اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

۱۸۳- دعای نوحu (۲)

۱۸۳- دعای نوحu (۲)

پیش‌تر دعای پیامبرخدا نوحu، و درخواستش از پروردگار جهت نجات از دست قوم ستمکار را بیان داشتیم نوح دعای هلاکت این قوم را نمود چرا که گستاخی و تکبر پیشه نموده و تمرد و سرکشی کردند و خداوند دعای او را پذیرفت و آن قوم را با طوفان به هلاکت رسانده و نوح و همراهانش را در آن کشتی انباشته نجات داد. نوحu بنده‌ای سپاسگزار بود چنان که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّهُۥ کَانَ عَبۡدٗا شَکُورٗا ٣                                                              [الإسراء: 3].

«به راستی او بنده‌ای سپاسگزار بود».

بیان این مطلب اشاره و یادآوری تحسین و ستودن او است چرا که او شکرگزار خدا بوده و بدان شهره و موصوف بود. هم‌چنین بیان این مطلب تشویق و ترغیب دودمان او است که در شکرگزاری‌اش بدو اقتدا کرده و ادامه‌دهنده‌ی راه او باشند و این‌که نعمت خداوند بر خود را به یاد داشته باشند به این خاطر که هم‌چنان آنان را نگه داشته و در زمین جانشین گرداند و دیگران را غرق نمود.

از جمله موارد شکرگزاری نوحu موردی است که در این سخن خداوند آمده که:

﴿فَإِذَا ٱسۡتَوَیۡتَ أَنتَ وَمَن مَّعَکَ عَلَى ٱلۡفُلۡکِ فَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی نَجَّىٰنَا مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٢٨ وَقُل رَّبِّ أَنزِلۡنِی مُنزَلٗا مُّبَارَکٗا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡمُنزِلِینَ ٢٩                                                                    [المؤمنون: 28-29].

«پس چون تو و همراهانت بر کشتی قرار یابید، بگو: ستایش خداوندی راست که ما را از گروه ستمکاران رهایی بخشید (۲۸) و بگو: پروردگارا، مرا به منزلی خجسته فرود آور و تو بهترین میزبانانی».

در این‌جا خداوند به پیامبرش نوحu و مؤمنین همراهش آموخت که این دعا را به عنوان شکر و ستایش خداوند و به پاس این‌که آنها را از ستمکاران رهایی بخشید، بگویند و از او درخواست کنند که جایگاه و منزلی خجسته و بابرکت برایشان مهیا کند.

ابن کثیر/ می‌گوید: «خداوند به نوحu دستور داد تا پروردگارش را به خاطر در اختیار نهادن این کشتی که به واسطه‌ی آن نجات یافت و میان او و قومش جدایی افکند و با غرق کردن مخالفان و تکذیب‌کنندگانش او را شاد و مسرور گرداند، سپاسگزاری نماید. ‌چنان که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡفُلۡکِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡکَبُونَ ١٢ لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِۦ ثُمَّ تَذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّکُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَیۡتُمۡ عَلَیۡهِ وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا کُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِینَ ١٣ وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ١٤          [الزخرف: 12-14].

«و اوست که همه گونه‌ها را آفرید و برایتان از کشتی و چارپایان چیزی پدید آورد که [بر آنها] سوار شوید تا بر پشتش [درست] جای گیرید (۱۲) آن‌گاه چون بر آن جای گرفتید، نعمتِ پروردگارتان را یاد کنید و بگویید: پاک و منزه است خدایی که این را برایمان مسخر گرداند و بر آن توانا نبودیم (۱۳) و ما به سوی پروردگارمان بازخواهیم گشت».

هم‌چنین دستور داد تا در ابتدای کارها دعا کنند که بر پایه‌ی خیر و برکت آغاز گشته و سرانجام و پایانش نیک و تحسین‌آمیز باشد هم‌چنان که به پیامبرش r هنگامی که مهاجرت کرد فرمود:

﴿وَقُل رَّبِّ أَدۡخِلۡنِی مُدۡخَلَ صِدۡقٖ وَأَخۡرِجۡنِی مُخۡرَجَ صِدۡقٖ وَٱجۡعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلۡطَٰنٗا نَّصِیرٗا ٨٠     [الإسراء: 80].

«و بگو: پروردگارا، مرا به درآوردنی پسندیده [به مدینه] درآور و به بیرون آوردنی پسندیده، مرا [از مکه] بیرون آور و برایم از نزد خود، حجتی یاریگر قرار بده»[1].

نوحu این فرمان را به جای آورد و در ابتدای حرکتش و در انتهای آن خداوند را یاد کرد هم‌چنان که خداوند این‌گونه از او نقل می‌کند که:

﴿۞وَقَالَ ٱرۡکَبُواْ فِیهَا بِسۡمِ ٱللَّهِ مَجۡرٜىٰهَا وَمُرۡسَىٰهَآۚ إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ٤١      [هود: 41].

«[نوح] گفت: سوار کشتی شوید که حرکت و توقف آن با یاری خدا و حفظ و عنایت الله است بی‌گمان پروردگار من بسیار آمرزنده و بس مهربان است».

ابتدای حرکت و انتهای آن با یاد و نام خداوند بود.

خداوند دعای نوحu را در این جایگاه اجابت و پذیرش نمود هم‌چنان که می‌فرماید:

﴿قِیلَ یَٰنُوحُ ٱهۡبِطۡ بِسَلَٰمٖ مِّنَّا وَبَرَکَٰتٍ عَلَیۡکَ وَعَلَىٰٓ أُمَمٖ مِّمَّن مَّعَکَۚ وَأُمَمٞ سَنُمَتِّعُهُمۡ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞ ٤٨   [هود: 48].

«گفته شد: ای نوح، به سلامتی از [سوی] ما و [همراه با] برکت‌های [فرود آمده] بر تو و بر امت‌هایی از [نسل] آنان که با تواند، فرود آی و امت‌هایی [دیگر] هستند که [یک چند] بهره‌مندشان خواهیم کرد. سپس عذابی دردناک از [سوی] ما به آنان می‌رسد».

یعنی: به سلامت و در امن و امان پیاده شو همراه با خیرات و روزی فراوانی که نصیب تو و دیگر امت‌هایی که بعداً از فرزندان تو پدید می‌آیند، می‌شود. همانا خداوند به جز از نوح از دیگر مؤمنین همراه او نسل و فرزندانی باقی نگذاشت هم‌چنان که می‌فرماید:

﴿وَجَعَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُۥ هُمُ ٱلۡبَاقِینَ ٧٧                                                    [الصافات: 77].

«و تنها ذرّیّه او را باقی گذاشتیم».

در این آیات با برکتی که خداوند از بنده شکرگزار و بسیار ذکرکننده‌اش نوحu نام برده، درس‌ها و فوائد مهم و منافع ارجمندی وجود دارد که شایسته فرد مسلمان است که بدان توجه و عنایت نشان داده و بکوشد که بدان پای بند باشد. علامه عبدالرحمن بن سعدی در حالی که در صدد برشمردن و بیان فوائد برگرفته از سرگذشت نوحu است می‌گوید: «یکی از فواید بی‌شمار داستان نوحu این است که بنده باید به خداوند استعانت بجوید و به هنگام سوار شدن و پایین آمدن و در تمام حرکات و سکنات باید به یاد خداوند باشد و او را سپاس بگوید و به هنگام دست‌یابی به نعمت‌ها به‌خصوص رهایی از غم‌ها و سختی‌ها او را بسیار یاد کند هم‌چنان که خداوند متعال فرماید:

﴿۞وَقَالَ ٱرۡکَبُواْ فِیهَا بِسۡمِ ٱللَّهِ مَجۡرٜىٰهَا وَمُرۡسَىٰهَآۚ                                      [هود: 41].

و یا می‌فرماید:

﴿فَإِذَا ٱسۡتَوَیۡتَ أَنتَ وَمَن مَّعَکَ عَلَى ٱلۡفُلۡکِ فَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی نَجَّىٰنَا مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٢٨         [المؤمنون: 28].

