اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

208- باب: تشویق به نماز تحیۀ‌المسجد و کراهت نشستن پیش از خواندن دو رکعت، هر وقت که شخص واردِ مسجد شود؛

208- باب: تشویق به نماز تحیۀ‌المسجد و کراهت نشستن پیش از خواندن دو رکعت، هر وقت که شخص واردِ مسجد شود؛ خواه آن دو رکعت به نیت تحیۀ‌المسجد باشد یا فرض یا سنت راتبه یا به نیت نمازی دیگر

1151- عن أَبی قتادةt قالَ: قَالَ رسول اللهr: «إِذَا دَخَلَ أحَدُکُمُ المَسْجِدَ، فَلا یَجْلِسْ حَتَّى یُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ». [متفقٌ علیه]([1])

ترجمه: ابوقتادهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرگاه یکی از شما وارد مسجد شد، پیش از نشستن دو رکعت نماز بخواند».

1152- وعن جابرٍt قالَ: أَتَیْتُ النَّبیَّr وَهُوَ فی المَسْجِدِ، فَقَالَ: «صَلِّ رَکْعَتَیْنِ». [متفقٌ علیه]([2])

ترجمه: جابرt می‌گوید: نزد رسول‌اللهr که در مسجد بود، رفتم؛ فرمود: «دو رکعت نماز بخوان».




([1]) صحیح بخاری، ش: (444، 1163)؛ و صحیح مسلم، ش: 714.

([2]) صحیح بخاری، ش: (442، 1443)؛ و صحیح مسلم، ش: 715.

207- باب: جایز بودن نماز چاشت از هنگام بالا آمدن خورشید تا هنگامِ زوالِ آن؛

207- باب: جایز بودن نماز چاشت از هنگام بالا آمدن خورشید تا هنگامِ زوالِ آن؛ و بهتر است که نماز چاشت هنگام گرم شدن هوا و بالا آمدن خورشید، خوانده شود

1150- عن زید بن أَرْقَمt أنَّهُ رَأَى قَوْماً یُصَلُّونَ مِنَ الضُّحَى، فَقَالَ: أمَا لَقَدْ عَلِمُوا أنَّ الصَّلاَةَ فی غَیْرِ هذِهِ السَّاعَةِ أفْضَلُ، إنَّ رسول اللهr قَالَ: «صَلاَةُ الأَوَّابِینَ حِیْنَ تَرْمَضُ الفِصَالُ».[روایت مسلم]([1])

ترجمه: از زید بن ارقمt روایت است که وی، عده‌ای از مردم را دید که در ابتدای روز نماز چاشت می‌خواندند؛ گفت: کاش می‌دانستند که نمازِ (چاشت) در وقتی دیگر، بهتر می‌باشد؛ رسول‌اللهr فرموده است: «نماز توبه‌کنندگان، زمانی‌ست که پای بچه‌شترها از شدت گرما بسوزد».

***




([1]) صحیح مسلم، ش: 748.

206- باب: فضیلت نماز چاشت و بیان کم‌ترین و بیش‌ترین رکعت‌های این نماز و حدّ متوسط و میانه‌ی آن،‌ و تشویق به پای‌بندی بر آن

206- باب: فضیلت نماز چاشت و بیان کم‌ترین و بیش‌ترین رکعت‌های این نماز و حدّ متوسط و میانه‌ی آن،‌ و تشویق به پای‌بندی بر آن

1146- عن أَبی هریرةَt قالَ: أوْصَانِی خَلِیلیr بِصِیَامِ ثَلاَثَةِ أیَّامٍ مِنْ کُلِّ شَهْرٍ، وَرَکْعَتَی الضُّحَى، وَأنْ أُوتِرَ قَبْلَ أنْ أرْقُدَ. [متفقٌ علیه]([1])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: دوستِ عزیزمr مرا به روزه‌ی سه روز از هر ماه و دو رکعت نماز چاشت و خواندن وتر پیش از آن‌که بخوابم، سفارش فرمود.

[نووی: گزاردن وتر پیش از خواب، برای کسی مستحب است که مطمئن نیست که آخِرِ شب بیدار می‌شود؛ و اگر به بیدار شدن مطمئن باشد، خواندن وتر در پایان شب، بهتر است.]

1147- وعن أَبی ذَرٍّt عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «یُصْبحُ عَلَى کُلِّ سُلاَمَى مِنْ أَحَدکُمْ صَدَقَةٌ: فَکُلُّ تَسْبِیحَةٍ صَدَقَةٌ، وَکُلُّ تَحْمِیدَةٍ صَدَقَةٌ، وَکُلُّ تَهْلِیلَةٍ صَدَقَةٌ، وَکُلُّ تَکْبِیرَةٍ صَدَقَةٌ، وَأَمْرٌ بِالمَعْرُوفِ صَدَقَةٌ، وَنَهْیٌ عَنِ المُنْکَرِ صَدَقَةٌ، وَیُجْزِئ مِنْ ذَلِکَ رَکْعَتَانِ یَرْکَعُهُمَا مِن الضُّحَى». [روایت مسلم]([2])

ترجمه: ابوذرt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «هر صبح (هر روز) در برابر هر مفصل انسان، یک صدقه لازم است؛ هر "سبحانالله" گفتن، یک صدقه است؛ هر "الحمدلله" گفتن، یک صدقه است؛ هر "لاإله‌إلاالله" گفتن، یک صدقه است؛ هر "اللهاکبر" گفتن، یک صدقه است؛ هر امر به معروف، صدقه است؛ هر نهی از منکر، صدقه است؛ و به جای همه‌ی این‌ها، خواندن دو رکعت نماز "ضحی" کافی‌ست».

