ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
276- اگر مصلح مورد ابتلا و آزمایش قرار نگیرد، بر راه پیامبران نیست:
﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّٗا شَیَٰطِینَ ٱلۡإِنسِ وَٱلۡجِنِّ یُوحِی بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ زُخۡرُفَ ٱلۡقَوۡلِ غُرُورٗاۚ...﴾ [الأنعام: 112].
«بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای انس و جن بر گماشتیم؛ بعضی از آنها به بعضی برای فریب [یکدیگر] سخنان آراسته القا میکنند...».
277- هر چه طاعت انسان برای الله بیشتر شود، به همان اندازه عزت و سربلندیاش افزون میشود، و هر چه بیشتر مرتکب گناه شود، بیشتر خوار و ذلیل میشود:
﴿مَن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡعِزَّةَ فَلِلَّهِ ٱلۡعِزَّةُ جَمِیعًاۚ إِلَیۡهِ یَصۡعَدُ ٱلۡکَلِمُ ٱلطَّیِّبُ وَٱلۡعَمَلُ ٱلصَّٰلِحُ یَرۡفَعُهُۥۚ...﴾ [فاطر: 10].
«هر که خواهان سربلندی است، عزت همهاش از آن الله است. سخنان پاک بهسوی او بالا میرود و عمل صالح را رفعت میبخشد...».
278- بسیار پیش میآید که اسباب قدرت فراهم میشود اما عزت به دست نمیآید، زیرا انسان به جای توکل بر الله، بر اسباب توکل کرده است، و هر که بر الله توکل کند، خداوند او را بینیاز میسازد:
﴿...وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ...﴾ [الطلاق: 3].
«...و هر که بر الله توکل کند، او برای وی بس است...».
279- اگر محبت و وفای به وطن مهمتر از دین بود، هرگز پیامبر خدا ص مکه را که محبوبترین سرزمین نزد خداوند است، ترک نمیکرد.
280- آزادی شخصی، انجام علنی گناه را توجیه نمیکند، زیرا امت مانند یک کشتی است؛ اینکه یک مفسد خودش را از این کشتی پایین بیندازد سبکتر از این است که آن را سوراخ کند. گناهِ کوچکِ علنی بدتر از گناهِ بزرگِ پنهانی است.
27۱- بدترین نوع حسد آن است که بدیهای دیگران را بازگو کنی تا عیب خود را بپوشانی، و پاکترین قلب، قلبِ کسی است که از اشتباهات مردم غمگین میشود حتی اگر خود مرتکب آن شود.
27۲- یکی از نشانههای عدمِ توفیقِ بنده از سوی خداوند، این است که او را از سنگی در بنای امت، به سنگی در جلوی راه صادقان تبدیل کند.
27۳- هیچ حکومتی روی قدرت را نخواهد دید مگر با دو مساله: توجه به دشمن خارجی و از بین بردن اختلافات داخلی:
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیۡنَهُمۡۖ...﴾ [الفتح: 29].
«محمد فرستادهٔ الله است و کسانی که با اویند بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند...».
274- از نشانههای منافقان، یکی بودن اهدافشان با اهداف یهود و نصاریٰ است:
﴿۞أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ نَافَقُواْ یَقُولُونَ لِإِخۡوَٰنِهِمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ...﴾ [الحشر: 11].
«آیا کسانی که به نفاق برخاستند را ندیدی که به برادران کافر اهل کتاب خود میگفتند...».
275- اگر مردم نمازها را به درستی به پا میداشتند، نیازی به انکار بسیاری از منکرات توسط مصلحان نبود:
﴿...وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِۗ...﴾ [العنکبوت: 45].
«...و نماز را به پا دار؛ همانا نماز از کار زشت و ناپسند باز میدارد...».
266- عائشه ل به سبب حیای بسیاری که داشت از اینکه مردم در قیامت لخت محشور میشوند تعجب کرد؛ اما امروزه کسانی دربارهٔ حوران بهشت میپرسند که آیا به کسانی جز همسران خود نیز توجه میکنند؟ همه آخرت را با دنیای خودشان مقایسه میکنند!
267- بسیار پیش میآید کسانی که قصد انکار منکر را دارند خود باعث انتشار آن میشوند. به برخی از منکرات نباید هیچ اشارهای کرد تا دیگران از آن باخبر نشوند.
268- ستمگران به «دروغ»، دلسوزان را به بدیها متهم میکنند و به «راستی» خود آن را انجام میدهند. فرعون موسی ÷ را به جادوگری متهم کرد سپس خود علیه موسی از جادو استفاده کرد!
