ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
(51)- (سخن- 409) شرایط استغفار و طلب آمرزش از درگاه حق تعالیأ
(1)ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ أَتَدْرِى مَا الْاِسْتِغْفارَ؟، (2)إِنّ الْاِسْتِغْفارَ دَرَجَةُ الْعِلِّیِّینَ، وَهُوَ اسْمٌ واقِعٌ عَلى سِتَّةِ مَعانٍ: أَوَّلُها النَّدَمُ عَلى مامَضى، وَالثَّانِى الْعَزْمُ عَلى تَرْکِ الْعَوْدِ إِلَیْهِ أَبَداً، وَالثَّالِثُ أَن تُؤَدِّىَ إِلَى الْمَخْلُوقِینَ حُقُوقَهُمْ حَتّى تَلْقَى اللَّهَ أَمْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ. وَالرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلى کُلِّ فَرِیضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَها فَتُؤَدِّىَ حَقَّها، وَالْخامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِى نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیبَهُ بِالْأَحْزانِ حَتّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَیَنْشَأَ بَیْنَهُما لَحْمٌ جَدِیدٌ، وَالسَّادِسُ أَنْ تُذِیقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ کَما أَذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیَةِ، فَعِنْدَ ذلِکَ تَقُولُ: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ.
[(1) مادرت بر تو بگرید آیا میدانی استغفار یعنی چه؟ (2) استغفار مقام بلندمرتبگان است، آن یک کلمه است اما شش معنی و مرحله دارد: نخست پشیمانی از گذشته. [15] دوم تصمیم بر ترک همیشگی در آینده. سوم اینکه حقوقی را که از مردم ضایع کرده ای به آنها بازگردانی، به طوریکه هنگام ملاقات پروردگار حقی بر تو نباشد. چهارم اینکه هر واجبی که از تو فوت شده حق آن را بجای آوری[ قضا کنی]. پنجم آنکه: گوشتهائی که در اثر حرام بر اندامت روئیده با اندوه بر گناه آب کنی تا چیزی از آن باقی نماند و گوشت تازه به جای آن بروید. ششم آنکه به همان اندازه که شیرینی معصیت و گناه را چشیدی، زحمت طاعت را نیز بچشی. پس از انجام این مراحل میگوئی: استغفرالله.]
نکتهی پایانی: اینها نکاتی لازم و ضروری بودند، که از زبان علیس نقل شده و در کتابی به نام نهج البلاغه نوشته شده است؛ این حقیر آنها را به صورت گلچین و منظّم به رشتهی تحریر درآوردم، تا چراغی روشن باشد برای جلب توجّه محقّقان وحدت خواه، موحّد و مؤمن؛ و راهی باشد برای رفع اختلاف بین مسلمانان مذاهب و فرق اسلامی، إن شاءالله مفید بوده و مقبول درگاه الله متعال باشد. آمین
والسّلام على من اتّبع الحقّ والهدی وآخر دعوانا أن الحمد لله ربّ العالمین
به قلم: محمّد فاتح شریعتی فرزند عطاالله
ایران کردستان سنندج
13/12/1390
(50)- (خطبهی- 77) دعای خود علیس به درگاه حق تعالیأ
(1)اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى ما أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّى، فَإِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَىَّ بِالْمَغْفِرَةِ، (2)اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى ما وَاَیْتُ مِنْ نَفْسِى وَلَمْ تَجِدْ لَهُ وَفاءً عِندِى، (3)اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى ما تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ بِلِسانِى ثُمَّ خالَفَهُ قَلْبِى، (4)اللَّهُمَّ اغْفِرْ لىِ رَمَزاتِ الْأَلْحاظِ، وَسَقَطاتِ الاَلْفاظِ، وَشَهَواتِ الْجَنانِ، وَهَفَواتِ اللِّسانِ.
[(1) بار خدایا آنچه را که تو از من به آن آگاهترى بر من ببخشاى! و اگر بار دیگر به سوىآن باز گردم، تو هم مغفرت خود را باز گردان! (2) خداوندا ! آنچه را از کارهاى نیک که تصمیم گرفتهام و انجام ندادهام ببخش. (3) خداوندا ! آنچه را با زبان به تو تقرب مىجویم و قلبم با آن همآهنگ نیست مورد مغفرتخویش قرار بده! (4) الهى! نگاههاى اشارت آمیز، سخنان بى فایده و خواستههاى نابجاى دل و لغزشهاى زبان را بر من ببخش.]
