اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

۶۷- سخنان جامع و دعاهای مأثور

۶۷- سخنان جامع[1] و دعاهای مأثور[2]

هم‌چنان سخن ما درباره بیان فضیلت اذکار نبوی و دعاهای مأثور که پیامبرr با آنها دعا نموده و آنها را به اصحابش آموزش داده است ادامه دارد. این اذکار و دعاها در مبانی و معانی کامل بوده، و دربردارنده‌ی خیر جامع و فواتح و خواتم آن است، هم‌چنان که ام‌المؤمنین عائشهل می‌گوید: «پیامبرr دعاهایی که جامع بودند را دوست می‌داشت و آنها را می‌خواند، و دعاهای غیر از آنها را رها می‌نمود.» این سخن را ابوداود در سنن‌اش، و امام احمد در مسنداش، و ابن‌ حبان در صحیح‌اش روایت کرده است[3].

هم‌چنین فریابی و دیگران از عائشه ل روایت کرده‌اند که پیامبراسلامr به ایشان فرمود: «ای عائشه جوامع الدعاء را فراگیر و بخوان:

اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ عاجِلِهِ وِآجِلِهِ ما عَمِلْتُ مِنْهُ وَما لَمْ أَعْلَمْ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّرِّ کُلِّهِ عاجِلِهِ وَآجِلِهِ مَا عَمِلْتُ مِنْهُ وَما لَمْ أَعْلَمْ، اَللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ مَا سَأَلُکَ مِنْهُ مُحَمَّدٌ عَبْدُکَ وَ نَبِیُّکَ، وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا عَاذَ مِنْهُ عَبْدُکَ وَ نَبِیُّکَ، اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْجَنَّهَ وَ مَاقَرَّبَ إِلَیْهَا مِنْ قَوْلٍ وَ عَمَلٍ، وَ أَعُوذُبِکَ مِنَ‌النَّارِ وَ مَا قَرَّبَ إِلَیْهَا مِنْ قَوْلٍ وَ عَمَلٍ، وَ أَسْأْلُکَ مَا قَضَیْتَ لِی مِنْ قَضَاءٍ أَنْ تَجْعَلَ عَاقِبَتَهُ رُشداً:

خدایا! همه‌ی خیر را از تو می‌خواهم؛ آن چه در حال وجود دارد و آن‌چه در آینده خواهد آمد، آن‌چه به آن آگاهم و آن‌چه را که نمی‌دانم. و از همه شرّ و بدی‌ها به تو پناه می‌برم؛ آن‌چه در حال وجود دارد و آن‌چه در آینده خواهد آمد، آن‌چه آن را می‌شناسم و آن‌چه نمی‌شناسم. خدایا! از خیر، آن‌چه بنده و پیامبرت محمدr از تو خواسته است، می‌خواهم، و به تو پناه می‌برم از شرّ آن‌چه بنده و پیامبرت محمدr از آن به تو پناه برده است. بهشت و آن‌چه از گفتار و کردار که انسان را به آن نزدیک می‌کند، از تو می‌طلبم و از آتش دوزخ و آن‌چه از گفتار و کردار که انسان را به آن نزدیک می‌کند، به تو پناه می‌برم، و از تو می‌خواهم چیزی را که برایم مقدر کرده‌ای، در عاقبت به صلاحم تمام شود»[4].

این حدیث را امام احمد و ابن‌ ماجه و ابن‌ حبان در صحیح‌اش و حاکم نقل و بیان کرده‌اند اما نزد آنان جوامع‌الدعاء نیامده است، و نزد احمد و حاکم چنین است: «علیکِ بالکوامل...» و بقیه‌ی حدیث را ذکر کرده‌اند[5].

ابوبکر أثرم این حدیث را با لفظ دیگری نقل کرده که پیامبرr به عائشه ل فرمود: «تو را چه شده است که از دعاهای جوامع ‌الکلم و فواتح آن بهره نمی‌جویی...» سپس این دعا را آورده است[6].

امام احمد در مسند خود از عبدالله بن مسعود t روایت می‌کند که: «به رسول اللهr شروع خیر و گردآورنده‌ی آن، یا گردآورنده‌ی خیر و شروع و پایان آن یاد داده شده بود...»[7].

احادیث در این باره بسیارند، بی‌تردید به پیامبرr جوامع‌ الکلم، و به طور ویژه بدائع ‌الحکم (حکمت‌های شگفت و کامل) عطا شده بود، چنانکه در صحیحین از ابوهریره t روایت شده که پیامبرr فرمودند: «با جوامع ‌الکلم (کلمات کوتاه و پرمعنی) مبعوث شدم»[8]. امام‌ محمد بن‌ شهاب زهری/ می‌گوید: «به ما چنین رسیده که جوامع ‌الکلم آن است که خداوند امور زیادی را جمع می‌کند. همان امور که در یک مورد یا دو مورد یا مانند آن در کتاب‌های (آسمانی) قبل از پیامبرr نوشته شده است»[9].

حاصل مطلب این است که پیامبرr به شیو‌ه‌ای سخن می‌گفت که کلمات کوتاه اما پرمعنی بودند، اذکار و دعاهایش r نیز این‌چنین بودند، ایشان دعاها و اذکار جامع را دوست داشت و غیر آن را ترک می‌فرمود. از این رو بر هر مسلمانی واجب است که شأن والا و جایگاه رفیع دعاهای نبوی را دریابد و بداند که این دعاها دربردارنده‌ی مجموع خیر و درهای خوشبختی و کلیدهای رستگاری در دنیا و آخرت است؛ لذا بهترین درخواست این است که شخص مسلمان از پروردگارش خیر و نیکی‌ای را که بنده و فرستاده‌اش محمد مصطفی r از او مسألت نموده، درخواست نماید، و برترین پناه بردن آن است که از شر آنچه بنده خدا و رسول او r به خداوند پناه برده، پناه برد. بی‌شک در چنین کاری فواتح‌ الخیر و خواتم و جوامع آن، هم‌چنین اول و آخر آن، و ظاهر و باطن آن وجود دارد، و کسی که در تمام دعاهای وارده در قرآن و سنت بیندیشد می‌بیند که این چنین است. خداوند تبارک و تعالی برای پیامبرش محمدr دعاهای کامل و فراگیر که درهای خیر را به روی بندگان می‌گشایند و کمال دنیا و آخرت را دربردارند، برگزیده است. چگونه مسلمان می‌تواند این خیر فراوان و فضل بزرگ را که در دعاهای پیامبر مکرمr گرد آمده است را رها کند و به دعاهای دیگری روی آورد که پایان خوبی ندارند؟ دعاهایی که کسانی که در دین چیزهایی وارد می‌سازند که در آن نیست، آن را ساخته و پرداخته‌اند؛ از این روست که خطابی/ می‌گوید: «سزاوارترین دعاها برای بیان و به کارگیری آن دعاهایی هستند که با سند صحیح از رسول الله r به اثبات و صحت رسیده باشد زیرا اشتباهات بسیاری در دعاهایی که مردم برمی‌گزینند روی می‌دهد که به خاطر اختلاف اطلاع و آگاهی آنها، و تضاد مشی آنان در اعتقاد و آیین است و باب دعا وسیله و محلی برای افتادن در خطر است و زیر پای دعاکننده لیز و لغزنده است پس باید مراقب لغزش در آن بود و مسیر هموار را پیمود؛ مسیری که از سکندری خوردن در آن خبری نیست [و آن مسیر جز مسیر کتاب و سنت نیست] و توفیق در این راه به دست خداوند متعال است»[10].