1148- وعن عائشةَ& قالَت: کَانَ رسولُ اللهِr یُصَلِّی الضُّحَى أرْبَعاً، وَیَزِیدُ مَا شَاءَ الله. [روایت مسلم]([3])

ترجمه: عایشه& می‌گوید: «رسول‌اللهr چهار رکعت نماز چاشت می‌خواند و هرچه خواستِ الله بود، بر آن می‌افزود».

1149- وعن أُمِّ هَانِىءٍ فاختة بنت أَبی طالب& قالَت: ذَهَبْتُ إِلَى رسول اللهr عَامَ الفَتْحِ فَوَجَدْتُهُ یَغْتَسِلُ، فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ غُسْلِهِ، صَلَّى ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ، وَذَلِکَ ضُحىً. [متفق علیه؛ این روایت، گزیده‌ی یکی از روایت‌های مسلم است.]([4])

ترجمه: ام‌هانی، فاخته بنت ابی‌طالب& می‌گوید: روز فتح مکه نزد رسول‌اللهr رفتم و پیامبرr استحمام می‌کرد؛ پس از استحمام، هشت رکعت نماز گزارد و هنگامِ چاشت بود.

شرح

این باب درباره‌ی نماز ضحی (چاشت) است؛ علما گفته‌اند: زمان نماز ضحی، از هنگام بالا آمدن خورشید به‌اندازه‌ی یک نیزه (پانزده تا بیست دقیقه پس از طلوع خورشید) تا ده دقیقه قبل از زوال آفتاب می‌باشد. البته بهتر است که در پایان وقت، خوانده شود؛ زیرا رسول‌اللهr فرموده است: «صَلاَةُ الأَوَّابِینَ حِینَ تَرْمَضُ الْفِصَالُ».([5]) یعنی: «نماز چاشت، زمانی‌ست که پای بچه‌شترها از شدت گرما، بسوزد». از این‌رو علما گفته‌اند: به‌تأخیر انداختن دو رکعت ضحی تا پایان وقت، بهتر از خواندن آن در ابتدای وقت است. درست مانند نماز عشا که به تأخیر انداختنِ آن، افضل است؛ مگر زمانی که برای مردم سخت و دشوار باشد.

پیامبرr برخی از یارانش از جمله: ابوهریره، ابودرداء و ابوذر# را به خواندن نماز چاشت سفارش نمود؛ چنان‌که ابوهریرهt می‌گوید: «دوستِ عزیزمr مرا به روزه‌ی سه روز از هر ماه و دو رکعت نماز چاشت و خواندن وتر پیش از آن‌که بخوابم، سفارش فرمود». رسول‌اللهr زمانِ این سه روز را تعیین نکرد؛ عایشه& می‌گوید: «پیامبرr سه روز از هر ماه را روزه می‌گرفت و برایش مهم نبود که در ابتدای ماه روزه بگیرد یا در میانه‌ی ماه و یا در آخِرِ آن». هم‌چنین مهم نیست که این سه روز، پیاپی و پشت سر هم باشد یا جدا از یک‌دیگر. در هر صورت، روزه گرفتن سه روز از هر ماه، پاداش فراوانی دارد؛ البته بهترین زمان برای روزه گرفتن در هر ماه، "ایام بیض" است؛ یعنی روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه.

سپس رسول‌اللهr به ابوهریرهt سفارش فرمود که روزانه دو رکعت نماز چاشت بخواند؛ همان‌گونه که پیشتر گذشت، وقتِ نماز ضحی (چاشت)، از هنگام بالا آمدن خورشید به‌اندازه‌ی یک نیزه تا اندکی پیش از زوال آفتاب می‌باشد. آن‌گاه پیامبرr به ابوهریرهt سفارش نمود که پیش از خواب، نماز وتر را بخواند؛ زیرا ابوهریرهt شب‌ها تا دیرهنگام مشغول فراگیریِ احادیث رسول‌اللهr بود و بیمِ آن می‌رفت که خواب بماند و نماز وتر را از دست بدهد. شاهدِ موضوع، این‌جاست که رسول‌اللهr ابوهریرهt را به پای‌بندی بر نماز چاشت، سفارش فرمود.

سپس مؤلف/ حدیث ابوذرt را آورده است؛ حدیثی بدین مضمون که رسول‌اللهr فرموده است: «هر صبح (هر روز) در برابر هر مفصل انسان، یک صدقه لازم است». علما رحمهم‌الله گفته‌اند: در پیکرِ هر انسانی سیصد و شصت مفصل وجود دارد و بر هر  مفصلی، یک صدقه لازم است؛ زیرا الله متعال بر آدمی‌زاد منت نهاده و به لطف خویش، او را زنده گردانیده و به او نعمت تن‌درستی و زندگی عنایت فرموده است. پس باید در ازای هر مفصلی، سپاس‌گزار باشیم و صدقه ای بدهیم؛ اما این صدقه، با صدقه‌ی مالی تفاوت دارد و شامل همه‌ی گفتارها و کارهایی‌ست که مایه‌ی تقرب و نزدیکی به اللهU می‌باشد؛ مانند: ذکر و یادِ اللهU، یا بذل و بخششِ مال و امثالِ آن. لذا همان‌گونه که در حدیث آمده است: «هر "سبحانالله" گفتن، یک صدقه است؛ هر "الحمدلله" گفتن، یک صدقه است؛ هر "لاإله‌إلاالله" گفتن، یک صدقه است؛ هر "اللهاکبر" گفتن، یک صدقه است؛ هر امر به معروف، صدقه‌ای‌ست؛ هر نهی از منکر، صدقه است». بدین‌سان این امکان برای انسان فراهم می‌شود که روزانه سیصد و شصت صدقه بدهد؛ اما «به جای همه‌ی این‌ها، خواندن دو رکعت نماز ضحی کافی‌ست». و این، از لطف و رحمتِ بی‌کران الاهی‌ست که به جای صدقه دادن در برابر هر یک از اندام و مفاصل خویش، کارهای نیکی انجام دهیم یا به جای این‌همه کار نیک و پسندیده، دو رکعت نماز چاشت بخوانیم.

