از جمله دعاهای ابراهیم خلیلu دعایی است که در سورهای معروف به نام خود او یعنی سورهی ابراهیم آمده است [آنجا که] خداوند میفرماید:
﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ رَبِّ ٱجۡعَلۡ هَٰذَا ٱلۡبَلَدَ ءَامِنٗا وَٱجۡنُبۡنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ ٣٥ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُۥ مِنِّیۖ وَمَنۡ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣٦ رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفِۡٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ ٣٧ رَبَّنَآ إِنَّکَ تَعۡلَمُ مَا نُخۡفِی وَمَا نُعۡلِنُۗ وَمَا یَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ ٣٨ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى ٱلۡکِبَرِ إِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٩ رَبِّ ٱجۡعَلۡنِی مُقِیمَ ٱلصَّلَوٰةِ وَمِن ذُرِّیَّتِیۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلۡ دُعَآءِ ٤٠﴾ [إبراهیم: 35-40].
«و چون ابراهیم گفت: پروردگارا، این سرزمین را امن [و امان] قرار ده و مرا و فرزندانم را از آنکه بتان را بندگی کنیم، دور بدار. پروردگارا، بیگمان آنها بسیاری از مردم را گمراه ساختهاند، پس هرکس که از من پیروی کند، به راستی او از من است و هرکس که از من نافرمانی کند، بیگمان تو آمرزندهی مهربانی. پروردگارا، من [برخی] از فرزندانم را به درهای بیکشت و زرع در کنار بیتالحرام تو سکنی دادهام. پروردگارا، تا نماز را برپا دارند. پس دلهای [برخی] از مردمان را [چنان مشتاق] کن که به آنان بگرایند و از میوهها به آنان روزی ده. باشد که آنان سپاسگزارند. پروردگارا، بیگمان تو میدانی آنچه را که نهان میداریم و آشکار میسازیم. و هیچچیز نه در زمین و نه در آسمان بر خداوند پوشیده نمیماند. ستایش خداوندی راست که به رغمِ پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید. آری پروردگارم شنوای دعاست. پروردگارا، مرا و [نیز کسانی] از فرزندانم را، نمازگزار قرار ده. و پروردگارا، دعای مرا بپذیر».
اینها دعاهایی مهم و درخواستهایی والا است که ابراهیمu از پروردگارش برای خود و فرزندانش طلب نمود؛ دعاهایی که اهدافی ارجمند و درخواستهایی مهم را دربرگرفتهاند شایسته فرد مسلمان است که در کنارشان درنگ کرده و در آنها بیندیشد.
اینکه میگوید: ﴿رَبِّ ٱجۡعَلۡ هَٰذَا ٱلۡبَلَدَ ءَامِنٗا﴾: پروردگارا، این سرزمین را امن [و امان] قرار ده، پیشتر دربارهی این دعای عظیم و مهم سخن گفته شد؛ دعایی که مشتمل بر درخواست ابراهیمu از خدا درباره اعطای امنیت به مکه است و اینکه خداوند دعای او را پذیرفت و آن را سرزمینی امن گرداند. اینکه میگوید: ﴿وَٱجۡنُبۡنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ ٣٥﴾: و مرا و فرزندانم را از آنکه بتان را بندگی کنیم دور بدار. یعنی: من و فرزندانم را از اینکه بتپرست باشیم دور بدار. این دعا بیانگر ترس از پرستش بتها و پرهیز شدید از انجام چنین کاری است، انسان عاقل باید در این دعا بیندیشد زیرا چنین دعایی بنده را از وقوع در شرک میترساند و در قلب زنده این چیز را واجب میگرداند که از آن بترسد زیرا وقتی ابراهیمu امام یکتاپرستان که خداوند او را به تنهایی امتی نامید و او را با سخنانی بیازمود و او آنها را به تمام و کمال و به بهترین وجه انجام داد و با دستان خود بتها را شکست، از آن میترسد که مرتکب شرک گردد و از پروردگارش میطلبد که او و فرزندانش را از پرستش بتها مصون و محفوظ دارد، پندار و گمان در مورد دیگران به چه شیوهای است؟ و چگونه کسی که در مقام و مرتبت پایینتر از او است از درافتادن در شرک ایمن میماند؟[1].
امام طبری در تفسیرش از ابراهیم تیمی نقل کرده که گفت: «دیگر پس از این سخن ابراهیم خلیلاللهu که میگوید: «پروردگارا مرا و فرزندانم را از آنکه بتان را بندگی کنیم دور بدار»، دیگری چه کسی از بلا و گرفتار شدن به شرک و بتپرستی احساس ایمنی و امنیت میکند؟
اینکه میگوید:
﴿رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُۥ مِنِّیۖ وَمَنۡ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣٦﴾ [إبراهیم: 36].
«پروردگارا، بیگمان آنها بسیاری از مردم را گمراه ساختهاند، پس هرکس که از من پیروی کند، به راستی او از من است و هرکس از من نافرمانی کند، بیگمان تو آمرزنده مهربانی».
سپس علت ترس خویشتن و فرزندانش را از مبتلا شدن به عبادت بتها بیان کرد و فرمود: دلیلش این است که بسیاری از مردم گمراه شده و به عبادت بتها مشغول شدهاند. و آشکارا بیزاری خود را از آن دسته مردم و از آنچه مورد پرستش قرار میدهند اعلان میدارد، و قضاوت در موردشان را به خدا میسپارد آنجا که میگوید: ﴿فَمَن تَبِعَنِی﴾ پس هرکس از من پیروی کند و اهل توحید و اخلاص و عبادت خداوند پروردگار جهانیان و دوری از پرستش بتها باشد ﴿فَإِنَّهُۥ مِنِّیۖ﴾ او از پیروان دین و آیین من است ﴿وَمَنۡ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣٦﴾ «و هرکس از من نافرمانی کند بیگمان تو آمرزندهی مهربانی». و این از مهربانی ابراهیم خلیل است که برای گناهکاران دعای آمرزش و رحمت نمود و از خداوند خواست تا آنان را بیامرزد و این خود گواهی بر مهربانی و رحمت فراوان او نسبت به بندگان خداوند است و خداوند نسبت به بندگانش از او مهربانتر است و هیچ کسی را عذاب نمیدهد مگر آنکس که سرکشی نماید.
در همین رابطه از قتاده نقل است که این آیه را تلاوت کرد که:
﴿فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُۥ مِنِّیۖ وَمَنۡ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣٦﴾ [إبراهیم: 36].
سپس گفت: «به سخن ابراهیم خلیلالله u گوش فرادهید؛ قسم به خداوند، پیامبران طعنهزننده و نفرینکننده نبودهاند» و میگفت: «بیشک هر طعنهزنندهی نفرینکنندهای جزو شرورترین بندگان خداوند است». و پیامبر خدا عیسیu پسر مریم میگوید:
﴿إِن تُعَذِّبۡهُمۡ فَإِنَّهُمۡ عِبَادُکَۖ وَإِن تَغۡفِرۡ لَهُمۡ فَإِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١١٨﴾ [المائدة: 118].
