اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

بی‌نظیر در جهان

بی‌نظیر در جهان

ویلیام موییر، مورخ انگلیسی می‌نویسد: «حضرت محمد به روشنی گفتار و آسانی آیین امتیاز دارد، روزگار، چنین مصلحی که احیاکننده‌ی اخلاقِ نیکو و بلندکننده‌ی مقام فضل و دانش باشد، نشان نداده است».

فروتنی در اوج عزت

فروتنی در اوج عزت

جان دیوت پورت می‌نویسد: «نویسندگان و مورخان اسلام با افتخار و سربلندی و با خرسندی تمام، سال‌هاست که بر برکات و مواهب ذهنی و فکری‌ای که خداوند به پسر عبدالله بخشیده است، مکث کرده و در خصوص آنان بحث می‌کنند.

احترام وی به بزرگسالان و فروتنی‌اش در حق کوچک‌تران و آستانه‌ی بالای تحملش در مقابل افراد گستاخ و مغرور، احترام و تکریم و تمجید همه را به او واجب کرده است. قابلیت و استعدادی که داشت، به برتری و فرمانروایی‌اش منجر شد. هرچند کاملاً بی‌سواد بود، اما فکرش به حدی توسعه داشت که هوشمندترین مخالفان را در مباحثه مغلوب می‌کرد و در عین حال نیز اندیشه‌اش را در اعماق ذهن نازل‌ترین اصحابش نفوذ می‌داد.

نیروی فصاحت و بلاغتش در عین سادگی، چنان با قیافه‌ی موقر و سیمای جذابش ممزوج بود که محبت و احترام همگان را به خود جلب می‌کرد و چنان قدرت نبوغی در نادش به ودیعت گذاشته شده بود که عارف [عالم] و عامی را یکسان تحت نفوذ قرار می‌داد و همچون هر دوست و همدمی، لطیف‌ترین احساست طبیعی بشری را از خود بروز می‌داد([1]).

ولی با این تحت تأثیر عواطف و احساسات لطیف قرار می‌گرفت و اغلب وظایف اجتماعی و داخلی را شخصاً انجام می‌داد، از حیثیت و عنوان «پیامبری» به خوبی پاسداری می‌کرد. با همه‌ی آن سادگی‌ای که برای صاحب چنان فکر عظیمی آنقدر طبیعی است، با این وصف این مرد، حقیرترین و ناچیزترین کارهایی را برعهده می‌گرفت که قلم توانای هیچ نویسنده‌ای نمی‌تواند کراهت و ناچیزبودن آن‌ها را مکتوم و مستور سازد! حتی وقتی که فرمانروای مطلق عربستان بود، شخصاً کفش و لباس‌های خشن پشمی خودش را وصله می‌زد! بزها را می‌دوشید، اطاق را جارو و اجاق را روشن می‌کرد! خرما و آب، غذای معمولی و شیر و عسل غذای تشریفاتی‌اش بود. به هنگام مسافرت تکه‌های نانی را که همراه داشت با خادمش تقسیم می‌کرد؛ اخلاص و واقعیت دعوت او در راه خیرخواهی و بشردوستی، پس از وفاتش، به دلیل خالی‌بودن صندوق‌هایش([2]) ثابت و محقق شد»([3]).



[1]- هنگام مرگ زید که در غزوۀ موته کشته شد، یک نفر از اصحاب مشاهده می‌کند که محمد با دختر آن صحابی و خادم وفادارش اظهار همدردی می‌کند و با تعجب از اینکه ضعف بشری بر قلب پیغمبر خدا راه یافته باشد؛ گفت:

      - شگفتا چی می‌بینم؟!

      - پیغمبر جواب داد: می‌بینی که دوستی در فراق دوست صمیمی و فداکارش گریه می‌کند. محبت محمد نسبت به فاطمه، یعنی همان دختری که از خدیجه داشت، بی‌اندازه بود. و همچنین در وفات نابهنگام اولادش همچون هر پدر مهربانی دلش می‌سوخت و می‌گریست. (دیون پورت)

[2]- جان دیون پورت فراموش کرده است که رسول اکرم ج حتا یک صندوق هم نداشت، چه رسد به صندوق‌ها. (سعیدی). حضرت ام المؤمنین عایشه ل روایت کرده است که پیامبر خدا از خود دینار، درهم، گوسفند و شتری برجای نگذاشت و به چیزی هم وصیت نکرد. این سخن را امام احمد (حدیث‌های 24176، 25053، 25519 و 25538) و مسلم (1635) (18) و نسایی در السنن الکبری (6448، 6449، 6450) و بغوی در شرح السنة (3836 و 3837) و بیهقی در الکبری (6/266) و طبرانی در المعجم الاوسط (1747 و 3888) و ابن راهویه (1419 و 1420) روایت کرده‌اند.

[3]- عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن. 73- 75.

قریحه‌ی سرشار

قریحه‌ی سرشار

دکتر زویمر، خاورشناس کانادایی و عضو هیأت مسیحی می‌گوید: «قریحه‌ی سرشار و عظمت فکر محمد، یگانه وسیله‌ی پیروزی و بزرگواری و ناموری او شد. گذشته از این، او از ادیانی که در زمانش رایج بودند، شناخت عمیقی داشت و استعداد و نیروی عظیمی در جذب قلوب در او بود و در فنون جنگی و شئون سیاسی، مهارت و لیاقت بی‌مانندی از خود نشان داد و این مزایا بیش از پیش به تحکیم قدرتش انجامید»([1]).



[1]- همان؛ 93.

ادیب عرب

ادیب عرب

حنا خیرالله می‌گوید: «برای پیغمبر عرب همین عظمت کافی است که زبان عربی را زنده و جاوید کرد و در زمانه جاودانی ساخت و فراگرفتنش را بر تمام پیروان اسلام واجب ساخت، زیرا بر هر مسلمانی – از هر نژاد و ملتی که باشد – واجب است که نماز را به زبان عربی بخواند»([1]).



[1]- همان؛ 70.

دعوت به دانش

دعوت به دانش

پروفسور دکتر هانری کربن([1]) (1903-1978م) اسلام‌شناس فرانسوی و متخصص در فلسفه‌ی اشراق اسلامی می‌گوید: «اگر اندیشه‌ی محمد خرافی بود و قرآنش وحی الهی نبود، هرگز جرأت نمی‌کرد، بشر را به علم دعوت کند. هیچ بشری و هیچ طرز فکری به اندازه‌ی محمد و قرآن، به دانش دعوت نکرده‌اند، تا آنجا که قرآن نهصد و پنجاه بار از علم و فکر و عقل، سخن به میان آورده است»([2]).



[1]- Prof. H.corbin.

[2]- همان؛ 36.