لذا شایسته است که انسان در سفر و حضر بر خواندن دو رکعت نماز چاشت، پای‌بند باشد. اما نماز چاشت، چند رکعت است؟ می‌گوییم: لااقل، دو رکعت و حداکثر، هرچه الله بخواهد و توفیق دهد؛ مهم، این است که انسان به خواندن این نمازِ پُرفضیلت پای‌بند باشد. از این‌رو عایشه& می‌گوید: «رسول‌اللهr چهار رکعت نماز چاشت می‌خواند و هرچه خواستِ الله بود، بر آن می‌افزود». عایشه& اندازه‌ی مشخص و محدودی برای نماز چاشت، بیان نکرد؛ لذا دیدگاهِ کسانی که بنا بر حدیث فاخته& بیش‌ترین رکعت‌های این نماز را هشت رکعت گفته‌اند، جای بحث و تأمل دارد؛ زیرا حدیث فاخته& بیان‌گر یک پیش‌آمد است؛ به عبارتِ ساده‌تر: فاخته به حسب تصادف مشاهده کرد که پیامبرr در هنگامِ چاشت، هشت رکعت نماز گزارد و این، دلیلِ بر حصر نیست.

از این‌رو می‌گوییم: کم‌ترین رکعت‌های نماز چاشت، دو رکعت است و بیش‌ترینش، محدود و محصور به عددِ معیّنی نیست؛ لذا هر تعداد رکعت که می‌خواهید، نماز ضحی بخوانید؛ مانند پیامبرr که چهار رکعت و گاه هشت رکعت می‌گزارد. انسان باید قدر عمر خویش را بداند و از این فرصت در جهت انجام کارهای نیک و پسندیده استفاده کند؛ زیرا آن‌گاه که مرگش فرا رسد، بر اوقات تلف‌شده حسرت می‌خورد و به‌خاطر لحظاتِ عمرش که در جهت نزدیکی جستن به اللهU سپری نشده است، پشیمان می‌گردد؛ آری! هر دم از عمر که در غفلت بگذرد، زیانِ بزرگی‌ست. پس فرصت‌ها را غنیمت بشماریم و هر فرصتی را در ذکر و یادِ الله و تلاوت قرآن و ارتباط با پروردگار خویش سپری کنیم و با این‌که در زمین هستیم، قلب خویش را با پروردگارمان که در آسمان است، پیوند دهیم و لحظه‌ای از یادِ او غفلت نورزیم و با قلب و زبان، و با اعمال و کردارِ پسندیده، به یادِ اللهU باشیم که دنیا، برای هیچ‌کس پاینده نیست.

به گذشتگان و مردمانی بنگر که سال‌ها و قرن‌ها پیش دنیا را ترک کردند و اینک اثری از آن‌ها نیست؛ به دوستانت بنگر که دیروز با هم، خوش و خرم بودید؛ اما اینک کجایند؟ آری؛ اینک در قبرهایشان در گرو اعمال خویش هستند. به این بیندیش که هرچه عمر کنی - کم یا زیاد- چنین روزی در انتظار توست و باید پاسخ‌گوی اعمال خویش باشی. الله متعال می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدۡحٗا فَمُلَٰقِیهِ ٦             [الانشقاق: ٦] 

ای انسان! به‌یقین که تو تا ملاقات پروردگارت در تلاشی سخت خواهی بود و سپس ملاقاتش خواهی کرد.

پس ای برادر و ای خواهر مسلمان! فرصت‌ها را غنیمت شمار که روز رستاخیز، اموال و اولادت هیچ سودی برایت ندارد و تنها در صورتی‌ رستگار می‌گردی که با دلی سالم و پاک نزد اللهU حاضر شوی. از الله متعال می‌خواهم که ما را جزو کسانی قرار دهد که با دلی پاک و سالم نزدش حاضر می‌شوند و از او مسألت دارم که ما را بر توحید و ایمان، از دنیا ببرد؛ به‌یقین که او بر هر کاری تواناست.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: (1178، 1981)؛ و صحیح مسلم، ش: 721.

([2]) صحیح مسلم، ش: 720. [این حدیث، پیش‌تر به‌شماره‌ی 120 آمده است. (مترجم)]

([3]) صحیح مسلم، ش: 719.

([4]) صحیح بخاری، ش: 357؛ و صحیح مسلم، ش: 336.

([5]) صحیح مسلم، ش: (1237، 1238) به‌نقل از زید بن ارقمt.

205- باب: تشویق به ادای نماز وتر و بیان وقتِ آن و این‌که نماز وتر، سنت مؤکده است

205- باب: تشویق به ادای نماز وتر و بیان وقتِ آن و این‌که نماز وتر، سنت مؤکده است

1139- عن علیٍّt قالَ: الوِتْرُ لَیْسَ بِحَتْمٍ کَصَلاَةِ المَکْتُوبَةِ، وَلَکِنْ سَنَّ رسولُ اللهr قَالَ: «إنَّ اللهَ وِتْرٌ یُحِبُّ الوِتْرَ، فَأَوْتِرُوا یَا أهْلَ القُرْآنِ». [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی این حدیث را حسن دانسته است.]([1])

ترجمه: علیt می‌گوید: نماز وتر، حُکم نمازهای واجب را ندارد؛ اما رسول اللهr آن‌را سنُت قرار داد و فرمود: «همانا الله، فرد و یگانه است و فرد را دوست دارد؛ پس ای اهل قرآن! نماز وتر بگزارید».