و این‌که شایسته است وقتی در منزلی اقامت می­کند یا به صورت موقتی در آن قرار می‌گیرد یا در اقامت‌گاه‌هایی که در سفر چند روزی بهره می‌برد یا در منازل دائمی سکنا می‌گزیند دعا کند و از خدا طلب برکت نماید زیرا خداوند می‌فرماید:

﴿وَقُل رَّبِّ أَنزِلۡنِی مُنزَلٗا مُّبَارَکٗا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡمُنزِلِینَ ٢٩                      [المؤمنون: 29].

در تمامی این دعاها ما شاهد ذکر خداوند هستیم و این‌که از او می‌خواهیم توانایی حرکات و سکنات ما را فراهم گرداند و این‌که به قدرت او اطمینان داریم و نیز برکتی به ما عطا کند که بهترین چیزی است که بنده در تمامی حالاتش با او خواهد بود یعنی همان چیزی که بنده در چشم به‌هم زدنی هم از آن بی‌نیاز نیست»[2].

کسی که در سنت پیامبر گرامی‌مانr بیندیشد این مفاهیم والا، و حالت‌های کامل، و راه و روش صحیح و درست را در سوار شدن و پیاده شدن، و جابه‌جایی، و تغییر جا و مکان ایشان r درمی‌یابد.

در کتاب‌های ترمذی و ابوداود[3] و دیگران از علی بن ربیعه روایت شده که گفته است: من نزد علی بن ابی طالب t حاضر بودم که چارپایی برایش آورده شد تا بر آن سوار شود و وقتی که پایش را بر رکاب آن نهاد گفت: «بسم‌الله» و وقتی که بر پشت آن قرار گرفت، گفت: «الحمدلله» سپس گفت:

﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا کُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِینَ ١٣                        [الزخرف: 13].

«پاک و منزه است خدایی که این را برایمان مسخر گرداند و بر آن توانا نبودیم».

پس از آن سه بار «الحمدلله» سپس سه بار «الله اکبر» گفت: و پس از آن گفت: «سُبْحَانَکَ إِنَّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی، إِنَّهُ لاَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ: [خداوندا] تو پاک و منزه هستی، من بر نفس خویش ستم روا داشته‌ام پس مرا بیامرز، به راستی که کسی جز تو گناهان را نمی‌آمرزد».

سپس خندید. گفته شد: ای امیرمؤمنان به چه خاطر خندیدی؟ علی t جواب داد: پیامبرr را دیدم که همین کاری را که من کردم، انجام داد، سپس خندید و من گفتم: ای پیامبرخداr چرا خندیدی؟ ایشان فرمود: «پروردگار پاک و منزه تو از بنده‌اش خوشش می‌آید زمانی که او بگوید: [خداوندا] گناهانم را بیامرز، می‌داند که جز من [خداوند] کسی گناهان را نمی‌آمرزد». در صحیح مسلم[4] از عبدالله بن عمر ب روایت شده که پیامبر خداr وقتی برای رفتن به سفر بر روی شترش قرار می‌گرفت سه بار می‌فرمود: «الله اکبر»، و بعد از آن می‌فرمود: «سُبْحانَ‌ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ وَإِنَّا إِلَی رَبَنَّا لَمُنْقَلِبُونَ اَللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُکَ فِی سَفَرِنَا هَذَا الْبِرَّ وَالتَّقْوَی، وَمِنَ الْعَمَلِ مَا تَرْضی، اَللَّهُمَّ هَوِّنْ عَلَیْنَا سَفَرَنَا هَذَا، وَاطْوِ عَنَّا بُعْدَهُ. اَللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِی السَّفَرِ وَالْخَلِیفَة فِی الأَهْلِ. اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُبِکَ مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ وَکَآبَة الْمُنْظَرِ وَسُوءِ الْمُنْقَلَبِ فِی الْمِالِ وَالأَهْلِ: پاک و منزه است خداوندی که این مرکب را برایمان رام کرد، وگرنه ما بر [رام کردن] آن توانایی نداشتیم و به یقین ما به سوی پروردگارمان بازمی‌گردیم، خداوندا، در این سفرمان، نیکوکاری و تقوی، و اعمالی را که مورد رضایت و پسند تو باشد از تو طلب می‌نماییم، خداوندا، این سفرمان را بر ما آسان گردان و دوری آن را برای ما کوتاه ساز، خداوندا، تویی همراه ما در سفر و جانشین ما در میان خانواده و بستگانمان، خداوندا، همانا من از سختی سفر و از منظره‌‌ی غم‌انگیز، و از دگرگونی بد و ناگوار در مال و خانواده و بستگانم به تو پناه می‌جویم» پیامبرr وقتی از سفر بازمی‌گشت، باز همان کلمات یاد شده را می‌فرمود و بر آن‌ها می‌افزود: «آیِبُونَ تَائِبُونَ عَابِدُونَ لِرَبَّنَا حَامِدُونَ: بازگشته‌ایم و به سوی خداوند توبه‌کاریم و برای پروردگارمان عبادت‌کننده و ستایشگریم».

همه این‌ها ذکر و یاد خداوند، و طلب یاری جستن از او، و پناه بردن به او، و تکیه نمودن بر او است، این روش پیامبر ماr و روش دیگر پیامبران پیش از او است، خداوند پیروی از ایشان و حرکت براساس منهج و شیوه ایشان را روزی‌مان گرداند همانا او شنونده دعا و اجابت‌کننده آن است.




[1]- البدایة والنهایة (1/263-262)

[2]- تیسیر اللطیف المنان فی خلاصة تفسیر القرآن (ص: 111)

[3]- ابوداود (2602)، و ترمذی (3446). آلبانی/ در «صحیح‌ سنن ابوداود» (2/123) آن را صحیح دانسته است.

[4]- مسلم شماره (1342)

۱۸۲- دعای نوحu (۱)

۱۸۲- دعای نوحu (۱)

خداوند متعال در آیات متعددی از کتاب عزیزش به بیان دعاهای پیامبرش نوحu، و سرگذشت او و قومش، و جریان عذاب و طوفانی که بر کسانی که به او کفر ورزیده‌اند نازل فرموده، و این‌که چگونه نوح و کسانی را که در کشتی بوده‌اند نجات داده، پرداخته است. خداوند زمانی نوحu را فرستاده که بت‌ها و طاغوت‌ها مورد پرستش قرار گرفته و مردم گرفتار گمراهی و کفر بودند. خداوند او را به عنوان رحمتی برای بندگان برانگیخت، نوحu مردمان را به پرستش خدای یکتا که هیچ شریکی ندارد فراخواند و از عبادت غیرخدا برحذر داشت.

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ ٥٩ قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٦٠ قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی ضَلَٰلَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦١ أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنصَحُ لَکُمۡ وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٦٢ أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٦٣ فَکَذَّبُوهُ فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ فِی ٱلۡفُلۡکِ وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَآۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمًا عَمِینَ ٦٤

                                                                                                                              [الأعراف: 59-64].

«نوح را به سوی قومش فرستادیم، پس گفت: ای قومِ من، خدا را بپرستید. جز او هیچ معبود [راستینی] ندارید. به راستی من بر شما از عذاب روزی بزرگ بیمناکم (۵۹) اشرافِ قومش گفتند: بی‌گمان تو را در گمراهی آشکاری می‌بینیم (۶۰) گفت: ای قومِ من، گمراهی‌ای در من نیست بلکه من فرستاده‌ای از [جانب] پروردگار جهانیان هستم (۶۱) پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم و خیر شما را می‌خواهم و از [حکم] خداوند چیزی می‌دانم که [شما] نمی‌دانید (۶۲) آیا شگفت‌زده شدید که پندی از سوی پروردگارتان بر [زبانِ] مردی از خودتان برای شما آمد؟ تا شما را بیم‌ دهد و تا پرهیزگاری کنید و باشد که مورد رحمت قرار گیرید (۶۳) پس او را دروغگو انگاشتند، آن‌گاه او و کسانی را که با او در کشتی بودند، نجات دادیم و آنان را که آیات ما را دروغ انگاشتند، غرق کردیم به راستی آنان گروهی بی‌بصیرت بودند».

