اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به کلماتی که در اثر وسوسه در نماز و جز آن گفته می‌شود

ترغیب به کلماتی که در اثر وسوسه در نماز و جز آن گفته می‌شود

2353-1610- (1) (صحیح) عَنْ عَائِشَةَ ل؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِنَّ أَحَدَکُمْ یَأْتِیهِ الشَّیْطَانُ فَیَقُولُ: مَنْ خَلَقَکَ؟ فَیَقُولُ: اللَّهُ. فَیَقُولُ: مَنْ خَلَقَ اللَّهَ؟ فَإِذَا وَجَدَ ذَلِکَ أَحَدُکُمْ، فَلْیَقُل: آمَنْتُ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ؛ فَإِنَّ ذَلِکَ یُذْهِبُ عَنْهُ».

رواه أحمد بإسناد جید، وأبو یعلى والبزار.

از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «شیطان نزد یکی از شما می‌آید و می‌گوید: چه کسی تو را آفریده؟ جواب می‌دهد: الله؛ سپس می‌گوید: چه کسی الله را آفریده است؟ پس هرگاه یکی از شما دچار چنین امری شد، بگوید: (آمَنْتُ بِاللهِ وَرَسُولِهِ) ایمان آوردم به الله و پیامبرش) پس این حالت و وسوسه را از او دور می‌شود».

0-1611- (2) ورواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط" من حدیث عبدالله بن عمرو.

0-1612- (3) (صحیح لغیره) ورواه أحمد أیضاً من حدیث خزیمة بن ثابت س.

(صحیح) وتقدم فی "الذکر" [1- باب/12- حدیث] وغیره حدیث الحارث الأشعری وفیه: «وَآمُرُکُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ کَثِیرًا، وَمَثَلُ ذَلِکَ کَمَثَلِ رَجُلٍ طَلَبَهُ الْعَدُوُّ سِرَاعًا فِی أَثَرِهِ، حَتَّى أَتَى حِصْنًا حَصِینًا، فَأَحْرَزَ نَفْسَهُ فِیهِ، وَکَذَلِکَ الْعَبْدُ لَا یَنْجُو مِنَ الشَّیْطَانِ إِلَّا بِذِکْرِ اللَّهِ».

و در حدیث حارش اشعری آمده است: «و شما را به ذکر زیاد خداوند امر نمودم و مثال آن همانند مردی است که دشمن به سرعت او را تعقیب می‌کند تا اینکه خودش را به قلعه‌ی محکمی رسانده و از دست آنان حفظ می‌کند؛ همچنین بنده نمی‌تواند خودش را از شیطان نجات دهد، مگر با ذکر و یاد خداوند».

رواه الترمذی وصححه، وابن خزیمة وابن حبان وغیرهما.

2354-999- (1) (ضعیف) وَعَنْ عُثْمَانَ بنِ عَفَّانٍ س قَالَ: تَمَنَّیْتُ أَنْ أَکُونَ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج: مَاذَا یُنْجِینَا مِمَّا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی أَنْفُسِنَا؟ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ: قَدْ سَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ: «یُنْجِیکُمْ مِنْه [أَنْ تَقُولُوا]([1]) مَا أَمَرْتُ بِهِ عَمِّی أَنْ یَقُولَهُ فلمْ یَقُلْهُ».

رواه أحمد وإسناده جید حسن، عبدالرحمن بن معاویة أبو الحویرث وثقه ابن حبان([2]) وله شواهد.

از عثمان بن عفان س روایت است: آرزو داشتم از رسول الله ج بپرسم: چه چیزی ما را از اموری نجات می‌دهد که شیطان در نفس‌مان القا می‌کند؟ پس ابوبکر گفت: در این مورد از رسول الله ج پرسیدم و فرمودند: «شما را گفتن کلماتی نجات می‌دهد که به عمویم امر کردم بگوید، اما آنها را نگفت».

2355-1613- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَأْتِی الشَّیْطَانُ أَحَدَکُمْ فَیَقُولُ: مَنْ خَلَقَ کَذَا، مَنْ خَلَقَ کَذَا؟ حَتَّى یَقُولَ: مَنْ خَلَقَ رَبَّکَ؟ فَإِذَا بَلَغَهُ، فَلْیَسْتَعِذْ بِاللَّهِ، وَلْیَنْتَهِ».

رواه البخاری ومسلم وأبو داود والنسائی.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «شیطان نزد یکی از شما می‌آید و می‌گوید: چه کسی این چیز را آفریده، چه کسی این چیز را آفریده؟ تا اینکه می‌گوید: چه کسی پروردگارت را آفریده؟ هرگاه به اینجا رسید باید به خدا پناه ببرد و آن [وسوسه] را رها کند».

وفی روایة لمسلم: «فَلْیَقُلْ: آمَنْتُ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ».

و در روایت مسلم آمده است: «پس باید بگوید: ایمان آوردم به الله و پیامبرش».

 (حسن) وفی روایة لأبی داود والنسائی: «فَقُولُوا: ﴿اللَّهُ أَحَدٌ١ اللَّهُ الصَّمَدُ٢ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ٣ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ٤، ثُمَّ لِیَتْفُلْ عَنْ یَسَارِهِ ثَلَاثًا، وَیَستَعِذ بِالله مِنَ الشَّیْطَانِ».

و در روایت ابوداود و نسائی آمده است: «پس بگویید: ﴿اللَّهُ أَحَدٌ١ اللَّهُ الصَّمَدُ٢ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ٣ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ٤، سپس باید به سمت چپش سه بار فوت کرده و از شر شیطان به الله پناه ببرد».

وفی روایة للنسائی([3]): «فلیستعذ باللهِ منه، ومن فِتنَتِه».

و در روایت نسائی آمده است: «پس باید از شیطان و فتنه‌اش به الله پناه ببرد».

2356-1614- (5) (حسن) وَعَنْ أَبِی زُمَیْلٍ سِمَاک بْن الْوَلِیدِ قَالَ: سَأَلْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ فَقُلْتُ: مَا شَیْءٌ أَجِدُهُ فِی صَدْرِی؟ قَالَ: مَا هُوَ؟ قُلْتُ: وَاللَّهِ لَا أَتَکَلَّمُ بِهِ. قَالَ: فَقَالَ لِی: أَشَیْءٌ مِنْ شَکٍّ؟ قَالَ: وَضَحِکَ، قَالَ: مَا نَجَا مِنْ ذَلِکَ أَحَدٌ. قَالَ: حَتَّى أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ ﴿فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ فَاسْأَلِ الَّذِینَ یَقْرَءُونَ الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکَ  لَقَدْ جَاءَکَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ. فَقَالَ لِی: إِذَا وَجَدْتَ فِی نَفْسِکَ شَیْئًا فَقُلْ: ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ  وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ».

رواه أبو داود.

از ابو زمیل سماک بن الولید روایت است از ابن عباس ب سؤال کردم و گفتم: در سینه‌ام چیزی را احساس می‌کنم. سؤال کرد آن چیست؟ گفتم: قسم به خدا که نمی‌توانم در مورد آن صحبت کنم. به من گفت: آیا چیزی از شک و شبهه است؟ و ابن عباس خندید. گفت: هیچکس از آن نجات پیدا نکرده؛ تا اینکه خداوند این آیه را نازل کرد: ﴿فَإِن کُنتَ فِی شَکّٖ مِّمَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ فَسۡ‍َٔلِ ٱلَّذِینَ یَقۡرَءُونَ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکَۚ لَقَدۡ جَآءَکَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُمۡتَرِینَ [یونس: 94] «پس اگر در آنچه بر تو نازل کرده‌ایم در تردید هستی، از کسانی‌که کتاب (آسمانی) را پیش از تو می‌خوانند بپرس، یقیناً حق از طرف پروردگارت به تو رسیده است، پس هرگز از تردید کنندگان مباش!». پس به من گفت: اگر در نفست چیزی احساس کرد بگو: ﴿هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٌ٣ [الحدید: 3] «او اوّل و آخر و ظاهر و باطن است و او به هر چیز داناست».

2357-1615- (6) (صحیح) وَعَنْ عُثْمَانَ بْنَ الْعَاصِ س؛ أَنَّهُ أَتَى النَّبِیَّ ج فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ! إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ حَالَ بَیْنِی وَبَیْنَ صَلَاتِی وَقِرَاءَتِی، یَلَبِّسُهَا عَلَیَّ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «ذَاکَ شَیْطَانٌ یُقَالُ لَهُ: (خِنْزَبٌ)، فَإِذَا أَحْسَسْتَهُ فَتَعَوَّذْ بِاللهِ مِنْهُ، وَاتْفِلْ عَلَى یَسَارِکَ ثَلَاثًا». قَالَ: فَفَعَلْتُ ذَلِکَ، فَأَذْهَبَهُ اللهُ عَنِّی.

رواه مسلم.

از عثمان بن العاص س روایت شده که وی نزد رسول الله ج آمده و گفت: ای رسول الله ج! شیطان در بین من و نماز و قرائتم قرار گرفته و مرا دچار اشتباه و تردید می‌کند. رسول الله ج فرمود: «آن شیطانی است که به آن خِنْزَبْ گفته می‌شود، هرگاه آن را احساس کردی پس از او به خدا پناه ببر و به سمت چپ سه بار آب دهان بینداز». عثمان بن العاص ج می‌گوید: چنین کردم و خداوند متعال آن را از من دور کرد.

(خِنزَب) بکسر الخاء المعجمة وسکون النون وفتح الزای بعدها باء موحدة.

16-(الترغیب فی الاستغفار)



([1]) زیادة من "المسند".

([2]) قلت: لکن الأکثر على تضعیفه کما قال الهیثمی ولم یذکر له شواهد، وهو الصواب؛ لأن الشواهد التی أشار إلیها قاصرة.

([3]) لم أجدها عنده، وما قبلها فی کتابه "عمل الیوم واللیلة" (419/ 661-663).

ترغیب به کلماتی که به هنگام خروج از خانه به سوی مسجد و جای دیگر و هنگام ورود به خانه گفته می‌شود

ترغیب به کلماتی که به هنگام خروج از خانه به سوی مسجد و جای دیگر و هنگام ورود به خانه گفته می‌شود

قال الحافظ: "کان الألیق بهذا الباب أن یکون عقیب (المشی إلى المساجد)، لکن حصل ذهول عن إملائه هناک، وفی کلِّ خیر".