1140- وعن عائشةَ& قالت: مِنْ کُلِّ اللَّیْلِ قَدْ أَوْتَرَ رسولُ اللهr مِنْ أَوَّلِ اللَّیْلِ، وَمِنْ أوْسَطِهِ، وَمِنْ آخِرِهِ، وَانْتَهَى وِتْرُهُ إِلَى السَّحَرِ. [متفقٌ علیه]([2])

ترجمه: عایشه& می‌گوید: «رسول‌اللهr در تمام بخش‌های شب نماز وتر می‌خواند: گاه در اول شب و گاه در نیمه‌ی شب و گاه در پایان شب. و در اواخر عمرش، سحرگاهان وتر می‌گزارد».

1141- وعن ابن عمر$ عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «اجْعَلُوا آخِرَ صَلاَتِکُمْ بِاللَّیْلِ وِتْراً». [متفقٌ علیه]([3])

ترجمه: ابن‌عمر$ می‌گوید: پیامبرr فرمود: «آخرین نماز خود را در شب، وتر قرار دهید».

شرح

مؤلف/ در فضیلت وتر و بیان وقت و تعداد رکعاتش، حدیثی آورده که پیامبرr فرموده است: «إنَّ اللهَ وِتْرٌ یُحِبُّ الوِتْرَ»؛ یعنی: الله، فرد و یگانه است و هیچ معبودِ دیگری با او نیست و یگانگی یا فرد بودن را دوست دارد؛ چنان‌که عدد فرد و جلوه‌های این محبت در آفریده‌ها و احکامش نمایان است. به‌عنوان مثال: نمازهای پنج‌گانه، در مجموع هفده رکعت است که عدد فرد می‌باشد؛ نماز شب نیز یازده رکعت است که عددی فرد است. آفریده‌هایش نیز همین‌گونه می‌باشد؛ چنان‌که بزرگ‌ترین مخلوقش، یعنی عرش، یکی‌ست که عددی فرد است. و همین‌طور آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌های هفت‌گانه. لذا وتر یا فرد بودن در احکام و آفریده‌های الاهی، جلوه می‌نماید؛ زیرا الله متعال فرد و یگانه است و فرد را دوست دارد.

گفتنی‌ست: وترِ نماز یا طاق بودن نمازها بر دو گونه است: وتر فرض، و وتر سنت.

وترِ فرض، نماز مغرب می‌باشد؛ چنان‌که در حدیث صحیح آمده است که نماز مغرب، وترِ نمازهای روز است؛ یعنی: نمازِ روز با نماز مغرب که طاق است، پایان می‌یابد؛ اگرچه وقتِ نماز مغرب، ابتدای شب است.

وتر نافله، همان نماز وتری‌ست که در پایان نمازِ شب خوانده می‌شود. پیامبرr فرموده است: «آخرین نماز خود را در شب، وتر قرار دهید». علما درباره‌ی نماز «وتر»، اختلاف دیدگاه دارند که آیا واجب است و انسان با ترکِ آن گنهکار می‌شود یا سنت است؟ برخی از علما گفته‌اند: اگرچه وترِ شب، همانند نمازهای فرض جزو ارکان اسلام نیست، اما واجب است و کسی که نماز وتر را ترک کند، گنهکار می‌باشد. و شماری دیگر از علما گفته‌اند: نماز وتر، سنت است و انسان با ترک آن گنهکار نمی‌شود. هر دسته از علما دلیل خودشان را دارند؛ اما دلیل کسانی که گفته‌اند: «نماز وتر، واجب نیست»، قوی‌تر است؛ زیرا شخصی از پیامبرr درباره‌ی اسلام و نماز پرسید. پیامبرr برایش بیان نمود که اللهU نمازهای پنج‌گانه را فرض نموده است. عرض کرد: آیا نماز دیگری هم بر من واجب است؟ فرمود: «خیر؛ مگر این‌که خواسته باشی نافله بخوانی».([4])

شماری از علما نیز این موضوع را با شرح و تفصیل، بررسی کرده و گفته‌اند: اگر کسی به قیام یا نماز شب عادت داشته باشد، نماز وتر بر او واجب است و در غیر این صورت، نماز وتر بر او واجب نیست.

یعنی: کسی که نماز عشا را می‌خواند و سپس می‌خوابد و برای نماز شب برنمی‌خیزد، نماز وتر بر او واجب نیست؛ زیرا پیامبرr فرمود: «أَوْتِرُوا یَا أهْلَ القُرْآنِ».([5]) یعنی: «ای اهل قرآن! نماز وتر بخوانید». این، ویژه‌ی حافظانِ شب‌زنده‌دارِ قرآن است؛ زیرا فرمانی ویژه می‌باشد و اگر فرمانی عمومی بود، هم شامل حافظان و شب‌زنده‌داران می‌شد و هم شاملِ سایر مسلمانان. اما در حدیث، اهل قرآن به‌طور خاص به خواندن وتر دستور داده شده‌اند. به‌هر حال ترکِ نماز وتر، کارِ شایسته‌ای نیست؛ حتی امام اهل سنت و نابودگرِ بدعت، امام احمد بن حنبلt فرموده است: «کسی که نماز وتر را ترک کند، بدکردار است و گواهی‌اش پذیرفته نمی‌شود». زیرا برای ادای وتر، یک رکعت نیز کفایت می‌کند و خواندن یک رکعت نماز، کارِ دشواری نیست و وقتِ زیادی نمی‌گیرد. لذا اگر کسی نماز وتر را با این‌همه فضیلت و اهمیتی که دارد، ترک نماید و به فرمان رسول‌اللهr درباره‌ی ادای وتر عمل نکند، مسلمانی شایسته به‌شمار نمی‌آید و گواهی‌اش پذیرفته نمی‌شود؛ یعنی اگر نزد قاضی بیاید و درباره‌ی مسأله‌ای شهادت دهد و روشن باشد که تارِکِ نماز وتر است، گواهی‌اش را نمی‌پذیریم. این، دیدگاهِ امام احمد حنبل است که بیان‌گر اهمیت وتر می‌باشد؛ پس ترکِ نماز وتر، کار شایسته‌ای نیست.