قوم نوح دعوت و فراخوانی پیامبرشان را با روی‌گردانی، و تکبر و عدم پذیرش، و حیله و نیرنگ، و سرکشی و گستاخی، و تهدید پیامبرشان به سنگسار و کشتن پاسخ دادند. مدت ماندگاری پیامبر خدا در میان آنان به درازا کشید صبح و شب و آشکارا و پنهانی آنان را به سوی خدا فراخواند نهصد و پنجاه سال در میانشان به تبلیغ پرداخت و هرگاه که در طول این سال‌ها به تکرار دعوت آنان می‌پرداخت آنان بر کفر و انکار و تکذیب‌ شدیدشان پافشاری می‌کردند در این هنگام بود که نوحu علیه آنان دعایی کرد که خداوند آن را از او پذیرفت، نوح گفت:

﴿قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوۡمِی کَذَّبُونِ ١١٧ فَٱفۡتَحۡ بَیۡنِی وَبَیۡنَهُمۡ فَتۡحٗا وَنَجِّنِی وَمَن مَّعِیَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١١٨             [الشعراء: 117-118].

«پروردگارا! قوم من،‌ مرا دروغگو نامیدند (۱۱۷) پس [کارِ] بین من و آنان را چنان که باید یکسره کن. و من و کسانی از مؤمنان را که با منند، رهایی‌بخش».

یعنی: میان من و ایشان قضاوت کرده و جدایی بیفکن به گونه‌ای که به واسطه آن دروغگو هلاک گردد و از کسانی که به تو کفر می‌ورزند و یگانگی تو را انکار می‌کنند و رسولت را تکذیب می‌نمایند انتقام بگیر. و از خداوند طلب کرد که او و دیگر مؤمنینی را که با او همراهند نجات دهد.

خداوند متعال بیان کرده که دعای بنده و پیامبرش نوحu را پذیرفته است می‌فرماید:

﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ فِی ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ ١١٩ ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا بَعۡدُ ٱلۡبَاقِینَ ١٢٠ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗۖ وَمَا کَانَ أَکۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِینَ ١٢١  وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلرَّحِیمُ ١٢٢                                                    [الشعراء: 119-122].

«پس او و همراهانش را در کشتیِ انباشته رهایی بخشیدیم (۱۱۹) سپس بعد از این بازماندگان را غرق کردیم (۱۲۰) بی‌گمان در این [ماجرا] نشانه‌ای است. و بیشترشان مؤمن نبودند (۱۲۱) و پروردگارِ توست که پیروزمندِ مهربان است».

خداوند متعال در جایی دیگر درخصوص دعای نوحu علیه قومش -آنگاه که رسالتش را تکذیب کردند-، و بیان پذیرش آن از سوی خدا و به هلاکت رساندن قوم نوح می‌فرماید:

﴿۞کَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ فَکَذَّبُواْ عَبۡدَنَا وَقَالُواْ مَجۡنُونٞ وَٱزۡدُجِرَ ٩ فَدَعَا رَبَّهُۥٓ أَنِّی مَغۡلُوبٞ فَٱنتَصِرۡ ١٠ فَفَتَحۡنَآ أَبۡوَٰبَ ٱلسَّمَآءِ بِمَآءٖ مُّنۡهَمِرٖ ١١ وَفَجَّرۡنَا ٱلۡأَرۡضَ عُیُونٗا فَٱلۡتَقَى ٱلۡمَآءُ عَلَىٰٓ أَمۡرٖ قَدۡ قُدِرَ ١٢ وَحَمَلۡنَٰهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلۡوَٰحٖ وَدُسُرٖ ١٣ تَجۡرِی بِأَعۡیُنِنَا جَزَآءٗ لِّمَن کَانَ کُفِرَ ١٤ وَلَقَد تَّرَکۡنَٰهَآ ءَایَةٗ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ ١٥ فَکَیۡفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ١٦ وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ ١٧                                                                                             [القمر: 9-17].

«پیش از ایشان، قوم نوح [بنده‌ی ما نوح را] تکذیب کردند و دروغگویش نامیدند و گفتند: دیوانه‌ای است و رانده شده است (۹) تا‌ آن‌جا که نوح پروردگار خود را به فریاد خواند [و عرضه داشت:] پروردگارا! من شکست خورده‌ام پس مرا یاری و کمک فرما (۱۰) پس درهای آسمان را با آب تند ریزان و فراوانی از هم گشودیم (۱۱) و از زمین چشمه‌ساران زیادی برجوشاندیم و آبها درهم آمیختند، برای اجرای فرمانی که مقدر شده بود (۱۲) و نوح را بر کشتی ساخته شده‌ از تخته‌ها و میخ‌ها، سوار کردیم (۱۳) این کشتی تحت مراقبت و مواظبت ما حرکت می‌کرد، برای پاداش دادن به کسی که بدو ایمان آورده نشده بود و تصدیق نگشته بود (۱۴) ما این داستان را [که بیان‌گر غرق شدن کافران و نجات مؤمنان است] به عنوان درس عبرتی باقی گذاردیم. آیا هیچ پند گیرنده‌ای هست؟ (۱۵) آیا عذاب و عقاب من، و بیم دادن‌ها و برحذر داشتن‌های من چگونه بوده است؟! (۱۶) ما قرآن را برای پندپذیری آسان ساخته‌ایم، آیا پندپذیرنده‌ و عبرت‌گیرنده‌ای هست؟».

زمانی نوحu این دعا را نمود که از اصلاح و رستگاری قوم خود مأیوس شد و گمان برد که خیری در آنان نیست، و آنان به هر شیوه‌ با گفتار و کردار به آزار و اذیت و تکذیب خود ادامه دادند، نوحu به خاطر خدا از آنان خشمگین شد و علیه‌شان دعا نمود خدا نیز دعایش را اجابت کرد و درخواستش را برآورده نمود، و چه خوب پاسخ‌دهنده و اجابت‌کننده‌ای است.

﴿وَلَقَدۡ نَادَىٰنَا نُوحٞ فَلَنِعۡمَ ٱلۡمُجِیبُونَ ٧٥ وَنَجَّیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلۡکَرۡبِ ٱلۡعَظِیمِ ٧٦

                                                                                                                            [الصافات: 75-76].

«نوح ما را به فریاد خواند و ما بهترین پاسخ‌دهندگان [برای او] بودیم (۷۵) ما او را و خانواده و پیرامون او را از اندوه بزرگ نجات دادیم».

وقتی که خداوند خواست نوح و مؤمنین را نجات داده و قومش را به هلاکت برساند به نوح u دستور داد که یک کشتی بسازد. آن کشتی، یک کشتی بزرگ بود.

﴿قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی بِمَا کَذَّبُونِ ٢٦ فَأَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡهِ أَنِ ٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡکَ بِأَعۡیُنِنَا وَوَحۡیِنَا فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُنَا وَفَارَ ٱلتَّنُّورُ فَٱسۡلُکۡ فِیهَا مِن کُلّٖ زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَأَهۡلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیۡهِ ٱلۡقَوۡلُ مِنۡهُمۡۖ وَلَا تُخَٰطِبۡنِی فِی ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَ ٢٧             [المؤمنون: 26-27].

«گفت: پروردگارا، در قبالِ آن‌که مرا دروغگو شمردند، یاری‌ام کن (۲۶) پس به او وحی کردیم که زیر نظر ما و به فرمان ما [آن] کشتی را بساز. آن‌گاه چون فرمان ما [در میان] آمد و [آب از] تنور فوران کرد، در آن [کشتی] از هر جنسی دو عدد [نر و ماده] درآور و خانواده‌ات را [نیز سوار کن] مگر کسی از آنان را که وعده [ی حقّ] از پیش بر او مقرر شده است. و در [باره‌ی] ستمکاران با من سخن مگو. بی‌گمان آنان غرق‌ شدنی‌اند».

نوح u مشغول ساخت کشتی شد، در حالی که نوح u کشتی را می‌ساخت قومش بر او می‌گذشتند و او را مسخره و استهزاء می‌کردند.

﴿وَیَصۡنَعُ ٱلۡفُلۡکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیۡهِ مَلَأٞ مِّن قَوۡمِهِۦ سَخِرُواْ مِنۡهُۚ قَالَ إِن تَسۡخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسۡخَرُ مِنکُمۡ کَمَا تَسۡخَرُونَ ٣٨                                                                                                          [هود: 38].

«[نوح] کشتی را می‌ساخت و هرگاه که سران قومش بر او می‌گذشتند، تمسخر می‌کردند. [نوح می‌] گفت: اگر ما را تمسخر می‌کنید، ما هم [به موقع خود] همین‌گونه شما را تمسخر خواهیم کرد».