2344-1605- (1) (صحیح) عَنْ أَنَسٍ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِذَا خَرَجَ الرجلُ مِنْ بَیْتِهِ فَقَالَ: (بِسْمِ اللَّهِ، تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ، لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ)؛ یُقَالُ لَهُ: حَسبُک، هُدیت وَکُفِیتَ وَوُقِیتَ، وَتَنَحَّى عَنْهُ الشَّیْطَانُ».

رواه الترمذی وحسنه، والنسائی، وابن حبان فی "صحیحه".

از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس هنگام بیرون آمدن از خانه‌اش بگوید: (بِسمِ اللهِ، تَوَکلْتُ عَلَى اللهِ، وَ لَا حَولَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِالله) به نام خدا، بر خدا توکل کردم و هیچ قدرت و توانایی جز از طرف خدا نیست). به او گفته می‌شود: برای تو کافی است، هدایت و کفایت و محافظت شده‌ا‌ی و شیطان از او فاصله می‌گیرد».

ورواه أبو داود، ولفظه: قَالَ: «إِذَا خَرَجَ الرَّجُلُ مِنْ بَیْتِهِ فَقَالَ: (بِسْمِ اللَّهِ، تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ، لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ)؛ یُقَالُ لَهُ حِینَئِذٍ: هُدِیتَ، وَکُفِیتَ، وَوُقِیتَ، فَتَتَنَحَّى لَهُ الشَّیطانُ. فَیَقُولُ لَهُ شَیْطَانٌ آخَرُ: کَیْفَ لَکَ بِرَجُلٍ هُدِیَ وَکُفِیَ وَوُقِیَ؟».

و در روایت ابوداود آمده است: «هرکس هنگام بیرون آمدن از خانه‌اش بگوید: (بِسمِ اللهِ، تَوَکَّلْتُ عَلَى اللهِ، وَ لَا حَولَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِالله) به او گفته می‌شود: هدایت و کفایت و محافظت شده‌ا‌ی و شیطان از او فاصله می‌گیرد. و شیطان به شیطان دیگر می‌گوید: تو با کسی‌که کفایت، هدایت و محافظت شده چه کاری می‌توانی انجام بدهی؟!».

2345-995- (1) (ضعیف) وَعَنْ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ یُرِیدُ سَفَرًا أَوْ غَیْرُهُ فَقَالَ حِینَ یَخْرُجُ: (آمَنْتُ بِاللَّهِ، اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ، تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ، لَا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ)؛ إِلَّا رُزِقَ خَیْرَ ذَلِکَ الْمَخْرَجِ، [وَصُرِفَ عَنْهُ شَرُّ ذَلِکَ الْمَخْرَجِ]([1])».

رواه أحمد عن رجل لم یُسَمِّه عن عثمان، وبقیة رواته ثقات([2]).

از عثمان بن عفان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ مسلمانی نیست که با هدف سفر یا هر امر دیگری از خانه خارج شود و این جملات را بگوید: (آمَنْتُ بِاللهِ، اعْتَصَمْتُ بِاللهِ، تَوَکَّلْتُ عَلَى اللهِ، لَا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ) مگر اینکه از بهترین‌هایِ راهِ پیشِ رو روزی داده می‌شود و امور شری که در این مسیر وجود دارد از وی دور می‌شوند».

2346-996- (2) (منکر) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ إِلَى الصَّلَاةِ فَقَالَ: (اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ السَّائِلِینَ عَلَیْکَ، وبحقِّ خروجی إلیک، إنَّکَ تَعلم أنَّه لَمْ یُخْرِجنی أَشَرٌ ولا بَطَرٌ، ولا سُمعةٌ ولا ریاءٌ، خرجتُ هَرَباً وفراراً مِنْ ذنوبی إلیک، خرجتُ رجاءَ رحْمتِک، وشفقاً مِنْ عذابِک، خرجتُ اتَّقاءَ سخَطِکَ، وابْتِغاءَ مَرْضاتِک، أسأَلکَ أن تُنْقِذَنی مِنَ النار بِرَحمتِک)؛ وَکَّلَ الله به سبعین ألْفَ مَلَکٍ یَسْتَغْفِرونَ لَه، وأَقْبَلَ الله علیه بوجهِه حتى یَفْرُغُ مِنْ صلاتِه».

از ابوسعید خدری س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس از خانه‌اش به ‌سوی مسجد خارج شود و بگوید: «اللهم إنی أسألک بحق السائلین علیک، وبحق خروجی إلیک، إنَّک تَعلم أنَّه لم یُخرجنی أشَرٌ ولا بطَرٌ، ولا سُمعةٌ ولا ریاءٌ، خرجتُ هرباً وفراراً من ذنوبی إلیک، خرجتُ رجاء رحمتک، وشفقاً من عذابک، خرجت اتِّقاء سَخَطِک وابتِغاءَ مرضاتِک، أسألک أن تُنقِذَنی من النار برحمتک» خداوند متعال هفتاد هزار فرشته را مامور می‌کند تا برای او طلب مغفرت کنند. و خداوند متعال به او روی می‌آورد تا از نمازش فارغ شود».

ذکره رَزین، ولم أره فی شیء من الأصول التی جمعها، إنما رواه ابن ماجه بإسناد فیه مقال([3])، وحسنه شیخنا الحافظ أبو الحسن([4]) /، ولفظه قال: سمعت رسول الله ج یقول: "من خرَج من بیته إلى الصلاة فقال: (اللهمَ إنی أسألک بحقِّ السائلین علیک، وبحقِّ مَمشای هذا، فإنی لم أخرُج أشَراً ولا بطَراً، ولا ریاءً ولا سُمعةً، وخرجتُ اتِّقاءَ سخطِک، وابتِغاءَ مرضاتِک، أسألک أن تعیذَنی مِن النار، وأن تغفِرَ لی ذنوبی، إنَّه لا یغفر الذنوب إلا أنتَ)؛ أقبَل الله إلیه بوجهِه، واستَغفَر له سبعون ألفِ مَلَک". [مضی 5- الصلاة/9].

2347-1606- (2) (صحیح) وَعَنْ حَیْوَةَ بْنِ شُرَیْحٍ قَالَ: لَقِیتُ عُقْبَةَ بْنَ مُسْلِمٍ، فَقُلْتُ لَهُ: بَلَغَنِی أَنَّکَ حَدَّثْتَ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ: أَنَّ رَسُولَ الله ج کَانَ یَقُولُ إِذَا دَخَلَ الْمَسْجِدَ: «أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ، وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ، مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ». قَالَ: أَقَطِّ([5])؟ قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: فَإِذَا قَالَ ذَلِکَ؛ قَالَ الشَّیْطَانُ: حُفِظَ مِنِّی سَائِرَ الْیَوْمِ([6])».

رواه أبو داود.

از حَیوَة بن شریح روایت شده که می‌گوید: عقبة بن مسلم را ملاقات کردم و به او گفتم: به من خبر رسیده که تو از عبدالله بن عمرو بن العاص ب روایت کرده‌ای که رسول الله ج هرگاه به مسجد وارد می‌شد این دعا را می‌خواند: (أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِیمِ، وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ، مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ) پناه می‌برم به خداوند بزرگ و به چهره‌ی کریمش و پادشاهی قدیمش از شیطان رانده شده). عقبه به حیوه گفت:  فقط همین از من به تو رسیده است؟ و حیوه جواب داد: بله. عقبة بن مسلم گفت: اگر آن را بگویی، شیطان می‌گوید: در سایر روز خود را از من در امان نگه داشت.

2348-997- (3) (منکر) وَعن أبی هریرة س قال: سمعت رسول الله ج یقول: «مَنْ خَرَج مِنْ بیتِه إلى المسجِدِ فقالَ: (أعوذُ باللهِ العظیمِ، وسُلْطانِهِ القدیمِ، مِنَ الشیطانِ الرَّجیمِ، رَبِّیَ الله، توکَّلْتُ على الله، فَوَّضْتُ أَمرِی إلى الله، لا حوْلَ ولا قوّة إلا بالله)؛ قال له الملک: کُفیتَ وهُدیتَ ووُقیتَ».

ذکره رزین([7]).

از ابوهریره س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس از خانه به ‌سوی مسجد خارج شود و بگوید: «أعوذ بالله العظیم، وسلطانه القدیم، من الشیطان الرجیم، ربِّی الله، توکلتُ على الله، فوَّضتُ أمری إلى الله، لا حول ولا قوّة إلا بالله» فرشته به وی می‌گوید: کفایت و هدایت شدی و در امانی».

2349-1607- (3) (صحیح) وَعَنْ جَابِرٍ س؛ أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «إِذَا دَخَلَ الرَّجُلُ بَیْتَهُ فَذَکَرَ اللهَ عِنْدَ دُخُولِهِ، وَعِنْدَ طَعَامِهِ؛ قَالَ الشَّیْطَانُ: لَا مَبِیتَ لَکُمْ وَلَا عَشَاءَ، وَإِذَا دَخَلَ فَلَمْ یَذْکُرِ اللهَ عِنْدَ دُخُولِهِ؛ قَالَ الشَّیْطَانُ: أَدْرَکْتُمُ الْمَبِیتَ، وَإِذَا لَمْ یَذْکُرِ اللهَ عِنْدَ طَعَامِهِ؛ قَالَ الشَّیْطَانُ: أَدْرَکْتُمُ الْمَبِیتَ وَالْعَشَاءَ».

رواه مسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.

از جابر س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «هرگاه مردی به خانه‌اش وارد شود و هنگام ورود به خانه و خوردن غذا، خداوند را یاد کند، شیطان می‌گوید: جای خواب و غذایی برای شما نیست. و اگر وارد شد و هنگام ورود خدا را یاد نکرد، شیطان می‌گوید: جای خواب پیدا کردید؛ و اگر به هنگام غذا خوردن خداوند را یاد نکند، شیطان می‌گوید: جای خواب و غذای شب را یافتید».

2350-1608- (4) (حسن لغیره) وَعَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَا بُنَیَّ إِذَا دَخَلْتَ عَلَى أَهْلِکَ فَسَلِّمْ، فَتَکُونُ بَرَکَةً عَلَیْکَ وَعَلَى أَهْلِ بَیْتِکَ».

رواه الترمذی عن علی بن زید عن ابن المسیب عنه وقال: "حدیث حسن صحیح غریب".

از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ای پسرم! هرگاه نزد خانواده‌ات رفتی سلام کن، چون سلام کردن موجب خیر و برکت برای تو و خانواده‌ات می‌باشد».

