توبه فضایل بسیار مهم و اسراری جذّاب و زیبا و فواید متعدّدی دارد؛ از جمله:[1]
﴿وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ﴾ [النّور: 31]
«و ای مؤمنان! همگی بهسوی الله توبه کنید تا رستگار شوید.»
ابوالسّعود / میگوید: «بهوسیلۀ توبه در دنیا و آخرت خوشبخت و رستگار میشوید.»[2]
2- توبه گناهان را از بین میبرد
اگر انسان توبۀ نصوح و خالصانه انجام دهد، الله ﻷ تمامی گناهان و لغزشهایش را میبخشد:
﴿۞قُلۡ یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ﴾ [الزّمر: 53]
«[ای پیامبر! از جانب من] بگو: ای بندگانم که بر خود اسراف [و ستم] کردهاید! از رحمت الله نا امید نشوید، همانا الله ﻷ همۀ گناهان را میبخشد، یقیناً او بسیار آمرزنده [و] مهربان است.»
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ تُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ تَوۡبَةٗ نَّصُوحًا عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یُکَفِّرَ عَنکُمۡ سَیَِّٔاتِکُمۡ وَیُدۡخِلَکُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾ [التّحریم: 8]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! به سوی الله توبه کنید؛ توبهای خالص، امید است پروردگار شما، گناهانتان را از شما بزداید و شما را به باغهایی [از بهشت] که رودها در زیر [درختان] آن جاری است، وارد کند.»
3- توبه بدیها را تبدیل به نیکی میکند
اگر توبه به صورت صحیح و خوب صورت گیرد، الله تعالی گناهان فرد توبهکننده را به نیکی مبدّل میسازد و این فضل و احسان الهی است.
الله ـ میفرماید:
﴿إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِکَ یُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَیَِّٔاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا﴾ [الفرقان: 70]
«مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پس این افراد هستند که الله بدیهایشان را به نیکیها مبدّل میکند. و الله آمرزنده [و] مهربان است.»
ابن قیّم / دربارۀ آیۀ فوق میگوید: «این بزرگترین مژده به توبهکنندگان است در صورتی که توبۀ آنان به همراه ایمان و عمل صالح باشد و توبۀ واقعی همین است.
ابن عبّاس ب میگوید: "پیامبر ج با نزول آیۀ مذکور و آیات: ﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحٗا مُّبِینٗا١ لِّیَغۡفِرَ لَکَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ﴾ [الفتح: 1- 2] بسیار خوشحال شدند و هرگز ندیدم که با چیز دیگری اینگونه شاد و خوشحال شده باشند".»[3]
4- الله أ توبه و توبهکنندگان را دوست دارد
عبادت توبه یکی از محبوبترین و بهترین عبادات در نزد الله تعالی است و او توبهکنندگان را دوست دارد:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِینَ وَیُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِینَ﴾ [البقرة: 222]
«به راستی که الله توبهکنندگان را دوست دارد و [نیز] پاکان را دوست میدارد.»
5- الله متعال به سبب توبۀ انسان خوشحال میشود
هیچ یک از عبادات به اندازۀ توبه در نزد الله متعال، ارزش و اعتبار ندارد و به همین علّت، پروردگار جهان بر اثر توبۀ بندهاش زمانی که به سوی او رجوع میکند، بسیار خوشحال میشود، چنانکه پیامبر ج این حالت را تشبیه نمودند به خوشحالی فردی که مرکبش را در بیابانی برهوت گم کرده درحالی که آب و غذایش با آن مرکب است و از زندگی ناامید میشود، امّا ناگهان آن را مییابد و بسیار خوشحال میشود.