یعنی: این‌ ماییم که شما را به ریشخند می‌گیریم و از این‌که به کفر و لجبازی و یکدندگی‌تان ادامه می‌دهید متعجبیم، امری که مقتضی نزول عذاب بر شما و گرفتار شدنتان بدان است.

﴿فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن یَأۡتِیهِ عَذَابٞ یُخۡزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیۡهِ عَذَابٞ مُّقِیمٌ ٣٩     [هود: 39].

«آن‌گاه خواهید دانست چه کسی است که به او عذابی می‌رسد که رسوایش کند و بر او عذابی پاینده فرود آید».

[گویی] خوی و نهادشان بر کفر شدید و خیره‌سری و تکبر و طغیان سرشته شده بود. در نتیجه عذاب‌ جاری شد؛ خداوند می‌فرماید:

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَمۡرُنَا وَفَارَ ٱلتَّنُّورُ قُلۡنَا ٱحۡمِلۡ فِیهَا مِن کُلّٖ زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَأَهۡلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیۡهِ ٱلۡقَوۡلُ وَمَنۡ ءَامَنَۚ وَمَآ ءَامَنَ مَعَهُۥٓ إِلَّا قَلِیلٞ ٤٠                                                                                      [هود: 40].

«تا هنگامی که حکم ما در رسید و [آب از] تنور فوران کرد، گفتیم: در آن [کشتی] از هر جنسی دو تنِ [نر و ماده] و خانواده‌ات -مگر کسی که قضای [الهی] بر او از پیش مقرر گشته است- و مؤمنان را برگیر. و جز اندکی با او ایمان نیاوردند».

آب از همه‌ی‌ اطراف و اکناف شروع به جوشیدن و فوران کرد و ارتفاع آب به بالاترین نقاط کوه‌ها رسید و همه‌ی زمین اعم از طول و عرض آن، زمین‌های هموار و ناهموار، بیابانی و شن و ماسه‌ای را دربرگرفت و دیگر هیچ زنده‌ای بر روی زمین از کوچک و بزرگ باقی نماند و وقتی که همگان هلاک گشتند خداوند به زمین دستور داد تا آب را در خود فرو برد و به آسمان امر کرد که بارش را متوقف کند.

﴿وَقِیلَ یَٰٓأَرۡضُ ٱبۡلَعِی مَآءَکِ وَیَٰسَمَآءُ أَقۡلِعِی وَغِیضَ ٱلۡمَآءُ وَقُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ وَٱسۡتَوَتۡ عَلَى ٱلۡجُودِیِّۖ وَقِیلَ بُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٤                                                                                                          [هود: 44].

«و گفته شد: ای زمین، آبت را فرو بر و ای آسمان [بارانت را] بازدار. و آب فرو نشانده شد و کار به انجام رسید و [کشتی] بر [کوه] جودی پهلو گرفت و گفته شد: نفرین بر گروه ستمکاران».

هنگامی که آب سطح زمین به درون آن فرو رفت و این امکان پدید آمد که آدمی بر آن دست به کار شده و مستقر گردد،

﴿قِیلَ یَٰنُوحُ ٱهۡبِطۡ بِسَلَٰمٖ مِّنَّا وَبَرَکَٰتٍ عَلَیۡکَ وَعَلَىٰٓ أُمَمٖ مِّمَّن مَّعَکَۚ وَأُمَمٞ سَنُمَتِّعُهُمۡ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞ ٤٨   [هود: 48].

«گفته شد: ای نوح، به سلامتی از [سوی] ما و [همراه با] برکت‌های [فرود آمده] بر تو و بر امت‌هایی از [نسل] آنان که با تواند، فرود آی. و امت‌هایی [دیگر] هستند که [یک چند] بهره‌مندشان خواهیم کرد. سپس عذابی دردناک از [سوی] ما به آنان می‌رسد».

این اجابت و پذیرش خداوند نسبت به دعای پیامبر معصومش، و اجرای مطلب حتمی و مقدری بود که پیش‌تر در تقدیرش رقم خورده بود.

﴿وَٱللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِۦ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ٢١              [یوسف: 21].

«و خداوند بر کارش تواناست ولی بیشترِ مردم نمی‌دانند».


۱۸۱- دعای آدم

۱۸۱- دعای آدم

از جمله دعاهای عظیم ذکر شده در قرآن دعای آدم u پدر آدمیان است دعایی که دربردارنده‌ی توبه‌ او به درگاه الهی و طلب بخشش و رحمت و نادیده گرفتن لغزشش از سوی خداوند است. در هر صورت آدمu مرتکب عملی شد که خداوند او را از ارتکاب آن نهی نموده بود و گرفتار چیزی شد که او را از آن برحذر داشته بود. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَیَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَ فَکُلَا مِنۡ حَیۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٩ فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّیۡطَٰنُ لِیُبۡدِیَ لَهُمَا مَا وُۥرِیَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰکُمَا رَبُّکُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَکُونَا مَلَکَیۡنِ أَوۡ تَکُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِینَ ٢٠  وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٢١ فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخۡصِفَانِ عَلَیۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآ أَلَمۡ أَنۡهَکُمَا عَن تِلۡکُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّکُمَآ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمَا عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٢٢ [الأعراف: 19-22].

«و [گفتیم:] ای آدم، تو و همسرت، در بهشت ساکن شو [ید] از هر جا که خواهید، بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد (۱۹) آن‌گاه شیطان آنان را وسوسه کرد تا آنچه را از شرم‌گاه‌هایشان که از [نظر]شان پوشیده بود، پیدا سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرده است مگر [برای بازداشتن از] آن‌که دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید (۲۰) و برایشان سوگند خورد که من برایتان از خیرخواهان هستم (۲۱) پس با فریب، آنان را به خواری کشاند، آن‌‌گاه چون [میوه‌های] از درخت‌ چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان پیدا شد و شروع کردند [به آن‌که] از برگ [درختان] بهشت بر روی هم بر خودشان می‌چسباندند و پروردگارشان آنان را ندا داد: آیا شما را از این درخت منع نکرده بودم و به شما نگفته بودم که شیطان دشمن آشکار شماست؟».

این خطا و گناه آدم بود که مرتکبش شد اما دیری نپایید که پشیمان گشت و به گناهش اعتراف کرد و خطایش را پذیرفت و از پروردگارش درخواست عفو و بخشش نمود و پروردگارش کلماتی را به او الهام نمود تا آنها را بگوید و دعاهایی به او آموخت تا بر زبان آورد و آنگاه توبه‌اش را پذیرفت و لغزشش را نادیده گرفت و مقامش را رفعت بخشیده و او را هدایت کرده و برگزید.

﴿فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ کَلِمَٰتٖ فَتَابَ عَلَیۡهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ ٣٧      [البقرة: 37].

«آن‌گاه آدم از پروردگارش کلماتی فراگرفت، سپس خداوند از او درگذشت، بی‌گمان او توبه‌پذیر مهربان است».

این کلماتی را که آدم از پروردگارش فراگرفت طبق نظرات صحیح اهل علم در این سخن خداوند روشن و آشکار شده که می‌فرماید:

﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣

                                                                                                                                     [الأعراف: 23].

«گفتند: پروردگارا، بر خویشتن ستم روا داشتیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، البته از زیان‌دیدگان خواهیم بود».

ابن جریر طبری/ می‌گوید: «آنچه کتاب خداوند متعال گواه و نشان‌دهنده آن است، این است که کلماتی را که آدم از پروردگارش فرا گرفت همان کلماتی هستند که خداوند بیان داشته که آدم به هنگام اعتراف به گناه و تلاش برای رهانیدن خود از شرّ آن، آن‌ها را به پروردگارش بیان داشته و گفت:

﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣

                                                                                                                                   [الأعراف: 23][1].

معنای این دعا این است که: ما مرتکب گناهی شدیم که از آن برحذر داشته شده بودیم و با انجام آن گناه به خود ضرر رسانده و اسباب خسارت خویش را فراهم کردیم، پس اگر با محو کردن اثر گناه و عقوبت آن و قبول توبه و عفو سایر گناهان بر ما رحم نکنی قطعاً از زیانکاران خواهیم بود. پس خداوند گناهشان را بخشید هم‌چنان که می‌فرماید:

﴿وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ ١٢١  ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَیۡهِ وَهَدَىٰ ١٢٢

                                                                                                                                [طه: 121-122].