2351-998- (4) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ سَلْمَان الفارسی س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ لَا یَجِدَ الشَّیْطَانُ عِنْدَهُ طَعَامًا وَلَا مَقِیلًا ولا مَبیتاً؛ فَلْیُسَلِّمْ إِذَا دَخَلَ بَیْتَهُ، ولیُسَمِّ عَلَى طَعَامِهِ».

رواه الطبرانی.

از سلمان فارسی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس دوست دارد شیطان را به هنگام غذا و در محل خواب و سکونتش نیابد، پس چون وارد خانه‌اش می‌شود باید سلام کند و بر غذایش بسم الله بگوید».

2352-1609- (5) (صحیح) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: «ثَلَاثَةٌ کُلُّهُمْ ضَامِنٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: رَجُلٌ خَرَجَ غَازِیًا فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، فَهُوَ ضَامِنٌ عَلَى اللَّهِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُ فَیُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ بِمَا نَالَ مِنْ أَجْرٍ أَوْ غَنِیمَةٍ، وَرَجُلٌ رَاحَ إِلَى الْمَسْجِدِ، فَهُوَ ضَامِنٌ عَلَى اللَّهِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُ فَیُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ أَوْ یَرُدَّهُ بِمَا نَالَ مِنْ أَجْرٍ وَغَنِیمَةٍ، وَرَجُلٌ دَخَلَ بَیْتَهُ بِسَلَامٍ، فَهُوَ ضَامِنٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ».

رواه أبو داود وابن حبان فی "صحیحه ولفظه: قَالَ: «ثَلَاثَةٌ کُلُّهُمْ ضَامِنٌ عَلَى اللَّهِ، إِنْ عَاشَ رُزِقَ وَکُفِیَ، وَإِنْ مَاتَ أَدْخَلَهُ([8]) اللَّهُ الْجَنَّةَ: مَنْ دَخَلَ بَیْتَهُ فَسَلَّمَ فَهُوَ ضَامِنٌ عَلَى اللَّهِ» فذکر الحدیث. [مضی 5- الصلاة/9].

از ابو امامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس این سه کار را انجام دهد خداوند ضمانت او را به عهده می‌گیرد: کسی‌که در راه خدا خارج شود، خداوند  ضمانت او را به عهده گرفته که چون بمیرد، او را با اجر و پاداش یا غنیمتی که بدان دست یافته وارد بهشت می‌کند. و کسی‌که به‌سوی مسجد خارج شود خداوند ضمانت او را بر عهده گرفته که چون بمیرد او را وارد بهشت کند یا با اجر و پاداش یا غنیمت او را بازگرداند. و کسی‌که با سلام وارد خانه شود، در ضمانت خداوند می‌باشد».

و در روایت ابن حبان آمده است: «سه نفر هستند که خداوند ضمانت آنها را به عهده می‌گیرد که اگر زنده بمانند روزی داده شده و کفایت می‌شوند و اگر بمیرند خداوند متعال آنها را وارد بهشت می‌کند: کسی‌که وارد خانه شود و سلام کند، در ضمانت خداوند خواهد بود».

15 -(الترغیب فیما یقوله من حصلت له وسوسة فی الصلاة وغیرها)



([1]) سقطت من نسخ الکتاب، واستدرکتها من "المسند"، و"مجمع الزوائد"!

([2]) کذا قال! وتبعه الهیثمی (10/ 128)! وفیه أبو جعفر الرازی، وهو سیىء الحفظ، ومن طریقه الأصبهانی فی "الترغیب" (1/ 280/ 277 و2/ 519/ 1249).

([3]) وقد أوضحته فی "الأحادیث الضعیفة"، رقم (24)، ثم زدته بیاناً فی الرد على الشیخ إسماعیل الأنصاری فی مقدمة المجلد الأول من "الضعیفة"، (ص 8-25 - المعارف)؛ لأنه حاول تقویة الحدیث مسایرة منه لأهل الأهواء، متستراً بالدفاع عن الشیخ محمد بن عبد الوهاب رحمه الله، والشیخ نفسه قد ضعفه تبعاً لأکثر من عشرین من الحفاظ المتقدمین والمتأخرین، فراجعها فإنها هامة جداً.

([4]) هو علی بن المفضل بن علی أبو الحسن بن القاضی الأنجب أبی المکارم المقدسی المالکی، کان من أئمة المذهب، ومن حفاظ الحدیث، ورعاً دیّناً رضیٌ الأخلاق. مات سنة (611) کما فی "تذکرة الحفاظ" (4/ 187-188).

([5]) الألف فی هذه اللفظة ألف الاستفهام، و (قط) بفتح القاف وکسر الطاء المخففة فی الوصل بمعنى حسب. والمعنى أن الراوی -وهو حَیْوةَ- قال له شیخه عقبة: هذا الذی بلغک عنی أنی حدثت عن عبدالله بن عمرو فقط؟ فقال له حیوة: نعم. کذا فی "العجالة" (ق 155/ 2).

([6]) الأصل: "سائر ذلک الیوم"، بزیادة "ذلک"، والتصحیح من "أبی داود". ویظهر أنه خطأ قدیم، فقد قال الناجی: "إنّ هذه اللفظة مقحمة فیتعین حذفها". ولم یحذفها المعلقون الثلاثة! مع أنهم نقلوا قول الناجی هذا!! وذکروا رقمه فی "أبی داود"!!!

([7]) قلت: هذا والذی قبله، وغیرهما مما تقدم ویأتی من الزیادات الواهیة التی أدخلها فی کتابه الذی سماه "تجرید الصحاح" لو تنزه عنها لأجاد کما قال الذهبی فی "السیر" (20/ 205)، ومع ذلک قال الجهلة: "حسن بشاهده المتقدم"! یشیرون إلى حدیث ابن عمرو الذی فی "الصحیح"، ولم یعلموا أنه أخصر من هذا، وأنه من فعله ج وهذا من قوله. فتأمل.

([8]) الأصل: "دخل"، والتصویب من "الموارد" ومما تقدم، فإنه هناک بلفظ ابن حبان.

ترغیب به گفتن کلماتی که به هنگام بدخوابی یا بی‌خوابی یا ترس و پریشانی شبانه گفته می‌شود

ترغیب به گفتن کلماتی که به هنگام بدخوابی یا بی‌خوابی یا ترس و پریشانی شبانه گفته می‌شود

2340-1601- (1) (حسن لغیره) عَنْ عَمْرِو بْنِ شُعَیْبٍ س عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «إِذَا فَزِعَ أَحَدُکُمْ فِی النَّوْمِ فَلْیَقُلْ: (أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ، وَشَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَأَنْ یَحْضُرُونِ)؛ فَإِنَّهَا لَنْ تَضُرَّهُ».

از عمرو بن شعیب س از پدرش از جدش روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر کسی از شما در خواب ترسید، پس باید بگوید: (أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ، وَشَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَأَنْ یَحْضُرُونِ) از غضب، قهر، مجازات خداوند و شر بندگانش و وسوسه‌ی شیاطین و حضور آنها، به کلمات کامل خداوند پناه می‌برم) هرگز آن خواب به او ضرری نمی‌رساند».

0-991- (1) (ضعیف موقوف) قال: وَکَانَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ عَمْرٍو ب یُلَقِّنُهَا مَنْ عَقَلَ مِنْ وَلَدِهِ، وَمَنْ لَمْ یَعْقِلْ، کَتَبَهَا فِی صَکٍّ ثُمَّ عَلَّقَهَا فِی عُنُقِهِ.

رواه أبو داود، والترمذی - واللفظ له-، وقال: "حدیث حسن غریب". والنسائی([1])، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد ولیس عنده تخصیصها بالنوم.

می‌گوید: عبدالله بن عمرو ب این کلمات را به هریک از فرزندانش که به سن تمییز رسیده بود، می‌آموخت و در مورد فرزندان کوچک‌تر، این کلمات را می‌نوشت و بر گردن‌شان آویزان می‌کرد.

وفی روایة للنسائی([2]) قال: کَانَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ رَجُلًا یَفْزَعُ فِی مَنَامِهِ، فَذَکَرَ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللهِ ج فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «إِذَا اضْطَجَعْتَ فَقُلْ: بِسْمِ اللهِ أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّةِ»، فذکر مثله.

و در روایت نسائی آمده است: خالد بن ولید مردی بود که در خوابش می‌ترسید و وحشت می‌کرد. پس این مساله را با رسول الله ج در میان گذاشت؛ رسول الله ج فرمود: «هرگاه به بستر خواب رفتی بگو: (بِسْمِ اللهِ أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّةِ) و به مانند آن را ذکر نمود.

وقال مالک فی "الموطأ": بَلَغَنِی أَنَّ خَالِدَ بْنَ الْوَلِیدِ قَالَ لِرَسُولِ اللهِ ج: إِنِّی أُرَوَّعُ فِی مَنَامِی. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ ج: «قُلْ: ..» فذکر مثله.

و مالک در موطأ روایت نموده: به من خبر رسیده که خالد بن ولید به رسول الله ج گفت: من در خوابم می‌ترسم. رسول الله ج به او فرمود: «بگو..» و به مانند آن ذکر نمود.

ورواه أحمد عَنْ مُحَمَّدِ بن یحیى بْنِ حَبَّانَ، عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ الْوَلِیدِ أَنَّهُ قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّی أَجِدُ وَحْشَةً، قَالَ: »إِذَا أَخَذْتَ مَضْجَعَکَ فَقُلْ: ..» فذکر مثله.

ومحمدٌ لم یسمعْ من الولید([3]).

محمد بن یحیی بن حبان از ولید بن ولید روایت می‌کند که گفت: ای رسول الله ج! من احساس وحشت می‌کنم. فرمود: «هرگاه به بستر رفتی بگو: ..» و مانند آن را ذکر نمود.

2341-992- (2) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: حَدَّثَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ رَسُولَ اللَّهِ ج عَنْ أَهَاوِیلَ یَرَاهَا بِاللَّیْلِ حَالَتْ بَیْنَهُ وَبَیْنَ صَلَاةِ اللَّیْلِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَا خَالِدَ بْنَ الْوَلِیدِ! أَلَا أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ تَقُولُهُنَّ، لَا تَقُولُهُنَّ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى یُذْهِبَ اللَّهُ ذَلِکَ عَنْکَ؟». قَالَ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ! بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی، فَإِنَّمَا شَکَوْتُ هذَا إِلَیْکَ رَجَاءَ هَذَا مِنْکَ. قَالَ: «قُلْ: (أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ، وَشَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ، وَأَنْ یَحْضُرُونَ)». قَالَتْ عَائِشَةُ: فَلَمْ أَلْبَثْ إِلَّا لَیَالِی حَتَّى جَاءَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی، وَالَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ مَا أَتْمَمْتُ الْکَلِمَاتِ الَّتِی عَلَّمْتَنِی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى أَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّی مَا کُنْتُ أَجِدُ، مَا أُبَالِی لَوْ دَخَلْتُ عَلَى أَسَدٍ فِی خِیسَتِهِ بِلَیْلٍ.

