از جمله دعاهای عظیم ذکر شده در قرآن دعای آدم u پدر آدمیان است دعایی که دربردارندهی توبه او به درگاه الهی و طلب بخشش و رحمت و نادیده گرفتن لغزشش از سوی خداوند است. در هر صورت آدمu مرتکب عملی شد که خداوند او را از ارتکاب آن نهی نموده بود و گرفتار چیزی شد که او را از آن برحذر داشته بود. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَیَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَ فَکُلَا مِنۡ حَیۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٩ فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّیۡطَٰنُ لِیُبۡدِیَ لَهُمَا مَا وُۥرِیَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰکُمَا رَبُّکُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَکُونَا مَلَکَیۡنِ أَوۡ تَکُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِینَ ٢٠ وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٢١ فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخۡصِفَانِ عَلَیۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآ أَلَمۡ أَنۡهَکُمَا عَن تِلۡکُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّکُمَآ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمَا عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٢٢﴾ [الأعراف: 19-22].
«و [گفتیم:] ای آدم، تو و همسرت، در بهشت ساکن شو [ید] از هر جا که خواهید، بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد (۱۹) آنگاه شیطان آنان را وسوسه کرد تا آنچه را از شرمگاههایشان که از [نظر]شان پوشیده بود، پیدا سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرده است مگر [برای بازداشتن از] آنکه دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید (۲۰) و برایشان سوگند خورد که من برایتان از خیرخواهان هستم (۲۱) پس با فریب، آنان را به خواری کشاند، آنگاه چون [میوههای] از درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان پیدا شد و شروع کردند [به آنکه] از برگ [درختان] بهشت بر روی هم بر خودشان میچسباندند و پروردگارشان آنان را ندا داد: آیا شما را از این درخت منع نکرده بودم و به شما نگفته بودم که شیطان دشمن آشکار شماست؟».
این خطا و گناه آدم بود که مرتکبش شد اما دیری نپایید که پشیمان گشت و به گناهش اعتراف کرد و خطایش را پذیرفت و از پروردگارش درخواست عفو و بخشش نمود و پروردگارش کلماتی را به او الهام نمود تا آنها را بگوید و دعاهایی به او آموخت تا بر زبان آورد و آنگاه توبهاش را پذیرفت و لغزشش را نادیده گرفت و مقامش را رفعت بخشیده و او را هدایت کرده و برگزید.
﴿فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ کَلِمَٰتٖ فَتَابَ عَلَیۡهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ ٣٧﴾ [البقرة: 37].
«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فراگرفت، سپس خداوند از او درگذشت، بیگمان او توبهپذیر مهربان است».
این کلماتی را که آدم از پروردگارش فراگرفت طبق نظرات صحیح اهل علم در این سخن خداوند روشن و آشکار شده که میفرماید:
﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣﴾
[الأعراف: 23].
«گفتند: پروردگارا، بر خویشتن ستم روا داشتیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، البته از زیاندیدگان خواهیم بود».
ابن جریر طبری/ میگوید: «آنچه کتاب خداوند متعال گواه و نشاندهنده آن است، این است که کلماتی را که آدم از پروردگارش فرا گرفت همان کلماتی هستند که خداوند بیان داشته که آدم به هنگام اعتراف به گناه و تلاش برای رهانیدن خود از شرّ آن، آنها را به پروردگارش بیان داشته و گفت:
﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣﴾
[الأعراف: 23][1].
معنای این دعا این است که: ما مرتکب گناهی شدیم که از آن برحذر داشته شده بودیم و با انجام آن گناه به خود ضرر رسانده و اسباب خسارت خویش را فراهم کردیم، پس اگر با محو کردن اثر گناه و عقوبت آن و قبول توبه و عفو سایر گناهان بر ما رحم نکنی قطعاً از زیانکاران خواهیم بود. پس خداوند گناهشان را بخشید همچنان که میفرماید:
﴿وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ ١٢١ ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَیۡهِ وَهَدَىٰ ١٢٢﴾
[طه: 121-122].
«و آدم از پروردگارش نافرمانی کرد و گمراه شد (۱۲۱) سپس پروردگارش او را برگزید و توبهاش را پذیرفت و هدایت نمود».
بیان انجام این کار از سوی او و بیان این توبه او، بیانگر تعلیم و آموزش نسل او است که هرگاه گرفتار و درگیر خطا و اشتباه و گناه شدند راه جبران آن، بازگشت و رجوع به سوی خدا و انجام توبه و طلب بخشش از اوست.