وقتِ نماز وتر، از عشا شروع می‌شود و تا سپیده‌دم ادامه دارد؛ گفتنی‌ست: اگر نماز عشا به سبب سفر یا باران و یا به هر دلیلِ شرعیِ دیگری، با جمع تقدیم، یعنی با مغرب ادا شود، وقتِ نماز وتر نیز داخل می‌گردد؛ به‌عبارت ساده‌تر: در چنین شرایطی، ابتدا نماز مغرب و سپس نماز عشا و آن‌گاه نماز وتر را می‌خوانیم.

ترتیب نماز وتر، بدین گونه است که ابتدا نماز عشا ادا می‌گردد و سپس سنت عشا و آن‌گاه نماز وتر. فرقی نمی‌کند که نماز وتر در ابتدای شب، یعنی در ابتدای وقت خوانده شود یا در نیمه‌ی شب و یا در پایان شب؛ همان‌گونه که عایشه& می‌فرماید: «رسول‌اللهr در تمام بخش‌های شب نماز وتر می‌خواند: گاه در اول شب و گاه در نیمه‌ی شب و گاه در پایان شب. و در اواخر عمرش، سحرگاهان وتر می‌گزارد». این، وقتِ نماز وتر است و ان‌شاءالله تعداد رکعاتش [در صفحات آینده] بیان خواهد شد.

باید دانست که اگر کسی، آن‌قدر تنُد و سریع نماز بخواند که در نماز آرامش نداشته باشد یا آرامش وی به‌هم بخورد، نمازش باطل است؛ زیرا روایت است که شخصی به مسجد آمد و با عجله و بدون آرامش نماز خواند؛ آن‌گاه نزد پیامبرr آمد و به ایشان سلام کرد؛ پیامبرr جوابِ سلامش را داد و فرمود: «بازگرد و نماز بخوان؛ چراکه تو نماز نخوانده‌ای». آن مرد بازگشت و نماز گزارد؛ سپس نزد پیامبرr آمد و به ایشان سلام کرد. تا این‌که این کار را سه بار انجام داد.([6])

لذا نماز را حتماً باید با آرامش بخوانیم؛ اما شگفتا از آدمی‌زاد! شگفتا از این‌همه عجله و جهلی که آدمی دارد! شگفتا از ظلم، کج‌روی و انحرافِ انسان! عجیب است که انسان حتی در هنگام مناجات و راز و نیاز با پروردگارش، عجله دارد! اگر انسان نزد دوست خود باشد و با او سخن بگوید، چه‌بسا یک یا دو ساعت روی پای خود می‌ایستد و خم به ابرو نمی‌آورد و خسته نمی‌شود؛ اما هنگامی‌که در پیش‌گاهِ اللهU می‌ایستد، به‌رغم این‌که از او آمرزش می‌خواهد یا او را به‌پاکی یاد می‌کند، آن‌قدر عجله دارد که انگار لشکری در تعقیبِ اوست! اما واقعیت، این است که شیطان، دشمنِ ماست و خیرِ ما را نمی‌خواهد؛ لذا سعی می‌کند که ما را از یادِ الله و از نماز باز دارد؛ می‌گوید: عجله کن. گویا روی اخگر آتش قرار داریم؛ اما به همه‌ی خواهران و برادران مسلمانم پیشنهاد می‌کنم که یک بار هم که شده، آرامش و اطمینان در نماز را تجربه کنیم و به‌یاد داشته باشیم که وقتی به نماز می‌ایستیم، با الله راز و نیاز می‌کنیم؛ بدین‌سان لذت نماز را می‌چشیم و نماز، روشنیِ چشمِ ما می‌گردد؛ همان‌گونه که روشنیِ چشمِ رسول‌اللهr بود. ولی اگر در نمازمان دزدی شود، باید بدانیم که شیطان در نمازمان دست‌برد زده است. از شرّ شیطان رانده‌شده به الله متعال پناه می‌بریم؛ پروردگارا! همه‌ی ما را از شیطانِ رانده‌شده در پناه خویش قرار بده.

***

1142- وعن أَبی سعیدٍ الخدریt أنَّ النَّبِیَّr قَالَ: «أوْتِرُوا قَبْلَ أنْ تُصْبِحُوا». [روایت مسلم]([7])

ترجمه: ابوسعید خدریt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «پیش از طلوع فجر، نماز وتر را بخوانید».

1143- وعن عائشةَ&: أنَّ النَّبیَّr کَانَ یُصَلِّی صَلاَتَهُ باللَّیْلِ، وَهِیَ مُعْتَرِضَةٌ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَإذَا بَقِیَ الوِتْرُ، أیْقَظَهَا فَأوْتَرتْ. [روایت مسلم]([8])

وفی روایةٍ لَهُ: فَإذَا بَقِیَ الوِتْرُ، قَالَ: «قُومِی فَأوتِری یَا عائِشَةُ».

ترجمه: از عایشه& روایت است که پیامبرr نماز شبش را در حالی می‌خواند که او جلوی پیامبرr خوابیده بود و آن‌گاه که تنها وتر باقی می‌ماند، عایشه را بیدار می‌کرد و او نیز وتر می‌خواند.

و در روایتی از مسلم آمده است: آن‌گاه که تنها وتر باقی می‌ماند، می‌فرمود: «ای عایشه! برخیز و نماز وتر را بخوان».