رواه الطبرانی فی "الأوسط".

(خِیسة الأسد) به کسر خاء: عبارت است از جایی که بدان پناه می‌برد.

از ابوامامه س روایت است: خالد بن ولید س در مورد امور وحشتناکی که در شب می‌دید و مانع نماز شب وی می‌شد، با رسول الله ج سخن گفت. رسول الله ج فرمود: «ای خالد بن ولید، آیا کلماتی را به تو نیاموزم که چون آنها را سه بار بگویی، خداوند متعال این حالات را از تو دور کند؟». خالد گفت: بله ای رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت باد؛ من با این امید، نزد شما از این مساله شکایت کردم. رسول الله ج فرمود: «بگو: (أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّةِ مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ، وَشَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ، وَأَنْ یَحْضُرُونَ) عایشه می‌گوید: پس از آن چند شبی نگذشت که خالد بن ولید آمد و گفت: ای رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت باد، سوگند به کسی که تو را به حق مبعوث کرده است هنوز این کلمات را به تعداد سه مرتبه تمام نکردم که خداوند متعال آن حالت را از من دور کرد و اکنون باکی ندارم از اینکه شبانه به پناهگاه شیر وارد شوم.

2342-1602- (2) (حسن) وَعَنْ أَبِی التَّیَّاحِ قَالَ: قُلْتُ: لِعَبْدِالرَّحْمَنِ بْنِ خَنْبَشٍ التَّمِیمِیِّ، وَکَانَ کَبِیرًا: أَدْرَکْتَ رَسُولَ اللَّهِ ج؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: کَیْفَ صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ ج لَیْلَةَ کَادَتْهُ الشَّیَاطِینُ([4])؟ قَالَ: إِنَّ الشَّیَاطِینَ تَحَدَّرَتْ تِلْکَ اللَّیْلَةَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ج مِنَ الْأَوْدِیَةِ وَالشِّعَابِ، وَفِیهِمْ شَیْطَانٌ بِیَدِهِ شُعْلَةٌ مِن نارٍ یُرِیدُ أَنْ یُحْرِقَ بِهَا وَجْهَ رَسُولِ اللَّهِ ج([5])، فَهَبَطَ إِلَیْهِ جِبْرِیلُ، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ! قُلْ. قَالَ: مَا أَقُولُ؟ قَالَ: قُلْ: «أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ([6]) مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَذَرَأَ وَبَرَأَ، وَمِنْ شَرِّ مَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ، وَمِنْ شَرِّ مَا یَعْرُجُ فِیهَا، وَمِنْ شَرِّ فِتَنَتیِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، وَمِنْ شَرِّ کُلِّ طَارِقٍ، إِلَّا طَارِقًا یَطْرُقُ بِخَیْرٍ؛ یَا رَحْمَنُ!)، قَالَ: فَطُفِئَتْ نَارُهُمْ، وَهَزَمَهُمُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى.

رواه أحمد وأبو یعلى، ولکل منهما إسناد جید محتج به([7]).

از ابوالتیاح روایت است که به عبدالرحمن بن خَنبَشٍ التمیمی س که فرد پیری بود گفتم: آیا رسول الله ج را ملاقات کرده‌ای؟ گفت: بله. گفتم: شبی که نزدیک بود شیاطین او را بکشند، چه کار کرد. گفت: شیاطین آن شب از وادی‌ها و دره‌ها به‌ سوی رسول الله ج آمدند. در بین آنها شیطانی بود که شعله‌‌ای از آتش در دست داشته و قصد سوزاندن صورت رسول الله ج را داشت که جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! بگو. رسول الله ج فرمود: چه بگویم؟ گفت: بگو: (أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّةِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَذَرَأَ وَبَرَأَ، وَمِنْ شَرِّ مَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ، وَمِنْ شَرِّ مَا یَعْرُجُ فِیهَا، وَمِنْ شَرِّ فِتَنَتیِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، وَمِنْ شَرِّ کُلِّ طَارِقٍ، إِلَّا طَارِقًا یَطْرُقُ بِخَیْرٍ؛ یَا رَحْمَنُ!) به کلمات کامل خدا پناه می‌برم از شر آنچه خلق نموده و پخش نموده و متناسب و بدون نقص آفریده و از شر آنچه از آسمان فرود می‌آید و از شر آنچه به ‌سوی آن بالا می‌رود و از شر فتنه‌ی شب و روز و از شر هر حادثه مگر حادثه‌ای که خوبی به دنبال دارد ای رحمن!) پس آتش آنها خاموش شده و خداوند آنها را شکست داد.

0-1603- (3) (حسن لغیره) وقد رواه مالک فی "الموطأ" عن یحیى بن سعید مرسلاً.

 0-1604- (4) (حسن لغیره) ورواه النسائی([8]) من حدیث ابن مسعود بنحوه.

(خَنْبَش) هو بفتح الخاء المعجمة بعدها نون ساکنة وباء موحدة مفتوحة وشین معجمة.

2343-993- (3) (ضعیف) وَعَنْ خَالِدِ بْنِ الْوَلِیدِ س: أَنَّهُ أَصَابَهُ أَرَقٌ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَلَا أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ إِذَا قُلْتَهُنَّ نِمْتَ؟ قُل: (اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَوَاتِ السَّبْعِ وَمَا أَظَلَّتْ، وَرَبَّ الْأَرَضِینَ وَمَا أَقَلَّتْ، وَرَبَّ الشَّیَاطِینِ وَمَا أَضَلَّتْ، کُنْ لِی جَارًا مِنْ شَرِّ خَلْقِکَ أَجمَعینَ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَوْ یَطغَى، عَزَّ جَارُکَ، وتبارَک اسمُک)».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط"([9]) واللفظ له، وإسناده جید؛ إلا أن عبدالرحمن بن سابط لم یسمع من خالد. وقال فی "الکبیر": «عزَّ جارُک، وجلَّ ثناؤک، ولا إله غیرُک».

از خالد بن ولید روایت است: چون دچار بدخوابی شد رسول الله ج فرمودند: «آیا کلماتی را به تو نیاموزم که چون آنها را بگویی بخوابی؟ بگو: (اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَوَاتِ السَّبْعِ وَمَا أَظَلَّتْ، وَرَبَّ الْأَرَضِینَ وَمَا أَقَلَّتْ، وَرَبَّ الشَّیَاطِینِ وَمَا أَضَلَّتْ، کُنْ لِی جَارًا مِنْ شَرِّ خَلْقِکَ أَجمَعینَ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَوْ یَطغَى، عَزَّ جَارُکَ، وتبارَک اسمُک) خدایا، ای پروردگار هفت آسمان و آنچه در سایه خود جای داده و ای پروردگار زمین و آنچه در خود جای داده و ای پروردگار شیاطین و کسانی که شیاطین گمراه‌شان می‌کنند، پناه من باش در برابر شر تمام مخلوقاتت که یکی از آنها بر من طغیان و زیاده‌روی کند؛ پناه تو عزت است و اسم تو مبارک)».

0-994- (4) (ضعیف جداً) ورواه الترمذی من حدیث بریدة بإسناد فیه ضعف([10]). وقال فی آخره: «عَزَّ جَارُکَ، وَجَلَّ ثَنَاؤُکَ، وَلَا إِلَهَ غَیْرُکَ، وَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ».

و در روایت ترمذی آمده است: «پناه تو عزت است و ستایش تو بزرگ و معبود برحقی جز تو نیست».

14- (الترغیب فیما یقول إذا خرج من بیته إلى المسجد وغیره وإذا دخلهما)



([1]) لیس عنده «وکان عبدالله بن عمرو یلقنها..»الخ، وهو عند الآخرین عقب الحدیث المرفوع، ولفظه للترمذی، وفیه عنعنة ابن إسحاق، وإنما أوردته فی «الصحیح»؛ لأن له شاهداً، فانظر التعلیق على "الکلم الطیب" (ص 45) و"الصحیحة" (2738).

([2]) هذه الروایة وما بعدها تحت هذا الحدیث فی «صحیح الترغیب» ولم یحکم علیها الشیخ بحکم خاص، وأوهم ذکرها بعد الضعیف الموقوف أن حکمها مثله، ولذا علقنا هنا ما تری. [ش].

([3]) قلت: هذا منکر، والمعروف أن القصة لأخیه خالد بن الولید. انظر "الصحیحة" (2738).

([4]) وقع فی الأصل ومطبوعة عمارة والمخطوطة: "الجن"، والتصویب من "المسند" (3/ 419)، وأبی یعلى (4/ 1621)، و"الأسماء" للبیهقی (ص 25).

([5]) زاد أحمد فی روایة: "فرعب، قال جعفر -یعنی ابن سلیمان:- أحسبه قال: جعل یتأخر". ولفظ أبی یعلى: "فلما رآهم رسول الله ج فزع".

([6]) زاد أحمد فی روایة: «التی لا یجاوزهن بر ولا فاجر». وهی روایة أبی یعلى. ومن الحداثة فی هذا العلم قول المعلق علیه: "وهو موقوف على (عبدالرحمن بن خنبش)". وهذا معناه أن کل أحادیث (کان) الشمائل، وأحادیث (نهى) - هی کلها موقوفة!!

([7]) هذا یوهم أن للحدیث عندهما إسنادین لکل منهما إسناد! ولیس کذلک، فإنهما أخرجاه من طریق جعفر بن سلیمان الضبعی: ثنا أبو التیاح به.

([8]) قال الناجی (155/ 1): "أی رواه النسائی موصولاً من طریق یحیى بن سعید أیضاً، لکن بغیر إسناد الحدیث الأول وسیاقه". قلت: فکان الأولى أن یقول المؤلف: "ووصله النسائی. . .". قلت: یعنی فی "عمل الیوم واللیلة" (530/ 956)، وکذا وصله البیهقی فی "الأسماء" (ص 306)، وفی سندهما جهالة.

([9]) وکذا قال الهیثمی (10/ 126)، وهو خطأ، والصواب: "و (الصغیر"، (ص 205 - هندیة). وهو فی "الروض النضیر" (1/ 299).

