اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

192- راهنمایی فرماندهان مسلمان

192- راهنمایی فرماندهان مسلمان

حضرت ابوبکر صدیق س نه اینکه تنها با موفقیت تمام توانست از مدینه منوره دفاع کند، بلکه برای مرتدانی که از مدینه منوره دور بودند و خطر آن‌ها فعلا پایتخت اسلام را تهدید نمیکرد. چنین نقشه ریزی کردند که؛ بنا به سیاست پیامبر اکرم ج به سرداران و فرماندهان مسلمان در آن شهرها نامه فرستاد و آن‌ها را به جنگ با مرتدان آشوبگر برانگیخت و به مردم دستور داد تا با جان و دل گوش به فرمان فرماندهان اسلام باشند.

مثالی از این نمونه که تاریخ برای ما به یادگار گذاشته نامه ایشان به مردم یمن است که در آنجا فردی بنام أسود عنسی سر به طغیان نهاده مرتد شده بود. در این نامه آمده است:

" پس از حمد و ثنا و سپاس حق تعالی عرض میشود؛ در جنگ با دشمنان اسلام با سرداران و فرماندهان فارسی خود که یمن را میهن خود برشمردهاند همکاری کرده دشمن را در تنگناه قرار دهید. گوش به فرمان فیروز باشید، و در کنار او ایستاده نهایت تلاش و کوشش خود را بخرچ دهید، من او را فرمانده و امیر شما قرار دادهام".

این نامه پیامدهای مثبت بسیاری ببار آورد. ایرانیان تحت فرماندهی فیروز برای کمک به برادران عرب خود به پا خواستند، آن‌ها سپاهیان مرتدین را از چهار طرف در محاصره خود درآوردند. خداوند نقشهها و حیلهها و مکر و فریب مرتدان را بر سرشان واژگون کرد و یمن بار دگر آرام آرام در شاهراه اسلام قرار گرفت.[1]

 

ایرانی‌هایی که در یمن بودند به رهبری فیروز بپا خواسته به یاری برادران عرب خود شتافتند.



[1]- بنگرید به: تاریخ الطبری: 4/ 64، والثابتون علی الإسلام أیام فتنة الردة، اثر/ دکتر مهدی رزق الله، ص: 21، و حرکة الردة، اثر/ دکتر علی العتوم، ص: 174.

191- برنامه صدیق اکبر س برای حمایت از مدینه منوره

191- برنامه صدیق اکبر س برای حمایت از مدینه منوره

نمایندگان برخی از قبائل عرب که از دادن زکات سر باز زده بودند، برای مذاکرت خدمت حضرت ابوبکر صدیق س رسیدند. آن‌ها سعی کردند خلیفه را قانع سازند تا از گرفتن زکات از آن‌ها دست بردارد، ولی آن حضرت ج حاضر نبود از حرف خودش که همان حرف دین بود سر سوزنی عقب نشینی کند. آن‌ها با دیدن اصرار خلیفه و پافشاری او بر اجرای مو به موی احکام اسلامی در حالیکه به دو نتیجه دست یافته بودند از مدینه منوره خارج شدند:

1-   در مورد عدم پرداخت زکات هیچ امیدی برای هیچگونه مذاکرات وجود ندارد. قانون اسلامی در این زمینه کاملا واضح و روشن و غیر قابل مناقشه است و هیچ امیدی در تغییر یافتن رأی خلیفه مسلمانان وجود ندارد، بخصوص که مسلمان‌ها پس از درک جوانب روشن موضوع با دل و جان در کنار او قرار گرفتهاند.