کسی که در دعاهای مأثوری که در کتاب خداوند و سنت رسولشr آمده بیندیشد می‌بیند که در آن زیبایی و کمال و درخواست‌هایی متعالی و اهدافی والا، و خیر کامل در دنیا و آخرت، به همراه سلامت و امنیت از در افتادن در خطا و لغزش وجود دارد، این دعاها مصون از خطا و لغزشند چرا که وحی خداوند و فرو فرستاده شده از سوی اویند.

به همین خاطر می‌بینیم که پیشوایان علم، آنان که قابل اعتماد و مخلص‌اند مردم را به مداومت بر دعاهای مأثور و اذکار شرعی تشویق و ترغیب می‌کنند و تمام همت و توجه‌شان را صرف این می‌کنند که مردم را به کتاب پروردگارشان و سنت پیامبرشان r متصل گردانند. چرا که سلامت و عاری بودن از خطا و گناه و پیروزی با بیشترین غنیمت در چنین کاری است.

از جمله‌ی این‌‌ها سخن امام بزرگوار شیخ الاسلام ابن‌ تیمیه/ است که می‌گوید: «شایسته‌ی مردم است که با دعاهای شرعی که در کتاب و سنت آمده‌اند، دعا کنند؛ چرا که شکی در فضیلت و نیکویی این دعاها نیست، و همین راه راست است؛ راه کسانی که خداوند بر آنان انعام نموده است؛ از پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان، و اینان نیک رفیقانی هستند»[11].

در سخن این امام مخلص و ناصح، و دیگر علمای اهل سنت و جماعت بیندیش که چگونه آنان در راه آگاه کردن مردم به سنت و پیوندشان با آن و دعوت‌شان به عملی نمودن آن و قیام بدان به بهترین وجه ممکن، تلاش‌هایشان را اختصاص داده، و لحظه‌ها و جان‌هایشان را صرف نموده‌اند؛ چرا که آن راه مستقیم خداوند و ریسمان محکم اوست.

در این سخن ایشان/ بیندیش: «شایسته و برازنده‌ی مردم است که با دعاهای شرعی که در کتاب و سنت آمده‌اند، دعا کنند». در این سخن نصیحت تمام‌عیار برای مردم و خلوص در اجرای حق را می‌بینی، برخلاف پیشوایان گمراهی و دعوت‌گران باطل که آنان مردم را به خود دعوت کرده و آنان را به شخص خود متصل می‌گردانند. آنان را می‌بینی که از سوی خود اوراد و دعاهایی را برای مردم درست می‌کنند، و به خاطر تمایل و آرزویشان به افزایش پیروان و گردآوری مریدان قدر و منزلت و جایگاه این اوراد و دعاها را بزرگ کرده و بدان عظمت می‌بخشند، چنانکه صحابی بزرگوار معاذ بن‌ جبل t می‌گوید: «فتنه‌هایی به دنبال شما می‌آید که مال در آن فتنه‌ها زیاد می‌شود، و قرآن گشوده می‌گردد تا جائی که مؤمن و منافق، زن و مرد، بچه و بزرگ، بنده و آزاد آن را در دست می‌گیرند، [در این احوال] نزدیک است کسی بگوید: چرا مردم از من پیروی نمی‌کنند، در حالی که بر آنها قرآن را خواندم؟ آنها از من پیروی نمی‌کنند مگر این‌که چیزی را برایشان ابداع کنم! برحذر باشید از آنچه که وی ابداع می‌کند چون هر چه که وی ابداع می‌کند، گمراهی است». این مطلب را امام ابوداود در سنن‌اش و آجری در الشریعه روایت کرده‌اند، و سند آن صحیح است[12].

باید فرد مسلمان به تمامی از امثال اینان دوری بگیرد و در عین حال به تمامی مشتاق و علاقه‌مند به همراهی با سنّت باشد چرا که سلامت و امنیت و والایی در این همراهی است، و توفیق [انجام چنین کاری] تنها در دست خداوند یگانه است.




[1]- سخنانی هستند که در لفظ، اندک و در معنی، ژرف و پرمغزند. سخنان حکمت‌آمیزِ کوتاه و پرمعنی.

[2]- «مأثوره»: دعاها و ذکرهایی هستند که از پیامبرr برای ما روایت شده‌اند.

[3]- سنن ابوداود (شماره: 1482)، و المسند (6/148، 189)، و صحیح‌ابن حبان (شماره: 867)، و صحیح ابوداود (شماره: 1315).

[4]- این مطلب را ابن‌رجب در جامع‌العلوم و الحکم (2/533) نقل کرده است.

[5]- المسند (6/134،146)، و سنن‌ ابن‌ماجه (شماره: 3846)، و صحیح‌ ابن‌حبان (رقم: 869)، و المستدرک (1/2-521).

[6]- این مطلب را ابن رجب در جامع العلوم و الحکم آورده است (2/534).

[7]- المسند (1/408، 437).

[8]- صحیح بخاری (شماره: 7013)، و صحیح مسلم (شماره: 523).

[9]- این مطلب را بخاری در صحیح‌اش (حدیث شماره 7013) به دنبال حدیث ابوهریزه t نقل کرده است.

[10]- شأن الدعاء اثر خطابی (ص: 3-2).

[11]- مجموع‌ الفتاوی (1/346).

[12]- سنن ابوداود (شماره: 4611)، و الشریعه (شماره: 91، 90).

۶۶- آثار بد دعاهای نوپدید

۶۶- آثار بد دعاهای نوپدید

بی‌شک دعاهای شرعی و اذکار نقل شده از رسول اللهr به خاطر کامل بودن‌شان در پایه و اساس و معانی و مفاهیم، شاخص و متمایزند. واژه‌ها و عبارت‌های این دعاها و اذکار کوتاه و مختصر، و معانی و مفاهیم آنها گسترده‌ و وسیع‌اند، دربرگیرنده‌ی تمامی خیر، و مشتمل بر اهداف و مقاصد والا، و درخواست‌های بزرگ، و منافع انبوه است، و به همین خاطر آنچه برای هر مسلمانی خیر و نیکی محسوب می‌گردد، بلکه حتی واجب است بر او که به اندازه‌ی توان در یادگیری و حفظ و پرستش خدا با این دعاها و اذکار بکوشد، و دیگر وردها و حزب‌های[1] اختراعی را که دیگران پدید آورده‌اند را رها کند؛ دعاها و اذکاری که با آن بسیاری از مسلمانان عامی و نا آگاه را از دعاهای مأثور و اذکار شرعی بازمی‌دارند.

کسی که در وضعیت کنونی برخی از مسلمانان و به‌ویژه کسانی که منتسب به برخی گروه‌ها هستند بیندیشد، می‌بیند که آنان خود را به این اذکار اختراعی و دعاهای ابداعی سرگرم نموده‌اند. شب و روز، صبح و شام آنها را می‌خوانند و تکرار می‌کنند و به واسطه‌ی آن کتاب خدا را رها کرده و از دعاهای نقل شده از رسول اللهr دست کشیده‌اند. هر گروه از این‌ها وردهایی خاص دارند که به شیوه‌ای به‌خصوص و صورتی معین آن را خوانده و تکرار می‌کنند، هر گروه از این گروه‌ها احزاب و وردهای خاص خود را دارند و:

﴿کُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَیۡهِمۡ فَرِحُونَ ٥٣                                                   [المؤمنون: 53].

﴿کُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَیۡهِمۡ فَرِحُونَ ٣٢                                                        [الروم: 32].