([10]) بل هو ضعیف جداً، فیه عند الترمذی (2/ 267) الحکم بن ظهیر، قال الترمذی نفسه: "قد ترک حدیثه بعض أهل الحدیث".

ترغیب به آنچه کسی می‌گوید و انجام می‌دهد که خواب ناخوشایندی می‌بیند

ترغیب به آنچه کسی می‌گوید و انجام می‌دهد که خواب ناخوشایندی می‌بیند

2337-1597- (1) (صحیح) عَنْ جَابِرٍ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج؛ أَنَّهُ قَالَ: «إِذَا رَأَى أَحَدُکُمُ الرُّؤْیَا یَکْرَهُهَا؛ فَلْیَبْصُقْ عَنْ یَسَارِهِ ثَلَاثًا، وَلْیَسْتَعِذْ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ ثَلَاثًا، وَلْیَتَحَوَّلْ عَنْ مَکَانِهِ الَّذِی کَانَ عَلَیْهِ».

رواه مسلم وأبو داود والنسائی وابن ماجه.

از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه یکی از شما خواب ناخوشایندی دید، پس باید سه مرتبه به طرف چپ تف کند و سه مرتبه از شر شیطان به خدا پناه ببرد و به پهلوی دیگر بخوابد».

2338-1598- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ س؛ أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «إِذَا رَأَى أَحَدُکُمُ الرُّؤْیَا یُحِبُّهَا، فَإِنَّمَا هِیَ مِنَ اللَّهِ؛ فَلْیَحْمَدِ اللَّهَ عَلَیْهَا، وَلْیُحَدِّثْ بِمَا رَأَى، وَإِذَا رَأَى غَیْرَ ذَلِکَ مِمَّا یَکْرَهُ، فَإِنَّمَا هِیَ مِنَ الشَّیْطَانِ؛ فَلْیَسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّهَا، وَلَا یَذْکُرْهَا لِأَحَدٍ، فَإِنَّهَا لَا تَضُرُّهُ».

رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح"([1]).

از ابوسعید خدری س روایت است که وی از رسول الله ج شنیده که فرمودند: «هرگاه یکی از شما خواب خوشی دید، آن خواب از سوی خداوند متعال است؛ پس باید خداوند را بر آن ستایش کرده و آنچه دیده بیان کند. و اگر خواب ناخوشایندی دید، آن از سوی شیطان است؛ پس باید از شر آن به الله پناه ببرد و نزد کسی آن را بازگو نکند؛ آن خواب به او زیانی نمی‌رساند».

2339-1599- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی قَتَادَةَ س قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج: «الرُّؤْیَا الصَّالِحَةُ مِنَ اللَّهِ، وَالحُلُمُ مِنَ الشَّیْطَانِ، فَمَنْ رَأَى شَیْئًا یَکْرَهُهُ فَلْیَنْفِثْ عَنْ شِمَالِهِ ثَلاَثًا، وَلْیَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنْ الشَّیْطَانِ؛ فَإِنَّهَا لاَ تَضُرُّهُ».

رواه البخاری ومسلم والترمذی والنسائی وابن ماجه.

از ابوقتاده س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «رؤیای صالحه از طرف خداوند و دیدن آمیزش در خواب از سوی شیطان است؛ پس هرکس خواب ناخوشایندی دید، باید به سمت چپ خود سه بار فوت [همراه با اندکی آب دهان] کند و از شر شیطان به خدا پناه ببرد؛ آن خواب به او ضرری نمی‌رساند».

وفی روایة للبخاری ومسلم([2]): «وَإِذَا رَأَى مَا یَکْرَهُ فَلْیَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّهَا وَمِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ، وَلْیَتْفِلْ عَن یَسَارِهِ ثَلاَثًا، وَلاَ یُحَدِّثْ بِهَا أَحَدًا؛ فَإِنَّهَا لَنْ تَضُرَّهُ».

و در روایت بخاری و مسلم آمده است: «پس هرکس خواب ناخوشایندی دید از شر آن و شیطان به خداوند پناه ببرد و باید سه بار به سمت چپش فوت [همراه با کمی آب دهان] کند و در مورد آن خواب با کسی صحبت نکند؛ آن خواب به او ضرری نمی‌رساند».

0-1600- (4) (صحیح) ورویاه أیضاً عن أبی هریرة وفیه: «فَمَنْ رَأَى شَیْئًا یَکْرَهُهُ؛ فَلاَ یَقُصَّهُ عَلَى أَحَدٍ، وَلْیَقُمْ فَلْیُصَلِّ».

و از ابوهریره روایت کرده‌اند: «پس اگر کسی خواب ناخوشایندی دید، آن را برای کسی تعریف نکرده و بلند شده و نماز بخواند».

(الحلم) به ضم حاء و سکون لام و ضم آن: عبارت است از رویا؛ و به ضم و سکون: عبارت است از دیدن آمیزش در خواب. و همین معنا در اینجا مراد است. (فلیتفل) به ضم فاء و کسر آن؛ یعنی: فلیبزق «آب دهان بیندازد». و گفته شده: «التفل» کمتر از «البزق» و «النفث» کمتر از «التفل» میباشد.

13- (الترغیب فی کلمات یقولهن من یأرق أو یفزع باللیل)



([1]) قلت: ورواه البخاری أیضاً، والنسائی فی "الیوم واللیلة" (505-506)، وانظر التعلیق على "صحیح الجامع" (1/ 210).

([2]) هنا فی الأصل زیادة "عن أبی سلمة"، فحذفتها لأنه لا فائدة منها کما بینه الناجی، بل هی تُوهِم أن الروایة الأولى عندهما لیست من طریقه، والواقع خلافه.

ترغیب به آیات و اذکار بعد از نمازهای فرض

ترغیب به آیات و اذکار بعد از نمازهای فرض

2325-1592- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: أَنَّ فُقَرَاءَ الْمُهَاجِرِینَ أَتَوْا رَسُولَ اللهِ ج فَقَالُوا: ذَهَبَ أَهْلُ الدُّثُورِ([1]) بِالدَّرَجَاتِ الْعُلَا، وَالنَّعِیمِ الْمُقِیمِ. قَالَ: «وَمَا ذَاکَ؟». قَالُ: یُصَلُّونَ کَمَا نُصَلِّی، وَیَصُومُونَ کَمَا نَصُومُ، وَیَتَصَدَّقُونَ وَلَا نَتَصَدَّقُ، وَیُعْتِقُونَ وَلَا نَعْتِقُ. فَقَالَ رَسُولَ اللهِ ج: «أَفَلَا أُعَلِّمُکُمْ شَیْئًا تُدْرِکُونَ بِهِ مَنْ سَبَقَکُمْ وَتَسْبِقُونَ بِهِ مَنْ بَعْدَکُمْ، وَلَا یَکُونُ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْکُمْ؛ إِلَّا مَنْ صَنَعَ مِثْلَ مَا صَنَعْتُمْ؟!». قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولُ اللهِ! قَالَ: «تُسَبِّحُونَ، وَتُکَبِّرُونَ، وَتَحْمَدُونَ، دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ مَرَّةً». قَالَ أَبُو صَالِحٍ([2]): فَرَجَعَ فُقَرَاءُ الْمُهَاجِرِینَ إِلَى رَسُولِ اللهِ ج، فَقَالُوا: سَمِعَ إِخْوَانُنَا أَهْلُ الْأَمْوَالِ بِمَا فَعَلْنَا، فَفَعَلُوا مِثْلَهُ. فَقَالَ رَسُول اللهِ ج: «ذَلِکَ فَضْلُ اللهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ». قَالَ سُمَیٌّ: فَحَدَّثْتُ بَعْضَ أَهْلِی بِهَذَا الْحَدِیثَ، فَقَالَ: وَهِمْتَ، إِنَّمَا قَالَ لک: تُسَبِّحُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَتَحْمَدُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَتُکَبِّرُ أَربَعاً وَثَلَاثِینَ. قَالَ: فَرَجَعْتُ إِلَى أَبِی صَالِحٍ فَقُلْتُ لَهُ ذَلِکَ. فَأَخَذَ بِیَدِی فَقَالَ: (اللهُ أَکْبَرُ، وَسُبْحَانَ اللهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ)، (اللهُ أَکْبَرُ، وَسُبْحَانَ اللهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ)، حَتَّى یَبْلُغَ مِنْ جَمِیعِهِنَّ ثَلَاثَةً وَثَلَاثِینَ.

رواه البخاری ومسلم، واللفظ له.

از ابوهریره س روایت است که فقرای مهاجرین نزد رسول الله ج آمده و گفتند: ثروتمندان به درجات بالا و بزرگ و نعمت جاویدان دست یافتند. فرمود: «چگونه؟» گفتند: نماز می‌خوانند همانطور که ما می‌خوانیم و روزه می‌گیرند همانطور که ما روزه می‌گیریم و صدقه می‌دهند و ما نمی‌دهیم و برده آزاد می‌کنند و ما نمی‌کنیم؛ رسول الله ج فرمودند: «آیا چیزی به شما نیاموزم که به وسیله‌ی آن، به اشخاصی برسید که از شما پیشی گرفته‌اند و بر آیندگان سبقت بگیرید و کسی برتر از شما نباشد؛ مگر کسی‌که عملی همچون شما داشته باشد؟!». گفتند: بله، ای رسول الله ج! فرمود: «بعد از هر نماز سی و سه بار سبحان الله، سی و سه بار الحمد لله و سی و سه بار الله اکبر بگویید». ابوصالح می‌گوید: بعد از آن فقرای مهاجرین نزد رسول الله ج آمدند و گفتند: برادران ثروتمند ما شنیده‌اند که ما چه می‌کنیم و آنان نیز مانند ما عمل می‌کنند؛ رسول الله ج فرمودند: «آن از فضل خداست که به هرکس بخواهد عطا می‌فرماید». سُمَی می‌گوید: چون برای بعضی از خانواده‌ام این حدیث را بیان کردم کسی از آنها گفت: اشتباه کردی؛ او به تو گفته است: سی و سه بار سبحان الله و سی و سه بار الحمد لله و سی و چهار بار الله اکبر. سُمَی می‌گوید: پس به ابو صالح مراجعه نموده و جریان را به او گفتم، او دست مرا گرفته و گفت: (الله أکبر وسبحان الله والحمد لله)، (الله أکبر وسبحان الله والحمد لله) تا همه‌ی آنها به سی و سه بار برسد.

