این آیهی قرآن را ملاحظه نمایید:
﴿مَرَجَ ٱلۡبَحۡرَیۡنِ یَلۡتَقِیَانِ١٩ بَیۡنَهُمَا بَرۡزَخٞ لَّا یَبۡغِیَانِ٢٠﴾ [الرحمن: 19-20].
«دو دریای (مختلف شیرین و شور و گرم و سرد) را در کنار هم روان کرده است و مجاور یکدیگر قرار داده است. اما در میان آن دو حاجز و مانعی است که نمیگذارد یکی با دیگری بیامیزد و سرکشی کند».
در زبان عربی واژهی برزخ به معنی حاجز یا حد فاصل بین دو چیز است. این حاجز لزوما یک مانع فیزیکی نیست. واژهی عربی مَرَج به صورت تحت اللفظی به معنی «به هم رسیدن و در آمیختن دو چیز» است. مفسرین پیشین قرآن در توضیح این دو معنی متضاد دو گونهی آب، یعنی در هم آمیختن و در عین حال وجود حاجزی جدا کننده در بین آنها، ناتوان بودند. علم نوین کشف کرده است که در جاهایی که دو دریای مختلف، باهم برخورد میکنند مرزی جداکننده بین آنها وجود دارد، این مرز دو دریا را از همدیگر جدا میکند، به گونهای که هر دریا، دما، درجهی شوری و چگالی خاص به خود را دارد. اقیانوس شناسان هماکنون برای توضیح این آیه در موقعیت بهتری قرار دارند. مرزی نامریی در بین دو دریا وجود دارد که از طریق آن آب از یک دریا به دریای دیگری عبور میکند. اما هنگامی که آب از یک دریا به دریای دیگری وارد میشود، مشخصههای بارز خود را از دست میدهد و با دریای دیگر همگن میشود. این پدیدهی علمی ذکر شده در قرآن همچنین توسط دکتر ویلیام های[1]، دانشمند نامی علوم دریایی و استاد علوم زمین دانشگاه کولورادوی آمریکا تایید شده است.
قرآن این پدیده را در این آیه نیز بیان میکند:
﴿أَمَّن جَعَلَ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَجَعَلَ خِلَٰلَهَآ أَنۡهَٰرٗا وَجَعَلَ لَهَا رَوَٰسِیَ وَجَعَلَ بَیۡنَ ٱلۡبَحۡرَیۡنِ حَاجِزًاۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ٦١﴾ [النمل: 61].
«(بتها بهترند) یا کسی که زمین را قرارگاه (و محل اقامت انسانها) ساخته است و در میان آن رودخانهها پدید آورده است و برای زمین کوههای پابرجا و استوار آفریده است (تا قشر زمین را از لرزش نگاه دارند) و میان دو دریا مانعی پدیدار کرده است (تا آمیزهی یکدیگر نگردند. حال با توجه به اینها) آیا معبودی با خدا است؟! اصلاً بیشتر آنان بیخبر و نادانند (و قدر عظمت خدا را نمیدانند)».
این پدیده در جاهای مختلفی رخ میدهد، به عنوان جدا کننده بین دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس در تنگهی جبل الطارق، اما هنگامی که قرآن در مورد جدا کنندهی بین آب شور و شیرین سخن میگوید، از وجود حایل جدا کنند همراه با حاجز[2] خبر میدهد.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی مَرَجَ ٱلۡبَحۡرَیۡنِ هَٰذَا عَذۡبٞ فُرَاتٞ وَهَٰذَا مِلۡحٌ أُجَاجٞ وَجَعَلَ بَیۡنَهُمَا بَرۡزَخٗا وَحِجۡرٗا مَّحۡجُورٗا٥٣﴾ [الفرقان: 53].
«خدا کسی است که دو دریا را در کنار هم روان میسازد (و بر اثر وزن مخصوص، یعنی تفاوت درجهی غلظت آب شور و شیرین، آمیزهی همدیگر نمیشوند و) این یکی شیرینِ شیرین است و آن دیگر شورِ شور! خداوند در میان آن دو حاجز و مانعی ایجاد کرده است که آنها را کاملاً از هم جدا ساخته است».