رسول الله ج فرمودند: «لَلَّهُ أَفْرَحُ بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ نَزَلَ مَنْزِلًا وَبِهِ مَهْلَکَةٌ، وَمَعَهُ رَاحِلَتُهُ، عَلَیْهَا طَعَامُهُ وَشَرَابُهُ، فَوَضَعَ رَأْسَهُ فَنَامَ نَوْمَةً، فَاسْتَیْقَظَ وَقَدْ ذَهَبَتْ رَاحِلَتُهُ، حَتَّى إِذَا اشْتَدَّ عَلَیْهِ الحَرُّ وَالعَطَشُ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ، قَالَ: أَرْجِعُ إِلَى مَکَانِی، فَرَجَعَ فَنَامَ نَوْمَةً، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، فَإِذَا رَاحِلَتُهُ عِنْدَهُ»[4]؛ «قطعاً الله تعالی از توبۀ بندهاش بیشتر از فردی خوشحال میشود که در جای خطرناکی منزل گرفته و سواری او همراهش بوده درحالی که آب و غذایش بر روی آن است. سپس سرش را [بر زمین] میگذارد و لحظاتی میخوابد و بیدار میشود درحالی که سواریاش رفته است. سپس گرما و تشنگی یا آنچه الله بخواهد، بر وی غلبه میکند. [در این حالت که از زندگی ناامید شده است، با خود] میگوید: به همان محلّ قبلیام بر میگردم. برمیگردد و بازهم لحظاتی به خواب میرود. سپس [بیدار میشود و] سرش را بلند میکند، ناگهان، سواریاش را در کنار خود میبیند.»
ابن قیّم / در توضیح این حدیث میگوید: «در هیچیک از عبادات غیر از توبه، چنین خوشحالی و مسرّتی بیان نشده و روشن است که این مسأله تأثیر فراوان و غیرقابل توصیفی در حالت و دل توبهکننده دارد.
این موضوع یکی از اسرار مقدّرشدن گناهان بر بندگان است، زیرا بنده بر اثر توبه محبوب الله متعال میگردد و آفریدگار جهان توبهکنندگان و بندۀ خطاکار توبهکننده را دوست دارد.»[5]
[1]- نک: مدارج السّالکین، ج 1، صص 306- 312؛ مفتاح دارالسّعادة، ابن قیّم، ج 1، صص 286- 299.
[2]- تفسیر أبی السّعود، ج 6، ص 171.
[3]- مدارج السّالکین، ج 1، ص 310.
[4]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 6308؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2744.
[5]- مدارج السّالکین، ج 1، ص 306؛ برای دیدن سخنانی زیبا دربارۀ خوشحالی الله بر اثر توبۀ بنده، نک: مدارج السّالکین، ج 1، صص 226- 230.
بدون تردید الله أ -با فضل و کرم خویش- دروازۀ توبه را گشود، زیرا فرمان به این کار داد و مردم را تشویق نمود و وعدۀ پذیرش توبه را داد؛ فرقی نمیکند که از طرف کافران، مشرکان، منافقان، مرتدّان، تجاوزکاران، ملحدان، ستمکاران یا گنهکارانِ مقصّر صورت گیرد.
با بیان مطالب پیش رو، مواردی از فضل و احسان الهی در بازگذاشتن دروازۀ توبه روشن میگردد.
1. الله ﻷ فرمان به توبه داده است:
﴿وَأَنِیبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ مِن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَکُمُ ٱلۡعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ﴾ [الزّمر: 54]
«و بهسوی پروردگارتان باز گردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغتان آید، آنگاه [از سوی هیچ کس] یاری نشوید.»
ابن کثیر / در تفسیر آیۀ فوق میگوید: «یعنی به سوی الله تعالی رجوع کنید و پیش از اینکه گرفتار عذاب شوید و یاری نگردید، تسلیم الله متعال شوید؛ یعنی پیش از فرارسیدن نقمت و عذاب، توبه کنید و عمل نیک انجام دهید.»[1]
2. الله متعال وعده داده که توبه را میپذیرد، هر اندازه هم که گناهان بزرگ و زیاد باشد:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِۦ وَیَعۡفُواْ عَنِ ٱلسَّیَِّٔاتِ وَیَعۡلَمُ مَا تَفۡعَلُونَ﴾ [الشّورى: 25]
«و او ذاتی است که توبه را از بندگانش میپذیرد و از بدیها در میگذرد و آنچه را انجام میدهید، میداند.»
﴿وَمَن یَعۡمَلۡ سُوٓءًا أَوۡ یَظۡلِمۡ نَفۡسَهُۥ ثُمَّ یَسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَ یَجِدِ ٱللَّهَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا﴾ [النّساء:110]
«و کسی که کار بدی انجام دهد یا بر خویشتن ستم کند، سپس از الله آمرزش بطلبد، الله را آمرزندۀ مهربان خواهد یافت.»