(صحیح) وفی روایة لمسلم أیضاً قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَنْ سَبَّحَ [اللهَ]([3]) فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَحَمِدَ اللهَ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَکَبَّرَ اللهَ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، فَتْلِکَ تِسْعَةٌ وَتِسْعُونَ، ثُمَّ قَالَ تَمَامَ الْمِائَةِ: (لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)؛ غُفِرَتْ لَهُ خَطَایَاهُ وَإِنْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ».

و در روایتی از مسلم آمده است: رسول الله ج فرمودند: «هرکس بعد از هر نماز سی و سه بار سبحان الله، سی و سه بار الحمد لله و سی و سه بار الله اکبر بگوید، جمعا نود و نه ذکر گفته است و با گفتن: (لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) صدمین ذکر را نیز تکمیل کند، گناهانش بخشیده می‌شود اگرچه مانند کف دریا باشد».

ورواه مالک، وابن خزیمة فی "صحیحه" بلفظ هذه، إلا أن مالکاً قال: «غُفِرت له ذنوبهُ ولو کانت مثل زَبَدِ البحر»([4]).

و در روایت مالک آمده است: «گناهانش بخشیده می‌شود اگرچه به اندازه‌ی کف دریا باشد».

ورواه أبو داود، ولفظه: قَالَ أَبُو هُرَیْرَةَ: قَالَ أَبُو ذَرٍّ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! ذَهَبَ أَصْحَابُ الدُّثُورِ بِالْأُجُورِ، یُصَلُّونَ کَمَا نُصَلِّی، وَیَصُومُونَ کَمَا نَصُومُ، وَلَهُمْ فُضُولُ([5]) أَمْوَالٍ یَتَصَدَّقُونَ بِهَا، وَلَیْسَ لَنَا مَالٌ نَتَصَدَّقُ بِهِ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَا أَبَا ذَرٍّ! أَلَا أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ تُدْرِکُ بِهِنَّ مَنْ سَبَقَکَ، وَلَا یَلْحَقُکَ مَنْ خَلْفَکَ، إِلَّا مَنْ أَخَذَ بِمِثْلِ عَمَلِکَ؟». قَالَ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ! قَالَ: «تُکَبِّرُ اللَّهَ دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَتَحْمَدُهُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَتُسَبِّحُهُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَتَخْتِمُهَا بِـ (لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)؛ غُفِرَتْ ذُنُوبُهُ وَلَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ([6])».

ابوهریره می‌گوید: ابوذر س گفت: ای رسول الله ج! ثروتمندان اجرها را بردند؛ نماز می‌خوانند همانطور که ما می‌خوانیم و روزه می‌گیرند همانطور که ما روزه می‌گیریم و مال زیادی دارند که با آن صدقه می‌دهند و ما مالی نداریم که با آن صدقه بدهیم. پس رسول الله ج فرمود: «ای ابوذر! آیا چیزی به تو بیاموزم که به وسیله‌ی آن به کسانی برسی که از تو پیشی گرفته‌اند و بر آیندگان سبقت بگیری، جز کسی‌که عملی چون تو داشته باشد». گفت: بله! ای رسول الله ج! فرمود: «بعد از هر نماز سی و سه بار الله اکبر، سی و سه بار الحمد لله و سی و سه بار سبحان الله بگو و آنها را با «لا إله إلا الله وحده لا شریک له له الملک وله الحمد وهو على کل شیء قدیر» به پایان برسان؛ [در این‌صورت] گناهان [گوینده‌ا]ش بخشیده می‌شود، اگرچه مانند کف دریا باشد».

0-983- (1) (ضعیف) ورواه الترمذی([7]) وحسنه، والنسائی من حدیث ابن عباس نحوه، وقالا فیه: «فإذا صلَّیْتُم فَقُولوا: (سبحانَ الله) ثلاثاً وثلاثین مرَّة، و (الحمدُ لله) ثلاثاً وثلاثین مرَّةً، و (الله أکبرُ) أربعاً وثلاثین مرَّةً، و (لا إله إلا اللهُ) عَشْر مراتٍ؛ فإنَّکُم تُدْرِکونَ مَنْ سَبَقکم، ولا یَسْبقُکم مَنْ بَعْدَکُمْ».

(الدثور): بضم الدال المهملة، جمع (دثر)، وهو المال الکثیر([8]).

و ترمذی و نسائی از طریق ابن عباس ب روایت نموده که در آن آمده است: «چون نماز خواندید سی و سه بار سبحان الله و سی و سه بار الحمدلله و سی و چهار بار الله اکبر و ده مرتبه لااله الاالله بگویید؛ در این‌صورت به مرتبه‌ی کسانی می‌رسید که پیش از شما بودند و از کسان پس از خود سبقت می‌گیرید».

2326-1593- (2) (صحیح) وَعَنْ کَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: «مُعَقِّبَاتٌ لَا یَخِیبُ قَائِلُهُنَّ أَوْ فَاعِلُهُنَّ دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ؛ ثَلَاثٌ وَثَلَاثُونَ تَسْبِیحَةً، وَثَلَاثٌ وَثَلَاثُونَ تَحْمِیدَةً، وَأَرْبَعٌ وَثَلَاثُونَ تَکْبِیرَةً».

رواه مسلم والترمذی والنسائی.

از کعب بن عجرة س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «پس از هر نمازی اذکاری وجود دارند که گوینده یا انجام دهنده‌ی آنها هیچ وقت ناکام نمی‌ماند: سی و سه بار سبحان الله، سی و سه بار الحمدلله و سی و چهار بار الله اکبر».

2327-984- (2) (ضعیف) وَعَنْ عَلِیٍّ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج لَمَّا زَوَّجَهُ فَاطِمَةَ بَعَثَ مَعَهَا بِخَمِیلَةٍ وَوِسَادَةٍ مِنْ أَدَمٍ، حَشْوُهَا لِیفٌ، وَرَحَیَیْنِ وَسِقَاءٍ وَجَرَّتَیْنِ، فَقَالَ عَلِیٌّ س لِفَاطِمَةَ ل ذَاتَ یَوْمٍ: وَاللَّهِ لَقَدْ سَنَوْتُ حَتَّى اشْتَکَیْتُ صَدْرِی، وَقَدْ جَاءَ اللَّهُ أَبَاکِ بِسَبْیٍ، فَاذْهَبِی فَاسْتَخْدِمِیهِ، فَقَالَتْ: وَأَنَا وَاللَّهِ قَدْ طَحَنْتُ حَتَّى مَجَلَتْ یَدَایَ. فَأَتَتِ رَسُولَ اللَّهِ ج، فَقَالَ: «مَا جَاءَ بِکِ أَیْ بُنَیَّةُ؟». قَالَتْ: جِئْتُ لِأُسَلِّمَ عَلَیْکَ، وَاسْتَحْیَتْ أَنْ تَسْأَلَهُ، وَرَجَعَتْ. فَقَالَ عَلِیٌّ: مَا فَعَلْتِ؟ قَالَتْ: اسْتَحْیَیْتُ أَنْ أَسْأَلَهُ. فَأَتَیا جَمِیعًا النَّبِیَّ ج، فَقَالَ عَلِیٌّ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! لَقَدْ سَنَوْتُ حَتَّى اشْتَکَیْتُ صَدْرِی، وَقَالَتْ فَاطِمَةُ: قَدْ طَحَنْتُ حَتَّى مَجَلَتْ یَدَایَ، وَقَدْ جَاءَکَ اللَّهُ بِسَبْیٍ وَسَعَةٍ فَأَخْدِمْنَا. فَقَالَ: «وَاللَّهِ لَا أُعْطِیکُم وَأَدَعُ أَهْلَ الصُّفَّةِ تَطْوَى([9]) بُطُونُهُمْ مِنَ الجُوعِ، لَا أَجِدُ مَا أُنْفِقُ عَلَیْهِمْ، وَلَکِنِّی أَبِیعُهُمْ وَأُنْفِقُ عَلَیْهِمْ أَثْمَانَهُمْ». فَرَجَعَا، فَأَتَاهُمَا النَّبِیُّ ج وَقَدْ دَخَلَا فِی قَطِیفَتِهِمَا؛ إِذَا غَطَّتْ رُءُوسَهُمَا تَکَشَّفَتْ أَقْدَامُهُمَا، وَإِذَا غَطَّت أَقْدَامَهُمَا تَکَشَّفَتْ رُءُوسُهُمَا، فَثَارَا، فَقَالَ: «مَکَانَکُمَا». ثُمَّ قَالَ: «أَلَا أُخْبِرُکُمَا بِخَیْرٍ مِمَّا سَأَلْتُمَانِی؟». قَالَا: بَلَى. فَقَالَ: «کَلِمَاتٌ عَلَّمَنِیهِنَّ جِبْرائیلُ»، فَقَالَ: «تُسَبِّحَانِ الله فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ عَشْرًا، وَتَحْمَدَانِ عَشْرًا، وَتُکَبِّرَانِ عَشْرًا، وَإِذَا أَوَیْتُمَا إِلَى فِرَاشِکُمَا سَبِّحَا ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَاحْمَدَا ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَکَبِّرَا أَرْبَعًا وَثَلَاثِینَ». قَالَ عَلِیٌّ: فَوَاللَّهِ مَا تَرَکْتُهُنَّ مُنْذُ سَمِعتُهُنَّ مِن رَسُولِ اللَّهِ ج، قَالَ: فَقَالَ لَهُ ابْنُ الْکَوَّا: وَلَا لَیْلَةَ صِفِّینَ؟ فَقَالَ: «قَاتَلَکُمِ اللَّهُ یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ! وَلَا لَیْلَةَ صِفِّینَ».

رواه أحمد واللفظ له. ورواه البخاری([10]) ومسلم وأبو داود والترمذی، وتقدم فی "ما یقول إذا أوى إلى فراشه" [6- النوافل/9] بغیر هذا السیاق. وفی هذا السیاق ما یستغرب، وإسناده جید، ورواته ثقات، وعطاء بن السائب ثقة، وقد سمع منه حماد بن سلمة قبل اختلاطه([11]). والله أعلم.

