٍّ بنِ أَبِی طَالِبٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «اسْتَوَوْا تَسْتَوِی قُلُوبُکُمْ، وَتَمَاسُّوا تَرَاحَمُوا».
قال شریح: "(تماسوا) یعنی ازدحموا([7]) فی الصلاة". وقال غیره: "(تماسوا) تواصلوا".رواه الطبرانی فی "الأوسط".
و از علی بن ابی طالب س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «صفها را راست بگیرید که قلبهایتان همسو میگردد، فشرده و تنگاتنگ بایستید نسبت به هم مهربان باشید».
شریح میگوید: «تماسوا» به معنای «ازدحموا فی الصلاة» (فشردگی در نماز) میباشد. و دیگران آن را به معنای «تواصلوا» (به هم وصل شدن) گفتهاند.
676-495- (8) (صحیح) عَنْ ابْنِ عُمَرَ ب أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «أَقِیمُوا الصُّفُوفَ، وَحَاذُوا بَیْنَ الْمَنَاکِبِ، وَسُدُّوا الْخَلَلَ، وَلِینُوا بِأَیْدِی إِخْوَانِکُمْ، وَلَا تَذَرُوا فُرُجَاتٍ لِلشَّیْطَانِ، وَمَنْ وَصَلَ صَفًّا، وَصَلَهُ اللَّهُ، وَمَنْ قَطَعَ صَفًّا قَطَعَهُ اللَّهُ».
رواه أحمد، وأبو داود، وعند النسائی وابن خزیمة آخره([8]).
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «صفهایتان را راست کنید و شانههایتان را کنار هم قرار دهید و فاصلهی خالی را پر کنید و با برادرانتان در امر راست نمودن صفها همکاری نمایید و برای شیطان جاهای خالی نگذارید؛ و کسی که صفی را وصل کند، خداوند متعال او را (به رحمتش) وصل میکند و کسی که بین صفی قطع کند، خداوند متعال (رحمت و عنایت کاملش را از او) قطع میکند».
(الفرجات): جمع فرجة به معنای مکان خالی در بین دو نفر میباشد.
677-496- (9) (صحیح) وَعَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَلَا تَصُفُّونَ کَمَا تَصُفُّ الْمَلَائِکَةُ عِنْدَ رَبِّهَا؟». فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اللهِ! وَکَیْفَ تَصُفُّ الْمَلَائِکَةُ عِنْدَ رَبِّهَا؟ قَالَ: «یُتِمُّونَ الصُّفُوفَ الْأُوَلَ، وَیَتَرَاصُّونَ فِی الصَّفِّ».
رواه مسلم وأبو داود والنسائی وابن ماجه.
از جابر بن سمره س روایت است که رسول الله ج بر ما وارد شده و فرمود: «آیا صف نمیبندید همانطوری که ملائکه نزد پروردگارشان صف میبندند؟» گفتیم: ای رسول الله ج! ملائکه چگونه نزد پروردگارشان صف میبندند؟ فرمود: «صف اول را کامل میکنند و در صف محکم به هم میپیوندند».
678-497- (10) (صحیح لغیره) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «خِیَارُکُمْ أَلْیَنُکُمْ مَنَاکِبَ([9]) فِی الصَّلَاةِ».
رواه أبو داود([10]).
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بهترین شما (در اخلاق و آداب) کسانی هستند که شانههایشان را در نماز نرم نگه میدارند».
679-498- (11) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: أُقِیمَتِ الصَّلاَةُ، فَأَقْبَلَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ج بِوَجْهِهِ، فَقَالَ: «أَقِیمُوا صُفُوفَکُمْ، وَتَرَاصُّوا، فَإِنِّی أَرَاکُمْ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِی».
رواه البخاری ومسلم بنحوه.
از انس س روایت است: اقامهی نماز شد، رسول الله ج رو به ما کرده و فرمود: «صفهایتان را راست کنید و به هم بچسبانید زیرا من شما را از پشت سرم میبینم».([11])
وفی روایة للبخاری: «فَکَانَ أَحَدُنَا یُلْزِقُ مَنْکِبَهُ بِمَنْکِبِ صَاحِبِهِ، وَقَدَمَهُ بِقَدَمِهِ»([12]).