(49)- (مکتوب- 47) نصیحت به دو فرزندش حسن و حسین ب
(1)أُوصِیکُما بِتَقْوَى اللَّهِ، وَأَنْ لا تَبْغِیَا الدُّنْیا وَ إِنْ بَغَتْکُما، وَلا تَأْسَفا عَلى شَىْءٍ مِنْها زُوِىَ عَنْکُما، وَقُولا بِالْحَقِّ، وَاعْمَلا لِلْأَجْرِ، وَکُونا لِلظَّالِمِ خَصْماً، وَلِلْمَظْلُومِ عَوْناً. (2)أُوصِیکُما وَجَمِیعَ وَلَدِى وَأَهْلِى وَمَن بَلَغَهُ کِتابِى بِتَقْوَى اللَّهِ، وَنَظْمِ أَمْرِکُمْ، وَصَلاحِ ذاتِ بَیْنِکُمْ، فَإِنِّى سَمِعْتُ جَدَّکُماع یَقُولْ: صَلاحُ ذاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عامَّةِ الصَّلاةِ وَ الصِّیامِ. (3)اللَّهَ اللَّهَ فِى الْأَیْتامِ، فَلا تُغِبُّواْ أَفْواهَهُمْ، وَلا یَضِیعُوا بِحَضْرَتِکُمْ، وَاللَّهَ اللَّهَ فِى جِیرانِکُمْ، فَإِنَّهُمْ وَصِیَّةُ نَبِیِّکُمْ، ما زالَ یُوصِى بِهِمْ حَتّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ. وَاللَّهَ اللَّهَ فِى الْقُرانِ لا یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُمْ. وَاللَّهَ اللَّهَ فِى الْصَّلاةِ فَانها عَمُودُ دِینِکُمْ. وَاللَّهَ اللَّهَ فِى بَیْتِ رَبِّکُمْ، لا تُخَلُّوهُ ما بَقِیتُمْ، فإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُناظَرُوا. وَاللَّهَ اللَّهَ فِى الْجِهادِ بِأَمْوالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ وَأَلْسِنَتِکُمْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ. (4)وَعَلَیْکُمْ بِالتَّواصُلِ وَالتَّباذُلِ، وَإِیّاکُمْ وَالتَّدابُرَ وَالتَّقاطُعَ، لا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْىَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلّى عَلَیْکُمْ أَشْرارُکُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلا یُسْتَجابُ لَکُمْ. ثُمَّ قالَ: (5)یا بَنِى عَبْدِالْمُطَّلِبِ لا أُلْفِیَنَّکُمْ تَخُوضُونَ دِماءَ الْمُسْلِمِینَ خَوْضاً تَقُولُونَ: قُتِلَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ، قُتِلَ اََمِیرُالْمُؤْمِنِینَ، أَلا لا یُقْتَلُنَّ بِى إِلّا قاتِلِى. (6)انظُرُوا إِذا أَنَا مُتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ، وْ لا یُمَثَّلُ بِالرَّجُلِ فَإِنِّى سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: إِیَّاکُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْکَلْبِ الْعَقُورِ.
[(1) شما را به تقوا و پرهیزکاری و ترس از خداوند سفارش میکنم، در پی دنیا پرستی نباشید گر چه به سراغ شما آید. بر آنچه از دنیا از دست میدهید تاسف مخورید، سخن حق بگوئید و برای اجر و پاداش [الهی] کار کنید. دشمن سرسخت ظالم و یاور و همکار مظلوم باشید (2) من شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانی را که این وصیت نامه ام به آنها میرسد به تقوا و ترس از خداوند، نظم امور خود و اصلاح ذات البین سفارش میکنم، زیرا که من از جد شما صلی الله علیه و آله شنیدم میفرمود: اصلاح بین مردم از نماز و روزه برتر است. (3) خدا را خدا را در مورد یتیمان، نکند آنها گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند، نکند آنها در حضور شما در اثر عدم رسیدگی از بین بروند، خدا را خدا را که در مورد همسایگان خود خوش رفتاری کنید، چرا که آنان مورد توصیه و سفارش پیامبر شما هستند. وی همواره نسبت به همسایگان سفارش میفرمود تا آنجا که ما گمان بردیم به زودی سهمیهای از ارث برایشان قرار خواهد داد، خدا را خدا را در توجه به قرآن، نکند دیگران در عمل به آن از شما پیشی گیرند. خدا را خدا را در مورد نماز چرا که ستون دین شما است. خدا را خدا را در مورد خانه پروردگارتان تا آن هنگام که هستید آنرا خالی نگذارید، که اگر خالی گذارده شود مهلت داده نمیشوید [و بلای الهی شما را فرا خواهد گرفت ]، خدا را خدا را در مورد جهاد، با اموال و جانها و زبانهای خویش در راه خدا [که باید همه اینها را در این راه به کار گیرید]؛ (4) و بر شما لازم است پیوندهای دوستی و محبت را محکم دارید و بذل و بخشش را فراموش نکنید، از پشت کردن به هم و قطع رابطه برحذر باشید. امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که اشرار بر شما مسلط میشوند، سپس هر چه دعا کنید مستجاب نمیگردد. سپس فرمود: (5) ای نوادگان عبدالمطلب! نکند شما بعد از شهادت من دست خود را از آستین بیرون آورده و در خون مسلمانان فرو برید؛ و بگوئید امیرمؤمنان کشته شد [و این بهانه ای برای خونریزی شود ]. آگاه باشید به خاطر من تنها قاتلم را باید بکشید. (6) بنگرید هر گاه من از این ضربت جهان را بدرود گفتم، او را تنها یک ضربت بزنید تا ضربتی در برابر ضربتی باشد، این مرد را مثله نکنید [گوش و بینیو اعضاء او را نبرید ]، زیرا من از رسول خدا ج شنیدم که میفرمود: از مثله کردن بپرهیزید گر چه نسبت به سگ گزنده باشد.]