«و آدم از پروردگارش نافرمانی کرد و گمراه شد (۱۲۱) سپس پروردگارش او را برگزید و توبه‌اش را پذیرفت و هدایت نمود».

بیان انجام این کار از سوی او و بیان این توبه او، بیان‌گر تعلیم و آموزش نسل او است که هرگاه گرفتار و درگیر خطا و اشتباه و گناه شدند راه جبران آن، بازگشت و رجوع به سوی خدا و انجام توبه و طلب بخشش از اوست.

ابن جریر/ می‌گوید: «این خبری که خداوند از آدم و ملاقاتی که با او داشته می‌دهد که آدم از خطایش توبه کرده، در حقیقت آشنا نمودن مخاطبین قرآن است که چگونه توبه کرده و از گناهان باز گردند و این‌که راه نجاتشان از گمراهی درست شبیه راه نجات پدرشان از گناهش است»[2].

ابن کثیر/ می‌گوید: «این یک نوع اعتراف و بازگشت به توبه و خشوع و خضوع و فروتنی و [ابراز] نیازمندی به خداوند متعال در حالات مشخص و معینی است، و این رازی است که هرگاه در یکی از مخلوقاتش فراهم شود به طور قطع در دنیا و آخرت عاقبت به خیر خواهد بود»[3]. این از یک سو، از سوی دیگر به طور حتم آدمی دچار خطا و اشتباه می­شود و همه‌ی آدمیان خطاکارند اما بس کار بزرگی است که آدمی با شتاب برای رهایی از عاقبت سوء گناه تلاش نموده و به سرعت خود را از سرانجام بد آن نجات دهد و در این کار پدرش آدم را الگو و اسوه خود ساخته و بدو تأسی جوید. امام احمد در کتاب «زهد» و ابوشیخ از قتاده روایت کرده‌اند که فرمود: «هرگاه بنده دچار گناه می‌شود از پروردگارش شرم می‌ورزد سپس به لطف خداوند راه چاره را نیز می‌یابد. می‌داند راه چاره‌ی او در طلب آمرزش به توبه از خدا است. از این رو هیچ فردی نباید از توبه کردن سرباز زند زیرا اگر توبه نبود هیچ بنده‌ای از بندگان خداوند رهایی نمی‌یافت با توبه بود که پدرتان آدم از گناهی که بدان دچار آمده بود به راه خیر باز آمد و خداوند توبه‌اش را پذیرفت»[4].

بی‌تردید بزرگ‌ترین زیان و شدیدترین محرومیت آن است که آدمی تأسی جستن از پدرش را رها کند سپس به دشمن پدرش و دشمن فرزندانش یعنی ابلیس رانده شده تأسی جوید، چرا که آدمu وقتی دچار گناه شد به گناهش اعتراف کرد و از خداوند طلب بخشش و مغفرت نمود، در مقابل ابلیس عصیان کرد و بر آن پافشاری نمود و خطایش را نپذیرفت. کسی که از آدمu الگوبرداری کند همچون او خوشبخت و سعادتمند می‌گردد و کسی که از ابلیس الگوبرداری کند همچون او بدبخت و سیه‌روز می‌گردد.

قاسمی/ در تفسیرش از یکی از علما نقل کرده که گفت: «به راستی آدم u به واسطه پنج چیز سعادتمند گشت: اعتراف به گناه، پشیمانی از انجام آن، سرزنش خود، شتافتن به سوی توبه و نا امید نشدن از رحمت خداوند.

و ابلیس به واسطه‌ی پنج چیز بدبخت و مفلوک شد: به گناه اعتراف نکرد، از نافرمانی‌اش پشیمان نشد، خود را سرزنش نکرد بلکه به خدا گفت: تو مرا گمراه ساخته‌ای[5] توبه نکرد و از رحمت الهی مأیوس شد»[6].

لذا کسی که مرتکب گناه شود و همچون آدمu به گناهش اعتراف کرده و از آن دست کشیده و پشیمان شود و از پروردگار طلب مغفرت و بخشش نماید پروردگارش او را برگزیده و هدایت می‌نماید اما کسی که گناهی از او صادر شود و همچون ابلیس عمل نماید مدام مرتکب گناه می‌شود و هر چه بیشتر از خداوند دور می‌گردد. خداوند متعال در همین مضمون به فرزندان آدم هشدار داده و می‌گوید:

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ لَا یَفۡتِنَنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ کَمَآ أَخۡرَجَ أَبَوَیۡکُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ یَنزِعُ عَنۡهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوۡءَٰتِهِمَآۚ إِنَّهُۥ یَرَىٰکُمۡ هُوَ وَقَبِیلُهُۥ مِنۡ حَیۡثُ لَا تَرَوۡنَهُمۡۗ إِنَّا جَعَلۡنَا ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ ٢٧ [الأعراف: 27].

«ای فرزندان آدم، شیطان شما را به بیراهه نکشاند، چنان که پدر و مادرتان را در حالی که لباسشان را از آنها بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند، از بهشت بیرون کرد. بی‌گمان شیطان و گروهش شما را از آن‌جا که آنها را نمی‌بینید، می‌بینند. به راستی ما شیاطین را دوستان و یاران کسانی ساخته‌ایم که ایمان نمی‌آورند».

خداوند ما و شما را از شیطان و شرّ او مصون و محفوظ دارد و ما را توفیق توبه خالصانه و بازگشت نیکو ارزانی داشته، و ما را به پدرمان آدم و بندگان صالح خودش ملحق گرداند همانا خداوند شنوای دعا و اجابت‌کننده آن است.




[1]- تفسیر طبری (1/586)

[2]- تفسیر طبری (1/587)

[3]- البدایة والنهایة (1/184)

[4]- این مطلب را سیوطی در الدر المنثور (3/433) ذکر کرده است.

[5]- اشاره به آیه 39 سوره حجر.م

[6]- تفسیر قاسمی (7/2643)

۱۸۰- استغفار پیامبران

۱۸۰- استغفار پیامبران

خداوند در کتابش قرآن ‌کریم از اوج بندگی و تعبد، و فروتنی و خضوع تمام و کمال پیامبران و فرستادگانش -درود و سلام خداوند بر همه آنان باد- در برابر پروردگار جهانیان سخن یاد کرده است، ایشان در نیکی و نیکوکاری اسوه و برای بندگان هدایت‌یافته‌ی خداوند الگو و پیشوا بوده‌اند. با وجود این خصلت‌ها و صفات ناب، پیوسته به توبه و استغفار و بازگشت به سوی خداوند عزیز غفار پرداخته‌اند. خداوند متعال در آیات بسیاری از قرآن به بیان توبه و استغفار تعدادی از آنان به درگاه خداوند پرداخته است، از جمله آنچه درباره پیامبرش آدمu بیان داشته و می‌فرماید:

﴿ وَقُلۡنَا یَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَ وَکُلَا مِنۡهَا رَغَدًا حَیۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٣٥ فَأَزَلَّهُمَا ٱلشَّیۡطَٰنُ عَنۡهَا فَأَخۡرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِۖ وَقُلۡنَا ٱهۡبِطُواْ بَعۡضُکُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ وَلَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُسۡتَقَرّٞ وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِینٖ ٣٦ فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ کَلِمَٰتٖ فَتَابَ عَلَیۡهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ ٣٧   [البقرة: 35-37].

«و فرمودیم: ای آدم، تو و همسرت در بهشت سکنا گزینید و از [میوه‌های] آن هر جا که خواهید به فراوانی بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد (۳۵) پس شیطان آن دو را از آنجا به لغزش افکند سپس آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد و گفتیم: در حالی که دشمن همدیگر خواهید بود [به زمین] فرود آیید و شما در زمین تا مدتی قرارگاه و بهره‌مندی دارید (۳۶) آن‌گاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت، سپس خداوند از او درگذشت. بی‌گمان او توبه‌پذیر مهربان است».

و یا در سوره‌ای دیگر می‌فرماید:

﴿وَیَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَ فَکُلَا مِنۡ حَیۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٩ فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّیۡطَٰنُ لِیُبۡدِیَ لَهُمَا مَا وُۥرِیَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰکُمَا رَبُّکُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَکُونَا مَلَکَیۡنِ أَوۡ تَکُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِینَ ٢٠  وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٢١ فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخۡصِفَانِ عَلَیۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآ أَلَمۡ أَنۡهَکُمَا عَن تِلۡکُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّکُمَآ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمَا عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٢٢ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣ [الأعراف: 19-23].