و در روایت بخاری آمده است: «هریک از ما شانهها و پاهایش را به شانهها و پاهای دوستش میچسباند».
680-499- (12) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «أَحْسِنُوا إِقَامَةَ الصُّفُوفِ فِی الصَّلَاةِ».
رواه أحمد ورواته رواة "الصحیح"([13]).
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «در صفهایتان به نحو احسن بایستید».
681-259- (2) (ضعیف) وَعَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى مَیَامِنِ الصُّفُوفِ».
رواه أبو داود وابن ماجه بإسناد حسن([14]).
و از عایشه ل روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «خداوند متعال و فرشتگان بر سمت راست صفوف درود میفرستند».
682-500- (13) (حسن) وَعَنِ الْبَرَاءِ بنِ عَازِب س قَالَ: کُنَّا إِذَا صَلَّیْنَا خَلْفَ رَسُولِ اللهِ ج أَحْبَبْنَا أَنْ نَکُونَ عَنْ یَمِینِهِ، یُقْبِلُ عَلَیْنَا بِوَجْهِهِ، فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ([15]): «رَبِّ قِنِی عَذَابَکَ، یَوْمَ تَبْعَثُ عِبَادَکَ».
رواه مسلم.
از براء بن عازب س روایت است، وقتی پشت سر رسول الله ج نماز میخواندیم، دوست داشتیم در سمت راست او بایستیم، چون بعد از سلام رو به ما میکرد. براء س میگوید: از او شنیدم که فرمود: «رَبِّ قِنِی عَذَابَکَ، یَوْمَ تَبْعَثُ عِبَادَکَ»: پروردگارا! روزی که بندگانت را زنده میکنی، مرا از عذابت محافظت فرما».
683-260- (3) (موضوع) وَرُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ تَرَکَ الصَّفَّ الْأَوَّلَ مَخَافَةَ أَنْ یُؤْذِیَ أَحَدًا، أَضْعَفَ اللَّهُ لَهُ أَجْرَ الصَّفِّ الْأَوَّلِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط".
و از ابن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس از ترس اینکه مبادا کسی مورد اذیت و آزار قرار گیرد، صف اول را رها کند، خداوند متعال چندین برابر اجر و پاداش آنرا به او میدهد».
30- (الترغیب فی وصل الصفوف وسد الفرج)
([1]) کذا قال، والذی فی نسختنا من "النسائی" مثل روایة ابن حبان: "ثلاثاً"، فلعل ما ذکره المؤلف روایة فی "السنن الکبرى" للنسائی. ثم طبعت هذه، فإذا هی على الصواب (ثلاثاً). وأما المعلقون الثلاثة فأوهموا العکس لجهلهم وعِیّهم!
([2]) در "القاموس" آمده است: "و (الحذفَ). . گوسفند سیاه کوچک حجازی یا جُرَشیّ را گویند که نه گوش دارد و نه دم".
([3]) فی الأصل والمخطوطة: "والصفوف الأوَل"، والتصحیح من "المسند" (4/ 269). وغفل عنه الثلاثة!
([4]) کذا الأصل والمخطوطة، والذی فی "صحیح ابن خزیمة" (3/ 26/ 1557) وأبی داود "الصفوف الأُول". وفی روایة له (رقم 1552): "الصف الأول، أو الصفوف الأُوّل". وهو مخرج فی "صحیح أبی داود" (670)، وقد ذهل المصنف عنه.
([5]) قلت: ورواه أبو داود والنسائی وغیرهما کما سیأتی قریباً (30- باب/ 2) و (32- باب/ 6).
([6]) ماخوذ از (الرص) میباشد؛ گفته میشود: «رصّ البناء، یرصه رصاً» و این زمانی است که اجزای ساختمان به یکدیگر متصل و چسبیده شوند. و از این قبیل است کلام الهی که میفرماید: ﴿کَأَنَّهُم بُنۡیَٰنٞ مَّرۡصُوصٞ٤﴾ [الصف: 4] «چون بنیانی آهنین صف بسته» که به معنای به هم پیوستن و به هم چسبیدن میباشد تا فاصلهای میانتان نباشد.