الله ﻷ دربارۀ منافقان فرموده است:
﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ فِی ٱلدَّرۡکِ ٱلۡأَسۡفَلِ مِنَ ٱلنَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمۡ نَصِیرًا١٤٥ إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَٱعۡتَصَمُواْ بِٱللَّهِ وَأَخۡلَصُواْ دِینَهُمۡ لِلَّهِ فَأُوْلَٰٓئِکَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَسَوۡفَ یُؤۡتِ ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ أَجۡرًا عَظِیمٗا﴾ [النّساء: 145- 146]
«همانا منافقان در پایینترین طبقه [درکات] آتش [جهنّم] هستند و هرگز یاوری برایشان نخواهی یافت مگر آنان که توبه کردند و جبران و اصلاح نمودند و به الله تمسّک جستند و دین خود را برای الله متعال خالص گرداندند، پس این افراد با مؤمنان خواهند بود و الله بهزودی مؤمنان را پاداش بزرگی خواهد داد.»
در مورد مسیحیان میفرماید:
﴿لَّقَدۡ کَفَرَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٖۘ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ وَإِن لَّمۡ یَنتَهُواْ عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾ [المائدة: 73]
«کسانی که گفتند: الله سومین [اقنوم] ثلاثه است، قطعاً کافر شدند. معبودی [به حق] جز معبود یگانه نیست. و اگر از آنچه میگویند باز نایستند، حتماً به کافرانشان عذاب دردناکی خواهد رسید.»
با وجود این، آنان را تشویق به توبه نموده و میفرماید:
﴿أَفَلَا یَتُوبُونَ إِلَى ٱللَّهِ وَیَسۡتَغۡفِرُونَهُۥۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ﴾ [المائدة: 74]
«آیا بهسوی الله باز نمیگردند، و از او طلب آمرزش نمیکنند؟! و الله آمرزنده [و] مهربان است.»
الله أ دربارۀ افرادی که به منظور اذیّت مسلمانان، گودالهایی پُرآتش آماده کرده بودند، میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ فَتَنُواْ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ یَتُوبُواْ فَلَهُمۡ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمۡ عَذَابُ ٱلۡحَرِیقِ﴾ [البروج: 10]
«همانا کسانی که مردان و زنان مؤمن را شکنجه [و آزار] دادند، سپس توبه نکردند، برایشان عذاب جهنّم و برای آنان عذاب [آتش] سوزان است.»
حسن بصری / میگوید: «به این بخشش و کرم بنگرید که دوستانش را میکشند؛ امّا او آنان را به توبه و مغفرت فرا میخواند!»[2]
3. الله متعال بندگان را توصیه نموده که از رحمتش ناامید نشوند:
﴿۞قُلۡ یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ﴾ [الزّمر: 53]
«[ای پیامبرص! از جانب من] بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف [و ستم] کردهاید! از رحمت الله ناامید نشوید، همانا الله تعالی همۀ گناهان را میبخشد. یقیناً او بسیار آمرزنده [و] مهربان است.»
ابن کثیر / میگوید: «علیّ بن ابی طلحه از ابن عبّاس ش در تفسیر آیۀ مذکور چنین نقل کرده است: الله متعال افرادی که ادّعا کردند مسیح همان الله یا پسر الله است و افرادی که گمان کردند عُزیر پسر الله تعالی بوده و کسانی که ادّعا نمودند الله متعال فقیر و نیازمند است و اشخاصی که گمان کردند دست الهی بسته است و کسانی که ادّعا داشتند الله ﻷ سومینِ سه نفر است را به عفو و مغفرت خویش فرا خوانده و میفرماید:
﴿أَفَلَا یَتُوبُونَ إِلَى ٱللَّهِ وَیَسۡتَغۡفِرُونَهُۥۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ﴾ [المائدة: 74]
«آیا بهسوی الله باز نمیگردند و از او طلب آمرزش نمیکنند؟! و الله آمرزنده [و] مهربان است.»
و حتّی فردی که سخن بدتری از این افراد گفته؛ یعنی فرعون را دعوت به توبه داده و میفرماید:
﴿فَقَالَ أَنَا۠ رَبُّکُمُ ٱلۡأَعۡلَىٰ﴾ [النازعات: 24]
«و آنگاه [فرعون] گفت: من پروردگار برتر شما هستم.»