2-   تعداد مسلمانان در مدینه منوره بسیار کم است و یورش به مدینه فرصتی است بینهایت طلایی برای حمله به مسلمانان و ریشه کن ساختن اسلام و حکومت اسلامی برای همیشه.[1]

حضرت ابوبکر صدیق س خیانت را در چشم‌های آن‌ها دید. ایشان با دیدن پستی و بیمروتی آن‌ها، به یارانش گفت:

"فتنه و آشوب از دین گریزی همه منطقه را فرا گرفته است. نمایندگان آن‌ها از کم بودن شما سر درآوردهاند. حالا معلوم نیست این‌ها شب به ما شبیه خون میزنند یا روز؟ نزدیکترین سپاه این کافران تنها 28 کیلومتر با شهر فاصله دارد. این‌ها امیدوار بودند ما در مقابل حرف‌هایشان سر تسلیم فرود آوریم و با آن‌ها کنار آئیم و ما موقف آن‌ها را قبول نکردیم. پس شما برای جنگ خودتان را آماده سازید. بعد از آن حضرت ابوبکر س چنین نقشهای را آماده کردند:

3-   دستور دادند اهل مدینه شب را در مسجد نبوی بسر برند تا برای دفاع آمادگی کامل داشته باشند.

4-   دربان‌هایی را برای کشیک بر همه راه‌های ورودی شهر گماشتند تا جلوی هر حمله احتمالی به شهر را بگیرند.

5-   گشت‌های ویژهای را به رهبری سردارانی چون؛ حضرت علی، زبیر، طلحه، سعد بن أبی وقاص، عبدالرحمن بن عوف، عبدالله بن مسعود تشکیل داده تا امنیت شهر را کاملا در دست داشته باشند.

6-   به قبیلههایی که در اطراف مدینه قرار داشتند و بر اسلامشان ثابت قدم بودند پیام فرستادند تا برای دفاع از مدینه و جهاد بر علیه مرتدان نیرو اعزام کنند. قبیلههایی چون؛ اسلم، غفار، مزینه، أشجع، جهینه و کعب به د ستور خلیفه لبیک گفته مجاهدان خود را فورا راهی مدینه منوره کردند، شهر. از این نیروهای جان بر کف پر شد. آن‌ها همراه خود تعداد زیادی شتر و اسب نیز آورده بودند که در اختیار خلیفه مسلمانان قرار دادند.

تعداد زیاد این نیروها و تجهیزات و مهمات جنگی آن‌ها را میتوان از این خبر بخوبی تخمین زد که تنها از قبیله کوچک جهینه 4000 مجاهد کاملا مسلح همراه با تعداد زیادی اسب و شتر و مهمات به مدینه اعزام شد. حضرت عمرو بن مرة س به همراه 100 شتر برای کمک به مسلمانان به مدینه رسید.

حضرت ابوبکر س شترها را در بین مجاهدان تقسیم کرد.

 

قانون اسلام کاملا واضح و روشن است، برای همین هیچ امیدی در نرم شدن رأی خلیفه مسلمانان نیست.



[1]- تاریخ الدعوة إلی الإسلام، اثر/ دکتر یسری محمد هانی، ص:280، و تاریخ الطبری: 4/ 64.

190- بزرگی علم و دانش

190- بزرگی علم و دانش

پیامبر اکرم ج در اولین حج اسلام، حضرت ابوبکر صدیق س را به عنوان امیر حج تعیین نموده از مدینه منوره بسوی مکه مکرمه روانه ساخت. علم مناسک و ارکان حج در بین عبادات بسیار ظریف است. اگر ایشان از علم و دانش شایستهای برخوردار نمیبود، هرگز رسول الله ج ایشان را امیر حج قرار نمیداد. همچنین آنحضرت ج در امامت نماز نیز ابوبکر صدیق را نائب خود قرار داده بود. کتابی که پیامبر اکرم ج درباره صدقه دستور به نگاشتن آن داده بودند را حضرت انس س از حضرت ابوبکر صدیق س روایت کرده که در مورد صدقه دقیقترین و قابل اعتمادترین سندی است که در دست داریم. تاریخ هیچ مسأله شرعی و دینیای را بیاد ندارد که حضرت ابوبکر صدیق س در آن اشتباه کرده باشد، در حالیکه از تعدادی از صحابه کرام؛ شاگردان و یاران رسول الله ج آمده که آن‌ها در مواردی مرتکب اشتباه شده‌اند.[1]



[1]- أبوبکر الصدیق أفضل الصحابة، ص:60.

