ابوهریرهس روایت کرده است: «سمعتُ رسولَ اللهِ ج یقول: إِنَّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ یَوْمُ عِیدٍ فَلَا تَجْعَلُوا یَوْمَ عِیدِکُمْ یَوْمَ صِیَامِکُمْ إِلَّا أَنْ تَصُومُوا قَبْلَهُ أَوْ بَعْدَهُ.»[1]«از پیامبر خدا ج شنیدم که میفرمود: روز جمعه روز عید است و روز عید را روزِ روزه گرفتن قرار ندهید مگر اینکه قبل و یا بعد آن را روزه گرفته باشید.»
پیامبر خدا ج روز جمعه را روز عید معرفی کرده تا مسلمانان در آن شاد و مسرور بوده و به نظافت و عبادت مشغول شوند، و حتّی پیامبر ج توصیه فرموده در این روز، روزۀ مستحبی گرفته نشود مگر اینکه قبل و بعدش شخص روزه گرفته باشد و یا روزۀ قضا بجا آورد، و این حاکی از آن است تا مسلمان با خانوادهاش و اطرافیانش اوقات خوب و پرشعفی داشته باشد و بیشتر صلۀ رحم بجا آورد.
از آنجائیکه روز جمعه سرور روزها و پربرکترین روز در نزد حق تعالی است باید توجه داشت اگرچه گناه در هر حال و موقعیتی حرام، نکوهیده و مذموم است ولی شایسته بوده در روزی که روز شادی و عبادت است، در روزی که بزرگترین و والاترینِ أیّام میباشد انسان از گناه بپرهیزد و خصوصاً مجالس شادی و خوشی خود را کاملاً مشروع و خالی از هر معصیتی در این روز بزرگ انجام دهد تا باشد که خداوند به لطف خود و برکت این روز شادی وی را افزون، ماندگار و پرخیر قرار دهد.
[1] (صحیح): اسحاق بن راهویه، المسند (ش237) / ابن حبان (ش3610) / طبرانی، مسند الشامیین (ج3ص370) / عبدالرزاق، المصنف (ج1ص385وج4ص280) / بزار (ش9711) / مسند الحارث (ش136) / ابن ابی شیبة، (ج2ص302) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج19ص243) از طریق (جریر بن عبدالحمید وإبراهیم بن عبد الحمید ومعتمر بن سلیمان ومعمر بن راشد وزائدة بن قدامة) روایت کردهاند: «عن عبد الملک بن عمیر عن رجل من بنی الحارث بن کعب یقال له: أبو الأوبر (زیاد بن النضر) قال: کنت قاعدا عند أبی هریرة إذ جاء رجل فقال: إنک نهیت الناس عن صیام یوم الجمعة قال: ما نهیت الناس أن یصوموا یوم الجمعة ولکنی سمعت رسول الله ج یقول: لاتصوموا یوم الجمعة فإنه یوم عید إلا أن تصلوه بأیام.»
وابوالاوبر هم متابعه شده واحمد، المسند (ش10890و8025) / ابن خزیمه (ش2161) / اسحاق بن راهویه، المسند (ش524) / طبرانی، مسند الشامیین (ش1999) / بیهقی، الشعب الایمان (ش3867) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج26ص89) / ابواحمد الحاکم، الأسامی والکنى (ج2ص106) / حاکم، المستدرک (ش1595) / طحاوی، شرح معانی الآثار (ج2ص89) / ابوبکر شیبانی، الآحاد و المثانی (ش2512) از طریق (عبدالرحمن بن مهدی وحماد بن خالد و عبدالله بن وهب و زید بن الحباب و اسد بن موسی) روایت کردهاند: «عن معاویة بن صالح عن أبی بشر عن عامر بن لدین الأشعری عن أبی هریرة قال: سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: ... .»
ورجال اسحاق بن راهویه «رجال صیحیحین» میباشد جز زیاد بن النضرالحارثی ابوالاوبر که: امام یحیی بن معین گفته است: «ثقةٌ» وامام ابن حبان وی را در «ثقات» آورده است وامام ابن حبان هم حدیثش را «تصحیح» نموده است وامام ذهبی هم میگوید: «مدنی تابعی لایعرف» لیکن امام حسینی گفته است: «هو معروفٌ ولکنه مشهورٌ بکنیته اکثر من اسمه» [ابن حبان، الثقات (ج4ص257) / ذهبی، المغنی (ش2258) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج19ص242) / ابن حجر، تعجیل المنفعة بزوائد رجال الأئمة الأربعة (ص141)] لذا اسنادش «صحیح» است.