علم نوین پی برده است که در مصب(محل ریختن آب) رودها، جایی که آب شیرین و شور به همدیگر میرسند، تا حدی وضعیت متفاوتتر، از جاهایی است که دو دریا به همدیگر میرسند. در واقع آنچه در مصب رودها آب شیرین را از آب شور جدا میکند، «منطقهی پیکنوکلاین[3] با چگالی مشخص ناپیوسته که دو لایه را از همدیگر جدا میکند» این حدفاصل (منطقهی جداسازی)[4] درجهی شوری متفاوتی نسبت به هردو نوع آب شور و شیرین دارد.
این پدیده در جاهای بسیاری از جمله در مصر هنگامی که رود نیل به دریای مدیترانه سرازیر میشود، به وقوع میپیوندد.
[1]- Dr. William Hay
[2]- فیروزآبادی در فرهنگ خود چنین میگوید: حجر: منع و در این جا به معنی مانع است و برزخاً به معنی حاجز، مراد تفاوت درجۀ غلظت آب شور و شیرین و به اصطلاح وزن مخصوص است، یعنی حد فاصل حجر محجور گفته شده است که هر یک از محدوده آبهای مورد نظر (یعنی آب شیرین و آب شور و آب ترکیبی آنها) شرایط زیستی خاص خود را دارد، در صورتی که موجود زنده از آن بیرون برود و یا وارد آن بشود میمیرد. البته حیوانات که در آن جا هستند بنابر فطرت خود از آن جا بیرون نمیروند. مترجم
[3]- Pycnocline Zone
[4]- Zone of Separation
سطح زمین به صفحات سختی که دارای ضخامت تقریبی 100 کیلومتر هستند، تقسیم شده است. این صفحات بر روی قسمت نسبتاً گداختهای که سست کره[1] نامیده میشود، شناور است. شکلگیری کوهها در مرز این صفحات رخ میدهد. ضخامت پوستهی زمین تا 5 کیلومتر پایینتر از اقیانوسها، 35 کیلومتر پایینتر از فلات قارهای و تقریبا 800 کیلومتر زیر محدودهی کوهها است. اینها همان پایههای نیرومندی هستند که کوهها بر روی آن قرار دارند. قرآن باز در مورد پایههای نیرومند کوهها نیز در آیات زیر سخن میگوید:
﴿وَٱلۡجِبَالَ أَرۡسَىٰهَا٣٢﴾ [النازعات: 32].
«و کوهها را محکم و استوار کرد».
﴿وَإِلَى ٱلۡجِبَالِ کَیۡفَ نُصِبَتۡ١٩﴾ [الغاشیة: 19].
«و به کوهها نمینگرند که چگونه صب و پابرجای شدهاند»؟!
﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَیۡرِ عَمَدٖ تَرَوۡنَهَاۖ وَأَلۡقَىٰ فِی ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمۡ وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَآبَّةٖۚ وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوۡجٖ کَرِیمٍ١٠﴾ [لقمان: 10].
«خداوند آسمانها را بدون ستونی که قابل رؤیت (برای شما) باشد، آفریده است و در زمین کوههای استواری را پراکنده است، تا زمین شما را نلرزاند و سراسیمه نگرداند و در زمین انواع جنبندگان را پخش و پراکنده کرده است و از آسمان آب فرو فرستادهایم و با آن اقسام گوناگونی از گیاهان پر ارزش را رویاندهایم».
﴿وَأَلۡقَىٰ فِی ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمۡ وَأَنۡهَٰرٗا وَسُبُلٗا لَّعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ١٥﴾ [النحل: 15].
«و در زمین کوههای استوار و پابرجایی را قرار داد تا این که زمین شما را نلرزاند (و با حرکت خود شما را مضطرب نگرداند) و رودخانهها و راههایی را پدیدار کرد تا این که (به مقصد خود) راهیاب شوید».