(الخمیلة) به فتح خاء و کسر میم؛ کساء له خمل یجعل غالباً [دثاراً]([12])، وهو القطیفة أیضاً. عبارت است از لباسی پرزدار که غالبا به عنوان روانداز استفاده میشود. همچنین قطیفه میباشد.  (من أدَم) به فتح الف و دال؛ یعنی از پوست. و گفته شده: از پوست قرمز. (رحیین) به فتح راء و حاء و تخفیف یاء: مثناى (رحى). و (سنوت) به فتح سین و نون؛ یعنی از آب چاه میکشم. و کار شتری را میکنم که به وسیلهی آن زمینها را آب میدهند.  و (فاستخدمیه) یعنی: خادمی را طلب کن. و همچنین (فأخْدِمنا) به کسر دال، یعنی: خدمتکاری به ما ببخش. و (مجَلَت یدای) به فتح جیم و کسر آن؛ یعنی: «نَفِطَتْ([13]) من کثرة الطحن» از کثرت سر و کار داشتن با آرد دستهایم جوش و دانه (تاول) درآورده است.

از علی س روایت است: هنگامى‌که رسول الله ج فاطمه را به نکاح وى درآورد، براى او چیزهاى ذیل را فرستاد: یک قطیفه، یک بالشت پوستى که از پوست خرما پر شده بود، دو سنگ آسیاب، یک مشک و دو کوزه؛ روزى على به فاطمه گفت: به خدا سوگند، از فرط آب کشى سینه‌ام درد مى‌کند و خداوند براى پدرت اسیرانى بخشیده است، بنابراین نزدش برو و از او خادمى درخواست کن؛ فاطمه گفت: به خدا سوگند من هم از فرط آرد نمودن دست‌هایم تاول زده است. سپس فاطمه نزد رسول الله ج آمد، رسول الله ج فرمود: «چه تو را به اینجا آورده است؟». گفت: آمده‌ام تا به تو سلام بدهم؛ و حیا نمود که خوسته‌اش را مطرح کند، پس بازگشت؛ على پرسید چه کردى؟ پاسخ داد حیا نمودم از وى طلب نمایم. آنگاه هردو نزد رسول الله ج آمدند، على گفت: اى رسول خدا، آنقدر آب کشیدم که سینه‌ام درد مى‌کند و فاطمه گفت: آنقدر آرد نمودم که دست‌هایم آبله نموده‌اند و خداوند براى تو اسیران و گشایش آورده، بنابراین به ما خادمی بده؛ رسول الله ج فرمود: به خدا سوگند، به شما نمى دهم و اهل صفه را نمى‌گذارم که شکم‌‌شان از گرسنگى به هم بپیچد و من چیزى نیابم تا به آنان انفاق کنم. بلکه اینان را مى‌فروشم و قیمت‌شان را براى آنان مصرف مى‌کنم. پس هر دوى آنها بازگشتند. بعد از آن رسول الله ج در حالى نزدشان آمد که زیر قطیفه خود در آمده بودند و چون سر‌شان را مى‌پوشاندند پاهاى‌شان برهنه مى‌شد و وقتى پای‌شان را مى‌پوشاندند، سرهاى‌شان برهنه مى‌شد. پس هردو به شتاب برخاستند و رسول الله فرمود: «راحت باشید». بعد از آن فرمود: «آیا شما را به بهتر از آنچه از من خواستید خبر ندهم؟». گفتند: آرى، فرمود: «کلماتى که جبرائیل آنها را به من آموزش داده است». فرمود: «و بعد از هر نماز ده بار تسبیح و ده بار الحمدلله و ده بار هم تکبیر بگویید. و وقتى در بستر قرار گرفتید، سى و سه بار سبحان الله و سى و سه بار الحمدلله و سى و چهار بار الله اکبر بگویید». على می‌گوید: به خدا سوگند، از وقتى آنها را از پیامبر ج شنیدم تاکنون ترک‌شان نکرده‌ام. راوی مى‌گوید: ابن الکوا به او گفت: در شب صفین هم ترک نکردى؟ گفت: اى اهل عراق خداوند شما را بکشد، در شب صفین هم ترک ننمودم.

2328-1594- (3) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «خَصْلَتَانِ لَا یُحْصِیهِمَا عَبدٌ إِلَّا دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَهُمَا یَسِیرٌ، وَمَنْ یَعْمَلُ بِهِمَا قَلِیلٌ، یُسَبِّحُ الله أَحَدُکُمْ دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ عَشْرًا، وَیَحْمَدُه عَشْرًا، وَیُکَبِّرُه عَشْرًا، فَتلِکَ مِائَةٌ وَخَمْسُونَ بِاللِّسَانِ، وَأَلْفٌ وَخَمْسُ مِائَةٍ فِی الْمِیزَانِ، وَإِذَا أَوَى إِلَى فِرَاشِهِ یُسَبّحَ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَیُحمدُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَیُکَبَّرُ أَرْبَعًا وَثَلَاثِینَ. فَتلک مِائَةٌ باللِّسَانِلإ وَأَلْفٌ فِی الْمِیزَانِ -قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: - وَأَیُّکُمْ یَعْمَلُ فِی یَوْمه وَلَیْله أَلْفَیْنِ وَخَمْسُ مِائَةِ سَیِّئَةٍ؟». قَالَ عَبدُالله: رَأیتُ رَسُولَ الله ج یَعقِدُهُنَّ بِیَدِهِ. قال: قیل: یَا رَسُولَ اللهِ! کَیْفَ لَا یُحْصِیهُمَا؟ قَالَ: «یَأْتِی أَحَدَکُم الشَّیْطَانُ وَهُوَ فِی صَلَاتِهِ فَیَقُولُ له، اذْکُرْ کَذَا، اذْکُرْ کَذَا، وَیَأْتِیهِ عِنْدَ مَنَامِهِ فَیُنَوِّمُهُ».

رواه أبو داود والترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح". والنسائی وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه" واللفظ له. [مضى 6- النافل/9]. (قال المملی): "رووه کلهم عن حماد بن زید عن عطاء بن السائب عن أبیه عن عبدالله".

از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بنده بر دو خصلت محافظت نمی‌کند، مگر اینکه وارد بهشت می‌شود. و این دو عمل آسان و عاملان به آن کم هستند: اینکه یکی از شما بعد از هر نماز ده بار سبحان الله، ده بار الحمدلله و ده بار الله‌اکبر بگوید که جمعا یکصد و پنجاه بار به زبان و هزار و پانصد بار در میزان می‌شود. و زمانی که در بسترش قرار گرفت سی و سه بار سبحان الله و سی و سه بار الحمد لله و سی و چهار بار الله اکبر بگوید. و آن صد بار به زبان و هزار بار در میزان محاسبه می‌شود». رسول الله ج فرمود: «کدامیک از شما در روز و شب هزار و پانصد گناه انجام می‌دهد». عبدالله بن عمرو ب می‌گوید: رسول الله ج را دیدم که آنها را با دستش می‌شمرد. گفته شد: ای رسول الله ج! چگونه از این دو عمل مراقبت نمی‌کنند؟ فرمود: «شیطان در نمازش می‌آید و به او می‌گوید که فلان چیز و فلان چیز را به یاد بیاور؛ در هنگام خوابیدن شیطان به نزد یکی از شما می‌آید و او را به خواب می‌برد».

2329-1595- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَرَأَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ؛ لَمْ یَمْنَعْهُ مِنْ دُخُولِ الْجَنَّةِ إِلَّا أَنْ یَمُوتَ».

رواه النسائی والطبرانی بأسانید أحدها صحیح. وقال شیخنا أبو الحسن([14]): "هو على شرط البخاری وابن حبان فی "کتاب الصلاة"([15]) وصححه([16]).

از ابو امامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس بعد از هر نماز فرض آیة الکرسی را بخواند، تنها زنده بودنش مانع رفتن او به بهشت می‌شود».

2330-985- (3) (ضعیف) وَعَن الحسن بن علی ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ قَرَأَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ فِی دُبُرِ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ، کَانَ فِی ذِمَّةِ اللهِ إِلَى الصَّلَاةِ الْأُخْرَى».

رواه الطبرانی بإسناد حسن([17]).

از حسن بن علی ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس آیة الکرسی را پس از هر نماز فرض بخواند، تا نماز دیگر در امان خداوند خواهد بود».

2331-986- (4) (منکر موقوف) وَعَنْ أَبِی کَثِیر مَوْلَى بَنِی هَاشِمٍ؛ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا ذَرٍّ الْغِفَارِیَّ صَاحِبَ رَسُولِ اللَّهِ ج یَقُولُ: «کَلِمَاتٌ مَنْ ذَکَرَهُنَّ مِائَةَ مَرَّةٍ دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ: (اللَّهُ أَکْبَرُ، وَسُبْحَانَ اللَّهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ)، ثُمَّ لَوْ کَانَتْ خَطَایَاهُ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ لَمَحَتْهُنَّ».

رواه أحمد، وهو موقوف([18]).

از ابی کثیر مولی ابی هاشم روایت است که از ابوذر غفاری س شنیده که رسول الله ج فرمودند: «کلماتی هستند که هرکس آنها را صد مرتبه پس از هر نماز بگوید، اگر گناهانش به اندازه کف روی دریا باشد، آنها را نابود می‌کند. این کلمات عبارتند از: «الله أکبر، وسبحان الله، والحمد لله، ولا إله إلا الله وحده لا شریک له، ولا حول ولا قوة إلا بالله».

2332-987- (5) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ عَبْدِاللهِ [بْنِ زَیْدِ] ([19]) بْنِ أَرْقَمَ عَنْ أَبِیهِ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ قَالَ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ: ﴿سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ. وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ. وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ [ثَلَاثَ مَرَّاتٍ]([20])؛ فَقَدِ اکْتَالَ بِالْجَرِیبِ الْأَوْفَى مِنَ الْأَجْرِ».

رواه الطبرانی.

از عبدالله بن زید بن ارقم از پدرش س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس پس از هر نماز سه بار بگوید: ﴿سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ. وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ. وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ اجر و پاداشی کامل دریافت می‌کند».

2333-988- (6) (ضعیف) وَعَن أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَالَ فِی دُبُرَ الصَّلاةِ: (سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَبِحَمْدِهِ، لا حَوْلَ ولاَ قُوَّةَ إلاَّ بِاللَّهِ)؛ قَامَ مغفورًا له».

رواه البزار عن أبی الزهراء عن أنس، وسندُه إلى أبی الزهراء جید، وأبو الزهراء لا أعرفه.

از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس پس از نماز بگوید: (سُبْحَانَ اللهِ الْعَظِیمِ وَبِحَمْدِهِ، لا حَوْلَ ولاَ قُوَّةَ إلاَّ بِاللهِ) درحالی برمی‌خیزد که بخشیده شده است».