«هر دسته و جمعیتی بدانچه دارند و برآنند خوشحال و شادانند».

و هر گروهی چنین می‌پندارد که اوراد او برتر و ممتازتر از اوراد دیگر گروه‌هاست.

شکی در این نیست که این دعاهای ابداعی دارای نتایجی تأسف‌بار و آثاری بد بر عقیده و اعمال عبادی فرد مسلمان دارد، این آثار بسیارند که برشمردن آنها به درازا می‌کشد؛ اما شیخ گیلان بن‌ خضر عروسی در کتاب ارزشمندش «الدعاء ومنزلته من العقیده الاسلامیه»[2] این آثار را در این چند بند خلاصه کرده است:

1-    بی‌شک دعاهای ابداعی به هدف مطلوب از عبادات، که همان تزکیه جان‌ها و تطهیر آن از ناپاکی‌ها، و نزدیک کردنش به آفریدگار، و ارتباط دادن آن به پروردگارش بر اساس بیم و امید است، جامه‌ی عمل نمی‌پوشاند. این دعاهای ابداعی بیماری را شفا نداده و تشنه‌ای را سیراب نمی‌کند، و به راهی هدایت نمی‌کند.

اما دعاهای مشروع داروی اثربخش و مرهم درمان بیماری‌های روانی و امراض قلبی و هواهای شیطانی است که به جای به‌کارگیری این دعاها، دعاهای ابداعی را جانشین آنها ساخته، داروی مفید و اثربخش را رها کرده و کمتر از آن را به عوض گرفته است.

2-    بی‌شک دعاهای ابداعی موجب از دست رفتن پاداش گسترده و ثواب فراوان فردی می‌شود که به خلاف او، فرد پای بند به دعاهای مأثور آنها را کسب می‌کند، فردی که بر دعاهای مأثور مداومت داشته و آنها را به همان‌گونه که نقل شده به کار می بندد و اجرا می‌کند، بی‌شک این شخص گوی سبقت را ربوده، و با هدایای پروردگار و سخاوت او روبرو می‌گردد، اما کسی که با دعاهای ابداعی به دعا می‌پردازد، پاداش و ثواب را از دست داده و خود را در معرض خشم خداوند قرار می‌دهد.

3-    قبول نشدن دعاهای ابداعی و این در حالی است که مبنا و هدف دعاکننده در بیشتر اوقات پذیرش درخواست و تقاضا، و دست‌یابی به خواسته موردنظر، و (یا) دفع ترس و هراس است، دعاکننده به واسطه به کار بردن دعاهای ابداعی اجابت نمی‌شود و دعایش مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد، در حدیث آمده است که: «هرکس کاری کند که مطابق دین و سنت ما نباشد، مردود است»[3].

4-    بی‌تردید دعاهای ابداعی اغلب دربردارنده‌ی اشکال و ممنوعیت شرعی هستند که گاه این اشکال از ابزارها و راه‌های [منجر شدن به] شرک محسوب می‌گردد؛ چرا که بدعت [آدمی را] به شرک و گمراهی می‌کشاند. از جمله دعاهای ابداعی که منجر به شرک می‌شود: توسل بدعی است، این نوع توسل دَر را به روی به فریاد خواندن غیرخدا و طلب کمک و یاری و استمداد از غیر خدا می‌گشاید. چه بسا ارتکاب این اشکال منجر به پا را فراتر نهادن در دعا و از حد گذشتن گردد، هم‌چنین سبب بی‌ادبی در خطاب با پروردگار و مناجات با او گردد، و احتمال دارد این عمل ممنوع با بدعت‌هایی دیگر همراه گردند. از جمله این دعاهای ابداعی در اوقاتی مشخص و به شیوه‌ای خاص و معین برگزار گردد، و با بلند کردن صدا به همراه نغمه‌هایی معین باشد، و یا با ضرب‌آهنگ‌هایی ویژه و سجع‌هایی ساختگی، و ترکیب‌هایی ناپسند باشد که گوش‌ها از شنیدن آن بیزار گشته، و قریحه و ذوق سالم آن را ناپسند بداند.

5-    بی‌شک کسی که پای بند دعاهای ابداعی بوده و بدان عادت‌گیرد به ندرت از آن دست کشیده و به سوی دعاهای مشروع بازمی‌گردد، مگر این‌که خداوند او را توفیق داده و یاری نموده و به راه راست هدایتش نماید، و این بدین علت است که وقتی قلب‌ها سرگرم بدعت‌ها شوند از سنت‌‌ها دست می‌کشند تا آن‌جا که شخص پای بند به دعاهای ابداعی آنها را مشروع پنداشته و از آنها دفاع می‌کند و به هیچ‌حجت و دلیل و برهانی گوش نداده و توجه نمی‌کند.

6-    به طور قطع به کار بردن دعاهای ابداعی و ترک دعاهای مشروع جزو مقوله‌ی جای‌گزینی پاک با ناپاک، و مفید با مضر، و خیر با شر است، و این -بدون شک- ظلمی آشکار، و سبکسری واضح، و زیانی سنگین و سرسام‌آور است.

7-    بی‌تردید در دعاهای ابداعی و اختراعی تشبه جستن و تقلید از اهل کتاب نهفته است چرا که آنان دعاهایی مخالف آنچه پیامبران‌شان آورده بودند ساختند، هم‌چنین در به کار بردن نغمه‌ها و ضرب‌آهنگ‌ها و تلوتلوخوردن به این طرف و آن طرف و دیگر کارهایی این چنینی تشبه جستن به آنان وجود دارد.

8-    کسی که همدم و همراه دعاهای ابداعی و اختراعی است به‌خصوص آنها که تشکیل شده از احزاب و اوراد هستند، بیشتر وقت‌ها نسبت به معنا و مفهوم آن آگاهی ندارد و همت و توجه خود را معطوف الفاظ آن می‌کند و به نقل واژه‌ها می‌پردازد؛ نقلی عاری از اندیشه و تفکر، این در حالی است که آنچه در دعا مطلوب است حضور قلب و اخلاص در درخواست است، به‌خصوص که بسیاری از این دعاها شامل کلماتی درهم تنیده و متراکم است که معنی آن پوشیده و مفهوم آن گنگ و پیچیده است، حال این دعاکننده با این دعاها، درخواست‌کننده و دعاکننده نیست بلکه او راوی سخن فرد دیگری است، سپس بی‌تردید این‌که این دعا را در میان دیگر دعاها برگزیده به خاطر دلبستگی و شیفتگی به کسی است که آن را نظم داده و گردآوری کرده است و این کارش به منزله‌ی مورد تجلیل قرار دادن کسی است که آن را گردآوری کرده است و هم‌چنین به منزله‌ی بلند کردن او از جایگاه و منزلتش است، چرا که دعاکننده معتقد است که دعاهای او خاصیتی ویژه دارند که در دعاهای دیگر یافت نمی‌شود وإلا شب و روز بر آن مداومت نمی‌ورزید بلکه برخی از این دعاکنندگان به صراحت بیان می‌دارند که ورد شیخ او برترین و کامل‌ترین و تمام‌ترین اورادها است.

بدین ترتیب می‌توان به میزان آسیب‌رسانی این دعاهای اختراع شده و خطر بزرگ آن بر مسلمانان پی برد و بی‌تردید بر هر مسلمانی واجب است که از این دعاهای ابداعی پرهیز نموده و از آنها دوری گرفته و بدان‌ها نزدیک نشود و بدانچه از اذکار و اوراد و دعاهای روایت شده از پیامبرr نقل شده اکتفا کند. بی‌شک کلام رسول اللهr استوارترین و درست‌ترین سخن، و از همه راهیافته‌تر است. از خداوند بخشنده‌ می‌طلبیم که همراهی با سنتش و پیروی از هدایتش و الگو گرفتن از او و رهروی راهش را نصیب‌مان گرداند. بی‌شک خداوند شنونده‌ی دعا و اجابت‌کننده‌ی آن است.