189- آیا از دین کاسته می‫شود؟

189- آیا از دین کاسته میشود؟

وقتی که حضرت ابوبکر صدیق س با کسانیکه از پرداخت زکات سرباز زده بودند بشدت برخورد کرد، حضرت عمر خدمت ایشان آمده عرض کرد: ای خلیفه رسول الله! دل‌های مردم را بدست آور و با آن‌ها به نرمی برخورد کن.

ایشان بر حضرت عمر عصبانی شده فرمود: «أ جبار فی الجاهلیة خوار فی الإسلام؟ قد انقطع الوحی وتم الدین، أ ینقص وأنا حی؟».

"پیش از اسلام سنگ دل و جسور بودی – چه شده تو را که حالا – پس از اسلام بزدل و ترسو گشتهای؟ وحی از آسمان قطع شده، و دین کامل گشته، تا من زندهام هرگز اجازه نمیدهم تار مویی از دین کاسته شود!".

سرور تابعیان – شاگردان یاران پیامبر اکرم ج -؛ سعید بن مسیب / میفرمود:" حضرت ابوبکر از تمامی صحابه با درایتتر و اندیشمندتر بود".[1]



[1]- البدء والتاریخ، اثر/ المقدسی: 5/ 153.

188- اولین شورش پس از خلافت

188- اولین شورش پس از خلافت

در آغاز خلافت حضرت ابوبکر س بود که برخی قبائل عرب از پرداخت زکات سرباز زدند. آن حضرت با عزمی راسخ و همتی به بلندای کوه بر علیه آن‌ها اعلام جهاد کرد. برخی از صحابه کرام که حضرت عمر س نیز از جمله آن‌ها بود به حضرت ابوبکر س پیشنهاد دادند که در آن وضعیت بحرانی بر علیه آن‌ها اعلام جنگ نکند و سعی کند بصورتی دل‌هایشان را بدست آورده با آن‌ها کنار آید تا شاید ایمان در قلب‌هایشان مستحکم شده، خود بخود شروع کنند به پرداخت زکات!

آن حضرت این پیشنهاد را بشدت رد کرد.

از حضرت ابوهریرة آمده است که چون رسول الله ج رحلت نمود و حضرت ابوبکر به مقام خلافت انتخاب شد برخی از قبائل عرب مرتد شده از دین بازگشتند. حضرت عمر س به حضرت ابوبکر س گفت: شما چگونه با این‌ها میجنگید در حالیکه رسول خدا ج فرموده:

" به من دستور داده شده با مردم بجنگم تا گواهی دهند هیچ پروردگاری نیست مگر خدای یکتا. هر کس «لا إله إلا الله» گفت جان و مالش را از من در امان داشته. مگر اینکه جنایتی در حق اسلام روا داشته حمایت جان و مالش را از بین ببرد؛ و حساب چنین شخصی با خداست".

حضرت ابوبکر س در جوابش فرمود: " بخدا سوگند! من با هر کس بین نماز و زکات فرقی بگذارد خواهم جنگید. همانطور که نماز حق جسم است، زکات حق مال است. سوگند بخدا! اگر آن‌ها از دادن بزغالهای که در زمان رسول خدا ج پرداخت میکردند، سرباز زنند من برای گرفتن آن با آن‌ها خواهم جنگید".

و در گزارش تاریخی دیگر این جمله بدینصورت آمده است: «والله! لو منعونی عقالا کانوا یؤدونه إلى رسول الله ج لقاتلتهم على منعه». "بخدا قسم! اگر از دادن طنابی که بدان پاهای شتر را میبندند به من سرباز زنند – در حالیکه آن‌را به پیامبر خدا ج تحویل میدادند - برای آن با آن‌ها میجنگم".

حضرت عمر س میفرمود:" بخدا سوگند! ایمان ابوبکر صدیق س در جهاد بر علیه مرتدان از ایمان تمام امت درستتر و محکمتر و استوارتر بود".[1]



[1]- البدایة والنهایة: 6/ 315، و صحیح البخاری، حدیث: 6924، و صحیح مسلم: 20، و دلائل النبوة، اثر/ البیهقی: 2/ 477.