«و [گفتیم:] ای آدم، تو و همسرت، در بهشت ساکن شو [ید] از هر جا که خواهید، بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد (۱۹) آن‌گاه شیطان آنان را وسوسه کرد تا آنچه را از شرمگاه‌هایشان که از [نظر]شان پوشیده بود، پیدا سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرده است مگر [برای بازداشتن از] آن‌که دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید (۲۰) و برایشان سوگند خورد که من برایتان از خیرخواهان هستم (۲۱) پس با فریب، آنان را به خواری کشاند، آن‌گاه چون [از میوه‌های] آن درخت چشیدند، شرمگاه‌هایشان بر آنان پیدا شد و شروع کردند [به آنکه] از برگ [درختان] بهشت بر روی هم بر خودشان می‌چسباندند و پروردگارشان آنان را ندا داد: آیا شما را از این درخت منع نکرده بودم و به شما نگفته بودم که شیطان دشمن آشکار شماست؟ (۲۲) گفتند: پروردگارا، بر خویشتن ستم روا داشتیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحمت نیاوری، البته از زیان‌دیدگان خواهیم بود».

و یا می‌فرماید:

﴿وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ ١٢١  ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَیۡهِ وَهَدَىٰ ١٢٢ [طه: 121-122].

«و آدم از پروردگارش نافرمانی کرد و گمراه شد (۱۲۱) آنگاه پروردگارش او را برگزید و او را آمرزید و هدایت کرد».

و از نوح u یاد کرده، آن‌گاه که پروردگارش را صدا زده و از او درخواست کرد که:

﴿إِنَّ ٱبۡنِی مِنۡ أَهۡلِی وَإِنَّ وَعۡدَکَ ٱلۡحَقُّ وَأَنتَ أَحۡکَمُ ٱلۡحَٰکِمِینَ ٤٥            [هود: 45].

«پسرم از خاندانِ من است و البته وعده‌ات راستین است و تو بهترین داورانی».

چرا که دلسوزی و شفقت بر فرزندش در او پدید آمد و خداوند به او وعده داده بود که خانواده‌اش را نجات می‌دهد و او پنداشت که این وعده، همه‌ی آنان، چه کسانی که ایمان آورده‌اند و چه کسانی که ایمان نیاورده‌اند را شامل می‌شود به همین خاطر این دعا را نمود اما خداوند به او گفت:

﴿إِنَّهُۥ لَیۡسَ مِنۡ أَهۡلِکَۖ إِنَّهُۥ عَمَلٌ غَیۡرُ صَٰلِحٖۖ فَلَا تَسۡ‍َٔلۡنِ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۖ إِنِّیٓ أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِینَ ٤٦                                                                                                          [هود: 46].

«ای نوح، او از خاندانت نیست، به راستی او [مرتکبِ] کار ناشایست است، پس چیزی را از من مخواه که به آن علم نداری. من به تو پند می‌دهم که [مبادا] از نادانان باشی».

نوح u از آنچه از او صادر شده بود پشیمان شد و از پروردگارش طلب بخشش و مغفرت نمود،

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّیٓ أَعُوذُ بِکَ أَنۡ أَسۡ‍َٔلَکَ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمٞۖ وَإِلَّا تَغۡفِرۡ لِی وَتَرۡحَمۡنِیٓ أَکُن مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٤٧       [هود: 47].

«گفت: پروردگارا، من به تو پناه می‌برم از این‌که از تو چیزی را بخواهم که به آن علم ندارم و اگر مرا نیامرزی و به من رحمت نیاوری از زیانکاران خواهم بود».

این طلب بخشش و توبه از سوی اوu است.

خداوند استغفار و طلب بخشش پیامبرش ابراهیم خلیل‌u را بیان نموده که گفت:

﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡحِسَابُ ٤١                    [إبراهیم: 41].

«پروردگارا، مرا و پدر و مادر مرا و مؤمنان را، روزی که حساب برپا می‌گردد، بیامرز».

و یا می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِیٓ أَطۡمَعُ أَن یَغۡفِرَ لِی خَطِیٓ‍َٔتِی یَوۡمَ ٱلدِّینِ ٨٢                              [الشعراء: 82].

«و کسی که امیدوارم گناهانم را در روز جزا برایم بیامرزد».

و یا می‌فرماید:

﴿وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبۡ عَلَیۡنَآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ ١٢٨                    [البقرة: 128].

«و شیوه پرستشمان را به ما بنما و ما را ببخشای. حقا تویی که توبه‌پذیر مهربانی».

خداوند سبحان استغفار و طلب بخشش پیامبرش موسیu را بیان داشته، از جمله این‌که موسیu گفت:

﴿رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی فَٱغۡفِرۡ لِی فَغَفَرَ لَهُۥٓۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ١٦ [القصص: 16].

«پروردگارا، من به خود ستم کردم، مرا بیامرز. آن‌گاه [خداوند] او را آفرید. حقا که او آمرزنده مهربان است».

و یا موسیu می‌‌گوید:

﴿رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِأَخِی وَأَدۡخِلۡنَا فِی رَحۡمَتِکَۖ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٥١     [الأعراف: 151].

«پروردگارا، مرا و برادرم را بیامرز و ما را مشمول رحمتِ خویش گردان و تو بخشاینده‌ترین بخشایندگانی».

و یا موسیu می‌گوید:

﴿سُبۡحَٰنَکَ تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٤٣                                   [الأعراف: 143].

«تو را به پاکی یاد می‌کنم. به [درگاهت] توبه کردم و من نخستینِ مؤمنانم».

و یا موسیu می‌‌گوید:

﴿أَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَّآۖ إِنۡ هِیَ إِلَّا فِتۡنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهۡدِی مَن تَشَآءُۖ أَنتَ وَلِیُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡغَٰفِرِینَ ١٥٥ ۞وَٱکۡتُبۡ لَنَا فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَیۡکَۚ قَالَ عَذَابِیٓ أُصِیبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖۚ فَسَأَکۡتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَٱلَّذِینَ هُم بِ‍َٔایَٰتِنَا یُؤۡمِنُونَ ١٥٦ ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِیَّ ٱلۡأُمِّیَّ ٱلَّذِی یَجِدُونَهُۥ مَکۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ

                                                                                                                        [الأعراف: 155-157].

«آیا ما را به سزای آنچه کم‌خردانمان مرتکب شدند، نابود می‌کنی؟ این جز آزمون تو نیست. هر که را بخواهی به آن بیراه می‌گذاری و هر که را بخواهی هدایت می‌کنی. تو کارساز مایی، پس ما را بیامرز و بر ما رحمت‌آور و تو بهرین آمرزندگانی (۱۵۵) و در همین دنیا برای ما نیکی مقرر کن و [نیز] در آخرت. ما به سوی تو بازگشته‌ایم. [خداوند] فرمود: عذابِ خود را به هرکس که بخواهم می‌رسانم و رحمتِ من همه‌چیز را فراگرفته است. پس آن را برای کسانی که پروا می‌دارند و زکات می‌پردازند و کسانی که به آیات ما ایمان می‌آورند، مقرر خواهم نمود (۱۵۶) کسانی که از رسولی پیروی می‌کنند که پیامبر درس‌ناخوانده‌ای است که نام او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند».

خداوند سبحان به بیان استغفار سلیمانu پرداخته و می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ فَتَنَّا سُلَیۡمَٰنَ وَأَلۡقَیۡنَا عَلَىٰ کُرۡسِیِّهِۦ جَسَدٗا ثُمَّ أَنَابَ ٣٤ قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَهَبۡ لِی مُلۡکٗا لَّا یَنۢبَغِی لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِیٓۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٣٥                                                                                  [ص: 34-35].

«و به راستی سلیمان را آزمودیم و بر تخت او کالبدی افکندیم، آن‌گاه رو به سوی [خدا] آورد (۳۴) گفت: پروردگارا مرا بیامرز و به من فرمان‌روایی‌ای ببخش که جز من کسی را نسزد. بی‌گمان تویی که بخشاینده‌ای».