1144- وعن ابن عمرَ$: أنَّ النَّبِیَّr قَالَ: «بَادِرُوا الصُّبْحَ بِالوِتْرِ». [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن دانسته است.]([9])

ترجمه: ابن‌عمر$ می‌گوید: پیامبرr فرمود: «پیش از آن‌که صبح شود، نماز وتر را بخوانید».

1145- وعن جابرٍt قال: قَالَ رسولُ اللهr: «مَنْ خَافَ أنْ لا یَقُومَ مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ، فَلْیُوتِرْ أوَّلَهُ، وَمَنْ طَمِعَ أنْ یَقُومَ آخِرَهُ فَلْیُوتِرْ آخِرَ اللَّیلِ، فَإنَّ صَلاَةَ آخِرِ اللَّیْلِ مَشْهُودَةٌ، وذَلِکَ أفْضَلُ». [روایت مسلم]([10])

ترجمه: جابرt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرکس بیم دارد که آخر شب بیدار نشود، اول شب نماز وتر را بخواند و هرکه امیدوار بود که آخر شب بیدار می‌شود، نماز وتر را آخِر شب بخواند؛ زیرا نمازِ پایانِ شب با حضور فرشتگان است و این، بهتر می‌باشد».

شرح

این، ادامه‌ی احادیثی‌ست که جناب مؤلف در باره‌ی نماز وتر آورده است؛ از جمله حدیثی بدین مضمون که پیامبرr فرمود: «پیش از طلوع فجر، نماز وتر را بخوانید»؛ زیرا با طلوع فجر، وقتِ وتر پایان می‌یابد و آن‌گاه که سپیده بدمد، نماز وتر ، درست نیست. البته باید دانست که اگر فجر، طلوع کند و انسان، وترش را نخوانده باشد، در روز جبرانش می‌کند و قضای آن‌را به صورت زوج، به‌جا می‌آورد؛ یعنی یک رکعت بر تعداد رکعت‌های وترش می‌افزاید. بدین‌سان که اگر سه رکعت وتر می‌خوانده است، در روز باید چهار رکعت بخواند و اگر به خواندن پنج رکعت وتر عادت داشته، قضای آن را شش رکعت بخواند و اگر وترش، هفت رکعتی بوده، قضایش، هشت رکعتی‌ست. بدین دلیل که عایشه& می‌گوید: «وقتی پیامبرr به سبب غلبه‌ی خواب یا بیماری، از نماز شب بازمی‌ماند، در روز دوازده رکعت نماز می‌خواند». شایان ذکر است که نماز وتر به چند روش خوانده می‌شود:

روش نخست: این است که انسان، فقط یک رکعت وتر بخواند؛ این، جایز است و هیچ کراهت و ایرادی ندارد.

دوم: خواندن سه رکعت؛ اختیار با خودِ انسان است که سرِ دو رکعت سلام دهد و یک رکعت جداگانه بخواند یا هرسه رکعت را با یک تشهد و با یک سلام به‌جا آورَد.

سوم: خواندن پنج رکعت؛ بدین‌سان که هر پنج رکعت را با یک تشهد، یعنی با تشهدِ اخیر بخواند.

چهارم:‌ خواندن هفت رکعت با یک تشهد در پایان نماز.

پنجم: خواندن نُه رکعت بدین ترتیب که در رکعت هشتم می‌نشیند و تشهد می‌خواند و آن‌گاه بدون سلام دادن، برمی‌خیزد و رکعت نهم را می‌خواند و سپس سلام می‌دهد.

روش ششم: این است که یازده رکعت می‌خواند؛ بدین ترتیب که در هر دو رکعت، سلام می‌دهد و در پایان یک رکعت، می‌گزارد؛ یعنی پنج نمازِ دو رکعتی به‌اضافه‌ی یک رکعت به‌جا می‌آورد.

نماز وتر به چند روش مذکور خوانده می‌شود؛ همان‌گونه که پیش‌تر گذشت، نماز وتر، سنت مؤکده است و برخی از علما آن‌را واجب دانسته‌اند. لذا نسبت به نماز وتر کوتاهی نکنید. اگر امیدوار بودید که در آخِرشب بیدار می‌شوید، پس نماز وتر را در پایان شب بخوانید و اگر بیم داشتید که آخر شب بیدار نمی شوید، در اول شب، یعنی پیش از آن‌که بخوابید، نماز وتر را به‌جای آورید. از این‌رو پیامبرr به ابوهریرهt سفارش نمود که پیش از خوابیدن، نماز وتر را بخواند؛ زیرا ابوهریرهt در ابتدای شب مشغول فراگیریِ احادیث پیامبرr بود و در پایان شب می‌خوابید.

گفتنی‌ست: نماز وتر در سفر و حضر، سنت است؛ لذا این نماز را در سفر نیز ترک نکنید. در «مزدلفه» نیز همین‌گونه است؛ یعنی در مزدلفه که نماز مغرب و عشا را جمع می کنیم، پس از ادای نماز عشا، نماز وتر را بخوانیم؛ اگرچه این موضوع در حدیث جابرt نیامده است؛ اما اصل بر بقای عملی‌ست که انجام می‌شود؛ مگر این‌که به وانهادنِ آن تصریح شده باشد. هم‌چنین پیامبرr در سفر و حضر، نماز وتر را ترک نمی‌کرد.

***




([1]) صحیح الجامع، ش: 1831؛ صحیح أبی داود، ش: 1252 و صحیح الترمذی، از آلبانی/ ش:374.

([2]) صحیح بخاری، ش: 996؛ و صحیح مسلم، ش: 745.

([3]) صحیح بخاری، ش: 998؛ و صحیح مسلم، ش: 751.

([4]) صحیح بخاری، ش: (46، 1891، 2678، 6956)؛ و مسلم، ش: 11 به‌نقل از طلحه بن عبیداللهt.