﴿مَا عَلِمۡتُ لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرِی﴾ [القصص: 38]
«[فرعون گفت:] من برای شما معبودی غیر از خودم نمیشناسم.»
ابن عبّاس ب میگوید: «کسی که با وجود این، بندگان الهی را از توبه ناامید سازد، قطعاً قرآن را انکار نموده است.»[3]
شیخ الإسلام ابن تیمیّه / در توضیح آیۀ 53 سورۀ «زمر» میآورد: «هدف آیه، نهی از ناامیدشدن از رحمت الهی است، هر اندازه که گناهان بزرگ و زیاد باشد. بنابراین جایز نیست که کسی از رحمت الهی ناامید شود یا دیگران را از رحمت الله تعالی ناامید سازد. به همین سبب، برخی از پیشینیان گفتهاند: فقیه کامل و واقعی کسی است که مردم را از رحمت و بخشش الهی ناامید نسازد و آنان را بر انجام گناه جسور و باجرأت نکند.
ناامیدی از رحمت الهی بدین صورت است که انسان معتقد باشد اگر توبه کند، الله ﻷ توبهاش را نمیپذیرد و گناهانش را نمیبخشد و یا اینکه بگوید: نفسش اجازه نمیدهد که توبه کند و بر وی چیره شده و شیطان نیز بر او غلبه دارد. چنین انسانی از توبۀ خویش ناامید است، هرچند میداند که اگر توبه نماید، الله تعالی او را میبخشد. این مسأله [ناامیدی از بخشش و رحمت الهی] بسیاری از مردم را فریب داده است.»[4]
4. الله متعال دستش را در شب میگشاید تا گنهکار در روز توبه نماید و در روز دستش را باز میکند تا گنهکار در شب، رجوع کند. پیامبر ج فرمودند: «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ یَبْسُطُ یَدَهُ بِاللَّیْلِ لِیَتُوبَ مُسِیءُ النَّهَارِ، وَیَبْسُطُ یَدَهُ بِالنَّهَارِ لِیَتُوبَ مُسِیءُ اللَّیْلِ، حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا»[5]؛ «بدون تردید الله ﻷ دستش را در شب میگشاید تا گنهکار در روز توبه نماید و در روز دستش را باز میکند تا گنهکار در شب رجوع کند تا زمانی که خورشید از مغرب طلوع نماید.»
5. الله متعال ثواب فراوانی را برای توبه قرار داده و به کسی که از گناه باز ایستد و رجوع نماید، وعدۀ خیر فراوانی را داده است. إن شاء الله این موضوع در مبحث پیش رو بیان خواهد شد.
این واژه از نظر لغوی به معنای رجوع و بازگشت و پشیمانی است.
توبه از جانب الله بر بنده و از طرف بنده بهسوی الله تعالی صورت میگیرد. اگر از جانب الله ـ باشد، با حرف جر «علی» متعدّی میشود و اگر از طرف بنده بهسوی الله متعال باشد، با حرف جر «إلی» متعدّی میگردد.
الله تعالی میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلتَّوۡبَةُ عَلَى ٱللَّهِ لِلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلسُّوٓءَ بِجَهَٰلَةٖ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٖ فَأُوْلَٰٓئِکَ یَتُوبُ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡۗ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمٗا﴾ [النّساء: 17]
«[پذیرش] توبه از سوی الله تعالی فقط برای کسانی است که از روی جهالت و نادانی کار بدی انجام میدهند، سپس بهزودی توبه میکنند؛ این افراد هستند که الله توبۀشان را میپذیرد و الله ﻷ دانای حکیم است.»
﴿وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ﴾ [النّور: 31]
«و ای مؤمنان! همگی به سوی الله توبه کنید تا رستگار شوید.»
﴿وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَإِنَّهُۥ یَتُوبُ إِلَى ٱللَّهِ مَتَابٗا﴾ [الفرقان: 71]
«و کسی که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، بدون تردید او چنانکه باید به سوی الله رجوع میکند.»[1]
میتوان در تعریف توبه گفت که: یعنی ترک گناه با آگاهی از بدی و زشتی آن و پشیمانی بر انجامش و تصمیم قطعی به انجامندادن دوبارۀ آن در صورت توان و جبران اعمالی که امکان جبران آنها وجود دارد و ادای فرائضی که ضایع شده است؛ به صورت مخلصانه، امید به پاداش و ترس از عذاب الهی و به شرط اینکه توبه پیش از فرارسیدن مرگ و طلوع خورشید از سمت مغرب باشد.[2]
تعریف فوق جامع شروط توبه است.