269- همانقدر که انسان به پایین دست خود تواضع کند، بالادست او نیز برای وی فروتنی خواهد کرد. همینطور در مورد تکبر؛ هر چه بیشتر بر زیردستان خود تکبر ورزد به همان اندازه مافوقش بر او تکبر خواهد ورزید، و این قصاص و عدالتی است آزموده شده.
270- همانطور که طاعتهای پنهانی با ارزشتر است، گناهان پنهانی نیز خطرناکتر است. زیرا اگر در تنهایی از کسی پروا نداشته باشی، در میان جمع نیز او را اطاعت نخواهی کرد مگر از روی نفاق؛ پروردگاری که در تنهایی تو هست، همان پروردگاری است که در جمع شاهد توست.
261- ترس، باعث پیرویِ دیگران نمیشود و تنها «نفاق» و دو رویی را به جود میآورد، و هر گاه عنصر ترس از میان برود دشمنیها نمایان میشود. صادق کسی است که تو را هنگام قدرت نصیحت کند و هنگام ضعف دستت را بگیرد.
262- درون، ترازوی بیرون است؛ بنابراین هرکه درون خود را اصلاح کند عمل ظاهرش نیز اصلاح میشود و هرکه درونش فاسد باشد هیچ خیری از او برنمیآید مگر از روی نفاق.
263- هر کسی اجازه دارد نظر خود را بگوید، اما هنگامی که حکم خداوند به میان آمد کسی نظری ندارد، چرا که خداوند به پیامبر خود امر نموده تا بر اساس آنچه خداوند به او نمایان ساخته حکم کند نه بر اساس رای و نظر خودش:
﴿...لِتَحۡکُمَ بَیۡنَ ٱلنَّاسِ بِمَآ أَرَىٰکَ ٱللَّهُۚ...﴾ [النساء: 105].
«... تا میان مردم بر اساس آنچه الله به تو نمایان ساخته حکم نمایی...».
264- کسی که کنار حدود خداوند متوقف نمیشود به حد و حدود تو نیز توجهی نخواهد کرد، بنابراین خود را از کسی که ترس الله ندارد در امان مدان.
265- اگر باطل را بدون هیچ تزئین و زیباسازی به عقل مردم عرضه کنند هیچکس آن را نمیپذیرد، اما [مشکل این است که] آن را آرایش میکنند تا مورد قبول واقع شود.
﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّٗا شَیَٰطِینَ ٱلۡإِنسِ وَٱلۡجِنِّ یُوحِی بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ زُخۡرُفَ ٱلۡقَوۡلِ غُرُورٗاۚ...﴾ [الأنعام: 112].
«بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای انس و جن بر گماشتیم؛ بعضی از آنها به بعضی برای فریب [یکدیگر] سخنان آراسته القا میکنند...».
256- منافق کسی را که به او چیزی دهد ستایش میکند، حتی اگر به ناحق باشد، و کسی که چیزی را از او باز دارد نکوهش میکند، حتی اگر به حق باشد:
﴿وَمِنۡهُم مَّن یَلۡمِزُکَ فِی ٱلصَّدَقَٰتِ فَإِنۡ أُعۡطُواْ مِنۡهَا رَضُواْ وَإِن لَّمۡ یُعۡطَوۡاْ مِنۡهَآ إِذَا هُمۡ یَسۡخَطُونَ٥٨﴾ [التوبة: 58].
«و برخی از آنان در [تقسیم] صدقات بر تو خرده میگیرند؛ پس اگر از آن [اموال] به ایشان داده شود راضی میشوند و اگر از آن به ایشان داده نشود بناگاه به خشم میآیند».
257- عبادت پنهانی بهتر از عبادت علنی است. به همین سبب نماز وتر که تنها یک رکعت است بهترین نماز نافله است، زیرا پایانِ نماز شب و مخفیترین بخش آن است، و هر چه دیرتر خوانده شود بهتر است.
258- حسود بیش از آنکه به طرف مقابل زیان بزند به او سود میرساند، و با بدگویی از او باعث مشهور شدنش میشود؛ در نتیجه مردم [از روی کنجکاوی] در پی او میافتند و جز نیکی از او نمیبینند. بیشترِ عرب، پیامبرص را از تبلیغات منفی قریش شناختند و در جستجوی او برآمدند و پیرو او شدند.
259- علما امت را از درون حفظ میکنند و مجاهدان از بیرون. اگر حامیان امت همدیگر را نادیده بگیرند دشمن به امت نفوذ کرده و میان آنان کینه و دشمنی به وجود میآورد.
260- ممنوعیتهایی که مادهگرایان برای ایجاد نظم در زندگی مردم قرار دادهاند بارها بیش از چیزهایی است که خداوند برای صلاح دین و دنیا حرام کرده است. این همه ممنوعیت را تمدن مینامند و چند حرامِ اندک را تندروی و سختگیری.