([5]) صحیح است؛ نگا: صحیح أبی داود، ش: 1274؛ صحیح ابن ماجه، ش: 959؛ و صحیح الترغیب، ش: (590، 593) از آلبانی رحمه‌الله.

([6]) صحیح بخاری، ش: (757، 793، 6251، 6667) و مسلم، ش: 397 به‌نقل از ابوهریرهt. [نگا: حدیث شماره‌ی 864. (مترجم)]

([7]) صحیح مسلم، ش: 754.

([8]) صحیح مسلم، ش: 744.

([9]) صحیح مسلم، ش: 750.

([10]) صحیح مسلم، ش: 755.

204- باب: مستحب بودن ادای نوافل اعم از راتبه و غیرراتبه در خانه، و امر به تغییر جای نماز و جابه‌جا شدن از محلّ نماز فرض

204- باب: مستحب بودن ادای نوافل اعم از راتبه و غیرراتبه در خانه، و امر به تغییر جای نماز و جابه‌جا شدن از محلّ نماز فرض برای نماز نفل، یا فاصله انداختن در میان آن‌ها با سخن گفتن

1135- عن زید بن ثابتٍt أنَّ النَّبِیَّr قَالَ: «صَلُّوا أَیُّهَا النَّاسُ فِی بُیُوتِکُمْ، فَإنَّ أفْضَلَ الصَّلاَةِ صَلاَةُ المَرْءِ فی بَیْتِهِ إِلا المَکْتُوبَةَ». [متفق علیه]([1])

ترجمه: زید بن ثابتt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «ای مردم! در خانه‌هایتان نماز بخوانید که بهترین نماز، نمازی‌ست که شخص در خانه‌اش می‌گزارد؛ جز نمازهای فرض (که باید با جماعت و در مسجد خوانده شوند)».

1136- وعن ابن عمرَ$ عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «اجْعَلُوا مِنْ صَلاَتِکُمْ فِی بُیُوتِکُمْ، وَلا تَتَّخِذُوهَا قُبُوراً». [متفق علیه]([2])

ترجمه: ابن‌عمر$ می‌گوید: پیامبرr فرمود: «بخشی از نمازهایتان([3]) را در خانه‌هایتان بخوانید و خانه‌هایتان را (مانندِ) قبرستان (که در آن نماز و قرآن خوانده نمی‌شود،) نگردانید».

1137- وعن جابرٍt قالَ: قَالَ رسول اللهr: «إِذَا قَضَى أحَدُکُمْ صَلاَتَهُ فی مَسْجِدِهِ فَلْیَجْعَلْ لِبَیْتِهِ نَصِیباً مِنْ صَلاَتِهِ؛ فَإنَّ اللهَ جَاعِلٌ فی بَیْتِهِ مِنْ صَلاَتِهِ خَیْراً». [روایت مسلم]([4])

ترجمه: جابرt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هر یک از شما پس از این‌که نمازش را در مسجد به‌جا آورد، سهمی از نمازش را [یعنی نماز سنت و نافله‌اش را] به خانه‌اش اختصاص دهد؛ زیرا الله متعال نماز خواندن وی در خانه‌اش را باعث خیر و برکتِ آن می‌گرداند».

شرح

مؤلف پس از پرداختن به موضوعِ سنت‌های راتبه، در این باب بدین موضوع پرداخته است که انسان باید سنت‌ها و نوافلش را در خانه به‌جای آورَد؛ وی، احادیثی در این‌باره ذکر کرده است؛ از جمله حدیثی بدین مضمون که پیامبرr فرموده است: «در خانه‌هایتان نماز بخوانید». بدین‌سان پیامبرr به ادای سنت‌ها و نوافل در خانه دستور داد و افزود: «بهترین نماز، نمازی‌ست که شخص در خانه‌اش می‌گزارد؛ جز نمازهای فرض (که باید با جماعت و در مسجد خوانده شوند)». لذا شایسته است که انسان، همه‌ی سنت‌ها و نوافلش از جمله: رواتب، نماز چاشت و نماز شبش را در خانه بخواند؛ حتی در مکه و مدینه نیز خواندن نوافل در خانه، از ادای آن‌ها در مسجدالحرام یا مسجدالنبی برتر است؛ زیرا پیامبرr این را در حالی بیان فرمود که در مدینه بود و هر نمازی در مسجدش بر هزار نماز در جاهای دیگر- به‌استثنای مسجدالحرام- برتری دارد. بسیاری از مردم، امروزه خواندن نوافل در مسجدالحرام را بر ادای آن‌ها در خانه برتر می‌دانند؛ در صورتی‌که این، اشتباه و نوعی ناآگاهی‌ست. لذا سؤال شود که ادای راتبه در خانه بهتر است یا در مسجدالحرام؟ می‌گویی: خواندن سنت‌های راتبه در خانه، بر ادای آن‌ها در مسجدالحرام برتری دارد؛ سایر نمازها از جمله: نماز چاشت و نماز تهجد نیز همین‌گونه‌اند؛ مگر نمازهای فرض که واجب است با جماعت و در مسجد، ادا شوند. از این‌رو پیامبرr در آخرین حدیث فرمود: «الله متعال نماز خواندن انسان در خانه‌اش را باعث خیر و برکتِ آن می‌گرداند». بدین‌سان اگر نمازهای سنت و نافله‌ی خود را در خانه به‌جای آورید، خانواده و فرزندانتان شما را می‌بینند که نماز می‌خوانید و بدین ترتیب از شما الگوبرداری می‌کنند و با نماز خو می‌گیرند؛ به‌ویژه فرزندان خردسال شما. هم‌چنین ادای نمازهای سنت و نفل در خانه، باعث می‌شود که انسان از ریا و خودنمایی دورتر شود؛ زیرا مردم، انسان را در مسجد می‌بینند و ممکن است که چیزی در قلب انسان بیفتد. اما ادای نمازهای نافله در خانه به اخلاص، نزدیک‌تر است. و نیز زمانی‌که انسان در خانه‌اش نماز می‌خواند، احساس آرامش می‌کند و به اطمینان و آرامش قلبی می‌رسد و این، بر ایمانش می‌افزاید. خلاصه این‌که پیامبرr به ما دستور داده است که نمازهای خویش را در خانه بخوانیم؛ به‌استثنای فرایض که باید در مسجد و با جماعت خوانده شوند.