تعریفاتی مختصر و کوتاهتر از این تعریف نیز وجود دارد؛ امام ابن قیّم / میگوید: «حقیقت توبه همان پشیمانی از گناهان گذشته و دستکشیدن از آن گناهان در زمان حال و تصمیم بر انجامندادنش در آینده است.»[3]
وی در جایی دیگر میگوید: «توبۀ واقعی یعنی بازگشت به سوی الله تعالی با انجام واجبات و ترک ممنوعات. بنابراین توبه یعنی بازگشت از امر ناپسند به سوی عمل مورد پسند و به عبارتی دیگر، بازگشت به شیء محبوب، یک بخش آن و رجوع از امر ناپسند بخش دیگرش است.»[4]
گناهان صغیره و کبیره نیاز به توبه دارند و باید که فرد توبهکننده نسبت به آنچه از آن توبه و رجوع میکند، شناخت داشته باشد، هرچند این شناخت کلّی و اجمالی باشد.
غزالی / میگوید: «بدان که توبه به معنای ترک گناه بوده و ترک یک چیز فقط پس از شناخت آن ممکن است.
از آنجا که توبه واجب است، شناخت اسباب رسیدن به توبه نیز حتمی و لازم بوده و از این رو، شناخت گناهان نیز واجب به شمار میرود و گناه یعنی هرآنچه انجام یا ترکش مخالف با فرمان الهی است.
برای توضیح این مطلب نیاز است که تمامی تکلیفها و مسؤولیّتها از اول تا آخر بیان گردد، امّا هدف ما این نیست، بلکه به روابط میان انواع آنها اشاره میکنیم و الله تعالی با رحمت خویش ما را به حقیقت رهنمون میسازد.»[5]
وی در ادامه اقسام گناهان را یادآور میشود.[6]
ابن قیّم / در کتاب «مدارج السّالکین» فصلی را با عنوان «اقسام گناهانی که نیاز به توبه دارد»، به این موضوع اختصاص داده است.
سپس میگوید: «زمانی بنده مستحقّ نام و لقب "تائب" است که از این گناهان رها شود.
یعنی همان 12 نوعی که قرآن کریم آنها را حرام اعلام کرده است:
کفر، شرک، نفاق، فسوق و نافرمانی، عصیان، گناه و جرم، تجاوز، فحشا، منکر، ستم، بدون علم سخنی بر الله تعالی گفتن، پیروی از راهی غیر از راه مسلمانان.
12 مورد فوق اصل و محور محرّمات بوده و تمامی جهانیان غیر از پیروان رسولان † مرتکب همین امور میشوند.
گاهی اوقات، فردی بیشتر موارد مذکور یا تعداد اندکی از آنها و یا یکی از این گناهان را آگاهانه یا ناآگاهانه انجام میدهد.
توبۀ نصوح و واقعی یعنی رهایی و نجات از این گناهان و دوری از دچارشدن به آنها و کسی میتواند از گناهان مذکور نجات یابد که آنها را بشناسد.»[7]
[1]- معجم مقاییس اللّغة، ابن فارس، ج 1، ص 357؛ لسان العرب، ابن منظور، ج 1، ص 233.
[2]- نک: مدارج السّالکین، ابن قیّم، ج 1، صص 113- 199؛ فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، ج 11، ص 106.
[3]- مدارج السّالکین، ج 1، ص 199.
[4]- همان، ص 313.
[5]- إحیاء علوم الدّین، ج 4، ص 16.
[6]- همان، صص 16- 22.
[7]- مدارج السّالکین، ج 1، ص 344.
مبحث سوم:
پیامدها و آثار گناهان
گناهان و معاصی پیامدهایی وخیم، ضررهایی بزرگ، نتایجی مخرّب و عقوبات فراوانی در دنیا و آخرت، بر فرد و جامعه دارند.
از جمله: محرومشدن از علم و روزی، وحشتی که انسان گنهکار در دلش و در میان خود و پروردگار و نیز در بین خود و مردم احساس میکند.
سختشدن کارها، سیاهی چهره، سستی بدن، محرومشدن از عبادت، کوتاهی عمر و بیبرکتی آن.