«اگر آنان را عذاب کنی، آنان بندگان تو هستند، و اگر آنان را بیامرزی، تویی که پیروزمندِ فرزانهای»[2].
در صحیح مسلم از عبدالله بن عمروبن عاص ب روایت است که پیامبرr این فرموده خداوند عزّوجلّ را دربارهی ابراهیمu تلاوت فرمود:
﴿رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُۥ مِنِّیۖ وَمَنۡ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣٦﴾ [إبراهیم: 36].
«پروردگارا! این بتها بسیاری از مردم را گمراه کردهاند، بنابراین هرکس از من پیروی کرد، او از من است، و هرکس از من سرپیچی کرد تو آمرزنده و مهربانی».
و نیز این فرموده خداوند را از زبان عیسیu تلاوت فرمود:
﴿إِن تُعَذِّبۡهُمۡ فَإِنَّهُمۡ عِبَادُکَۖ وَإِن تَغۡفِرۡ لَهُمۡ فَإِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١١٨﴾ [المائدة: 118].
«اگر تو آنان را عذاب دهی، آنان بندگان تواند، و اگر آنان را بیامرزی، به راستی که تو چیره و فرزانهای».
پس از آن پیامبرr دو دستش را بلند کرد و فرمود: «خدایا! امتم را. خدایا! امتم را...» و سپس گریست. خداوند عزّوجلّ فرمود: ای جبرییل، نزد محمد برو -با این که خداوند خودش بهتر میداند- و از او بپرس که چرا چنین میگوید؟ جبرییل نزد پیامبرr آمد و از او پرسید. پیامبرr آنچه گفته بود، به جبرییل اطلاع داد و خداوند عزّوجلّ -که خودش بهتر میداند- فرمود: ای جبرییل، نزد محمد برو و بگو: دربارهی امتت ما تو را راضی میکنیم و تو را ناراحت نمیکنیم»[3] همچنین در صحیح مسلم از ابوهریرهt روایت شده که: گفته شد: ای رسول اللهr بر علیه مشرکین دعا کن، پیامبرr فرمود: «همانا من به عنوان نفرینکننده برانگیخته نشدهام بلکه به عنوان رحمتی [برای جهانیان] برانگیخته شدهام»[4]. اینکه میگوید:
﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفِۡٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ ٣٧﴾ [إبراهیم: 37].
پیشتر درباره مفهوم این بخش به هنگام بیان دعای ابراهیم u برای اهل مکه مطالبی گفته شد.
اینکه میگوید:
﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ تَعۡلَمُ مَا نُخۡفِی وَمَا نُعۡلِنُۗ وَمَا یَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ ٣٨﴾ [إبراهیم: 38].
بیانگر آن است که هدف ابراهیم u از این دعا هدفی خدایی است؛ خدایی که هیچ رازی بر او پوشیده نیست. میگوید: پروردگارا آنچه را قلبهای ما به هنگام درخواستمان از تو و دیگر احوالاتمان میپوشد و نهان میدارد را میدانی و آنچه را آشکارا درخواست میکنیم و دیگر اعمال ما را میدانی پروردگارا هر آنچه را در زمین و یا در آسمان باشد هیچچیز بر تو پوشیده نیست چرا که همهی آنها برای تو پدیدار و نمایان است.
اینکه میگوید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى ٱلۡکِبَرِ إِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٩﴾
[إبراهیم: 39].
پیشتر به هنگام سخن درباره دعای ابراهیمu و درخواست فرزند نیکو توضیح دادیم.
اینکه میگوید:
﴿رَبِّ ٱجۡعَلۡنِی مُقِیمَ ٱلصَّلَوٰةِ وَمِن ذُرِّیَّتِیۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلۡ دُعَآءِ ٤٠﴾ [إبراهیم: 40].
بیانگر آن است که ابراهیمu از خداوند درخواست میکند که او را نمازگزار و مراعاتکننده حدود و ارکان آن قرار دهد و [نیز کسانی] از فرزندانش را برپادارنده نماز و پای بند بدان نماید و اینکه در تمامی اینهایی که از خداوند طلب مینماید خداوند دعایش را بپذیرد.
ابن کثیر/ در تفسیرش دربارهی این آیات میگوید: «برای هر دعاکنندهای شایسته است که برای خودش و پدر و مادرش و فرزندانش دعای خیر کند»[5].
خداوند دعای پیامبر و خلیلاش u را درخصوص خودش و فرزندانش -که در آیات پیشین بیان شد- پذیرفت. از ابن جریج/ نقل است که گفت: «پیوسته از فرزندان و نسل ابراهیمu مردمانی بر پایهی فطرت عمل کرده و تا برپایی قیامت خداوند را پرستش میکنند» و این به خاطر پذیرش دعای او از سوی خداوند است.
از جمله دعاهای جامع ذکر شده در قرآن، دعایی است که خداوند از پیامبر و خلیلاش ابراهیمu و پسرش اسماعیل u نقل کرده و میفرماید:
﴿وَإِذۡ یَرۡفَعُ إِبۡرَٰهِۧمُ ٱلۡقَوَاعِدَ مِنَ ٱلۡبَیۡتِ وَإِسۡمَٰعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ١٢٧ رَبَّنَا وَٱجۡعَلۡنَا مُسۡلِمَیۡنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَآ أُمَّةٗ مُّسۡلِمَةٗ لَّکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبۡ عَلَیۡنَآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ ١٢٨ رَبَّنَا وَٱبۡعَثۡ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَیُزَکِّیهِمۡۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١٢٩﴾ [البقرة: 127-129].
«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه [ی کعبه] را بالا میبردند [و گفتند:] پروردگارا، از ما بپذیر. همانا که تویی شنوای دانا (۱۲۷) پروردگارا، ما را فرمانبردارت بگردان و از فرزندانمان [نیز] امتی فرمانبردار خود [قرار ده] و شیوه پرستشمان را به ما بنما و ما را ببخشای. حقا تویی که توبهپذیرِ مهربانی (۱۲۸) پروردگارا، و از میان آنان [آن چنان] رسولی از خودشان برانگیز که آیههایت را برایشان میخواند و به آنان کتاب و حکمت میآموزد و آنان را پاک میدارد. بیگمان تویی پیروزمندِ فرزانه».
این آیات دربردارندهی تعدادی از درخواستها و تقاضاهایی است که ابراهیم و پسرش اسماعیل علیهما السلام برای خودشان و فرزندانشان از خدا طلبیدند.
1- اینکه گفتند: ﴿رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ١٢٧﴾: «پروردگارا، از ما بپذیر همانا که تویی شنوای دانا». این دعایی مبارک است که در حین ساختن خانهی کعبه آن را بر زبان آوردند همچنان که از ابن عباس ب نقل است که گفت: «آنان مشغول برپا کردن پایههای بیتالحرام بودند و در همان حال میگفتند: پروردگارا، از ما بپذیر. همانا که تویی شنوای دانا» آنان در حین انجام کاری نیک و ارجمند بودند و در همان حال از پروردگارشان میطلبیدند که این طاعت و تلاششان را بپذیرد.