پدیدهی چینخوردگی، یک حقیقت تازه کشف شدهی زمینشناسی است. چینخوردگی مسئول تشکیل انحنای کوهها میشود. پوستهی زمین که ما بر آن زندگی میکنیم، مانند یک صدق سخت است، در حالی که لایههای زیرین گرم و روان و غیر قابل سکونت هستند. همچنین روشن است که استحکام کوهها مرتبط با پدیدهی چینخوردگی است و این چین خوردگیها هستند که بستر ناهمواریهای تشکیلدهندهی کوهها را فراهم میکنند. زمینشناسان میگویند که شعاع زمین تقریبا 3750 مایل (6035km) است و پوستهای که ما بر آن زندگی میکنیم بسیار کم قطر است و محدودهای بین 1 تا 30 مایل (48km) را تشکیل میدهد. پوستهی زمین به علت کمقطر بودن احتمال لرزش بسیار بالایی دارد. کوهها همانند میخ چادر عمل میکنند و باعث استحکام و پایداری پوستهی زمین میشوند. قرآن نیز دقیقاً چنین چیزی را در این آیه بیان میکند:
﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ مِهَٰدٗا٦ وَٱلۡجِبَالَ أَوۡتَادٗا٧﴾ [النبأ: 6-7].
«آیا ما زمین را جایگاه آمادهای (برای زندگی شما انسانها) نساختهایم؟ و آیا کوهها را میخهایی (برای نگاهداری زمین در برابر فشار مواد مذاب درونی) ننمودهایم»؟
واژهی «اوتاد» جمع «وتد» به معنی میخ است (همانند میخهایی که برای محکمکردن چادر به کار میرود) و بناهای عمیق چین خوردگیهای زمینشناسی هستند. کتاب «زمین»[1] یکی از اساسیترین مراجع درسی زمینشناسی به حساب میآید که در بسیاری از دانشگاههای سراسر جهان تدریس میشود. یکی از نویسندگان این کتاب فرانک پرس[2] است که مدت 12 سال رییس آکادمی علوم ایالات متحده و مشاور علمی رییس جمهور اسبق آمریکا جیمی کارتر بوده است. او در این کتاب کوه را به شکل یک مثلث نشان داده است که ریشهاش کاملاً در زمین رسوخ کرده است. طبق نظریهی دکتر پرس کوهها نقش مهمی را در استحکام بخشیدن به پوستهی زمین ایفا میکنند. قرآن به روشنی عملکرد کوهها را در جلوگیری از لرزش زمین بیان کرده است:
﴿وَجَعَلۡنَا فِی ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِیَ أَن تَمِیدَ بِهِمۡ وَجَعَلۡنَا فِیهَا فِجَاجٗا سُبُلٗا لَّعَلَّهُمۡ یَهۡتَدُونَ٣١﴾ [الأنبیاء: 31].
«ما در زمین کوههای استوار و ریشهداری پدید آوردهایم تا زمین انسانها را مضطرب نسازد و توازن آنان را به هم نزند (و کوهها از فشار گدازهها و گازهای درونی و حرکات پوستهی زمین و از وزش تند بادها، تا حد زیادی جلوگیری کنند) و در لابلای کوهها راههای گشادی به وجود آوردهایم، تا این که (پیوند انسانها به وسیلهی سلسله جبالها از هم نگسلد و به مقصدشان) راهیاب گردند (و با دیدن این آثار به ذات آفریدگار پی ببرند)».
همانگونه که مشاهده میکنید، توصیف قرآنی کاملاً با دادههای زمینشناسی نوین همخوان است.
﴿وَأَرۡسَلۡنَا ٱلرِّیَٰحَ لَوَٰقِحَ فَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَسۡقَیۡنَٰکُمُوهُ وَمَآ أَنتُمۡ لَهُۥ بِخَٰزِنِینَ٢٢﴾ [الحجر: 22].
«و بادها را برای تلقیح (ابرها و بارور ساختن آنها) به وزیدن میاندازیم و به دنبال آن از (ابرهای به هم پیوسته و تلقیح شدهی) آسمان آب میبارانیم و شما را بدان سیراب میگردانیم (و آنگاه به شکل برف و یخ و چشمهها و رودخانهها و دریاها و اقیانوسها در زمین جمعآوری و اندوختهاش مینماییم و دوباره آن را تبخیر و به جو زمین میبریم و سپس به زمین برمیگردانیم) و شما توانایی اندوختن (و نگهداری) آن را (بدین گونه در فضا و زمین) ندارید».