گفتنی‌ست: از میان نوافل، قیام رمضان نیز مستثناست و در مسجد خوانده می‌شود؛ یعنی: افضل و برتر درباره‌ی قیام رمضان یا تراویح، این است که در مسجد و با جماعت ادا گردد؛ البته ادای قیام رمضان با جماعتِ مسجد، سنت است و واجب نیست؛ پیامبرr دو یا سه شب، قیام رمضان را با یارانش، یعنی با جماعت به‌جا آورد و سپس از این کار دست کشید و فرمود: «إنِّی خَشِیتُ أنْ تفْرَضَ عَلَیْکُمْ».([5]) یعنی: «ترسیدم که این نماز بر شما فرض شود».

***

1138- وعن عمر بن عطاءٍ: أنَّ نَافِعَ بْنَ جُبَیْرٍ أرْسَلَهُ إِلَى السَّائِبِ ابن أُخْتِ نَمِرٍ یَسأَلُهُ عَنْ شَیْءٍ رَآهُ مِنْهُ مُعَاوِیَةُ فی الصَّلاَةِ، فَقَالَ: نَعَمْ، صَلَّیْتُ مَعَهُ الجُمُعَةَ فی المَقْصُورَةِ، فَلَمَّا سَلَّمَ الإمَامُ، قُمْتُ فی مَقَامِی، فَصَلَّیْتُ، فَلَمَّا دَخَلَ أَرْسَلَ إلَیَّ، فَقالَ: لا تَعُدْ لِمَا فَعَلْتَ. إِذَا صَلَّیْتَ الجُمُعَةَ فَلا تَصِلْهَا بِصَلاةٍ حَتَّى تَتَکَلَّمَ أَوْ تَخْرُجَ؛ فَإنَّ رسولَ اللهr أمَرَنَا بِذلِکَ، أن لا نُوصِلَ صَلاَةً بِصَلاَةٍ حَتَّى نَتَکَلَّمَ أَوْ نَخْرُجَ. [روایت مسلم]([6])

ترجمه: از عمر بن عطا روایت است که: "نافع بن جبیر" او را نزد "سائب، خواهرزاده‌ی نمر" فرستاد تا از او در مورد چیزی که معاویهt در نمازش دیده بود، بپرسد. سائب گفت: بله، من نماز جمعه را با معاویهt در حُجره‌ی مسجد خواندم. وقتی امام سلام داد، سرِ جایم بلند شدم و نماز خواندم. هنگامی‌که معاویه وارد شد، شخصی را نزد من فرستاد و به من گفت: این کار را تکرار نکن. آن‌گاه که نماز جمعه را خواندی، تا زمانی‌که - با کسی- سخن نگفته یا بیرون نرفته‌ای، متصل به نماز جمعه، نماز نخوان؛ زیرا رسول‌اللهr به ما دستور داد که تا سخن نگفته یا بیرون نرفته‌ایم، هیچ نمازی را با نمازی دیگر، به‌‌هم پیوسته و بدون فاصله نخوانیم.

شرح

مؤلف/ این حدیث را درباره‌ی فاصله انداختن میان نماز فرض و سنت آورده است؛ حدیثی بدین مضمون که معاویهt شخصی را دید که در مسجد، بلافصله پس از نماز جمعه، سرِ جای خود برخاست و نماز سنت خواند. معاویهt او را به حضور خواست و به او خبر داد که پیامبرr به ما امر فرمود که تا سخن نگفته یا بیرون نرفته‌ایم، هیچ نمازی را با نمازی دیگر، به‌‌هم پیوسته و بدون فاصله نخوانیم. یعنی: اگر نماز ظهر را به‌جا آوردید و خواستید سنت ظهر را بخوانید، جابه‌جا شوید و در مکانی غیر از جایی که نماز فرض را خوانده‌اید، نماز سنت بگزارید؛ البته بهتر است که به خانه‌ی خود بروید و نماز سنت را در خانه بخوانید یا لااقل سخنی بگویید و میان نماز فرض و سنت، فاصله بیندازید. زیرا پیامبرr از این‌که انسان، نماز نفل یا سنت را متصل به نماز فرض بخواند، نهی فرموده است؛ مگر این‌که انسان از مسجد بیرون برود و سنت را در خانه بخواند یا این‌که با سخن گفتن یا جابه‌جا شدن، میان فرض و سنت فاصله بیندازد. از این‌رو علما گفته‌اند: فاصله انداختن میان فرض و سنت با جابه‌جا شدن یا سخن گفتن، سنت است.

حکمتش، این است که نماز فرض و سنت، از یک‌دیگر جدا باشند و مخلوط نشوند.




([1]) صحیح بخاری، ش: 731؛ و صحیح مسلم، ش: 781.

([2]) صحیح بخاری، ش: 432؛ و صحیح مسلم، ش: 777.

([3]) منظور، نمازهای سنت و نافله است. [مترجم]

([4]) صحیح مسلم، ش:778.

([5]) صحیح بخاری، ش: (924، 1129)؛ و مسلم، ش: 761 به‌نقل از عایشه&.

([6]) صحیح مسلم، ش:883.