در حال و روز امام یکتاپرستان و الگوی موحدان بیندیش که به فرمان خدا در حال برپاکردن خانه کعبه است و در همان حال میترسد که عملش پذیرفته نشود.
از وهیب بن ورد نقل است که این آیه را خواند:
﴿وَإِذۡ یَرۡفَعُ إِبۡرَٰهِۧمُ ٱلۡقَوَاعِدَ مِنَ ٱلۡبَیۡتِ وَإِسۡمَٰعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ﴾ [البقرة: 127].
سپس گریست، و گفت: «ای خلیلالرحمن، پایههای خانه خداوند مهربان را برپا میداری در حالی که میترسی این عمل تو را نپذیرد» حافظ ابن کثیر/ این مطلب را در تفسیرش نقل کرده و گفته: «باید که این چنین هم باشد همچنان که خداوند حال مؤمنین مخلص را حکایت کرده و میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ﴾ [المؤمنون: 60].
«اشخاصی که عطا میکنند و میبخشند آنچه را که در توان دارند».
و در ادامه آن میفرماید:
﴿وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠﴾.
«در حالی که دلهایشان ترسان و هراسان است [از اینکه نکند صدقات و حسنات آنان پذیرفته نگردد] و به علت اینکه به سوی خدایشان برمیگردند».
یعنی میترسند که بخشش آنها مورد پذیرش قرار نگیرد. همچنان که این مطلب از سوی عائشهل به نقل از رسول اللهr در حدیث صحیح آمده است».
ابن کثیر به این حدیث اشاره میکند که امام احمد[1] در مسندش از ام المؤمنین عائشه ل روایت کرده که: گفتم یا رسول اللهr!
﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠﴾ [المؤمنون: 60].
«اشخاصی که عطا میکنند و میبخشند آنچه را که در توان دارند در حالی که دلهایشان ترسان و هراسان است».
همان کسانی هستند که زنا میکنند و شراب مینوشند [اما در عین حال از خدا میترسند]؟ پیامبرr فرمود: «خیرای دختر ابوبکر -یا فرمودند: خیر ای دختر صدیق!-، بلکه او کسی است که روزه میگیرد و نماز میخواند و صدقه میدهد اما در عین حال میترسد که خدا عملش را نپذیرد».
2- اینکه گفتند: ﴿رَبَّنَا وَٱجۡعَلۡنَا مُسۡلِمَیۡنِ لَکَ﴾ یعنی ما را مطیع فرامین و تسلیم دستوراتت قرار ده، این درخواست بیانگر طلب ثبات بر طاعت و عبادت، و مداومت بر اسلام است، این دعا دلیلی واضح بر نیاز آدمی به توفیق و تثبیت از سوی پروردگارش در مداومت بر اسلام و ثبات بر آن است، و به همین خاطر در حدیثی از ام المؤمنین امسلمه ل آمده که گفت: بیشتر دعای پیامبرr این بود: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ: ای دگرگونکننده دلها، دلم را بر دینت پایدار و استوار بگردان»، امسلمه گوید: گفتم: چرا بیشترین دعای شما این است که میفرمایید: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ»؟ پیامبرr فرمودند: ای امسلمه هیچ فردی نیست مگر اینکه قلبش در بین دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارد، قلب هرکس را بخواهد هدایت داده و قلب هرکس را بخواهد کج و منحرف مینماید»[2].
3- اینکه گفتند: ﴿وَمِن ذُرِّیَّتِنَآ أُمَّةٗ مُّسۡلِمَةٗ لَّکَ﴾ یعنی: از فرزندان ما ملت و جماعتی پدید آور که تسلیم [فرمان] تو باشند، حافظ ابن کثیر/ میگوید: «این دعایی از سوی ابراهیم و اسماعیلu بود، همچنان که خداوند همین معنا را به نقل از بندگان مؤمن و متقیاش بیان میکند که میگویند:
﴿رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّیَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡیُنٖ وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِینَ إِمَامًا ٧٤﴾ [الفرقان: 74].
«پروردگارا، از همسرانمان و فرزندانمان مایه روشنیِ چشم به ما عنایت کن و ما را پیشوای پرهیزگاران ساز».
و این مطلوب شرع است. از نشانههای محبت کامل آدمی به عبادت خداوند این است که دوست دارد نسل او عبادتگزار خداوند یکتا باشند و به همین خاطر وقتی که خداوند به ابراهیمu فرمود:
﴿إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامٗاۖ قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِیۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهۡدِی ٱلظَّٰلِمِینَ ١٢٤﴾ [البقرة: 124].
«[خداوند] فرمود: به یقین من تو را پیشوای مردم قرار میدهم [ابراهیم] عرض کرد: و از فرزندانم [نیز پیشوایانی قرار ده]. فرمود: عهدِ من به ستمکاران نمیرسد»[3].
4- اینکه گفتند: ﴿وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا﴾ یعنی: شیوه پرستشمان را به ما نشان بده و آداب و رسوم دینمان و شعائر حجمان را به ما بیاموز.
5- اینکه گفتند: ﴿وَتُبۡ عَلَیۡنَآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ ١٢٨﴾ آنان طلب بخشش کردند. توبه به معنی بازگشت به سوی خدا با حالتی از پشیمانی و دست کشیدن از گناه و تصمیم بر عدم بازگشت به آن است. علامه ابن سعدی/ میگوید: «و از آنجا که بنده -هرکه باشد- به ناچار کوتاهیهایی دارد و باید توبه کند، گفتند: ﴿وَتُبۡ عَلَیۡنَآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ ١٢٨﴾ و توبهی ما را بپذیر، بیگمان تو توبهپذیر و مهربان هستی»[4].
6- اینکه گفتند:
﴿رَبَّنَا وَٱبۡعَثۡ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَیُزَکِّیهِمۡۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١٢٩﴾ [البقرة: 129].
«ای پروردگار ما! در میان آنان [که از دودمان ما و منقاد فرمان تواند] پیغمبری از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر ایشان فروخواند و کتاب [قرآن] و حکمت را بدیشان بیاموزد و آنان را پاکیزه نماید، بیگمان تو پیروزمندِ سنجیدهکاری».
گفته شده این دعا: برای امت مسلمان از نسل ابراهیمu و اسماعیلu است، و گفته شده: خبر از دعای کامل ابراهیمu برای اهل مکه است که خداوند از میانشان پیامبری را مبعوث کند پیامبری که از جنس خودشان و مسلط بر زبان فصیح و بلیغ آنان باشد تا هم نعمت دنیوی و هم نعمت اخروی را بر آنان کامل گرداند. براساس این رأی و سخن دوم، دعای آن دو به طور مخصوص متوجه پیامبر ما محمد مصطفیr میباشد چرا که خداوند در میان اهل مکه کسی جز پیامبرمان محمدr را مبعوث نکرد[5].