میگویم: و این حدیث به این معناست که هرکس شانهی خود را به شانه دوستش و قوزک پایش را به قورک پای وی بچسباند؛ چنانکه این امر از اصحاب رسول الله ج در پشت سر ایشان ثابت است. به «سلسلة الأحادیث الصحیحة» (32) و حدیث انس بن مالک که ذکر میشود و همچنین حدیث نعمان بن بشیر (32- باب/ 5) مراجعه کن.
و به این مناسبت میگویم: خواننده گرامی، فریفتهی کسانی نشو که در این مساله از راه و روش سلف منحرف شده و راهی جز آن را دنبال نموده و تصورشان چنین است که این عمل امری زائد و به نوعی مبالغه در تطبیق شریعت است؛ چنین کسانی این نصوص علمی را تاویل نموده و عمل به آنها را تعطیل میکنند چنانکه علمای کلام نصوص علمی و دلالتهای آنها بر اثبات (مسایل) را تاویل نموده و عمل به آنها را تعطیل میکنند! و این غفلت یا لغزش عالم فاضل است که دوست داریم دچار آن نشود. نگا: «الصحیحة» (6/ 77).
([7]) فی الأصل وطبعة عمارة: (تزاحموا أو)، وهو خطأ. صححته من المخطوطة وغیرها.
([8]) وکذلک رواه الحاکم وصححه کما یأتی قریباً (30- باب/ 3).
([9]) [در معنای اینکه در حدیث آمده: «أَلْیَنُکُمْ مَنَاکِبَ» اقوال مختلفی وجود دارد:
1- به این معناست که اگر در صف بود و کسی او را به راست کردن صف یا چسباندن شانهاش به شانهی وی امر نمود، آن را پذیرفته و تکبر نورزد.
2- به این معناست که بهترین شما کسی است که پیش از دیگران فرمانبردار و منقاد باشد.
3- و خطابی میگوید: به معنای لزوم حفظ آرامش و طمانینه در نماز میباشد اینکه متوجه این سو و آن سو نشود و شانهاش را به شانهی دوستش نمالد و نساید.
4- و میتواند به این معنا باشد که مانع کسی نشود که جهت پر کردن فاصلهی خالی در بین صف قصد قرار گرفتن در صف را دارد یا به دلیل تنگی مکان مانع قرار گرفتن او در صف شود بلکه به او این امکان را بدهد. و برای چسباندن صفوف و شانه به شانه ایستادن، با شانهاش او را از خود دور نکند.
عون المعبود وحاشیة ابن القیم (2/ 260) مصحح]
([10]) قلت: وصححه ابن خزیمة وابن حبان، وفیه جهالة کما بینته فی "التعلیق" وفی "صحیح أبی داود" (677)، و"الصحیحة" (2533)، ولکنَّ الحدیث حسن أو صحیح، یشهد له حدیث ابن عمر الذی قبله بحدیث، وحدیث أبی أمامة الذی تقدم قبل هذا بستة أحادیث، وحدیث ابن عمر أیضاً الآتی فی الباب التالی الرابع فیه.
([11]) این دیدن خاص نماز است (والله اعلم).
([12]) ویشهد لهذه الروایة حدیث النعمان بن بشیر المذکور بعد باب برقم (5).
([13]) قلت: ورواه ابن حبان أیضاً (384)، وزاد: وخیر صفوف القوم فی الصلاة أولها.. " مثل حدیث أبی هریرة الآتی فی أول (31- الترهیب..).
([14]) قلت: له علة خفیت على المؤلف وغیره، والمحفوظ بلفظ: "على الذین یصِلون الصفوف" کما قال البیهقی. فانظر "المشکاة" (1096)، ولا تغتر بالثلاثة الذین حسنوه، فإنما هم إمعة! نقلة!
([15]) کذا فی مسلم (2/ 153)، وظاهره أنه دعا به بعد الصلاة، ولیس بمراد، لمخالفته الطرق الصحیحة عن البراء وغیره أنه کان یقول ذلک عند النوم، ولأن المخالف لهم لیس بالمشهور کما بینته فی "الصحیحة" (2754). وأیضاً فهو فی "المسند" (4/ 290 و304) بإسناد مسلم: "قال: سمعته یقول: رب.."، وهذا لیس بمخالف، فتأمل.