«لواقح» واژهای است که در این آیه به کار برده شده است. این واژه صورت جمع «لاقح» به معنی تلقیحکننده یا آبستن است. در این متن تلقیح بدین معنی است که باد ابرهای باردار را به سمت یکدیگر سوق میدهد و باعث افزایش تراکم آنها و ایجاد آذرخش و همین طور بارش باران میشود، توصیفی مشابه به آنچه در قرآن آمده است.
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ فَتُثِیرُ سَحَابٗا فَیَبۡسُطُهُۥ فِی ٱلسَّمَآءِ کَیۡفَ یَشَآءُ وَیَجۡعَلُهُۥ کِسَفٗا فَتَرَى ٱلۡوَدۡقَ یَخۡرُجُ مِنۡ خِلَٰلِهِۦۖ فَإِذَآ أَصَابَ بِهِۦ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦٓ إِذَا هُمۡ یَسۡتَبۡشِرُونَ٤٨﴾ [الروم: 48].
«خدا کسی است که بادها را وزان میسازد و بادها ابرها را برمیانگیزند. سپس خدا آنگونه که بخواهد ابرها را در (پهنهی) آسمان میگستراند و آنها را به صورت تودههایی بالای یکدیگر انباشته و متراکم میدارد و (پس از تلقیح، ای انسان) تو میبینی که از لابلای آنها بارانها فرو میبارد و هنگامی که آن (باران حیاتبخش) را بر کسانی از بندگانش میباراند، آنان خوشحال و مسرور میگردند».
توصیف قرآنی کاملاً دقیق و موافق با دادههای نوین آبشناسی است. چرخهی آب در آیات مختلفی از قرآن توصیف شده است، مثلاً:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّیِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ کَذَٰلِکَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ٥٧﴾ [الأعراف: 57].
«او کسی است که بادها را به عنوان مژدهرسانهای رحمت خود پیشاپیش میفرستد (تا مردمان را به باریدن باران که مایهی حیات و بیانگر لطف یزدان است، مژده دهند). هنگامی که بادها ابرهای سنگین (و پر آب را بر دوش خود) برداشتند، آنها را به خاطر (آبیاری) زمینی (بیجنب و جوش و خشکیده همچون) مرده میرانیم و آب را در آن جا میبارانیم و با آن هرنوع میوه و محصولی را (از خاک تیره) پدید میآوریم. و همان گونه (که زمین مرده را پرجنب و جوش و زنده میکنیم) مردگان را (نیز از دل خاک) بیرون میآوریم (و زندگی دوباره میبخشیم. دربارهی این امثال که بیانگر نمونهی معاد در این دنیا است، بیندیشید) تا شما متذکر شوید و عبرت گیرید».
﴿أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَسَالَتۡ أَوۡدِیَةُۢ بِقَدَرِهَا فَٱحۡتَمَلَ ٱلسَّیۡلُ زَبَدٗا رَّابِیٗاۖ وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیۡهِ فِی ٱلنَّارِ ٱبۡتِغَآءَ حِلۡیَةٍ أَوۡ مَتَٰعٖ زَبَدٞ مِّثۡلُهُۥۚ کَذَٰلِکَ یَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ وَٱلۡبَٰطِلَۚ فَأَمَّا ٱلزَّبَدُ فَیَذۡهَبُ جُفَآءٗۖ وَأَمَّا مَا یَنفَعُ ٱلنَّاسَ فَیَمۡکُثُ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ کَذَٰلِکَ یَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ١٧﴾ [الرعد: 17].