در حقیقت میان مراد و منظور این دو رأی و سخن درباره این دعا تفاوتی وجود ندارد چرا که پیامبر ما محمد r از فرزندان اسماعیل u است و اسماعیل خود از فرزندان ابراهیم است و به همین خاطر است که پیامبرr میفرمود: «من نتیجه دعای پدرم ابراهیمu هستم»[6] و منظور از آن همین دعا است همچنان که علماء چنین گفتهاند. و منظور از اینکه میگوید: ﴿وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ﴾ یعنی: قرآن را به آنان بیاموزد ﴿وَٱلۡحِکۡمَةَ﴾ یعنی: سنت. و اینکه میگوید: ﴿وَیُزَکِّیهِمۡۖ﴾ یعنی: با اخلاص و پرستش و فرمانبرداری در برابر خداوند آنان را پاکیزه گرداند.
[1]- احمد (6/205)، و ترمذی (3175)، و ابنماجه (4198)، و آلبانی/ در «الصحیحه» -162) آن را قوی دانسته است.
[2]- ترمذی (3522)، آلبانی با شواهد خود در «الصحیحه» (2091) آن را صحیح دانسته است.
[3]- تفسیر ابنکثیر (1/267)
[4]- تفسیر ابن سعدی (ص: 60)
[5]- بنگر به تفسیر طبری (2/572)
[6]- احمد (4/128-127)، حاکم (2/600، 418) به نقل از عرباضبنساریه سلمی t، و احمد (5/262) به نقل از أبوامامه باهلی t، و حاکم (2/600) به نقل از اصحاب رسولاللهr آن را روایت کردهاند. آلبانی/ با شواهد خود در «الصحیحه» (1546، 1545) آن را صحیح دانسته است.
از جمله دعاهای مهم انبیاء که در قرآن کریم آمده، دعایی است که خداوند از پیامبرش ابراهیمu نقل نموده که از پروردگارش درخواست کرد فرزندی صالح به او ارزانی دارد چرا که فرزند صالح نعمتی مهم و ارجمند در زندگی این دنیا است که خداوند به هر کدام از بندگانش که بخواهد اعطا میکند. به همین خاطر عادت و راه و رسم نیکوکاران چنین بوده که از خداوند درخواست فرزندی صالح و نیک را نمودهاند فرزندی که مایهی چشمروشنی آدمی و راحتی قلب و زینت حیاتش باشد.
خداوند در کتابش بیان داشته که ابراهیمu در دعا و نیایش با پروردگارش گفت:
﴿رَبِّ هَبۡ لِی مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١٠٠﴾ [الصافات: 100].
«پروردگارا! فرزندان شایستهای به من عطا کن».
امام طبری/ میگوید: «این درخواستی از سوی ابراهیم به پروردگارش است که فرزندی نیک به او اعطا نماید، میگوید: ای پروردگارم از جانب خودت فرزندی که از زمرهی نیکوکاران باشد به من ارزانی دار؛ کسانی که فرمانبردار تواند و تو را نافرمانی نمینمایند. و در زمین به اصلاح پرداخته و فساد نمیکنند»[1]. ابن کثیر/ میگوید: «منظورش فرزندانی مطیع بود که جانشین قوم و عشیرتش بشوند که آنها را ترک گفته بود»[2]. اینکه میفرماید: ﴿رَبِّ هَبۡ لِی﴾ بیانگر ایمان [ابراهیم] به این مطلب است که تولد فرزند و نیکبودنش لطف و احسان و هدیهای از سوی خداوند است؛ خدایی که در تصرف و تدبیر در این هستی منحصر به فرد بوده و شریکی ندارد همچنان که میفرماید:
﴿لِّلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ یَهَبُ لِمَن یَشَآءُ إِنَٰثٗا وَیَهَبُ لِمَن یَشَآءُ ٱلذُّکُورَ ٤٩ أَوۡ یُزَوِّجُهُمۡ ذُکۡرَانٗا وَإِنَٰثٗاۖ وَیَجۡعَلُ مَن یَشَآءُ عَقِیمًاۚ إِنَّهُۥ عَلِیمٞ قَدِیرٞ ٥٠﴾
[الشورى: 49-50].
«فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ خداست. هر چه بخواهد میآفریند. به هرکس که بخواهد دختر میبخشد و به هرکس که بخواهد پسر میبخشد (۴۹) یا هم پسر و هم دختر به آنان میدهد، و هرکس را که بخواهد عقیم میگرداند. بیگمان او دانای تواناست».
پیش از این و پس از این، حکم از آنِ خداست، آنچه را بخواهد رخ میدهد و هر آنچه را نخواهد رخ نمیدهد، به هرکس که بخواهد ارزانی میدارد و از هر که بخواهد منع میکند، هر آنچه را او ارزانی دارد کسی نمیتواند مانعش شود و آنچه را او منع نموده و اعطا ننماید کسی نمیتواند اعطا نماید، خداوند عزوجل به هر کدام از آفریدههایش که بخواهد فرزند اعطا کرده و هر آنکه را اراده نماید عقیم میگرداند همانا او دانا و تواناست.
اینکه میگوید: ﴿یَهَبُ لِمَن یَشَآءُ إِنَٰثٗا﴾ یعنی فقط فرزندانی دختر به او میدهد و پسری در میانشان نیست، و اینکه میگوید: ﴿وَیَهَبُ لِمَن یَشَآءُ ٱلذُّکُورَ ٤٩﴾ یعنی فقط فرزندانی پسر به او میدهد و دختری در میانشان نیست، و اینکه میگوید: ﴿أَوۡ یُزَوِّجُهُمۡ ذُکۡرَانٗا وَإِنَٰثٗاۖ﴾ یعنی: برای هر کس که بخواهد هم پسر و هم دختر اعطا میکند و اینکه میگوید: ﴿وَیَجۡعَلُ مَن یَشَآءُ عَقِیمًاۚ﴾ یعنی اصلا فرزندی به دنیا نمیآورد.
خداوند وضعیت زوجین [در ارتباط با فرزنددار شدن] را به چهار گروه تقسیم کرده است: گروهی که به آنان دختر میدهد، گروهی که به آنان پسر میدهد، گروهی که از هر دو نوع دختر و پسر به آنان میدهد و گروهی که نه این و نه آن را نمیدهد و آنان را عقیم میگرداند که صاحب نسل و فرزندی نمیشوند. برخی از مفسرین برای این آیه در میان انبیاء مثالهایی را بیان داشتهاند هر چند که این اقسام در میان سایر مردمان وجود دارد، گفتهاند: ﴿یَهَبُ لِمَن یَشَآءُ إِنَٰثٗا﴾: مانند پیامبرخدا لوطu که دارای دخترانی بود اما فرزند پسر نداشت، ﴿وَیَهَبُ لِمَن یَشَآءُ ٱلذُّکُورَ ٤٩﴾: مانند پیامبرخدا ابراهیمu که دارای پسرانی بود اما فرزند دختر نداشت، ﴿أَوۡ یُزَوِّجُهُمۡ ذُکۡرَانٗا وَإِنَٰثٗاۖ﴾: مانند خاتم پیامبران محمد مصطفیr که هم پسر داشت و هم دختر، و ﴿وَیَجۡعَلُ مَن یَشَآءُ عَقِیمًاۚ﴾: مانند یحیی و عیسی دو پیامبر خدا که نه فرزندی داشتند و نه همسری اختیار کردند[3].