ابن جریر/ میگوید: «این خبری که خداوند از آدم و ملاقاتی که با او داشته میدهد که آدم از خطایش توبه کرده، در حقیقت آشنا نمودن مخاطبین قرآن است که چگونه توبه کرده و از گناهان باز گردند و اینکه راه نجاتشان از گمراهی درست شبیه راه نجات پدرشان از گناهش است»[2].
ابن کثیر/ میگوید: «این یک نوع اعتراف و بازگشت به توبه و خشوع و خضوع و فروتنی و [ابراز] نیازمندی به خداوند متعال در حالات مشخص و معینی است، و این رازی است که هرگاه در یکی از مخلوقاتش فراهم شود به طور قطع در دنیا و آخرت عاقبت به خیر خواهد بود»[3]. این از یک سو، از سوی دیگر به طور حتم آدمی دچار خطا و اشتباه میشود و همهی آدمیان خطاکارند اما بس کار بزرگی است که آدمی با شتاب برای رهایی از عاقبت سوء گناه تلاش نموده و به سرعت خود را از سرانجام بد آن نجات دهد و در این کار پدرش آدم را الگو و اسوه خود ساخته و بدو تأسی جوید. امام احمد در کتاب «زهد» و ابوشیخ از قتاده روایت کردهاند که فرمود: «هرگاه بنده دچار گناه میشود از پروردگارش شرم میورزد سپس به لطف خداوند راه چاره را نیز مییابد. میداند راه چارهی او در طلب آمرزش به توبه از خدا است. از این رو هیچ فردی نباید از توبه کردن سرباز زند زیرا اگر توبه نبود هیچ بندهای از بندگان خداوند رهایی نمییافت با توبه بود که پدرتان آدم از گناهی که بدان دچار آمده بود به راه خیر باز آمد و خداوند توبهاش را پذیرفت»[4].
بیتردید بزرگترین زیان و شدیدترین محرومیت آن است که آدمی تأسی جستن از پدرش را رها کند سپس به دشمن پدرش و دشمن فرزندانش یعنی ابلیس رانده شده تأسی جوید، چرا که آدمu وقتی دچار گناه شد به گناهش اعتراف کرد و از خداوند طلب بخشش و مغفرت نمود، در مقابل ابلیس عصیان کرد و بر آن پافشاری نمود و خطایش را نپذیرفت. کسی که از آدمu الگوبرداری کند همچون او خوشبخت و سعادتمند میگردد و کسی که از ابلیس الگوبرداری کند همچون او بدبخت و سیهروز میگردد.
قاسمی/ در تفسیرش از یکی از علما نقل کرده که گفت: «به راستی آدم u به واسطه پنج چیز سعادتمند گشت: اعتراف به گناه، پشیمانی از انجام آن، سرزنش خود، شتافتن به سوی توبه و نا امید نشدن از رحمت خداوند.
و ابلیس به واسطهی پنج چیز بدبخت و مفلوک شد: به گناه اعتراف نکرد، از نافرمانیاش پشیمان نشد، خود را سرزنش نکرد بلکه به خدا گفت: تو مرا گمراه ساختهای[5] توبه نکرد و از رحمت الهی مأیوس شد»[6].
لذا کسی که مرتکب گناه شود و همچون آدمu به گناهش اعتراف کرده و از آن دست کشیده و پشیمان شود و از پروردگار طلب مغفرت و بخشش نماید پروردگارش او را برگزیده و هدایت مینماید اما کسی که گناهی از او صادر شود و همچون ابلیس عمل نماید مدام مرتکب گناه میشود و هر چه بیشتر از خداوند دور میگردد. خداوند متعال در همین مضمون به فرزندان آدم هشدار داده و میگوید:
﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ لَا یَفۡتِنَنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ کَمَآ أَخۡرَجَ أَبَوَیۡکُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ یَنزِعُ عَنۡهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوۡءَٰتِهِمَآۚ إِنَّهُۥ یَرَىٰکُمۡ هُوَ وَقَبِیلُهُۥ مِنۡ حَیۡثُ لَا تَرَوۡنَهُمۡۗ إِنَّا جَعَلۡنَا ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ ٢٧﴾ [الأعراف: 27].
«ای فرزندان آدم، شیطان شما را به بیراهه نکشاند، چنان که پدر و مادرتان را در حالی که لباسشان را از آنها بر میکند تا شرمگاههایشان را به آنان بنمایاند، از بهشت بیرون کرد. بیگمان شیطان و گروهش شما را از آنجا که آنها را نمیبینید، میبینند. به راستی ما شیاطین را دوستان و یاران کسانی ساختهایم که ایمان نمیآورند».