[1]- مقداری از ذکر یا دعا یا قرآن است که فرد خودش را ملزم می‌کند که همیشه آن را بخواند.

[2]- بنگر به: (2/598-592).

[3]- صحیح مسلم (3/1343).

۶۵- هشدار نسبت به دعاهای نوظهور

۶۵- هشدار نسبت به دعاهای نوظهور

پیش‌تر سخن پیرامون اهمیت پای بندی به سنّت در دعا، و ضرورت پیگیری روش و شیوه پیامبرr در آن، بیان شد؛ زیرا دعا عبادت است، و پایه و اساس عبادت بر توقیف و پیروی است، و نه هوی و هوس و نوآوری. هم‌چنین پیش‌تر اشاره شد که در سنّت درخصوص دعا و تمامی آنچه که بدان تعلق دارد توضیحی تمام و کمال و قانع‌کننده آمده است و نیاز به افزودن چیزی بر آن درخصوص بیان انواع دعا و شروط و آداب و اوقات و دیگر امور مربوط به آن، نیست.

به همین خاطر آنچه بر هر مسلمانی در این زمینه‌ی مهم، لازم و ضروری است این است که در طلب یادگیری شیوه و راهنمایی پیامبرr در دعا به تلاش بپردازد و این‌که علاقه و اشتیاق شدیدی به شناخت راه ایشانr در این عرصه داشته باشد تا به او تأسی نموده و براساس شیوه‌ی او رفتار کرده و و به روش ایشان ‌r پایبند شود.

برای هیچ مسلمانی مجاز نیست که پای بند دعاهایی مشخص، یا تعیین شده برای زمان‌هایی معین، یا دارای مشخصات و شیوه‌ای ویژه گردد -جدای آنچه در این زمینه در سنت رسول ‌اکرمr آمده است-، اما دعاهایی که فرد مسلمان به صورت اتفاقی و به سبب پیشامدهایی که گاه با آن روبرو می‌شود، می‌نماید؛ می‌تواند در این دعاها هر آنچه را می‌خواهد از خداوند درخواست نماید با شرطی که منافاتی با شرع نداشته باشد.

به همین خاطر شیخ الاسلام ابن‌ تیمیه/ می‌گوید: «اذکار و دعاها از برترین عبادات هستند، و مبنای عبادات بر پایه‌ی اتباع و پیروی است و هیچ‌کس حق ندارد که نوعی از اذکار و دعاهای غیرشرعی را برای مردم وضع کرده و بدان مشروعیت بخشد، و آن را به عنوان عبادتی ثابت مقرر گرداند که مردم بر آن مداومت ورزند، به هر حال این کار اختراع آیین و مسلکی است که خداوند اجازه آن را نداده است، برخلاف آنچه گاه شخص دعایی را [برحسب نیازش] بر زبان جاری می‌سازد؛ اما آن را برای مردم به عنوان یک رویه و قانون بیان نمی‌کند»[1].

به همین خاطر می‌بینیم که صحابه y در برابر اختصاص دادن حالت‌ها و گروه‌های مشخصی به اذکار و دعاها یا تعیین زمان‌های معین یا چیزهایی شبیه این‌ که شرع اشاره‌ای بدان‌ها ننموده و در سنت به اثبات نرسیده از خود عکس‌العمل نشان داده‌اند و آن را رد کرده‌اند؛ از جمله‌ی این‌ها انکار عبدالله بن‌ مسعود t درخصوص گروهی است که دایره‌وار در مسجد نشسته و سنگ‌ریزه‌هایی در دست داشته و با آن به گفتن سبحان ‌الله و لا اله ‌الا الله و تکبیر به شیوه‌ای نوظهور و خصوصیتی ابداعی پرداختند، حالتی که در زمان رسول‌ خدا‌r وجود نداشته است؛ لذا اقدام به انکار کارشان نمود و آنان را به شدت از انجام آن نهی کرد و خطر انجام چنین عملی و سرانجام شومی که در انتظارشان است را برایشان روشن نمود. امام دارمی/ با إسناد جیِّد از عمروبن‌ سلمه‌همدانی نقل می‌کند که: «ما پیش از نماز صبح بر در عبدالله بن‌ مسعود می‌نشستیم، وقتی بیرون می‌آمد، با او به مسجد می‌رفتیم. ابوموسی‌ اشعری پیش ما آمد و گفت: آیا هنوز ابوعبدالرحمن (عبدالله بن‌ مسعود) بیرون نیامده است؟ گفتیم: خیر. پس با ما نشست تا این‌که [عبدالله بن‌ مسعود] بیرون آمد. هنگامی که بیرون آمد، همه‌ی ما برخاستیم و با او رفتیم. ابوموسی‌اشعری گفت: ای ابوعبدالرحمن! چند لحظه‌‌ی پیش چیزی را در مسجد دیدم که آن را نپسندیدم ولی خدا را شکر چیزی جز خیر و نیکی ندیدم. ابوعبدالرحمن گفت: آن چه بود؟ گفت: اگر زنده بمانی خواهید دید. گفت: مردم را در مسجد دیدم که حلقه‌هایی را تشکیل داده بودند و منتظر نماز بودند. در هر حلقه مردی بود که سنگریزه‌هایی در دست داشت و می‌گفت: صد بار تکبیر بگویید، و مردم صد بار تکبیر می‌گفتند. [آن مرد] می‌گفت: صد بار تهلیل (لا اله الا الله) بگویید و مردم صد بار تهلیل می‌گفتند. می‌گفت: صد بار تسبیح بگویید، و مردم صد بار تسبیح می‌گفتند. [ابوعبدالرحمن] گفت: به آن‌ها چه گفتی؟ [ابوموسی اشعری] گفت: به آن‌ها چیزی نگفتم و منتظر نظر و دستور شما بودم. [ابوعبدالرحمن‌] گفت: چرا به آنان دستور ندادی که گناهانشان را بشمارند و چرا برایشان تضمین نکردی که حسناتشان ضایع نمی‌شوند؟ سپس [ابوعبدالرحمن] به راه افتاد و ما هم با او به راه افتادیم تا این‌که به یکی از این حلقه‌ها رسید و توقف کرد و گفت: این چه چیزی است که می‌بینم انجام می‌دهید؟ گفتند: ای ابوعبدالرحمن! این‌ها سنگریزه‌هایی هستند که با آن‌ها تکبیر و تهلیل و تسبیح‌هایمان را می‌شماریم. (ابوعبدالرحمن) گفت: گناهانتان را بشمارید که من برایتان تضمین می‌کنم که هیچ یک از حسناتتان ضایع نمی‌شود. وای بر شما ای امت محمد! هلاکت و نابودی شما چقدر سریع است. هنوز اصحاب پیامبرr در میان شما هستند و لباس‌های پیامبر فرسوده نشده و ظرف‌هایش شکسته نشده‌اند [که شما دست به چنین کارهایی می‌زنید]. قسم به ذاتی که جان من در دست اوست یا شما آیینی را بهتر از آیین محمدr برگزیده‌اید و یا این‌که دری را برای گمراهی باز کرده‌اید. گفتند: ای ابوعبدالرحمن! به خدا قسم به جز خیر و نیکی قصد دیگری نداشته‌ایم. [ابوعبدالرحمن] گفت: چه بسیارند کسانی که قصد خیر و نیکی می‌کنند ولی بدان نمی‌رسند»[2].