«خداوند از (ابرهای) آسمان، آب فرو میباراند و درهها و رودخانهها هریک به اندازهی گنجایش خویش (برای رویش گیاهان و بهرهوری درختان، از آب آن) در خود میگنجانند و روی این سیلابها، کفهای زیاد و بیسودی قرار میگیرد، همچنین است آنچه از طلا و نقره و غیره جهت تهیهی زینت آلات روی آتش ذوب مینمایند، کفهایی همانند کفهای آب برمیآورد- پروردگار برای حق و باطل چنین مثالی میزند- اما کفها، (بیسود و بیهوده بوده و هرچه زودتر) دور انداخته میشود، ولی آنچه برای مردم نافع است در زمین ماندگار میگردد. خداوند این چنین مثالی میزند. (عقاید باطل، همسان کف و خس و خاشاک روی آب و بالای فلزات است که هرچه زودتر از میان میرود، ولی ادیان حقیقی آسمانی، چون آب و طلا و نقره سودمند و ماندگار میباشد».
﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۚ وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ طَهُورٗا٤٨ لِّنُحۡـِۧیَ بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗا وَنُسۡقِیَهُۥ مِمَّا خَلَقۡنَآ أَنۡعَٰمٗا وَأَنَاسِیَّ کَثِیرٗا٤٩﴾ [الفرقان: 48-49].
«خدا کسی است که بادها را به عنوان مژدهرسانهای پیش قراول باران رحمت خود وزان میکند... و این ما هستیم که از آسمان آب پاک و پاک کننده (ی محیط و چرک و کثافت) را نازل میگردانیم. تا با آن آب سرزمین مرده (و خشکیده را با رویاندن گیاهان، سرسبز و) زنده گردانیم و آن را برای نوشیدن در اختیار مخلوقاتی که آفریدهایم، از جمله چهارپایان زیاد و مردمان فراوان قرار دهیم».
﴿وَنَزَّلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ مُّبَٰرَکٗا فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ جَنَّٰتٖ وَحَبَّ ٱلۡحَصِیدِ٩ وَٱلنَّخۡلَ بَاسِقَٰتٖ لَّهَا طَلۡعٞ نَّضِیدٞ١٠ رِّزۡقٗا لِّلۡعِبَادِۖ وَأَحۡیَیۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ ٱلۡخُرُوجُ١١﴾ [ق: 9-11].
«و از آسمان آب پر برکتی را باراندهایم و بدان باغها رویاندهایم و دانههای کشتزارهایی را برآوردهایم که درو میگردد و درختان خرمای بلندی را که دارای شکوفههای متراکم و چینچین هستند. (همهی اینها) به منظور بخشیدن روزی به بندگان است. ما به وسیلهی آب باران، سرزمین مرده را زنده گرداندهایم. (آری! زنده شدن مردگان، و) از گورها سر برآوردن آنان نیز همین گونه است».
﴿أَفَرَءَیۡتُمُ ٱلۡمَآءَ ٱلَّذِی تَشۡرَبُونَ٦٨ ءَأَنتُمۡ أَنزَلۡتُمُوهُ مِنَ ٱلۡمُزۡنِ أَمۡ نَحۡنُ ٱلۡمُنزِلُونَ٦٩ لَوۡ نَشَآءُ جَعَلۡنَٰهُ أُجَاجٗا فَلَوۡلَا تَشۡکُرُونَ٧٠﴾ [الواقعة: 68-70].
«آیا هیچ دربارهی آبی که مینوشید اندیشیدهاید؟ آیا شما آب را از ابر پایین میآورید، یا ما آن را فرود میآوریم؟ اگر ما بخواهیم این آب (شیرین و گوارا) را تلخ و شور میگردانیم. پس چرا نباید سپاسگزاری کنید»؟
﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَصۡبَحَ مَآؤُکُمۡ غَوۡرٗا فَمَن یَأۡتِیکُم بِمَآءٖ مَّعِینِۢ٣٠﴾ [الملک: 30].
«بگو: مرا خبر دهید، اگر آبهای (مورد استفادهی) شما به زمین فرو رود، چه کسی میتواند آب روان در دسترس شما مردمان قرار دهد»؟
﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلرَّجۡعِ١١﴾ [الطارق: 11].
«سوگند به آسمان برگرداننده (ی امواج رادیویی و بخارهای آب به صورت برف و باران)».