و امام حاکم نیشابوری هم گفته است: «هذا حدیثٌ صحیح الاسناد»
و امام منذری هم گفته است: «اسنادٌ حسنٌ» [حاکم، المستدرک (ش1595) / منذری، الترغیب والترهیب (ج2ص81)]
حذیفهس روایت کرده که: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج أَضَلَّ اللَّهُ عَنِ الْجُمُعَةِ مَنْ کَانَ قَبْلَنَا فَکَانَ لِلْیَهُودِ یَوْمُ السَّبْتِ وَکَانَ لِلنَّصَارَى یَوْمُ الأَحَدِ فَجَاءَ اللَّهُ بِنَا فَهَدَانَا اللَّهُ لِیَوْمِ الْجُمُعَةِ فَجَعَلَ الْجُمُعَةَ وَالسَّبْتَ وَالأَحَدَ وَکَذَلِکَ هُمْ تَبَعٌ لَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ نَحْنُ الآخِرُونَ مِنْ أَهْلِ الدُّنْیَا وَالاوّلونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الْمَقْضِىُّ لَهُمْ قَبْلَ الْخَلاَئِقِ.»[1] «پیامبر خدا ج فرمودند: خداوند روز جمعه را از امتهای قبل از ما (به سبب سرکشی و عصیان) محروم کرد و روز شنبه را به یهود و روز یکشنبه را به نصاری داد. پس خداوند آن را برای ما قرار داد و ما را به سوی روز جمعه هدایت فرمود، پس (ترتیبش را) جمعه، شنبه و یکشنبه قرار داد و به همین صورت نیز آنها در روز قیامت بعد از ما هستند. ما در اهل دنیا آخرین (أمّت) هستیم و در روز قیامت از سابقین و پیشی گیرانی هستیم که قبل از (دیگر) آفریدگان حسابرسی میشوند.»
این حدیث به فضیلت خاص دیگری از جمعه میپردازد و آن مختص بودنش برای مسلمانان میباشد و با ارج نهادن و تکریم این روز و انجام وظایف و بهرهمند شدن از فضایل این روز حق این روز پرداخته میشود.
ابن بطال گفته: بر یهود و نصاری روزی از جمعه فرض گردید و انتخاب آن جمعه به خودشان واگذار شد تا شریعت و قوانین دینشان را در آن اقامه کنند ولی آنها در اینکه کدامین روز باشد اختلاف کردند و هدایت نیافتند تا روز جمعه را انتخاب کنند.[2] امام نووی نیز در این زمینه چنین گفته است: امکان دارد که صراحتاً به انتخاب روز جمعه امر شده باشند و آنها اختلاف کرده که آیا تعیین جمعه لازم است یا حق تبدیل آن به روز دیگر را دارند پس اجتهاد کردند و خطا کردند.[3] ولی با دادن این روز به مسلمانان و ارج نهادنش، مسلمانان از مزایا و فضیلت این نعمت بزرگ و باشکوه بهرهمند شدند و میشوند.
همچنین نشان میدهد که احترام این روز وانجام دادن عبادات مخصوص به خودش، نشان از هدایت یافتن ومسیر صحیح هدایت میدهد؛ چرا که فقط هدایت یافتگان این روز را مییابند.