بنا به تقاضای ابراهیمu که از پروردگارش خواست تا فرزندانی مطیع و نیکوکار به او ارزانی دارد، خداوند نیز دعای ابراهیم خلیلu را پذیرفت چنان که بلافاصله به دنبال آیه پیشین میفرماید:
﴿فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِیمٖ ١٠١﴾ [الصافات: 101].
«و او را به فرزندی بردبار مژده دادیم».
این آیه بیانگر آن است که به ابراهیم مژدهی فرزندی پسر داده شد، و این که او زنده میماند تا به پیری میرسد و به بردباربودن توصیف شده است. این پسری که مژدهاش به او داده شد همان اسماعیلu است.
ابن کثیر/ میگوید: «این فرزند، اسماعیلu است زیرا او اولین پسری است که ابراهیمu به آن مژده داده شد و او -به اتفاق مسلمین و اهل کتاب- از اسحاقu بزرگتر است»[4].
و چون بخشش فرزندی صالح لطف و احسانی عظیم از سوی خدا و نعمتی ارجمند از نعمتهای اوست سپاس و ستایش پروردگار متعال به خاطر آن بر آدمی واجب است و ابراهیم به خوبی و کاملی این سپاس و ستایش را انجام داد همچنان که خداوند از او نقل میکند که گفت:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى ٱلۡکِبَرِ إِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٩﴾
[إبراهیم: 39].
«ستایش خداوندی راست که به رغمِ پیری اسماعیل و اسحاق را به من بخشید. آری پروردگارم شنوای دعاست».
یعنی: ستایش خدای را که با وجود پیری و سن زیاد اسماعیل و اسحاق را به من بخشید. اعطای این فرزندان از بزرگترین نعمتهاست و تولدشان به هنگام پیری و در حالی که آدمی ناامید از تولد فرزند است خود نعمتی دیگر است. نعمت بزرگتر این بود که فرزندان او صالح و پیامبر بودند. ﴿إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٩﴾ بیگمان اجابت پروردگارم به کسی که او را میخواند نزدیک است و من او را فراخواندم و امید مرا برآورده ساخت. از جمله درسهای آموزندهای که از این مفهوم برگرفته میشود این است که: «بیشک از جمله نعمتهای خداوند بر آدمی اعطای فرزندان نیکوکار است، در این حال آدمی باید سپاس و ستایش خدای را به جای آورده و برای فرزندانش دعای خیر نماید همچنان که ابراهیم خلیلu این چنین کرد آنجا که میفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى ٱلۡکِبَرِ إِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٩ رَبِّ ٱجۡعَلۡنِی مُقِیمَ ٱلصَّلَوٰةِ وَمِن ذُرِّیَّتِیۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلۡ دُعَآءِ ٤٠﴾ [إبراهیم: 39-40].
«ستایش خداوندی راست که به رغمِ پیری اسماعیل و اسحاق را به من بخشید. آری پروردگارم شنوای دعاست (۳۹) پروردگارا، مرا و [نیز کسانی] از فرزندانم را، نمازگزار قرار ده. و پروردگارا، دعای مرا بپذیر».
در کل، خداوند کسی را که برای نیک بودن فرزندش دعا میکند، میستاید:
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَبَلَغَ أَرۡبَعِینَ سَنَةٗ قَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِیٓ أَنۡ أَشۡکُرَ نِعۡمَتَکَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَیَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَصۡلِحۡ لِی فِی ذُرِّیَّتِیٓۖ إِنِّی تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَإِنِّی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ١٥﴾ [الأحقاف: 15].
«تا هنگامی که به کمال توانمندیاش برسد و به چهل سالگی برسد، گوید: پروردگارا، به من توفیق ده تا نعمتت را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای سپاسگزارم و کار شایستهای کنم که به آن خشنود شوی و فرزندانم را نیز برای من شایسته بدار. من به تو روی آوردهام و من از مسلمانانم».
وقتی انسان بمیرد، پاداش عمل او، جز دربارهی سه امر قطع میشود: صدقهای جاریه و همیشگی، علمی که از آن بهره گرفته شود، فرزند صالحی که برای او دعای خیر کند»[5].
عاجزانه از خداوند میطلبیم که فرزندانی صالح و نیک به ما ارزانی داشته، و پسران و دختران مسلمانان را هدایت کند بیشک او شنوندهی دعا و اجابتکنندهی آن است.
از جمله دعاهای عظیم و مهم انبیاء که در قرآن کریم بیان شده است دعایی است که در سیاق سرگذشت ابراهیم خلیل با قومش، و فراخواندنشان به سوی توحید خداوند و پرستش خالصانهی او و اعلان بیزاری از معبودهای باطل و دروغین آمده است. معبودان دروغینی که مالک هیچ نفع و ضرری برای خود نیستند چه برسد به اینکه بتوانند برای دیگران کاری بکنند، خداوند میفرماید:
﴿قَالَ أَفَرَءَیۡتُم مَّا کُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ ٧٥ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُمُ ٱلۡأَقۡدَمُونَ ٧٦ فَإِنَّهُمۡ عَدُوّٞ لِّیٓ إِلَّا رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٧٧ ٱلَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهۡدِینِ ٧٨ وَٱلَّذِی هُوَ یُطۡعِمُنِی وَیَسۡقِینِ ٧٩ وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ یَشۡفِینِ ٨٠ وَٱلَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحۡیِینِ ٨١ وَٱلَّذِیٓ أَطۡمَعُ أَن یَغۡفِرَ لِی خَطِیَٓٔتِی یَوۡمَ ٱلدِّینِ ٨٢ رَبِّ هَبۡ لِی حُکۡمٗا وَأَلۡحِقۡنِی بِٱلصَّٰلِحِینَ ٨٣ وَٱجۡعَل لِّی لِسَانَ صِدۡقٖ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ ٨٤ وَٱجۡعَلۡنِی مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ ٱلنَّعِیمِ ٨٥ وَٱغۡفِرۡ لِأَبِیٓ إِنَّهُۥ کَانَ مِنَ ٱلضَّآلِّینَ ٨٦ وَلَا تُخۡزِنِی یَوۡمَ یُبۡعَثُونَ ٨٧ یَوۡمَ لَا یَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ ٨٨ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِیمٖ ٨٩﴾ [الشعراء: 75-89].