تاریکی و سیاهی، تنگی، اندوه، درد، بیقراری، اضطراب و پراکندگی دل و ضعف در برابر دشمن و خالیشدن از زینت قلبی و جسمی.
علاوه بر این، گناهان منجر به انجام گناهانی دیگر شده و دل را برای اراده و قصد معصیت جسور و قوی میگرداند و ارادۀ توبه را کمکم ضعیف میسازد تا اینکه به کلّی منتفی گشته و انسان گنهکار به نافرمانی خویش ادامه داده و گناه را زشت نمیپندارد.
گناه باعث خواری بنده در نزد پروردگار میشود و بدی و شومی آن تنها به فرد گنهکار نمیرسد، بلکه به سایر مردم و حیوانات نیز سرایت میکند.
معصیت منجر به خواری، فساد عقل، نفرینشدن انسان گنهکار، محرومشدن از دعای پیامبر ج و دعای فرشتگان و مؤمنان میشود.
همان گونه که گرما و حرارتِ غیرتِ دل را خاموش و سرد میکند، حیا را از بین میبرد، تعظیم پروردگار را در دل ضعیف میگرداند، باعث میشود که الله تعالی فرد خطاکار را به خودش و شیطان وا گذارد.
گناهان باعث افتادن وحشت در دل انسان گنهکار، از بینرفتن امنیّت او و ایجاد ترس میگردد و از این رو، ترسوترین انسانها کسانی هستند که از همه بیشتر گناه میکنند.
علاوه بر موارد فوق، بنده را از دایرۀ احسان خارج ساخته و از ثواب نیکوکاران محروم میسازد، تمایل و سیر قلبش را به سمت الله تعالی و آخرت ضعیف میگرداند، نفسش را خوار و تحقیر میکند، دلش را بیبصیرت میگرداند، جایگاه و ارزشش را از بین میبرد، القاب مدح و بزرگواری را از وی سلب نموده و او را بدنام و ذلیل میکند، پس از اینکه میتوانست از بزرگان باشد، وی را از افراد پست و فرومایه میگرداند، شیاطین جنّ و انس بر وی جرأت پیدا کرده و پس از اینکه از او ترس و وحشت داشتند، وی را اسیر و گرفتار میکنند.
انسان گنهکار در چاه و گرداب افسوس و حسرت افتاده و همواره افسوس میخورد. هرگاه به لذّتی رسد، نفس وی را تشویق به مانند آن مینماید و اگر حاجتش برآورده شود، به لذّت دیگری متمایل میگردد و هر اندازه که تمایلاتش بیشتر شود و به ناتوانیاش پی ببرد، حسرت و اندوهش زیاد میگردد. چه بسا آتشی که در همین دنیا دل بهوسیلۀ آن عذاب شده پیش از اینکه با آتش افروختۀ الهی که بر دلها چیره میشود، عذاب و مجازات گردد!
از دیگر پیامدهای گناه، تباهشدن بهترین و گرانبهاترین چیز؛ یعنی وقت و فرصتی که عوض ندارد و هرگز باز نمیگردد، است.
به طور خلاصه، پیامدها و آثار گناهان بیشتر از آن چیزی است که انسان میداند، چنانکه نتایج طاعات و عباداتِ نیک نیز بیشمار است. بنابراین تمامی خیر دنیا و آخرت در اطاعت از الله ﻷ و همۀ شرّ دنیا و آخرت در نافرمانی از الله تعالی است.[1]
مبحث دوم:
تقسیم گناهان به صغیره و کبیره
باید گفت که گناهان به صغیره و کبیره تقسیم میشوند. غزالی / میگوید: «بدان که برخی از گناهان صغیره و برخی دیگر کبیره هستند و اختلاف فراوانی در این زمینه وجود دارد؛ گروهی صغیره و کبیره را قبول نداشته و میگویند که هر مخالفتی با الله تعالی، کبیره است.
این دیدگاه ضعیف است، زیرا الله ﻷ میفرماید:
﴿إِن تَجۡتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنۡهَوۡنَ عَنۡهُ نُکَفِّرۡ عَنکُمۡ سَیَِّٔاتِکُمۡ وَنُدۡخِلۡکُم مُّدۡخَلٗا کَرِیمٗا﴾ [النّساء: 31]
«اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی شدهاید؛ دوری کنید، گناهان [صغیره] شما را از شما میزداییم، و شما را در جایگاه خوبی [بهشت] وارد میکنیم.»