خداوند سبحان به بیان استغفار داودu پرداخته و می‌فرماید:

﴿۞وَهَلۡ أَتَىٰکَ نَبَؤُاْ ٱلۡخَصۡمِ إِذۡ تَسَوَّرُواْ ٱلۡمِحۡرَابَ ٢١ إِذۡ دَخَلُواْ عَلَىٰ دَاوُۥدَ فَفَزِعَ مِنۡهُمۡۖ قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ خَصۡمَانِ بَغَىٰ بَعۡضُنَا عَلَىٰ بَعۡضٖ فَٱحۡکُم بَیۡنَنَا بِٱلۡحَقِّ وَلَا تُشۡطِطۡ وَٱهۡدِنَآ إِلَىٰ سَوَآءِ ٱلصِّرَٰطِ ٢٢ إِنَّ هَٰذَآ أَخِی لَهُۥ تِسۡعٞ وَتِسۡعُونَ نَعۡجَةٗ وَلِیَ نَعۡجَةٞ وَٰحِدَةٞ فَقَالَ أَکۡفِلۡنِیهَا وَعَزَّنِی فِی ٱلۡخِطَابِ ٢٣ قَالَ لَقَدۡ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعۡجَتِکَ إِلَىٰ نِعَاجِهِۦۖ وَإِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡخُلَطَآءِ لَیَبۡغِی بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٍ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَقَلِیلٞ مَّا هُمۡۗ وَظَنَّ دَاوُۥدُ أَنَّمَا فَتَنَّٰهُ فَٱسۡتَغۡفَرَ رَبَّهُۥ وَخَرَّۤ رَاکِعٗاۤ وَأَنَابَ۩ ٢٤  فَغَفَرۡنَا لَهُۥ ذَٰلِکَۖ وَإِنَّ لَهُۥ عِندَنَا لَزُلۡفَىٰ وَحُسۡنَ مَ‍َٔابٖ ٢٥                                            [ص: 21-25].

«آیا خبرِ دادخواهان به تو رسیده است که چون [از دیوار بالا آمده و] واردِ مسجد شدند؟ (۲۱) هنگامی که بر داود وارد شدند و [او] از آنان ترسید. [آنان] گفتند: مترس. دو مدعی هستیم که یکی به دیگری ستم کرده است. بینِ ما به راستی حکم کن و ستم مکن و ما را به راهِ راست رهنمون شو (۲۲) این [شخص] برادرِ من است و نود و نُه میش دارد و من یک میش. که گفت آن [یک میش] را نیز به من بسپار و با من به درشتی سخن گفت (۲۳) [داود] گفت: با درخواستِ گوسفندت تا [آن را به] گوسفندانش [اضافه کند] به تو ستم کرده است و حقا که بسیاری از شریکان به همدیگر ستم می‌کنند مگر آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته انجام داده‌اند و اینان اندک شمارند. داود دانست که ما او را آزمودیم درنتیجه از پروردگارش آمرزش خواست و فروتنانه [به سجده] افتاد و رو [به سوی خدا] آورد (۲۴) و آن [لغزش] او را آمرزیدیم و به یقین او در نزد ما قربت و بازگشت نیک دارد».

و در خصوص یونسu می‌فرماید:

﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَیۡهِ فَنَادَىٰ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٧ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّیۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَکَذَٰلِکَ نُ‍ۨجِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٨٨              [الأنبیاء: 87-88].

«و ذی‌النّون را، چون خشمگین رفت، و گمان کرد [کار را] بر او تنگ نمی‌گیریم و در تاریکی‌ها ندا در داد که معبود [راستینی] جز تو نیست. تو پاک [و منزهی] به راستی من از ستمکاران بودم (۸۷) پس [دعایش را] اجابت کردیم و از غم رهایی‌اش دادیم و مؤمنان را بدین‌سان نجات می‌دهیم».

این آیات مشتمل بر توبه و استغفار و بازگشت پیامبران به سوی خداوند است خداوند این‌ها را از ایشان در کتابش به هنگام ستودن آنان و بیان فضیلت و کمال‌شان بیان داشته است تا مردم به آنان تأسی جسته و از آنان الگوبرداری کنند. شیخ ‌الاسلام ابن تیمیه/ می‌گوید: «خداوند متعال سرگذشت توبه و طلب بخشش پیامبران را برای ما نقل و بازگو کرده تا آنان را الگو و سرمشق خود قرار داده و ما نیز از خدا طلب بخشش نماییم»[1].

برای فرد مسلمان چه زیباست که در این سرگذشت‌های والا و ارجمند، و روحیات ارزشمندی که این برگزیده‌ها و منتخب‌ها، پیامبران و فرستادگان خداوند -درود و سلام خداوند بر همگی آنان باد- داشته‌اند. بیندیشد و آنان را در بازگشت به سوی خداوند و طلب بخشش و استغفار مدام و زیاد، اسوه و الگوی خود قرار دهد. بی‌شک چنین کاری سبب افزایش درجات و ریزش خیرات و کثرت عطایا و مواهب الهی می‌شود، چرا که خداوند توبه‌کنندگان و پاکان را دوست دارد.




[1]- مجموع الفتاوی (15/180)

۱۷۹- شأن و منزلت دعاهای انبیاء

۱۷۹- شأن و منزلت دعاهای انبیاء

در قرآن ‌کریم آیات بسیاری وجود دارد که خداوند در آن‌ها به بیان مثال‌هایی از دعاهای پیامبران و فرستادگان، و مناجات آنان با پروردگارشان و توسل جستن و پناه بردن به او و اظهار ندامت و تواضع و خضوع و ترس و امید به او پرداخته است و هم‌چنین اوج ادب آنان در نیایش با خداوند، و تضرع و دعایشان را نشان داده است. این‌ها همه به این خاطر است تا به بندگان مؤمنش شیوه صحیح و راه درست و آیین شایسته و مناسب دعا و نیایش با پروردگار را به آنان یاد دهد.

به همین خاطر هنگامی که خداوند در سوره‌ی انعام بخشی از سرگذشت بابرکت و اعمال ارجمند و اوصاف شایسته‌ی این بزرگواران را بیان می‌کند می‌فرماید:

﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ هَدَى ٱللَّهُۖ فَبِهُدَىٰهُمُ ٱقۡتَدِهۡۗ                                         [الأنعام: 90].

«آنان کسانی‌‌اند که خداوند ایشان را هدایت داده است پس از ایشان پیروی کن».

این آیه بیان‌گر دستور به پیامبرr در پیروی کردن از راه و روش و شیوه ایشان، و راهنمایی امتش به این است که همچون آنان باشند. پیامبرr آنچه را که بدان امر شده بود به تمامی به جای آورده و فرمانبرداری کرد و به هدایت پیامبران پیش از خود راه یافت و هر کمالی را که در آنان بود در خود جمع کرد، پس برتری و ویژگی‌هایی در وی جمع شد که از همه جهانیان بالاتر رفت، و سردار پیامبران و پیشوای پرهیزگاران و اسوه نیکوکاران گردید، درود و رحمت بی‌کران خدا بر او و همه‌ی پیامبران باد.

پیامبران -درود و سلام خداوند بر آنان باد- نخبگان و برگزیدگان و گلچین آدمیان هستند که در سرگذشت و رویدادهای زندگی آنان پند و اندرزهایی گویا و رسا برای مؤمنین وجود دارد تا در تمامی مقامات و مراحل دین، در مقام توحید و قیام به عبودیت و بندگی، و در مقام دعوت و صبر و ثبات، پیامبران به هنگام تمامی فراز و نشیب‌ها و سرد و گرم روزگار با آرامش و پایداری و طمأنینه با آنها رویاروی می‌شدند، و در مقام داشتن صداقت و اخلاصی برای خدا در تمامی حرکات و سکنات [اسوه‏اند]، در این سرگذشت‌ها اندرز و یادآوری و تشویق، و گشایش بعد از سختی، و آسان شدن کارها پس از دشواری‌شان، و سرانجام نیک قابل رؤیت در این سرا که موجب تسلی و همدردی غصه‌داران و توشه‌ پرهیزگاران و خشنودی عبادت‌پیشه‌گان و انس و آرامش مؤمن می‌شود وجود دارد.