«گفت: آیا اندیشیدهاید در آنچه میپرستیدید، شما و نیاکان پیشینتان؟ [بدانید] که آنها دشمنِ مناند. برخلاف پروردگارِ جهانیان. کسی که مرا آفریده است همو مرا هدایت میکند و کسی که او به من غذا میدهد و به من [آشامیدنی] مینوشاند و چون بیمار شوم همو مرا شفا میدهد و کسی که مرا میمیراند آنگاه زندهام میگرداند و کسی که امیدوارم گناهانم را در روز جزا برایم بیامرزد. پروردگارا، به من حکمت ببخش و مرا به شایستگان پیوستهدار و برایم در پسینیان آوازه نیک بگذار و مرا از وارثان بهشت پرناز و نعمت قرار ده و پدرم را بیامرز. بیگمان او از گمراهان بود و روزی که [همگان] برانگیخته میشوند، مرا رسوا مکن. روزی که مال و فرزندان سود نبخشد بلکه کسی [فائده میبیند که] دلی پاک نزد خداوند آورد».
در این آیات مبارک خداوند از بنده و خلیلاش ابراهیمu و از اینکه او قومش را به توحید خداوند و اختصاص عبادت به او فرمیخواند، خبر میدهد. ابراهیمu به بیان بطلان معبودهایی جز خدا که قومش برگزیدهاند میپردازد و اینکه او u از همهی آن معبودان به جز خداوند که معبود به حقی است که پروردگار جهانیان است، بیزاری میجوید، سپس ابراهیمu به بیان تعدادی از صفات خداوند که بیانگر عظمت و جلال و کمال او است میپردازد و اینکه تنها او سزاوار پرستش است، نه آن معبودهای باطلی که وقتی فراخوانده شوند نمیشنوند و هیچ نفع و ضرری به دستشان نیست. پس از آنکه ابراهیم صفات والا و ارجمند و عظیم پروردگارش را برشمرد به بیان دعا و طلب و نیازمندی به درگاهش روی آورده و میگوید:
﴿رَبِّ هَبۡ لِی حُکۡمٗا وَأَلۡحِقۡنِی بِٱلصَّٰلِحِینَ ٨٣﴾ [الشعراء: 83].
تا پایان دعاهای مبارکی که بیان نموده است. اینها دعاهایی عظیماند که دربردارنده درخواستهایی ارجمند از مصالح دینی و دنیوی و اخرویاند.
اینکه میگوید: ﴿رَبِّ هَبۡ لِی حُکۡمٗا﴾ یعنی: پروردگارا علم فراوانی به من ارزانی دار تا به واسطه آن احکام و حلال و حرام را بدانم و با آن میان مردمان داوری نمایم.
اینکه میگوید: ﴿وَأَلۡحِقۡنِی بِٱلصَّٰلِحِینَ ٨٣﴾ یعنی: مرا در دنیا و آخرت همراه نیکوکاران گردان و مرا در رتبه و جایگاه به پیامبران پیش از خود ملحق نما.
این جمله تاکیدی بر جملهی قبلی اوست که فرمود: ﴿رَبِّ هَبۡ لِی حُکۡمٗا﴾، امام طبری/ میگوید: «ابراهیمu میفرماید: مرا فرستادهای به سوی آفریدههایت قرار ده تا با این کار مرا در شمار رسولانی درآوری که به سوی آدمیان فرستاده، و آنان را امین وحی خود نموده، و برای خود برگزیدهای»[1].
اینکه میفرماید:
﴿وَٱجۡعَل لِّی لِسَانَ صِدۡقٖ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ ٨٤﴾ [الشعراء: 84].
یعنی: برای من در میان مردمی که در سدههای پس از من پدیدار میآیند نام نیک و آوازه نیکو بر جای دار.
ابن زید میگوید: «لسان صدق به معنی ذکر خیر و نام نیک در میان دیگر آدمیان از دیگر امتهاست»[2].
علماء میگویند: خداوند دعای ابراهیم خلیلu را پذیرفت، «و به او دانش و حکمت بخشید که به سبب آن از برترین پیامبران گردید، و به برادران پیامبرش پیوست و خداوند ابراهیم را دوستداشتنی و مقبول گردانید، به گونهای که در میان همه ملتها و در همه اوقات مورد بزرگداشت و ستایش قرار میگیرد»[3].
و همانگونه هم شد، چنان که خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِیمَ کَانَ أُمَّةٗ قَانِتٗا لِّلَّهِ حَنِیفٗا وَلَمۡ یَکُ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٢٠ شَاکِرٗا لِّأَنۡعُمِهِۚ ٱجۡتَبَىٰهُ وَهَدَىٰهُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ١٢١ وَءَاتَیۡنَٰهُ فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗۖ وَإِنَّهُۥ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١٢٢﴾ [النحل: 120-122].
«به راستی ابراهیم امتی نیایشگر برای خداوند [و] پاکدین بود و از مشرکان نبود (۱۲۰) سپاسگزار نعمتهایش [بود]. او را برگزید و به راه راست هدایتش کرد (۱۲۱) و در دنیا به او نیکی دادیم و بیگمان او در آخرت از شایستگان است».
و باز میفرماید:
﴿وَءَاتَیۡنَٰهُ أَجۡرَهُۥ فِی ٱلدُّنۡیَاۖ وَإِنَّهُۥ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٢٧﴾ [العنکبوت: 27].
«و پاداشش را در دنیا [نیز] به او دادیم و او در آخرت از شایستگان است».
علماء از این دعا تشویق به کار نیک را دریافتهاند؛ کار نیکی که آدمی به واسطهی آن نام نیک و آوازهی نیکو به دست میآورد. چرا که چنین چیزی زندگی دوم است چنان که گفته شده: «گروهی مردهاند در حالی که در میان آدمیان زندهاند» یعنی به واسطه یاد نیکو و سرگذشت عطرآگینی که از آنان بر جای مانده است.[یادشان زنده است] اینکه میفرماید:
﴿وَٱجۡعَلۡنِی مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ ٱلنَّعِیمِ ٨٥﴾ [الشعراء: 85].
یعنی: از کسانی که بهشت را به او ارزانی میداری و او را بدان وارد میگردانی، پس خداوند دعایش را پذیرفت و مقامش را در باغهای پرناز و نعمت بهشت بالا برد.
اینکه میفرماید:
﴿وَلَا تُخۡزِنِی یَوۡمَ یُبۡعَثُونَ ٨٧ یَوۡمَ لَا یَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ ٨٨ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِیمٖ ٨٩﴾ [الشعراء: 87-89].
یعنی: پروردگارا روزی که همه مردم برانگیخته میشوند مرا از خواری و زبونی روز قیامت مصون دار، بلکه مرا در آن روز عظیم خوشبخت گردان روزی که اموال و اولاد [هیچ] سودی نمیرسانند. بلکه تنها کسی [نجات مییابد و سود میبیند] که با دلی پاک نزد خداوند بیاید این همان چیزی است که نزد تو سودمند است و آدمی به واسطه آن از عذاب تو رهایی مییابد و به پاداش والا و سرانجام نیک دست مییابد. دل سالم یعنی دلی که از شرک و شک و محبت غیرخدا، و اصرار ورزیدن بر بدعت و گناهان به دور باشد. و باید ضمن سالم بودن از امور مذکور، به اخلاص و علم و یقین و محبت خدا متصف باشد و گرایش و محبت او تابع آن چیزی باشد که خدا میخواهد و چیزی را پیروی نماید که از سوی خدا آمده است.