(48)- (سخن- 37) نصیحت فرزند بزرگش حسنس
(1)یابُنَىّ احْفَظْ عَنِّى اُرْبَعاً وَأَرْبَعاً لایَضُرُّکَ ماعَمِلْتَ مَعَهُنَّ: إِنَّ أَغْنىَ الْغِنَى الْعَقْلُ، وَأَکْبَرَالْفَقْرِ الْحُمْقُ، وَأَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ، وَأَکْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلْقِ. (2)یابُنَىّ إِیَّاکَ وَمُصادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرَّکَ، (3)وَإِیَّاکَ وَمُصادَقَةَ الْبَخِیلِ فَإِنَّهُ یَقْعُدُعَنْکَ أَحْوَجَ ماتَکُونُ إِلَیْهِ، (4)وَإِیَّاکَ وَمُصادَقَةَ الْفاجِرِ فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ، (5)وَإِیَّاکَ وَمُصادَقَةَ الْکَذّابِ فَإِنَّهُ کَالسَّرابِ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ، وَیُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ.
[پسرم ! چهار چیز از من یادگیر (در خوبىها)، و چهار چیز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آنها عمل مىکنى زیان نبینی:
1- همانا ارزشمندترین بى نیازى عقل است.
2- و بزرگترین فقر بى خردى است.
3- و ترسناکترین تنهایى خود پسندى است.
4- و گرامىترین ارزش خانوادگى، اخلاق نیکوست.
1- پسرم ! از دوستى با احمق بپرهیز، چرا که مىخواهد به تو نفعى رساند اما دچار زیانت مىکند.
2- از دوستى با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز دارى از تو دریغ مىدارد.
3- و از دوستى با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایى تو را مىفروشد.
4- و از دوستى با دروغگو بپرهیز که به سراب ماند: دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور مىنمایاند.]
(47)- (خطبهی- 155) وصف عایشهل مادر مؤمنان
(1)فَمَنِ اسْتَطاعَ عِندَ ذلِکَ أَنْ یَعْتَقِلَ نَفْسَهُ، عَلَى اللَّهِ عَزَّوجَلَّ فَلْیَفْعَلْ، فَإِنْ أَطَعْتُمُونِى فَإِنِّى حامِلُکُمْ إِنْ شاءَاللَّهُ عَلَى سَبِیلِ الْجَنَّةِ، وَإِنْ کانَ ذا مَشَقَّةٍ شَدِیدَةٍ، وَمَذاقَةٍ مَرِیرَةٍ. (2)وَأَمّا فُلانَةُ فَأَدْرَکَها رَأْىُ النِّساءِ، وَضِغْنٌ غَلا فِى صَدْرِها کَمِرْجَلِ الْقَیْنِ، (3)وَلَوْ دُعِیَتْ لِتَنالَ مِنْ غَیْرِى ما أَتَتْ إِلَىَّ لَمْ تَفْعَلْ، وَلَها بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولى، وَالْحِسابُ عَلَى اللَّهِ.
[(1)هنگام آن فتنه و تباه کاری کسی که توانایی اطاعت و فرمانبرداری خدا را داشته باشد، بایستی به جا آورد، پس اگر مرا اطاعت و پیروی کنید، من به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد، اگر چه این راه بسیار سخت و تلخ مزه است. (2) و امّا فلانی را(عایشهل را) سستی اندیشهی زنان دریافته، کینه و دشمنی در سینهاش به جوش آمده مثل(جوشیدن)دیگ آهنگر، (3) اگر او را وادار میکردند به اینکه آنچه با من کرد با دیگری انجام دهد بدان اقدام نمینمود، بعد از این هم حرمت و بزرگی پیش از این برای او باقی است(زیرا همسر پیغمبر و مادر مؤمنان است) و حساب و بازپرسی با خداوند است.]