﴿ٱلَّذِینَ یَجۡتَنِبُونَ کَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ إِلَّا ٱللَّمَمَۚ﴾ [النّجم: 32]
«[همان] کسانی که از گناهان کبیره و اعمال زشت ـ غیر از گناهان صغیره ـ دوری میکنند.»
همچنین پیامبر ج فرمودند: «الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ، وَالْجُمُعَةُ إِلَى الْجُمُعَةِ، مُکَفِّرَاتٌ لِمَا بَیْنَهُنَّ مَا اجْتُنِبَتِ الْکَبَائِرُ»؛ «نمازهای پنجگانه و [نماز] جمعه تا جمعۀ دیگر باعث بخشش [گناهانی که در فاصلۀ زمانی] میان آنها انجام شود، میگردند تا زمانی که از گناهان کبیره دوری شود.» و با لفظی دیگر چنین آمده است: «کَفَّارَاتٌ لِمَا بَیْنَهُنَّ إلّا الْکَبَائِرُ»[1]؛ «[این نمازها] از بینبرندۀ گناهان [انجامشده در فاصلۀ زمانی] میان خود مگر گناهان کبیره هستند.»
عبدالله بن عمرو بن عاص ب روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «الکَبَائِرُ: الإِشْرَاکُ بِاللَّهِ، وَعُقُوقُ الوَالِدَیْنِ، وَقَتْلُ النَّفْسِ، وَالیَمِینُ الغَمُوسُ»[2]؛ «گناهان کبیره عبارتند از: شرک به الله تعالی، نافرمانی پدر و مادر، کشتن نفس [به ناحق] و سوگند غموس [که فرد دانسته دروغ میگوید و قسم میخورد].»
ابن قیّم / میگوید: «قرآن، سنّت، اجماع صحابه و تابعان و امامان بر این است که برخی از گناهان، صغیره و تعدادی دیگر کبیره هستند.»[3]
همچنین میآورد: «کسانی که آنها را تقسیم به صغیره و کبیره نکردهاند، معتقدند تمامی گناهان – از این لحاظ که جسارت و نافرمانی و مخالفت فرمان الهی هستند- کبیره به شمار میروند. بنابراین با توجّه به ذاتی که فرمانش اجرا نگشته و محارمش شکسته شده، باید گفت که همۀ گناهان کبیرهاند و در این جرم و فساد باهم برابرند.»[4]
وی – پس از بیان برخی سخنان از افرادی که میگویند تمامی گناهان کبیره هستند- چنین میآورد: «شرک بدترین ظلم و توحید بهترین عدالت است و از این رو، هر عملی که منافات بیشتری با این هدف داشته باشد، بزرگترین گناه کبیره به شمار میرود و تفاوت در درجات، براساس منافات با این مقصد و هدف است. عملی که بیشترین موافقت را با این هدف داشته باشد، برترین واجب و بهترین عبادت به شمار میرود. پس به اصل و معیار مذکور خوب دقّت کن و جزئیّاتش را بشناس تا حکمت بهترین حاکمان و پادشاهان و داناترین آگاهان را در آنچه بر بندگانش واجب یا حرام گردانیده و نیز تفاوت مراتب عبادات و گناهان را بفهمی.»[5]
بدون تردید توضیح ماهیّت کبائر و صغائر به درازا میکشد، امّا به طور خلاصه باید گفت: هر گناهی که مستحقّ مجازات در دنیا یا وعید در آخرت باشد، کبیره است.
و گناهی که اینگونه نباشد، صغیره به شمار میرود.[6]
[1]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 233.
[2]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 6656؛ إحیاء علوم الدّین، ج 4، ص 17.
[3]- الجواب الکافی، ص 306.
[4]- همان، ص 309.
[5]- همان، ص 312.
[6]- شیخ الإسلام ابن تیمیّه / این دیدگاه را در مجموع الفتاوی، ج 11، ص 650 ترجیح داده و میگوید: «بهترین سخن در این مسأله، همین است.» همچنین در ج 11، ص 654 میگوید: «بنا بر چند دلیل گفتیم که این معیار بر سایر قوانین مذکور برتری دارد.» سپس 5 دلیل را بیان میکند.