علامه ابن قیم/ میگوید: قلب سالم، قلبی است که از شرک و خیانت و کینه و حسد و بخل و کبر و حب دنیا و ریاست در امان باشد و از هر آفتی که او را از خداوند دور میکند سالم بماند و از هر شبههای در ایمان و هر شهوتی در امورش و از هر خواستهای که با هدف اصلیاش در تضاد باشد سالم بماند. چنین قلب سالمی در بهشت دنیا و در بهشت برزخ و در بهشت آخرت ساکن میشود.
سلامت قلب کامل نمیشود مگر با سالم ماندن از پنج چیز: از شرکی که توحید را نقض کند و بدعتی که مخالف سنت باشد و شهوتی که نافرمانی کند و غفلتی که یاد خدا را فراموش سازد و هوی و هوسی که اخلاص را به باد دهد. این پنج چیز پردههایی هستند که انسان را از دیدن خداوند محروم میکنند و هر کدام شامل انواع دیگری است که نمیتوان همهی آنها را برشمرد.
ما عاجزانه از خداوند کریم میطلبیم که ما را به بندگان نیکوکارش ملحق گرداند و در زمرهی کسانی قرار دهد که بهشت پرنعمت را به دست میآورند، و از او میطلبیم که در قیامت ما را خوار و رسوا نسازد آن روزی که اموال، و اولاد، سودی نمیرساند بلکه تنها کسی [نجات پیدا میکند] که با دل سالم به پیشگاه خدا آمده باشد.
از جمله دعاهای پیامبران در قرآن، دعای ابراهیم خلیلu برای شهر مکه است که از خدا طلب نمود آن را شهری امن گرداند. چنان که خداوند میفرماید:
﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِۧمُ رَبِّ ٱجۡعَلۡ هَٰذَا بَلَدًا ءَامِنٗا وَٱرۡزُقۡ أَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ مَنۡ ءَامَنَ مِنۡهُم بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ﴾ [البقرة: 126].
«و آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگارا، این [سرزمین] را شهری امن گردان و به مردمش هرکس که به خدا و روز قیامت ایمان آورد، از فرآوردهها روزی ده».
و یا میفرماید:
﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ رَبِّ ٱجۡعَلۡ هَٰذَا ٱلۡبَلَدَ ءَامِنٗا وَٱجۡنُبۡنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ ٣٥ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُۥ مِنِّیۖ وَمَنۡ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣٦ رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفِۡٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ ٣٧﴾ [إبراهیم: 35-37].
«و چون ابراهیم گفت: پروردگارا، این سرزمین را امن [و امان] قرار ده و مرا و فرزندانم را از آنکه بتان را بندگی کنیم، دور بدار (۳۵) پروردگارا، بیگمان آنها بسیاری از مردم را گمراه ساختهاند، پس هرکس که از من پیروی کند، به راستی او از من است و هرکس که از من نافرمانی کند، بیگمان تو آمرزنده مهربانی (۳۶) پروردگارا، من [برخی] از فرزندانم را به درّهای بیکشت و زرع در کنارِ بیتالحرامِ تو سکنی دادهام. پروردگارا، تا نماز را برپا دارند. پس دلهای [برخی] از مردمان را [چنان مشتاق] کن که به آنان بگرایند و از میوهها به آنان روزی ده. باشد که آنان سپاسگزارند».
در آیهی اول فرمود: ﴿رَبِّ ٱجۡعَلۡ هَٰذَا ٱلۡبَلَدَ ءَامِنٗا﴾، و در آیه دوم فرمود: ﴿رَبِّ ٱجۡعَلۡ هَٰذَا ٱلۡبَلَدَ ءَامِنٗا﴾ کلمهی «بلد» را در آیه اول به صورت نکره و در آیه دوم به صورت معرفه بیان کرده است. گفته شده که ابراهیمu این دعا را دو بار بیان کرده: یک بار پیش از بنای این خانه، که در اینجا به صورت نکره بیان شدن، مناسبت دارد، و یک بار بعد از بنای آن و استقرار خانوادهاش در آن، که به صورت معرفه آمدن، با آن مناسبت دارد و به همین خاطر در پایان دعا در آیه دوم میفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى ٱلۡکِبَرِ إِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٩﴾
[إبراهیم: 39].
«ستایش خداوندی راست که به رغمِ پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید. آری پروردگارم شنوای دعاست».
اینکه میفرماید: «ءَامِناً» یعنی: دارای امنیت کامل باشد به گونهای که خانوادهاش در آنجا هیچ ترس و وحشتی نداشته و در امنیت بسر برند.
اینکه میفرماید: ﴿وَٱرۡزُقۡ أَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ﴾ به این خاطر ابراهیمu این درخواست را نمود که در مکه کشت و زرع و محصول و آب [چشمگیر]ی وجود نداشت.
ابراهیمu با وجود آب و درختان و کشتزار و محصولات کم در مکه، برای این شهر و اهالی آن طلب امنیت و رفاه و آسایش نمود و درخواست کرد که تبدیل به مکانی مقدس و متبرک و ایمن گردد خداوند متعال دعای ابراهیم خلیل u را پذیرفته و تقاضایش را برآورده ساخت. حسن بصری/ میگوید: این دعایی بود که ابراهیمu به درگاه خداوند نمود و خداوند نیز دعایش را پذیرفت و مکه را سرزمینی امن گرداند[1].
خداوند در حالی که به خاطر این خیر و برکت بر اهل مکه منّت مینهد میفرماید:
﴿أَوَ لَمۡ نُمَکِّن لَّهُمۡ حَرَمًا ءَامِنٗا یُجۡبَىٰٓ إِلَیۡهِ ثَمَرَٰتُ کُلِّ شَیۡءٖ رِّزۡقٗا مِّن لَّدُنَّا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٥٧﴾ [القصص: 57].
«آیا آنان را در حرمی ایمن جای ندادیم که فرآوردههای هر چیزی برای روزیِ [آنان] از نزدِ ما به آن رسانده میشود؟ بلکه بیشترشان نمیدانند».
و یا میفرماید:
﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا جَعَلۡنَا حَرَمًا ءَامِنٗا وَیُتَخَطَّفُ ٱلنَّاسُ مِنۡ حَوۡلِهِمۡۚ أَفَبِٱلۡبَٰطِلِ یُؤۡمِنُونَ وَبِنِعۡمَةِ ٱللَّهِ یَکۡفُرُونَ ٦٧﴾ [العنکبوت: 67].
«آیا ندیدهاند که حرمی ایمن مقرر داشتهایم حال آنکه مردم از پیرامونشان ربوده میشوند؟ آیا به باطل میگروند و نعمت خداوند را ناسپاسی میکنند؟».