بیندیش که چگونه عبدالله بن‌ مسعود افرادی که در این حلقه‌ها حضور داشتند را نکوهش کرده و مورد انتقاد قرار می‌دهد، با این‌که آنان در حلقه‌ی ذکر و مجلس عبادت بودند. این انتقاد او به این خاطر بود که آنان به شیوه‌ای خدا را یاد کرده و می‌پرستیدند که در شرع ذکر نشده بود، و این نشان‌دهنده‌ی آن است که عامل تعیین‌کننده در عبات و دعا و ذکر کثرت و فزونیِ انجام آن نیست بلکه آنچه مهم است این است که این اعمال مطابق سنت انجام گیرد، هم‌چنان که ابن‌ مسعود t در مناسبتی دیگر می‌گوید: «میانه‌روی در سنت بهتر از تلاشِ بسیار در بدعت است»[3]. ابن‌ مسعود t آنان را به خاطر یاد کردن خدا و سرگرم‌شدن به چنین کاری مورد انتقاد و سرزنش قرار نداد، بلکه شیوه‌ی انجام آن و چگونگی اقدام آن را مورد انتقاد قرار داد. شیوه‌ای که خارج از چهارچوب سنت بود، با این‌که الفاظی که آنان با آن خداوند را ذکر می‌نمودند الفاظی صحیح بود که در سنت بیان شده بود، پس چگونه است حال و روز کسانی که به صورت کلی یا به صورت جزئی در الفاظ و شیوه‌ی انجام و دیگر موارد، سنت را رها کرده‌اند؟، مانند وردهایی که برخی از مردم می‌خوانند و آن را از نوشته‌های برخی از رؤسای گروه‌ها برگرفته‌اند، وردهایی که با عبارات گوناگون و شیو‌ه‌های متنوع نگاشته شده و دربرگیرنده‌ی انواعی از مطالب باطل و گونه‌هایی از گمراهی و الفاظ ابداعی و اذکار اختراعی هستند؟ اینان برای وردهایشان تکالیفی مشخص شده و شیوه‌هایی معین و زمان‌هایی ثابت ترتیب داده‌اند، و همه‌ی این‌ها بی‌شک جزو نوآوری در دین محسوب گشته، و به منزله‌ی رها کردن راه سرور پیامبران و فرستادگان، و جانشین کردن مطالب نوپدیدی است که دیگران آن را بنا نهاده‌اند، و این کار قانون‌گذاری و تشریع در دین محسوب می‌گردد تشریعی که خداوند اجازه انجامش را نداده است، خداوند می‌فرماید:

﴿أَمۡ لَهُمۡ شُرَکَٰٓؤُاْ شَرَعُواْ لَهُم مِّنَ ٱلدِّینِ مَا لَمۡ یَأۡذَنۢ بِهِ ٱللَّهُۚ                   [الشورى: 21].

«آیا برای آنان شر یکانی است که در آنچه خدا بدان اجازه نداده، برایشان بنیادِ آیینی نهاده‌اند؟».

سپس با این حال آنان را می‌بینی که این وردهایشان را ارج نهاده، و جایگاه آنها را بالا برده، و منزلت‌شان را ترفیع داده و آنها را بر وردهای صحیح و دعاهای ثابت که از رسول اللهr نقل شده است مقدم می‌دارند، رسولیr که برترین آفریده‌ها و کامل‌ترین آنها از حیث ذکر و دعا به درگاه پروردگارش است.

قاضی عیاض/ می‌گوید: «خداوند اجازه داده تا به درگاهش دعا کرده و او را به فریاد بخوانند، و دعا کردن را در کتابش به آفریده‌هایش یاد داده است، و پیامبرr دعا کردن را به امتش آموزش داده است،‌ سه چیز در این [دعاهای نبوی] جمع شده است: علم به توحید، و علم به لغت، و نصیحت برای امت، لذا شایسته‌ی هیچ‌کس نیست که از دعای پیامبرr روی برگرداند. در این‌جا شیطان برای فریفتن مردم به حیله متوسل شده است، عده‌ای افراد نابکار را برای آنان در نظر گرفته که دعاهایی برای‌شان اختراع و ابداع نموده که مردم با پرداختن بدان‌ها از اقتدا به پیامبر اسلامr بازمی‌مانند»[4].

امام قرطبی‌/ در تفسیرش الجامع لأحکام ‌القرآن می‌گوید: «بر آدمی واجب است دعاهایی را که در کتاب خداوند و سنت صحیح آمده را به کار برده و هر چه جز آن را رها کند، و نگوید که این چیز را برای خود برگزیده‌ام، بی‌شک خداوند [دعاهایی را] برای پیامبران و اولیایش برگزیده و بدانان یاد داده که چگونه به درگاهش دعا کنند و او را به فریاد بخوانند»[5].

کسی که خواهان دست‌یابی به فضیلت، و کمال و بلندمرتبگی و رهایی از عیب‌ها و آفت‌هاست بر او واجب است که پای بند روش رسول‌اکرم r و مقید به سنت او باشد، و آنچه را که پدیدآورندگان ابداع می‌کنند و باطل‌گرایان می‌آفرینند را رها کند؛ ابداع و آفریدنی که ریشه و اساسی ندارد، و پایه‌اش جز بر پیروی از هوی و هوس نیست.

خداوند فریادرس و یاری‌گرمان بوده و به نزد او شکایت می‌بریم و او ما را کافی‌ست و چه خوب وکیلی است.




[1]- مجموع التفاوی (22/511-510).

[2]- سنن دارمی (1/79) (شماره: 204).

[3]- بنگر به: المعجم الکبیر اثر طبرانی‌ (10/208).

[4]- بنگر به: الفتوحات الربانیه اثر ابن‌علان (1/17).

[5]- الجامع لأحکام القرآن (4/149).

۶۴- اهمیت پیروی از سنت در دعا

۶۴- اهمیت پیروی از سنت در دعا

پیش‌تر درباره‌ی تعدادی از اصول مهم و شروط اساسی که لازم است فرد مسلمان در دعا کردن بدان مقید باشد، سخن گفتیم که مهم‌ترین آنها همان به فریاد خواندن و دعا نمودن خالصانه‌ی خداوند یگانه است. خدایی که شریکی ندارد، چرا که دعا نوعی از انواع عبادت و یکی از آنها است، عبادت حق خالص خداوند بوده و شریکی در این باره ندارد. خداوند سبحان معبود به حق بوده و معبود به حقی جز او وجود ندارد، و به همین خاطر خطرناک‌ترین جنبه‌ای که به دعا آسیب می‌رساند این است که دعا کردن متوجه غیرخدا گردد؛ به این صورت که دیگری نیز در آن شرکت داده شود، خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن یَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا یَسۡتَجِیبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥ وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ کَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَکَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ کَٰفِرِینَ ٦

                                                                                                                                  [الأحقاف: 5-6].

«چه کسی گمراه‌تر از کسی است که افرادی را به فریاد بخواند و پرستش کند که (اگر) تا روز قیامت (هم ایشان را به فریاد بخواند و پرستش کند) پاسخش نمی‌گویند؟ و اصلاً آنان را از پرستشگران و به فریادخواهندگان غافل و بی‌خبرند (۵) و زمانی که مردمان (در قیامت) گردآورده می‌شوند، چنین پرستش‌شدگان و به فریادخواسته‌شدگانی، دشمنان پرستشگران و به فریادخواهندگان می‌گردند (و از ایشان بیزاری می‌جویند) و عبادت ایشان را نفی می‌کنند و نمی‌پذیرند».