﴿لَقَدۡ کَانَ فِی قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِۗ مَا کَانَ حَدِیثٗا یُفۡتَرَىٰ وَلَٰکِن تَصۡدِیقَ ٱلَّذِی بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَتَفۡصِیلَ کُلِّ شَیۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ١١١                                                                 [یوسف: 111].

«به راستی که در داستانشان عبرتی برای خردمندان است. [قرآن] سخنی نبود که [به دروغ] بربافته شده باشد. بلکه تصدیق‌کننده کتابی است که پیش از آن است و بیان‌گر هر چیزی و برای گروهی که ایمان می‌آورند [مایه‌‌ی] هدایت و رحمت است».

خداوند پیامبرانش را گلچین کرده و برگزیده و بدانان فضیلت و برتری ارزانی داشته و آنان را پیشوای مردم و سرمشق نیکان قرار داده است؛ خداوند به واسطه‌ی آنان شناخته می‌شود و به واسطه‌ی آنان یکتاپرستی رونق گرفته و راه راست مورد شناسایی قرار می‌گیرد و به خاطر پیروی از آنان بهشتیان به تمامی نعمات آن دست یافته و خیر و خوشبختی دنیا و آخرت را کسب می‌کنند، بلکه بهره‌ی آدمی از خوشبختی به میزان بهره‌اش از پیروی از خط‌مشی آنان و حرکت به شیوه‌ی ایشان و گام برداشتن در پی گام‌های آنان خواهد بود.

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ یَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡهِمۡ فِعۡلَ ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَإِقَامَ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِیتَآءَ ٱلزَّکَوٰةِۖ وَکَانُواْ لَنَا عَٰبِدِینَ ٧٣           [الأنبیاء: 73].

«و آنان را پیشوایانی گردانیدیم که به فرمان ما هدایت می‌کردند و انجام دادن نیکی‌ها و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحی کردیم و عبادت‌گزار ما بودند».

خداوند آنان را با انجام نیکی‌ها و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات و مداومت بر عبادتِ خودش کامل نمود بدین ترتیب آنان الگو و سرمشقی برای دیگران شدند کسی که به آنان اقتدا کند کامیاب گشته و کسی که بدانان تأسی جوید غنیمت به دست آورده است. از جمله نشانه‌های کمال انبیاء این است که خداوند از ارتباط مستحکم آنان با خدا و شدت روی آوردن‌شان به او و میزان پناه بردنشان به خدا در همه حالت‌ها و کارها و امورشان، نام برده است. هم‌چنان که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَیَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَکَانُواْ لَنَا خَٰشِعِینَ ٩٠

                                                                                                                                       [الأنبیاء: 90].

«بی‌گمان آنان به نیکوکاری می‌شتافتند و ما را با امید و بیم [به دعا] می‌خواندند و برای ما فروتن بودند».

یعنی: آنان به سوی انجام دادن کارهای نیک می‌شتافتند و آن را در وقت‌های با فضیلت انجام می‌دادند و به صورت شایسته و مناسب آن را کامل می‌گرداندند و فضیلتی را که بر آن توانایی داشتند ترک نمی‌کردند بلکه فرصت را غنیمت شمرده و آن را انجام می‌دادند. ﴿وَیَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ و چیزهای موردعلاقه‌شان را از قبیل منافع دنیوی و اخروی از ما می‌خواستند و از امور ناگوار و چیزهایی که در هر دو جهان به انسان زیان می‌رساند به ما پناه می‌‌بردند و آنها علاقه‌مند و امیدوار بودند و خدا را فراموش نمی‌کردند ﴿وَکَانُواْ لَنَا خَٰشِعِینَ ٩٠ و همواره فروتن و فرمان‌بردار ما بودند، چه حال کاملی! و چه پیوند و شناختی نسبت به پروردگار عظیم و خالق والامقام. شیخ ‌الاسلام ابن تیمیه/ می‌گوید: «به راستی تمامی پیامبران به دعا و نیایش با پروردگار پرداخته و درخواست‌هایی از او داشته‌اند هم‌چنان که خداوند این مطلب را در سرگذشت آدم و ابراهیم و موسی و دیگر پیامبران -درود و سلام خداوند بر همه‌ آنان باد- بیان داشته است»[1].

برای فرد مسلمان چه زیباست که با عملکرد و شیوه‌ی زندگی و کمال بندگی و فروتنی و خضرع و خشوع انبیاء و صداقت و اوصاف کاملی که خداوند آنان را بدان توصیف کرده آشنا شده و از تهذیب و سخاوتمندی و احسان آنان مطلع گردد تا هر چه بیشتر بدانان اقتدا نماید. خداوند در آیات بسیاری از قرآن ‌کریم مثال‌های متعددی از دعاهای پیامبران و درخواست‌های فرستادگان به درگاه پروردگار جهانیان، و امید وافرشان به رحمت او، و طمع‌شان به لطف و احسانش، و پناه بردن‌شان به خداوند در تمامی احوالاتشان را بیان داشته است. دعای آدم و نوح و ابراهیم و اسماعیل و موسی و یونس و ایوب و عیسی و دیگر پیامبران و فرستادگان -درود و سلام خداوند بر همگی آنان باد- را بیان داشته تا آدمیان با چگونگی دعا کردن و آداب آن و توسل جستن و به التماس افتادن هر چه تمام‌تر انبیاء به درگاه پروردگار جهانیان آگاه و مطلع شوند.

خداوند به بیان اجابت دعاها و برآوردن خواسته‌ها و آسان نمودن مشکلات آنان پرداخته است؛ هر چند مشکلات و تنگناها سخت، و غم و غصه‌ها شدید بوده باشد، و چه بسیار با آزمایش‌های فرساینده و رنج‌های گوناگون و تمرد اقوام خود رویاروی شده‌اند اما صبر پیشه نموده و به پروردگارشان پناه برده‌اند در حالی که آرزومند و امیدوار بوده‌اند که خداوند گشایش و آسانی در کارشان ارزانی می‌دارد سپس گشایش و یاری و پیروزی و تأیید الهی شامل حالشان شده آن هم به خاطر پناه بردن به خداوند و امید بستن تمام و کمال به او.

اگر کسی در این خصوص به آنان اقتدا کند و آنان را الگوی خود قرار دهد خداوند او را یاری می‌کند هم‌چنان که ایشان را یاری کرد و او را نجات می‌دهد هم‌چنان که ایشان را نجات داد. در این سخن خداوند بیندیش که می‌فرماید:

﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَیۡهِ فَنَادَىٰ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٧ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّیۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَکَذَٰلِکَ نُ‍ۨجِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٨٨              [الأنبیاء: 87-88].

«و ذی‌النّون را، چون خشمگین رفت، و گمان کرد [کار را] بر او تنگ نمی‌گیریم و در تاریکی‌ها ندا در داد که معبود [راستینی] جز تو نیست. تو پاک [و منزهی] به راستی من از ستم‌کاران بودم (۸۷) پس [دعایش را] اجابت کردیم و از غم‌ رهایی‌اش دادیم و مؤمنان را بدین‌سان نجات می‌‌دهیم».

این وعده و بشارت به هر مؤمنی است که به هنگام گرفتاری و مشکلاتش به یونسu اقتدا کرده و دعای او را بر زبان آورد. ترمذی[2] از سعد بن ابی‌وقاصt روایت کرده که: پیامبر خداr فرمود: «دعایی که یونسu در شکم ماهی به درگاه خداوند کرد [این بود]: ﴿لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٧، و هرگز هیچ شخص مسلمانی در رنج و مشکل این دعا را نگفته است مگر این‌که دعایش اجابت شده است».

این از یک سو؛ از سوی دیگر -ان‌شاء‌الله- به زودی به ارائه و بررسی دعاهای پیامبران در قرآن ‌کریم، و شرح و توضیح حکمت‌ها و اندرزهای موجود در آن‌ها می‌پردازیم. عاجزانه از خداوند یاری و پایداری در این راه را می‌طلبیم و این‌که ما را در پیروی از آنان و رفتن در مسیر و شیوه ایشان موفق گرداند؛ به راستی خداوند شنونده‌ی دعا و اجابت‌کننده‌ی آن است.




[1]- التوسل و الوسیله (ص: 55)

[2]- ترمذی (3505)، و آلبانی/ در «صحیح سنن ترمذی» (3/443) آن را صحیح دانسته است.