أنس بن مالکس روایت کرده است: «أن رسول الله ج قال: أَتَانِی جِبْرِیلُ بِمِثْلِ الْمِرْآةِ الْبَیْضَاءِ فِیهَا نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ، قُلْتُ: یَا جِبْرِیلُ: مَا هَذِهِ؟ قَالَ: هَذِهِ الْجُمُعَةُ، جَعَلَهَا اللَّهُ عِیدًا لَکَ وَلأُمَّتِکَ، فَأَنْتُمْ قَبْلَ الْیَهُودِ، وَالنَّصَارَى، فِیهَا سَاعَةٌ لا یُوَافِقُهَا عَبْدٌ یَسْأَلُ اللَّهَ فِیهَا خَیْرًا إِلا أَعْطَاهُ إِیَّاهُ، قَالَ: قُلْتُ: مَا هَذِهِ النُّکْتَةُ السَّوْدَاءُ؟، قَالَ: هَذَا یَوْمُ الْقِیَامَةِ، تَقُومُ فِی یَوْمِ الْجُمُعَةِ، وَنَحْنُ نَدْعُوهُ عِنْدَنَا الْمَزِیدَ، قَالَ: قُلْتُ: مَا یَوْمُ الْمَزِیدِ؟ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ فِی الْجَنَّةِ وَادِیًا أَفْیَحَ، وَجَعَلَ فِیهِ کُثْبَانًا مِنَ الْمِسْکِ الأَبْیَضِ، فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ یَنْزِلُ اللَّهُ فِیهِ، فَوُضِعَتْ فِیهِ مَنَابِرُ مِنْ ذَهَبٍ لِلأَنْبِیَاءِ، وَکَرَاسِیُّ مِنْ دُرٍّ لِلشُّهَدَاءِ، وَیَنْزِلْنَ الْحُورُ الْعِینُ مِنَ الْغُرَفِ فَحَمِدُوا اللَّهَ وَمَجَّدُوهُ، قَالَ: ثُمَّ یَقُولُ اللَّهُ: اکْسُوا عِبَادِی، فَیُکْسَوْنَ، وَیَقُولُ: أَطْعِمُوا عِبَادِی، فَیُطْعَمُونَ، وَیَقُولُ: اسْقُوا عِبَادِی، فَیُسْقَوْنَ، وَیَقُولُ: طَیَّبُوا عِبَادِی فَیُطَیَّبُونَ، ثُمَّ یَقُولُ: مَاذَا تُرِیدُونَ؟ فَیَقُولُونَ: رَبِّنَا رِضْوَانَکَ، قَالَ: یَقُولُ: رَضِیتُ عَنْکُمْ، ثُمَّ یَأْمُرُهُمْ فَیَنْطَلِقُونَ، وَتَصْعَدُ الْحُورُ الْعِینُ الْغُرَفَ، وَهِیَ مِنْ زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ، وَمِنْ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ»[1] «جبرئیل به نزد من آمد، در حالی که در دستش چیزی را حمل میکرد، که مثل آئینۀ سفید بود و در آن (چیزی) مانند یک لکۀ سیاه دیده میشد، گفتم: این چیست در دستت، ای جبرئیل؟ فرمود: این جمعه است که خداوند آن را برای تو و أمّتت عید قرار داده و شماها بر یهودیان و مسیحیان أولی هستید، و در این روز لحظهای وجود دارد که بندهای که در این زمان خیری از خداوند خواسته، با آن موافقت نکرده (و در این زمان دعا نکرده) مگر خداوند به وی خواهد داد، گفتم: این لکۀ سیاهی چیست؟ فرمود: این روز قیامت است که در روز جمعه برپا میشود و ما در نزد خود به آن "یوم المزید" میگوئیم، گفتم: "یوم المزید" چیست؟ فرمود: خداوند در بهشت دشتی پهناور قرار داده و در (کف) آن ریگهایی از مشک سفید است و وقتی روز جمعه فرا میرسد، خداوند بر آن فرود میآید و در آن منبرهایی از طلا برای پیامبران و صندلیهایی از دُر برای شهداء قرار داده میشود و حوری ها از اتاقهایشان پایین میآیند و (بهشتیان) خداوند را سپاس و تمجید میکنند، جبرئیل گفت: خداوند میفرماید: بندگانم را بپوشانید و آنها پوشیده میشوند، و میفرماید: بندگانم را طعام دهید، و طعام داده میشوند و میفرماید: بندگانم را سیراب کنید، سیراب میشوند و میفرماید: بندگانم را خوشبو کنید و خوشبو میشوند سپس میفرماید: چه میخواهید؟ میگویند: ای پرودگار ما! رضایتت (را خواهانیم) فرمود: از شماها راضی شدم سپس به آنها امر میفرماید که میتوانید بروید و حوریهای درشت چشم (به سوی) اتاقها بالا میروند که از زبرجد سبز و یاقوت قرمز میباشند.»
از این روایت مشخص میگردد که خداوندأ هنگام قیامت، در روز جمعه با بندگانش دیدار کرده و آنان مشرَّف به رؤیت جمال مبارک وی میگردند؛ لذا بندگان باید حق جمعه را به خوبی ادا کرده تا در آن روز شرمندۀ پروردگارشان نگردند و از این نعمت والا و وصف ناپذیر بهرهمند شوند.
همچنین نشان میدهد که جایگاه جمعه نزد ملائکه همانند جامهی سپیدی بوده که نقطهی سیاهی در آن میباشد. وواضح بوده که این نقطه به وضوح مشخص میباشد؛ ولذا نزد ملائکه هم همین جایگه را دارد.