و یا می‌فرماید:

﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا ١٨                                   [الجن: 18].

«همه‌ی مساجد (و عبادات) ویژه‌ی خداست، پس در کنار خدا هیچ‌کس را (به نیایش) مخوانید».

آیات در این معنا و مفهوم بسیارند، پیش‌تر بخشی از آنها را بیان داشتیم.

و هم‌چنان که اخلاص در دعا به درگاه الهی به عنوان شرط مطرح شده تا مورد پذیرش او قرار گیرد، هم‌چنین پیروی عملی از رسول‌ کریم r به عنوان شرط دیگر مطرح شده است؛ چرا که این دو مسأله -منظورم اخلاص و پیروی است- هر دو شرط قبولی هر عملی هستند و هیچ عملی از اعمال مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد مگر این‌که واجد این دو شرط باشد، چنان که فضیل بن‌ عیاض/ می‌گوید:‏ «خداوند از بندگانش خالص‌ترین و درست‌ترین اعمال را می‌خواهد»، گفته شد: ای ابوعلی خالص‌ترین و درست‌ترین اعمال کدامند؟ گفت: «بی‌شک هرگاه کاری خالص بوده اما درست نباشد پذیرفته نمی‌شود، و وقتی که درست باشد اما خالصانه نباشد پذیرفته نمی‌شود، تا این‌که خالصانه و درست باشد، خالصانه یعنی این‌که مختص خداوند باشد و درست یعنی این‌که مطابق فعل پیامبر‌r باشد»[1].

بی‌شک سنت نبوی با روشی مشخص و اسلوبی درست و راهی راست آمده است، که لازم است تا فرد مسلمان مطابق آن عمل نماید، حال فرقی نمی‌کند در دعا باشد یا دیگر اعمالی که قصدش از انجام آنها نزدیکی جستن به خدا است. سنت نشان‌دهنده‌ی انواع مشروع و مستحب ذکر خداوند و دعا نمودن به درگاه اوست، مانند دیگر عبادات، پیامبر اسلامr اذکار و دعاهایی که برای امتش مناسب است تا آنها را بگویند را به طور واضح بیان داشته است، اذکار و دعاهایی در صبح و شام، و در نمازها و بعد از آنها، و به هنگام ورود به مسجد، و هنگام خواب، و بیدار شدن از آن، و هنگام ترسیدن در خواب، و هنگام خوردن غذا و بعد از آن، و به هنگام سوار شدن بر مرکب، و هنگام سفر، و هنگام دیدن آنچه آدمی می‌پسندد، و به هنگام دیدن آنچه ناخوشایند است، و به هنگام مصیبت، و به هنگام اندوه و ناراحتی، یا دیگر احوال و اوقات مختلفی که فرد مسلمان در آن به سر می‌برد.

هم‌چنان که پیامبرr مراتب اذکار و دعاها و انواع و شروط و آداب آنها را با شایسته‌ترین و کامل‌ترین وجه روشن ساخته است، و امتش را در این حوزه و دیگر عرصه‌های دین بر راهی روشن ترک کرده است. آنچه برای فرد مسلمان مشروع است این است که خداوند را براساس آنچه تشریع شده یاد کند و این که با دعاهای مأثور او را به فریاد بخواند؛ چرا که ذکر و دعا عبادت است و عبادت مبنایش بر اساس پیروی از رسول اکرم r است، شیخ‌ الاسلام ابن‌ تیمیه/ می‌گوید: «بی‌شک اذکار و دعاها از برترین عبادات هستند، و عبادات مبنای‌شان بر توقیف و پیروی است، و نه هوی و هوس و نوآوری، در نتیجه دعاها و اذکار نبوی برترین دعاها و اذکاری هستند که شخص جست‌وجوگر به جستجوی آن می‌پردازد، و رهرو آن بر راهی ایمن و به دور از هر گزندی حرکت می‌کند... و دیگر اذکار گاه حرامند، و گاه مکروه، و گاه در میان آن شرک آمده که بیشتر مردم بدان پی نمی‌برند، و این مختصری است که بیان جزئیات آن طول می‌کشد.

هیچ‌کس حق ندارد که نوعی از اذکار و دعاهای غیرشرعی را برای مردم وضع کرده و بدان مشروعیت بخشد، و آن را به عنوان عبادتی ثابت مقرر گرداند که مردم بر آن مداومت ورزند هم چنان که بر نمازهای پنج‌گانه مداومت می‌ورزند، بلکه چنین کاری اختراع آیین و مسلکی است که خداوند اجازه‌ی آن را نداده است، اما گاهی شخص دعایی [را که در سنت وارد نشده] را از پیش خود بر زبان جاری می‌سازد، اما آن را برای مردم به عنوان یک سنت بیان نمی‌کند. چنین دعایی اگر معنای حرامی در آن نباشد نمی‌تواند به طور قطع به تحریم آن حکم کرد. اما چه بسا به حرام منجر شود و او احساس نکند، و این درست مانند دعاهایی است که انسان به هنگام ضرورت و از سر ناچاری بر زبان می‌راند و در همان وقت گره مشکلش گشوده می‌شود، چنین چیزهایی غیرممکن نیست.

اما به کار بردن وِرد غیرشرعی و وضع کردن و دنبال کردن ذکر غیرشرعی از جمله اموری است که از آن نهی شده است. با این وجود در دعاها و ذکرهای شرعی، درخواست‌های صحیح و مفاهیم عالی به صورتی کامل آمده‌اند و فقط افراد ناآگاه و تندرو و متجاوز از این دعاها و ذکرها روی برتافته و به سمت دعاها و ذکرهای ابداعی و اختراعی می‌روند»[2].

با وجود این‌که دعاهای مأثور مشتمل بر مجموع خیر و رهنمودهای کامل و اوج اهداف عالی و شریف‌ترین درخواست‌های صحیح هستند، اما می‌بینی که بسیاری از مردم از آن روی برگردانده و به دعاهایی دیگر رغبت نشان می‌‌دهند و چه بسا دعاهای ساختگی را بر دعاهای مأثور ترجیح دهند. از میان این مردم کسانی هستند که اورادی خاص را که بعضی شیوخ وضع کرده‌اند برای خود برمی‌گزینند سپس بدان پای بند بوده و بر آن مداومت می‌ورزند و جایگاهی بالا برای آن قائل می‌شوند و آن را بر دعاهای مأثور و اوراد صحیح و ثابتی که از رسول‌اکرم r نقل شده مقدم می‌دارند. اینان از زمره‌ی مردمانی هستند که دچار بیشترین انحراف از راه شده‌اند.

شیخ الاسلام/ می‌گوید: «شدیدترین ایراد به مردمی وارد است که حزبی[3] برای خود برمی‌گزینند که از پیامبرr روایت نشده است، هر چند که این حزبی [وضع شده] از سوی برخی از مشایخ باشد. اینان دعاهای نبوی‌ای را که سرور آدمیان، و پیشوای پیامبران، و حجت خداوند بر بندگانش بیان داشته را رها می‌کنند (و به دعاهای ساختگی روی می‌آورند)»[4].

علامه معلمی/ می‌گوید: «.... چه معامله‌‌ی پرزیانی می‌کند کسی که دعاهای ثابت در کتاب خداوند یا در سنت رسول ‌الله‌r را رها می‌کند و به ندرت با آنها به دعا می‌پردازد، اما به دعاهایی دیگر روی آورده و آن را دنبال کرده و بر آن مداومت می‌ورزد، آیا این کار ظلم و تجاوز نیست؟»[5].