و یا میفرماید:
﴿وَإِذۡ جَعَلۡنَا ٱلۡبَیۡتَ مَثَابَةٗ لِّلنَّاسِ وَأَمۡنٗا﴾ [البقرة: 125].
«و هنگامی که خانه [ی کعبه] را مرجع مردم و [حرم] امن قرار دادیم».
و یا میفرماید:
﴿وَمَن دَخَلَهُۥ کَانَ ءَامِنٗاۗ﴾ [آل عمران: 97].
«و هرکس که وارد آن شود، ایمن است».
علماء رحمهم الله بیان کردهاند که خداوند چه از لحاظ شرعی و چه به صورت تقدیری مکه را مکانی مورد حرمت قرار داده است این شهر را در شریعت خویش در آیات متعددی از قرآن مورد حرمت قرار داده و به صورت تقدیری اسباب حرمت آن را فراهم آورده آنچنان که واضح و مشخص است.
شیخ عبدالرحمن بن سعدی/ میگوید: «از جمله نشانههای روشن آن، اینکه هرکس داخل آن شود هم از لحاظ شرع و هم از لحاظ تقدیر الهی در امان است، از لحاظ شرعی به این شکل که خداوند به فرستادهاش ابراهیم و به دنبال او فرستاده دیگرش محمد -درود و سلام خداوند بر هر دوی آنها باد- دستور داد تا آن را محترم داشته و امنیت کسانی را که بدان وارد میشوند فراهم کنند تا آنجا که تحریم در این خصوص شامل حیوانات وحشی و درختان و گیاهان میشود... از لحاظ قضا و قدر الهی به این شکل مورد احترام است که خداوند در دلها، حتی در دل مشرکین و کافران حرمت آن را قرار داده است تا آنجا که یکی از همین مشرکین با وجود تعصب و غیرتش و با اینکه هیچ لطمه و ستمی را تحمل نمیکرد اگر در حرم قاتل پدرش را میدید با او کاری نداشت، از دیگر نشانههای آنکه، آن را مورد احترام قرار داده این است که اگر کسی بدان تعرض و دستدرازی نماید به سرعت او را مورد مجازات و تنبیه قرار میدهد. همچنان که با اصحاب فیل و دیگران چنین کاری را کرد»[2] از جمله دلایل منزلت والای حرم مکه، و سرانجام بد تلاش برای نا امن کردن آن، این سخن خداوند است که میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ ٱلَّذِی جَعَلۡنَٰهُ لِلنَّاسِ سَوَآءً ٱلۡعَٰکِفُ فِیهِ وَٱلۡبَادِۚ وَمَن یُرِدۡ فِیهِ بِإِلۡحَادِۢ بِظُلۡمٖ نُّذِقۡهُ مِنۡ عَذَابٍ أَلِیمٖ ٢٥﴾ [الحج: 25].
«بیشک آنان که کفر ورزیدند و [مردم را] از راه خدا و [از] مسجدالحرام -که آن را برای مردم چه مقیم در آنجا چه بادیهنشین قرار دادهایم- بازمیدارند [کیفرشان میدهیم]. و کسی که از روی ستم در آنجا کجروی خواهد، به او از عذاب دردناک میچشانیم».
ابن عباس ب در تفسیر این آیه میگوید: «یعنی تو در حرم امن الهی چیزهایی را حلال بشماری که خداوند حرام نموده است از قبیل اذیت و آزار زبانی یا قتل و کشتار، اینگونه که به کسی ظلم کنی که به تو ظلم نکرده است و کسی را بکشی که تو را نکشته است بیگمان کسی که چنین کاری انجام دهد عذاب دردناک الهی بر او واجب خواهد بود»[3].
از ابن مسعودt نقل است که گفت: «اگر یک نفر قصد کند که در خانه خدا عملی پلید را انجام دهد اگرچه در شهر أبین در کشور یمن باشد خداوند عذابی دردناک را به او میچشاند»[4].
در این باره آثار بسیاری از گذشتگان نقل شده است، ابن کثیر/ میگوید: «و این یکی از ویژگیهای حرم امن الهی است که هرگاه کسی نسبت بدان نیت شر داشته باشد اگر چه آن را عملی نکرده باشد قطعاً مجازات خواهد شد»[5].
سعدی/ میگوید: «حال آنکه حرمت و احترام و عظمت مسجد الحرام مقتضی آن است که هرکس با توسل به ظلم بخواهد در آن کجروی کند و مرتکب خلاف شود، به او عذاب دردناکی بچشانیم. پس فقط ارادهی ستم و الحاد در حرم باعث عذاب میگردد، گرچه در غیر حرم هر گاه انسان اراده گناه و ستم را داشته باشد، تا وقتی که آن را انجام ندهد مجازات نمیشود. پس کسی که در حرم بزرگترین ستم یعنی کفر و شرک را انجام دهد و زائران کعبه را از آن بازدارد خداوند به بدترین نوع با وی برخورد خواهد کرد. و این آیه کریمه تأکید مینماید که احترام حرم و تعظیم فراوان آن واجب است، و از اراده گناه و انجام آن در حرم باید به شدت پرهیز کرد»[6].
به همین خاطر کسی که در متزلزل ساختن امنیت مسجدالحرام تلاش کرده و بدان بیاحترامی نماید و در آن به بندگان خدا ظلم کند جرمی بزرگ و کاری بس زشت را مرتکب شده است و این در حالی است که خداوند کسی را که به اندکی از این اعمال گرایش یابد تهدید به چشاندن عذاب دردناک نموده حال بر سر کسی که چنین کند چه بلایی میآورد؟ خداوند مکه را تا قیامت سرزمینی متبرک و مقدس گردانده همچنان که [تعرض به] خون مسلمانان و اموال و آبروی آنان تا قیامت حرام است. در خطبهی پیامبرr در حجة الوداع آمده که ایشان فرمودند: «همانا جان و مال شما مانند این روز و این ماه و این سرزمین، محترم هستند [و کسی حق ندارد که به ناحق، حرمت مال و جان دیگر مسلمانان را پایمان کند]»[7].
عاجزانه از خداوند کریم و بخشنده میطلبیم که در سرزمین حرمین و دیگر سرزمینهای مسلمانان امنیت و ایمانشان را محفوظ دارد و فتنهها و شرارتها را از آنان دور گرداند و هرکس که میخواهد امنیت آنان را برهم زده و اغتشاش کند نیرنگش را به خودش پس زند و او را میان مردم خوار و رسوا گرداند و مسلمانان را از شرش در امان دارد همانا خداوند سبحان شنوندهی دعا و اجابتکننده آن است.
[1]- تفسیر ابنأبیحاتم (1/229)
[2]- تفسیر سعدی (ص: 146)
[3]- تفسیر طبری (16/507)
[4]- تفسیر طبری (16/508)
[5]- تفسیر ابنکثیر (5/407)
[6]- تفسیر راستین، تألیف: شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی، ترجمه: محمد گلگمشادزهی، ج2، ص 522-521. نشر احسان، چاپ اول – 1387.م
[7]- بخاری (67)، و مسلم (1679) به نقل از ابوبکرهt.