خداوند ما و شما را از شیطان و شرّ او مصون و محفوظ دارد و ما را توفیق توبه خالصانه و بازگشت نیکو ارزانی داشته، و ما را به پدرمان آدم و بندگان صالح خودش ملحق گرداند همانا خداوند شنوای دعا و اجابتکننده آن است.
خداوند در کتابش قرآن کریم از اوج بندگی و تعبد، و فروتنی و خضوع تمام و کمال پیامبران و فرستادگانش -درود و سلام خداوند بر همه آنان باد- در برابر پروردگار جهانیان سخن یاد کرده است، ایشان در نیکی و نیکوکاری اسوه و برای بندگان هدایتیافتهی خداوند الگو و پیشوا بودهاند. با وجود این خصلتها و صفات ناب، پیوسته به توبه و استغفار و بازگشت به سوی خداوند عزیز غفار پرداختهاند. خداوند متعال در آیات بسیاری از قرآن به بیان توبه و استغفار تعدادی از آنان به درگاه خداوند پرداخته است، از جمله آنچه درباره پیامبرش آدمu بیان داشته و میفرماید:
﴿ وَقُلۡنَا یَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَ وَکُلَا مِنۡهَا رَغَدًا حَیۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٣٥ فَأَزَلَّهُمَا ٱلشَّیۡطَٰنُ عَنۡهَا فَأَخۡرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِۖ وَقُلۡنَا ٱهۡبِطُواْ بَعۡضُکُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ وَلَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُسۡتَقَرّٞ وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِینٖ ٣٦ فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ کَلِمَٰتٖ فَتَابَ عَلَیۡهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ ٣٧﴾ [البقرة: 35-37].
«و فرمودیم: ای آدم، تو و همسرت در بهشت سکنا گزینید و از [میوههای] آن هر جا که خواهید به فراوانی بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد (۳۵) پس شیطان آن دو را از آنجا به لغزش افکند سپس آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد و گفتیم: در حالی که دشمن همدیگر خواهید بود [به زمین] فرود آیید و شما در زمین تا مدتی قرارگاه و بهرهمندی دارید (۳۶) آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت، سپس خداوند از او درگذشت. بیگمان او توبهپذیر مهربان است».
و یا در سورهای دیگر میفرماید:
﴿وَیَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَ فَکُلَا مِنۡ حَیۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٩ فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّیۡطَٰنُ لِیُبۡدِیَ لَهُمَا مَا وُۥرِیَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰکُمَا رَبُّکُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَکُونَا مَلَکَیۡنِ أَوۡ تَکُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِینَ ٢٠ وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٢١ فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخۡصِفَانِ عَلَیۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآ أَلَمۡ أَنۡهَکُمَا عَن تِلۡکُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّکُمَآ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمَا عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٢٢ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣﴾ [الأعراف: 19-23].
«و [گفتیم:] ای آدم، تو و همسرت، در بهشت ساکن شو [ید] از هر جا که خواهید، بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد (۱۹) آنگاه شیطان آنان را وسوسه کرد تا آنچه را از شرمگاههایشان که از [نظر]شان پوشیده بود، پیدا سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرده است مگر [برای بازداشتن از] آنکه دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید (۲۰) و برایشان سوگند خورد که من برایتان از خیرخواهان هستم (۲۱) پس با فریب، آنان را به خواری کشاند، آنگاه چون [از میوههای] آن درخت چشیدند، شرمگاههایشان بر آنان پیدا شد و شروع کردند [به آنکه] از برگ [درختان] بهشت بر روی هم بر خودشان میچسباندند و پروردگارشان آنان را ندا داد: آیا شما را از این درخت منع نکرده بودم و به شما نگفته بودم که شیطان دشمن آشکار شماست؟ (۲۲) گفتند: پروردگارا، بر خویشتن ستم روا داشتیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحمت نیاوری، البته از زیاندیدگان خواهیم بود».
و یا میفرماید:
﴿وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ ١٢١ ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَیۡهِ وَهَدَىٰ ١٢٢﴾ [طه: 121-122].
«و آدم از پروردگارش نافرمانی کرد و گمراه شد (۱۲۱) آنگاه پروردگارش او را برگزید و او را آمرزید و هدایت کرد».