[1] (صحیح): ابویعلی، المسند (ش4228) روایت کرده است: «حدثنا شیبان بن فروخ حدثنا الصعق بن حزن حدثنا علی بن الحکم البنانی عن أنس بن مالک: أن رسول الله صلی الله علیه وسلم قال: ... .»
وعلی بن الحکم البنانی هم متابعه شده وطبرانی، المعجم الاوسط (ج7ص214و15وج2ص314) / ضیاء المقدسی، الاحادیث المختاره (ج6ص272) / عبدالله بن احمد، السنة (ش460) / بزار (ش7527) / أمالی أبی بکر النجاد (ش46) / التاسع من فوائد البختری (ش20) / جزء فیه أحادیث أبی حامد أحمد بن بلال الخشاب (ش18) / آجری، الشریعة (ش612) / طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن (ج22ص368) / ابن مندة، الرد على الجهمیة (ص55) / دارمی، الرد على الجهمیة (ش91و144) / خطیب بغدادی، موضح أوهام الجمع والتفریق (ج2ص287) / ابن ابی شیبة، المصنف (ج1ص477) / مسند الحارث (ش195) / ابن ابی الدنیا، صفة الجنة وما أعد الله لأهلها من النعیم (ش91) / ابن بطة، الابانة (ش24) / عقیلی، الضعفاء (ج1ص292) / خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج4ص671) / ابن ابی یعلی، طبقات الحنابلة (ج2ص9) / ابونعیم، أخبار أصبهان (ج4ص152) / هیثمی، بغیة الباحث عن زوائد مسند الحارث (ش196) از طریق (سالم بن عبدالله ویزید بن خمیر وابوعمران الجونی وعمر بن عبد الله وقتادة بن دعامة وابوصالح) روایت کردهاند: «عن انس بن مالکس قال رسول الله ج: ... .»
رجال ابویعلی «رجال صحیح» میباشد واسنادش هم «صحیح» است.
و امام حافظ العراقی هم گفته است: «رواته رواة الصحیح؛ اسناده جیدٌ قوىٌ»
و امامان البوصیری ومنذری وابن حجر هم گفتهاند: «اسناده جیدٌ»
و امام هیثمی هم گفته است: «رجاله رجال الصحیح»
و امام ذهبی هم گفته است: «هذا حدیثٌ مشهورٌ وافر الطرق» [البوصیری، إتحاف الخیرة المهرة بزوائد المسانید العشرة (ج2ص260) / هیثمی، مجمع الزوائد (ج10ص421) / ذهبی، العلو (ج1ص30) / منذری، الترغیب والترهیب (ج1ص281) / الزبیدی، اتحاف السادة المتقین بشرح إحیاء علوم الدین (ج3ص213) / ابن حجر، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة (ج1ص234)]
ابولبابهس روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ سَیِّدُ الْأَیَّامِ یَوْمُ الْجُمُعَةِ وَأَعْظَمُهَا عِنْدَهُ وَأَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِﻷ مِنْ یَوْمِ الْفِطْرِ وَیَوْمِ الْأَضْحَى.»[1] «پیامبر خدا ج فرمودند: سرور روزها روز جمعه میباشد و بزرگترین آنها در نزد خداوند است و در نزد خداوندأ از عید فطر و عید قربان بزرگتر است».
پس برای ما معلوم میگردد که هیچ روزی نزد خداوندأ همانند روز جمعه اهمیّت ندارد؛ و همانگونه که شب قدر، سیّد شبها بوده، روز جمعه هم سیّد روزها میباشد؛ و لذا باید مسلمانان قدر این عید بزرگ را بدانند و حتی بیشتر از عید فطر و قربان به استفاده از فضیلت این روز همّت گمارند.