لذا همه‌ی خیر در متابعت از رسول‌اکرم r، و یافتن راه با پیروی از او، و سرمشق قرار دادن او، و چسبیدن به راه و شیوه‌ی وی نهفته است؛ چرا که ایشان پیشوای امت، و سرمشق نیکوی آنان است، پیامبرr کامل‌ترین مردم در یاد و ذکر خداوند بوده و به زیباترین جلوه به دعا و نیایش با پروردگارش می‌پرداخت.

به همین خاطر کسی که در این زمینه پای بندی به اذکار نبوی و دعاهای مأثور به همراه فهم معانی و مفاهیم آنها، و هم‌چنین حضور قلب به هنگام ذکر و دعا برایش فراهم گردد، بی‌شک نصیبش از خیر کامل‌ترین، و بهره‌اش از استقامت و پایداری در دین خدا بیشترین است.

به همین خاطر علما به گردآوری دعاهای مأثور توجه ویژه‌ای نموده‌اند تا در دسترس و در اختیار مردم باشد و با این کار از اوراد اختراعی و دعاهای ابداعی بی‌نیاز می‌شوند. امام ابوالقاسم طبرانی/ در مقدمه‌ی کتابش الدعاء می‌گوید: «این کتابی است که دعاهای رسول اللهr را در آن گردآوری نموده‌ام. آنچه مرا به انجام چنین کاری واداشت این بود که می‌دیدم بسیاری از مردم به دعاهای موزون و مسجع روی آورده بودند، و دعاهایی که به تعداد روزها ساخته شده‌اند و توسط نویسندگان تألیف گردیده‌اند و نه از رسول ‌اللهr و نه از یکی از اصحابش و نه از یکی از پیروان نیکوی آنان دیده نشده است و این در حالی است که از رسول‌ اللهr درخصوص کراهیت سجع در دعا و ارتکاب خلاف شرع در آن، احادیثی روایت شده است؛ لذا این کتاب را با سندهای منقول و روایت شده از رسول اللهr تألیف نمودم...»[6].

از جمله تألیفات ممتاز در این زمینه می‌توان به این کتاب‌ها اشاره کرد: «الأذکار» اثر نووی، «الکلم الطیِّب» اثر ابن‌ تیمیه، و «الوابل الصیب» اثر ابن‌ قیم. برازنده‌ی انسان مسلمان است که امثال این کتاب‌های ارزشمند را تهیه نماید، کتاب‌هایی که بر پایه‌ی آنچه از رسول اللهr روایت شده و برجای مانده نوشته شده‌اند، و کتاب‌های دیگری را که نویسندگان [بی‌هیچ دلیل و مستندی] ندانسته و بی‌جهت پدیدآورده‌اند را رها کند. خداوند همه‌ی ما را از پای بندی به سنّت و الگو گرفتن از گلچین و برگزیده امّت محمد مصطفیr بهره‌مند گرداند.




[1]- این مطلب را ابن‌ابی‌دنیا در کتابش اخلاص و نیت (ص: 51-50) و أبونعیم در الحلیه (8/95) نقل کرده است.

[2]- مجموعه الفتاوی (22/511-510).

[3]- مقدار دعا و نماز و قرائت قرآنی که انسان هر روزه آن را انجام می‌دهد.

[4]- مجموع الفتاوی (22/232).

[5]- کتاب العباده اثر معلمی (ص: 524- نسخه خطی).

[6]- الدعاء اثر طبرانی (2/785).

۶۳- دعا، حق خالص خداوند است

۶۳- دعا، حق خالص خداوند است

پیش‌تر سخن پیامبرr را بیان کردیم که می‌فرماید: «دعا همان عبادت است»، سپس این آیه را تلاوت کرد:

﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ٦٠         [المؤمن: 60].

«صاحب اختیارتان گفته است: مرا [با اخلاص] بخوانید تا شما را اجابت کنم؛ کسانی که از بندگی من گردن‌کشی می‌کنند، با خواری وارد دوزخ خواهند شد»[1].

بی‌شک این حدیث گویاترین نشانه‌ی اهمیت و عظمت جایگاه دعا بوده و این‌که دعا نوعی از انواع عبادات است. بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست که عبادت فقط حق خالص خداوند یگانه است، و هم‌چنان که خداوند در آفریدن، اعطای رزق و روزی، زنده کردن، و میراندن، و تصرف و تدبیر [در کلیه‌ی امور هستی] شریکی ندارد، هم‌چنین در عبادات با تمامی انواع آن و از جمله‌ی آنها دعا هیچ شریکی ندارد؛ درنتیجه کسی که غیرخدا را به فریاد بخواند و کاری را که جز خدا کسی توان انجام آن را ندارد، از او بطلبد، غیر الله را عبادت نموده و دیگری را شریک خداوند گردانده است. خداوند فقط به همین خاطر پیامبرانش را برانگیخته و کتاب‌هایش را فرو فرستاده که مردم را به اخلاص در عبادت فراخوانند و نسبت به این‌که عبادت را متوجه دیگری نکنند، هشدار دهند. خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٣١

                                                                                                                                         [التوبة: 31].

«حال آن‌که فرمان نیافته‌اند مگر آن‌که معبودِ یگانه را بندگی کنند. معبود [راستینی] جز او نیست. او از آنچه شرک می‌آورند، [بس] پاک [و منزّه] است».

و یا می‌فرماید:

﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ                                                     [البینة: 5].

«و فرمان نیافتند جز آن‌که خدا را -در حالی که پرستش را برای او خالص ساخته‌اند- بپرستند».

و یا می‌فرماید:

﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ ٥٦                                     [الذاریات: 56].

«و جنّ و انس را جز برای آن‌که مرا بندگی کنند نیافریده‌ام».

و یا می‌فرماید:

﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّینُ ٱلۡخَالِصُۚ                                                                      [الزمر: 3].

«بدان که پرستش ناب از آنِ خداست».

آیات در این معنا بسیارند. به همین سبب دلایلی پیاپی و نصوصی که همدیگر را تقویت می‌کنند در کتاب و سنت درخصوص هشدار نسبت به درخواست از غیرخدا و نهی از این کار و نکوهش انجام‌دهنده‌ی آن با شدیدترین شکل آمده است به گونه‌ای که به یکی از ضروریات این دین تبدیل شده، ضرورتی که هر کس کتاب خدا و سنت رسولش r را فهم کند در آن شک نمی‌کند، معانی و مفاهیم نصوص قرآن در این زمینه به شکل‌های گوناگون و در آیات بسیار تکرار شده است، و این به خاطر شدت وخامت فراخواندن غیر خدا است و به خاطر این‌که بیشترین نوع شرکی است که روی می‌دهد؛ به گونه‌ای که یکی از اهل علم گفته است: «هیچ نوعی از انواع کفر و ارتداد را سراغ نداریم که مانند دعا و به فریاد خواندن غیرخدا درخصوص نهی از آن و هشدار نسبت به آن، نصوص [گوناگون] آمده شده باشد».

از جمله‌ی این نصوص سخن خداوند است که می‌فرماید:

﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ ٥٥ وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًاۚ إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِیبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٥٦

                                                                                                                              [الأعراف: 55-56].

«پروردگارتان را با تضرّع و نهانی [به نیایش] بخوانید. بی‌گمان او از حد گذرندگان را دوست نمی‌دارد (۵۵) و در زمین، پس از اصلاحش فساد مکنید و او را با بیم و امید [به نیایش] بخوانید که رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است».