2334-989- (7) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ دَعَا بِهَؤُلَاءِ([21]) الدَّعَوَاتِ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ؛ حَلَّتْ لَهُ الشَّفَاعَةُ مِنِّی یَوْمَ الْقِیَامَةِ: (اللهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّدًا الْوَسِیلَةَ وَاجْعَلْهُ فِی الْمُصْطَفَیْنِ مَحَبَّتَهُ، وَفِی الْعَالینَ دَرَجَتَهُ، وَفِی الْمُقَرَّبِینَ دَارَه)».

رواه الطبرانی، وهو غریب.

از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس پس از هر نماز فرض با آن دعاها دست به دعا بردارد، شفاعت من در روز قیامت برای او حلال می‌شود: «اللهمَّ أعطِ محمداً الوسیلةَ واجعلْه فی المصطَفَیْن محبَّتَه، وفی العالین درجته، وفی المقرَّبین داره»: (پروردگارا، به محمد وسیله را عطا کن و محبت او را در میان برگزیدگان و درجه‌اش را در میان بلند مرتبگان و جایگاهش را در میان مقربین قرار ده)».

2335-990- (8) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَالَ دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ: (أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ [الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ]([22]) وَأَتُوبُ إِلَیْهِ)؛ غُفِرَ لَهُ، وَإِنْ کَانَ فَرَّ مِنَ الزَّحْفِ».

رواه الطبرانی فی "الصغیر" و"الأوسط".

از براء بن عازب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس پس از هر نماز بگوید: (أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ) مورد مغفرت و بخشش قرار می‌گیرد هرچند از میدان جنگ فرار کرده باشد».

2336-1596- (5) (صحیح) وَعَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ س: أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج أَخَذَ بِیَدِهِ یَوْمًا ثُمَّ قَالَ: «یَا مُعَاذُ! وَاللهِ إِنِّی لَأُحِبُّکَ». فَقَالَ لَهُ مُعَاذٌ: بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی یَا رَسُولَ اللهِ! وَأَنَا وَاللهِ أُحِبُّکَ. قَالَ: «أُوصِیکَ یَا مُعَاذُ أَلا تَدَعَنَّ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ أَنْ تَقُولَ: اللهُمَّ أَعِنِّی عَلَى ذِکْرِکَ وَشُکْرِکَ، وَحُسْنِ عِبَادَتِکَ». وَأَوْصَى بِذَلِکَ مُعَاذٌ الصُّنَابِحِیَّ، وَأَوْصَى بِهِ الصُّنَابِحِیُّ أَبَا عَبْدِالرَّحْمَنِ، وَأَوْصَى بِهِ [أَبُو]([23]) عَبْدِالرَّحْمَنِ عُقْبَةَ بْنِ مُسْلِمٍ».

رواه أبو داود والنسائی - واللفظ له-، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، والحاکم وقال: "صحیح على شرط الشیخین".

از معاذ بن جبل س روایت است: روزی رسول الله ج دستش را گرفته و فرمود: «ای معاذ! به خدا قسم! من تو را دوست دارم». گفتم: پدر و مادرم فدایت! به خدا قسم! من هم تو را دوست دارم. فرمود: «ای معاذ! تو را وصیت می‌کنم که بعد از هر نمازی این دعا را ترک نکن: «اللهُمَّ أَعِنِّی عَلَى ذِکْرِکَ وَشُکْرِکَ، وَحُسْنِ عِبَادَتِکَ» خداوندا! مرا بر ذکر و شکر نعمت‌ها و انجام عبادتت به نحو احسن یاری فرما». معاذ صنابحی را به آن توصیه و صنابحی، ابو عبدالرحمن را به آن و عبدالرحمن، عقبة بن مسلم را به آن توصیه کرد.

12- (الترغیب فیما یقوله ویفعله من رأى فی منامه ما یکره)



([1]) به ضم دال؛ جمع (دَثْر): عبارت است از مال زیاد.

([2]) هو راوی الحدیث عن أبی هریرة، واسمه ذکوان.

([3]) سقطت من الأصل ومن المخطوطة ومن مطبوعة (الثلاثة)! مع أنهم ذکروها فی التعلیق! والتصویب من "صحیح مسلم".

([4]) ومن طریق مالک رواه النسائی فی "عمل الیوم" (202/ 142). وزاد فی روایة له (143): "یحیی ویمیت"، وهی شاذة أو منکرة، ولعلها من شیخ النسائی (محمد بن وهب) وهو الحرانی، قال النسائی: "لا بأس به". وقد أخطأ أیضاً فی اسم أحد رواته کما بینه النسائی. ومن أخطاء المعلقین الثلاثة أنهم عزوا الحدیث للنسائی بالرقمین المذکورین من حدیث ابن عباس! وإنما هو عنده -کغیره- من حدیث أبی هریرة.

([5]) فی الأصل والمخطوطة: "فضل"، والتصویب من "أبی داود" و"المسند" أیضاً، وهو مخرج فی "صحیح أبی داود" (1348).

([6]) کذا الأصل تبعاً لأبی داود، ولم ترد هذه الزیادة: "غفرت ذنوبه. . " عند أحمد فی هذه الروایة؛ وهو الصواب کما حققته فی "صحیح أبی داود" (1348)، وهی غیر منسجمة مع السیاق کما هو ظاهر، وإنما هی فی روایة مالک المتقدمة، وقبلها روایة مسلم، فکأنه دخل على الراوی حدیث فی حدیث.

([7]) یعنی فی "سننه" (2/ 265 - شاکر).

([8]) سقط التعریف بـ (الدثور) من الطبعة السابقة، وأثبتها من المنیریة (2/ 260). [ش].

([9]) گفته میشود: (طَویَ) من الجوع یطوی طوى فهو طاو؛ یعنی شکمش خالی و گرسنه است و چیزی نخورده است. وطوى یطوی: زمانی است که این امر عمدا باشد. "النهایة"

([10]) قلت: حشر البخاری ومن ذکر معه هنا مما لا وجه له، لبعد الاختلاف بین هذه الروایة وروایاتهم، وبخاصة منها روایة الشیخین، ویتبین للقارىء ذلک بمقابلة روایتهما التی کنت سردتها فی "الصحیح" (6- النوافل/9) من جهة، وروایة أبی داود التی ساقها المؤلف، وذکرتها هناک فی "الضعیف" من جهة أخرى بهذه الروایة هنا، فإنه سیظهر لک الفرق حتماً، ویتبین تساهل المؤلف فی التخریج والعزو، عفا الله عنا وعنه.

([11]) قلت: قد سمع منه بعد الاختلاط أیضاً، فلا تصح روایته هذه مع ما فیها من المخالفة لروایة الشیخین التی أشرت إلیها وأحلت علیها آنفاً. نعم فیها جملة صحت فی "المسند" من طریق أخرى أشرت إلیها فی التعلیق على الحدیث فی الباب الذی أشار إلیه المصنف.

([12]) سقطت من الأصل ومطبوعة عمارة والثلاثة أیضاً! واستدرکتها من المخطوطة، وفی مطبوعة الثلاثة: (عالیاً)!!

([13]) الأصل: (تقطعت)! والمراد أن یدیها خرج بهما بثور.

([14]) وی علی بن مفضل بن علی أبو الحسن بن قاضی أنجب أبی مکارم مقدسی مالکی یکی از ائمه مذهب [مالکی] و از حفاظ حدیث، پرهیزگار، دیندار، خوش اخلاق میباشد. وی در سال (611) فوت شد. چنانکه در "تذکرة الحفاظ" (4/ 187-188) آمده است.

([15]) قلت: "کتاب الصلاة" لابن حبان، هو کتاب له مفرد عن کتابه "الصحیح" الذی سماه بـ"التقاسیم والأنواع"، وقد نص هو على ذلک، فقد جاء فی "معجم البلدان" لیاقوت ما نصه -وقد ساق أسماء العشرات من کتبه- (1/ 418/ 2): "وکتاب "صفة الصلاة" أدرک علیه فی "کتاب التقاسیم"، فقال: فی أربع رکعات یصلیها الإنسان ست مئة سنة عن النبی ج، أخرجناها بفصولها فی "کتاب صفة الصلاة"، فأغنى ذلک عن نظمها فی هذا النوع من هذا الکتاب". وقد خفیت هذه الحقیقة على الحافظ الناجی، فقال عقب قول المؤلف (فی کتاب الصلاة): "أی من صحیحه"! وکذلک خفیت على الحافظ السیوطی، فإنه عزاه فی "الجامع الصغیر" و"الکبیر" لـ (حب)، أی فی "صحیحه" کما هو اصطلاحه الذی نص علیه فی المقدمة، ولم یخرجه فیه، ولذلک لم یورده الهیثمی فی "موارد الظمآن"، فتنبه.

([16]) فی الأصل هنا قوله: (وزاد الطبرانی فی بعض طرقه: "و (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ)"، وإسناده بهذه الزیادة جید أیضاً). قلت: هذا من تساهل المؤلف، وقلده الثلاثة، وفی إسناده من کذبه الدارقطنی، مع مخالفته للحدیث الصحیح، وهو بهذه الزیادة منکر، وبیانه فی "الضعیفة" (6012).

([17]) قلت: هذا من تساهل المؤلف، وقلده الثلاثة، وفی إسناده مضعف، ومن لا یعرف، وهو مخرج فی "الضعیفة" (5135).

([18]) قلت: ولا یصح إسناده، وأبو کثیر لا یعرف، ودونه ابن لهیعة، ووهم السیوطی، فذکره فی "جامعیه"، وهو لا یذکر فیهما إلا المرفوع، وقد کان فاتنی التنبیه علیه فی "ضعیف الجامع الصغیر" (4268- الطبعة الأولى الشرعیة)، فلیعلق علیه. ولهذا وغیره خرجته فی "الضعیفة" (6851).

([19]) سقطت من الأصل ومن "المجمع"، واستدرکتهما من "معجم الطبرانی" (5/ 240/ 5124)، وهو مخرج فی "الضعیفة" (6529)

([20]) انظر الحاشیة السابقة.

([21]) هنا زیادة: (الکلمات و) فحذفتها لعدم ورودها فی "معجم الطبرانی" (8/ 283/ 7926) ولا فی "المجمع" (10/ 112).

([22]) سقطت من الأصل، واستدرکتها من "المعجمین"، والظاهر أن السقط من المؤلف، فقد تبعه الهیثمی فی "المجمع" (10/ 104) عزواً وسقطاً! وهذا مما یؤکد متابعته للمنذری فی کثیر من أحادیثه، وتقدمت بعض الأمثلة، أقربها حدیث زید بن أرقم قبل حدیثین، وحدیث البراء مخرج فی "الضعیفة" (4546).

([23]) سقطت من الطبعة السابقة. [ش].