[1] (حسن): احمد، المسند (ش15548) / ابن ابی شیبه، المسند (ج2ص313) والمصنف (ج2ص58) / ابن ماجه (ش1084) / ابن سعد، الطبقات الکبری (ج1ص30) / طبرانی، المعجم الکبیر (ج5ص33) / ابونعیم، حلیة الاولیاء (ج1ص366) ومعرفة الصحابه (ش2722) / بیهقی، شعب الایمان (ش2973) وفضائل الاوقات (ش250) / ابن بشران، الامالی (ج2ص367) / ابوالشیخ، العظمة (ش1182) / طبری، التاریخ (ش132) / بزار (ش3738) / هیثمی، کشف الاستار عن زوائد مسند البزار (ش615) از طریق (عبد الملک بن عمروالعقدی البصری ویحیى بن أبی بکیر الکوفی وموسى بن مسعود أبو حذیفة النهدی البصری) روایت کردهاند: «حدثنا زهیر بن محمّد عن عبد الله بن محمّد بن عقیل عن عبد الرحمن بن یزید الأنصاری عن أبی لبابة بن عبد المنذر قال: قال النبی - صلى الله علیه وسلم - : إن یوم الجمعة سید الأیام وأعظمها عند الله وهوأعظم عند الله من یوم الأضحى ویوم الفطر..فیه خمس خلال خلق الله فیه آدم وأهبط الله فیه آدم إلى الأرض وفیه توفى الله آدم وفیه ساعة لا یسأل الله فیها العبد شیئا إلا أعطاه ما لم یسأل حراما وفیه تقوم الساعة ما من ملک مقرب ولا سماء ولا أرض ولا ریاح ولا جبال ولا بحر إلا وهن یشفقن من یوم الجمعة».
و زهیر بن محمّد بن متابعه شده وطبرانی، المعجم الکبیر (ج5ص33) / ابونعیم، معرفة الصحابه (ش1657) از طریق (عبد الله بن محمّد بن المغیرة وبکر بن بکار) روایت کردهاند: «ثنا عمرو بن ثابت عن عبد الله بن محمّد بن عقیل ... .»
اما رجال امام احمد بن حنبل اینگونه است که:
أبو عامر عبد الملک بن عمرو العقدی: «رجال صحیحین» میباشد.
زهیر بن محمّد التمیمى العنبرى: «رجال صحیحین» بوده فقط روایت شامیان از وی «ضعیف» وروایت دیگران از وی «صحیح» میباشد [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج3ص348) و تقریب التهذیب (ش2049)] وراوی او در این حدیث غیرشامی بوده لذا این اسنادش «مقبول» است.
عبدالله بن محمّد بن عقیل: مختلفٌ فیه بوده واحادیثش نزد ما «حسن» میباشد؛ چنانکه امامان بخاری واحمد بن حنبل وابن راهویه وحمیدی وترمذی وحاکم وذهبی وعجلی وابن عبدالبر هم احادیثش را مقبول و مقارب دانستهاند وامامان یحیی القطان و عبدالرحمن بن مهدی هم از وی روایت کرده و آنان جز از ثقات روایت نمیکردهاند لذا امام ابن حجر در تقریب میگوید: «صدوقٌ فی حدیثه لین و یقال تغیر بأخرة» وامام ذهبی هم احادیثش را در درجهی «حسن» دانسته ومی گوید: احادیثش به درجه صحّت واحتجاج نمیرسد. [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج6ص13) / ابن حجر، تقریب التهذیب (ش3592) ولسان المیزان (ج1ص14) / ذهبی، المغنی فی الضعفاء (ش3337) / ذهبی، سیر اعلام النبلاء (ج6ص205) / عجلی، معرفة الثقات (ج2ص57)].
عبد الرحمن بن یزید الأنصاری: «رجال صحیح» است.
أبی لبابة بن عبد المنذر: صحابی جلیل بوده ولذا اسناد این روایت هم «حسن» میباشد.
وامام البوصیری هم گفته است: «هذا اسنادٌ حسنٌ» [البوصیری، مصباح الزجاجة (ج1ص204)]
وامام منذری هم گفته است: «فیه عبد الله بن محمد بن عقیل وهو ممن احتجّ به أحمد (بن حنبل) وغیره وبقیة رواته ثقاتٌ مشهورون» [منذری، الترغیب والترهیب (ج1ص281)]
ابوهریرهس روایت کرده که پیغمبر خدا ج فرمودند: «خَیْرُ یَوْمٍ طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ یَوْمُ الْجُمُعَةِ فِیهِ خُلِقَ آدَمُ وَفِیهِ أُهْبِطَ مِنْ الْجَنَّةِ وَفِیهِ تِیبَ عَلَیْهِ وَفِیهِ مَاتَ وَفِیهِ تَقُومُ السَّاعَةُ وَمَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا وَهِیَ مُصِیخَةٌ یَوْمَ الْجُمُعَةِ مِنْ حِینِ تُصْبِحُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ شَفَقًا مِنْ السَّاعَةِ إِلَّا الْجِنَّ وَالْإِنْسَ وَفِیهِ سَاعَةٌ لَا یُصَادِفُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ وَهُوَ یُصَلِّی یَسْأَلُ اللَّهَ شَیْئًا إِلَّا أَعْطَاهُ إِیَّاهُ.»[1] «بهترین روزی که خورشید در آن طلوع کرده روز جمعه میباشد که در این روز آدم آفریده شد و در این روز (از زمین) هبوط کرد و توبهاش قبول واقع شد و فوت کرد و در این روز قیامت برپا میشود و هیچ جنبدهای جز انسان و جن نیست که در روز جمعه از ترس (بر پایی) قیامت مضطرب و نگران میباشد، و در روز جمعه زمانی وجود داد که بندۀ مسلمانی با آن مواجه نمیشود در حالیکه نماز میگذارد و از خداوند حاجتی را میخواهد مگر اینکه به وی خواهد داد.»