و یا می‌فرماید:

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ أَیّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ   [الإسراء: 110].

«بگو: خداوند را بخوانید یا «رحمن» را بخوانید. هر کدام را که بخوانید [نیک است] که خداوند نام‌های نیکو دارد».

و یا می‌فرماید:

﴿هُوَ ٱلۡحَیُّ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۗ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦٥

                                                                                                                                       [المؤمن: 65].

«اوست زنده. هیچ معبود [راستینی] جز او نیست، پس او را -با پرستشی خالص برایِ او- پرستش کنید. ستایش خدای راست، پروردگارِ جهانیان».

شوکانی/ در یکی از رساله‌هایش که درباره وجوب یگانگی و توحید خداوند است پس از بیان تعدادی از این نصوص، می‌گوید: «این آیات به روشنی نشان‌دهنده‌ی آن هستند که خداوند از بندگانش می‌خواهد که او را به فریاد خوانده و به درگاه او دعا کرده و از او استمداد جویند، و همین اندازه کافی است تا ثابت کند که دعا عبادت است. حال وضعیت چگونه است هنگامی که نهی از دعا نمودن و فراخواندن غیرخدا بدان افزوده گردد؟ خداوند متعال می‌فرماید:

﴿فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا ١٨                                                            [الجن: 18].

«پس کسی دیگر را با خداوند [به نیایش] مخوانید».

و یا می‌فرماید:

﴿لَهُۥ دَعۡوَةُ ٱلۡحَقِّۚ وَٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَسۡتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیۡءٍ        [الرعد: 14].

«دعای راستین او راست و کسانی را که به جای او [به فریاد] می‌خوانند، به هیچ وجه [دعا]شان را اجابت نمی‌کنند».

خداوند سبحان در حالی که کسانی را که غیر او را به فریاد می‌خوانند سرزنش می‌کند می‌فرماید آنان نیز شبیه شما هستند:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُکُمۡۖ                             [الأعراف: 194].

«بی‌گمان کسانی را که به جای خداوند [به نیایش] می‌خوانید، بندگانی امثال شما هستند».

و یا می‌فرماید:

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا یَمۡلِکُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِ [سبأ: 22].

«بگو: آنان را که به جای خداوند می‌پندارید [به فریاد] بخوایند. هموزن ذره‌ای در آسمان‌ها و در زمین اختیار ندارند».

حال چگونه است هنگامی که قرآن‌کریم به صراحت بیان می‌دارد دعا و به فریاد خواندن همان عبادت است؛ تصریحی که با وجود آن شکی برای شک‌کننده باقی نمی‌گذارد؟

خداوند می‌فرماید:

﴿ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ٦٠    [المؤمن: 60].

«مرا [به دعا] بخوانید تا برایتان اجابت کنم. آنان که از عبادتِ من کبر می‌ورزند، با خواری به جهنّم درمی‌آیند».

خداوند در این آیه از بندگانش می‌خواهد که او را به فریاد خوانده و به درگاهش دعا نمایند، و پاداش دعای آنان به درگاهش را اجابت و پذیرش قرار داده است. می‌فرماید: ﴿أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ «برایتان اجابت کنم». به این خاطر با قاطعیت می‌گوید: دعایتان را اجابت می‌کنم که پاسخی به آن دستوری است که صادر کرده است، سپس براساس آنچه در آخر همین آیه بدان تصریح نموده، از این‌که نسبت به این عبادت -منظورم دعاکردن و به فریادخواندن است- کبر ورزند برایشان خط و نشان می‌کشد و کلمه «عبادة» را در جای «دعا» قرار داده تا تفسیری برای دعا و توضیحی برای معنای آن، و سخنی برای بندگانش باشد که حقیقتی را آشکار می‌کند، یعنی این دستوری که [انجامش را] از آنان خواسته و آنان را بدان راهنمایی کرده خود نوعی از عبادت پروردگار به شمار می‌آید که آن را مختص و ویژه‌ی خود گردانیده و بندگانش را برای آن آفریده است. چنان که می‌فرماید:

﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ ٥٦                                     [الذاریات: 56].

«و جنّ و انس را جز برای آن‌که مرا بندگی کنند نیافریده‌ام».

و با همه‌ی این‌ها در سنت پاک نبویr نیز احادیثی آمده که به وضوح نشان‌دهنده‌ی این است که دعا از کامل‌ترین انواع عبادات محسوب می‌گردد....»[2].

سپس امام شوکانی احادیثی که بیان‌گراین مطلب هستند را بیان می‌دارد.

بی‌شک آنچه بر هر فرد مسلمانی واجب است، این است که اهمیت این موضوع را دریابد، و بداند که این حق خالص خداوند است و جایز نیست که دیگری در این حق شریک او محسوب گردد. چگونه مخلوق ضعیف و درمانده شریک خدایی می‌گردد که دارای صفات والا و باشکوه است؟ خدایی که زمام امور در دست اوست، در پذیرش دعا و زدودن غم و غصه‌ها یگانه و بی‌مانند است، کسی که سررشته‌ی‌ کارها یکسره به دست اوست، و همه‌ی خیر و خوبی در دست اوست، و همه‌ی کارها به سوی او باز می‌گردد، هیچ ردکننده‌ای برای حکم او نیست، و کسی نمی‌تواند جلوی تقدیر او را بگیرد، کسی که چون ضعیفی خود را به او مرتبط کند او را قوی می‌گرداند و چون ذلیلی بدو پناه برد او را عزت می‌دهد، و چون فقیری رو سوی او آرد او را بی‌نیاز می‌گرداند و چون ترسیده‌ای به سویش رود او را آرامش می‌دهد، و چون شکست‌خورده‌ای به سویش رود او را یاری و تایید می‌کند، و چون گرفتاری از او درخواست یاری کند رنج و اندوه را از او دور می‌کند، و چون آواره و سرگردانی به او پناه برد او را جا و مکان دهد. خداوند سبحان پاسخ نیازمندان را داده، و به داد افراد غمگین و غصه‌دار رسیده، و درخواست درخواست‌کنندگان را برآورده می‌سازد، چیزی را که او عطا کند کسی نمی‌تواند مانع آن گردد، و چیزی را که او منع کند، کسی نمی‌تواند عطا نماید، فرمان‌روا و فریادرسی جز او نیست، پادشاهی که حق و مبین است.

علما به طور عموم بر این امر توافق کرده‌اند که کسی چیزی از دعا را متوجه غیرخدا گرداند او دچار شرک شده است هر چند گوینده‌ی لا إله إلَّا‌ الله محمد رسول ‌الله باشد و هر چند که نماز بخواند و روزه بگیرد؛ چون که شرط [پذیرش] اسلام هر کس آن است که جز خداوند را عبادت ننماید، پس هر کس خواهان رستگاری و سعادت و خوشبختی برای خود است باید از این گناه آشکار و خطر بزرگ دوری بگیرد.

از خداوند بخشنده می‌طلبیم که ما و دیگر مسلمانان را از این کار در امان داشته و ما را از لغزش در گفتار و کردار محفوظ دارد، بی‌شک او حامی، و توانای برآن است.




[1]- المسند (4/267)، و سنن ترمذی (شماره: 3247)، و أدب‌المفرد (شماره: 714)، و علامه آلبانی/ در صحیح‌ أدب‌المفرد (شماره: 1757) آن را صحیح دانسته است.

[2]- رساله‌ای در وجوب توحید خداوند اثر شوکانی (ص: 58-56).