برنارد پالیسی[1] اولین کسی بود که در سال 1580 مفهوم امروزی چرخهی آب را ارایه داد. این دانشمند تبخیر آب از اقیانوسها و سرد شدن آن برای تشکیل ابر را شرح داد. در واقع ابرها در همان جای بالا آمدنشان حرکت میکنند، متراکم میشوند و به صورت باران پایین میآیند، این آب باران به صورت نهرها و دریاچههایی جمع میشود و در یک چرخهی پیوسته دوباره به اقیانوس سرازیر میشود. در قرن هفتم قبل از میلاد تالس[2] معتقد بود که باد قطرات ریز سطح اقیانوسها را بلند میکند و در جایی دیگر این قطرات بصورت باران فرود میآیند. در زمانهایی گذشته مردم از سفرههای آب زیرزمینی بیاطلاع بودند، آنها فکر میکردند که آب اقیانوسها بر اثر فشار باد به درون قارهها فرو میرود. همچنین تا زمان افلاطون[3] معتقد بودند که آب توسط گذرگاههای مخفی یا مغاک(گودال) بزرگ باز میگردد. این گذرگاه متصل به اقیانوسهاست و طبق افسانههای یونان، عالم اسفل[4] نامیده میشود. حتی دکارت[5] اندیشمند بزرگ قرن هفدهم بر این دیدگاه صحه گذاشته است. در این مورد تا قرن نوزدهم نظریهی ارسطو[6] رایج بوده است. براساس این نظریه، آب در غارهای موجود در کوهها متراکم میشده است و دریچههای زیر زمینی را تشکیل داده است و این دریاچهها نیز منبع تغذیهی فصل بهار بودهاند. امروزه ما همگی میدانیم که آب بارانی که به درون شکافهای زمین تراوش میکند، مسئول این کار است. چرخهی آب در آیههای قرآن توصیف شده است:
﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَسَلَکَهُۥ یَنَٰبِیعَ فِی ٱلۡأَرۡضِ ثُمَّ یُخۡرِجُ بِهِۦ زَرۡعٗا مُّخۡتَلِفًا أَلۡوَٰنُهُۥ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرّٗا ثُمَّ یَجۡعَلُهُۥ حُطَٰمًاۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ٢١﴾ [الزمر: 21].
«مگر نمیبینی که خداوند از آسمان آب را میباراند و آن را به آب انبارهای زیر زمینی زمین وارد و مستقر میگرداند و سپس به وسیلهی آن انواع سبزهزارها و کشتزارها را با رنگهای گوناگون میرویاند و آنگاه سبزهزارها و کشتزارها میبالند و لبریز از جوش و خروش میشوند و بعداً آنها را پژمرده و زردرنگ میبینی و آن وقت خدا آنها را خشک و پرپر میسازد؟ واقعاً در این (چرخهی آب و گیاه، درس) عبرتی برای خردمندان است».
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦ یُرِیکُمُ ٱلۡبَرۡقَ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَیُنَزِّلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَیُحۡیِۦ بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَآۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَعۡقِلُونَ٢٤﴾ [الروم: 24].
«و از زمرهی نشانههای (دال بر قدرت و عظمت) خدا، یکی این است که خدا برق را که هم باعث ترس است و هم مایهی امید، به شما مینمایاند و از آسمان آب مهمی را میباراند و زمین را بعد از مرگش (یعنی خشک و سوزان بودن) به وسیلهی آن آب زنده (و سرسبز) میگرداند. بیگمان در این (درخشش آذرخش آسمان و نزول باران و آبیاری زمین و سرسبز شدن آن) دلایلی است برای فهمیدگان و خردمندان».
﴿وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَسۡکَنَّٰهُ فِی ٱلۡأَرۡضِۖ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابِۢ بِهِۦ لَقَٰدِرُونَ١٨﴾ [المؤمنون: 18].
«ما از آسمان آب ارزشمندی را به اندازهی لازم و معین فرو فرستادهایم و آن را در زمین ماندگار نمودهایم و ما کاملاً میتوانیم به گونههای مختلف آن را از بین ببریم».
هیچ نوشتهای که متعلق به 1400 سال پیش باشد، چنین توصیف دقیقی را در مورد چرخهی آب ارائه نداده است.