این فرمودۀ پیغمبر عظیم الشأن ج بیانگر وقایع مهم و خاصی در ارتباط با روز جمعه میباشد که نقطه عطف حیات انسان میباشند و همچنین بیانگر فضایلی از این روز میمون میباشد، این موارد عبارتند از:
1- روز جمعه بهترین روزها و سرور ایّام است.
2- آفرینش آدم÷.
3- هبوط آدم÷ به زمین.
4- قبول توبه آدم÷.
5- وفات آدم÷.
6- برپاشدن روز قیامت.
7- وجود زمانی خاص در جمعه که خداوند به قاطعیّت اجابت دعای بندهاش را میکند.
[1] (صحیح): مالک، الموطأ (ش364) / شافعی (ش312) / ابوداود (ش1048) / ترمذی (ش491) / نسایی (ش1430) / بیهقی، السنن الکبری (ش6214) وفضائل الاوقات (ش251) / حاکم، المستدرک (ش1030) / ابن حبان (ش2772) / احمد، المسند (ش10303) / ابن بشران، الامالی (ج1ص102وج2ص84) / نسایی (ش1430) / ابن منده، التوحید (ش56) / ابوعوانه، المستخرج علی مسلم (ش2052) / ابوالشیخ، العظمة (ش781) / بغوی، شرح السنة (ج4ص207) / ضیاء المقدسی، الاحادیث المختاره (ش395و396) / الدقاق، مجلس إملاء فی رؤیة الله تبارک وتعالى (ش95) / ذهبی، معجم الشیوخ الکبیر للذهبی (ج2ص66) / ابوعمروالدانی، السنن الواردة فی الفتن (ش433) از طریق (یزید بن عبد الله بن الهاد وعمارة بن غزیة الانصاری) روایت کردهاند: «عن محمّد بن إبراهیم عن أبى سلمة بن عبد الرحمن عن أبى هریرة قال قال رسول الله - صلى الله علیه وسلم - : خیر یوم طلعت فیه الشمس یوم الجمعة فیه خلق آدم وفیه أهبط وفیه تیب علیه وفیه مات وفیه تقوم الساعة وما من دابة إلا وهى مسیخة یوم الجمعة من حین تصبح حتى تطلع الشمس شفقا من الساعة إلا الجن والإنس وفیه ساعة لا یصادفها عبد مسلم وهو یصلى یسأل الله حاجة إلا أعطاه إیاها». و رجال مالک بن انس «رجال صحیحین» میباشد واسنادش هم «صحیح» است.
و امام حاکم نیشابوری هم گفته است: «حدیثٌ صحیحٌ علی شرط الشیخین»
و امام ذهبی هم گفته است: «على شرط البخاری ومسلم»
و امام ترمذی هم گفته است: «هذا حدیثٌ صحیحٌ»
و امام نووی هم گفته است: «على شرط البخاری ومسلم» [حاکم، المستدرک مع التلخیص للذهبی (ش1030) / ترمذی (ش491) / نووی، المجموع (ج4ص482)]
همچنین قسمتهایی از آن در صحیح مسلم هم آمده است ومسلم (ش2013و2014) / ترمذی (ش488) / نسایی (ش1373) از طریق (ابوالزناد و ابن شهاب الزهری) روایت کردهاند: «عن أبى الزناد عن الأعرج عن أبى هریرة قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: خیر یوم طلعت علیه الشمس یوم الجمعة فیه خلق آدم وفیه أدخل الجنة وفیه أخرج منها».