و از نوح u یاد کرده، آنگاه که پروردگارش را صدا زده و از او درخواست کرد که:
﴿إِنَّ ٱبۡنِی مِنۡ أَهۡلِی وَإِنَّ وَعۡدَکَ ٱلۡحَقُّ وَأَنتَ أَحۡکَمُ ٱلۡحَٰکِمِینَ ٤٥﴾ [هود: 45].
«پسرم از خاندانِ من است و البته وعدهات راستین است و تو بهترین داورانی».
چرا که دلسوزی و شفقت بر فرزندش در او پدید آمد و خداوند به او وعده داده بود که خانوادهاش را نجات میدهد و او پنداشت که این وعده، همهی آنان، چه کسانی که ایمان آوردهاند و چه کسانی که ایمان نیاوردهاند را شامل میشود به همین خاطر این دعا را نمود اما خداوند به او گفت:
﴿إِنَّهُۥ لَیۡسَ مِنۡ أَهۡلِکَۖ إِنَّهُۥ عَمَلٌ غَیۡرُ صَٰلِحٖۖ فَلَا تَسَۡٔلۡنِ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۖ إِنِّیٓ أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِینَ ٤٦﴾ [هود: 46].
«ای نوح، او از خاندانت نیست، به راستی او [مرتکبِ] کار ناشایست است، پس چیزی را از من مخواه که به آن علم نداری. من به تو پند میدهم که [مبادا] از نادانان باشی».
نوح u از آنچه از او صادر شده بود پشیمان شد و از پروردگارش طلب بخشش و مغفرت نمود،
﴿قَالَ رَبِّ إِنِّیٓ أَعُوذُ بِکَ أَنۡ أَسَۡٔلَکَ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمٞۖ وَإِلَّا تَغۡفِرۡ لِی وَتَرۡحَمۡنِیٓ أَکُن مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٤٧﴾ [هود: 47].
«گفت: پروردگارا، من به تو پناه میبرم از اینکه از تو چیزی را بخواهم که به آن علم ندارم و اگر مرا نیامرزی و به من رحمت نیاوری از زیانکاران خواهم بود».
این طلب بخشش و توبه از سوی اوu است.
خداوند استغفار و طلب بخشش پیامبرش ابراهیم خلیلu را بیان نموده که گفت:
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡحِسَابُ ٤١﴾ [إبراهیم: 41].
«پروردگارا، مرا و پدر و مادر مرا و مؤمنان را، روزی که حساب برپا میگردد، بیامرز».
و یا میفرماید:
﴿وَٱلَّذِیٓ أَطۡمَعُ أَن یَغۡفِرَ لِی خَطِیَٓٔتِی یَوۡمَ ٱلدِّینِ ٨٢﴾ [الشعراء: 82].
«و کسی که امیدوارم گناهانم را در روز جزا برایم بیامرزد».
و یا میفرماید:
﴿وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبۡ عَلَیۡنَآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ ١٢٨﴾ [البقرة: 128].
«و شیوه پرستشمان را به ما بنما و ما را ببخشای. حقا تویی که توبهپذیر مهربانی».
خداوند سبحان استغفار و طلب بخشش پیامبرش موسیu را بیان داشته، از جمله اینکه موسیu گفت:
﴿رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی فَٱغۡفِرۡ لِی فَغَفَرَ لَهُۥٓۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ١٦﴾ [القصص: 16].
«پروردگارا، من به خود ستم کردم، مرا بیامرز. آنگاه [خداوند] او را آفرید. حقا که او آمرزنده مهربان است».
و یا موسیu میگوید:
﴿رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِأَخِی وَأَدۡخِلۡنَا فِی رَحۡمَتِکَۖ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٥١﴾ [الأعراف: 151].
«پروردگارا، مرا و برادرم را بیامرز و ما را مشمول رحمتِ خویش گردان و تو بخشایندهترین بخشایندگانی».
و یا موسیu میگوید:
﴿سُبۡحَٰنَکَ تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٤٣﴾ [الأعراف: 143].
«تو را به پاکی یاد میکنم. به [درگاهت] توبه کردم و من نخستینِ مؤمنانم».
و یا موسیu میگوید:
﴿أَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَّآۖ إِنۡ هِیَ إِلَّا فِتۡنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهۡدِی مَن تَشَآءُۖ أَنتَ وَلِیُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡغَٰفِرِینَ ١٥٥ ۞وَٱکۡتُبۡ لَنَا فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَیۡکَۚ قَالَ عَذَابِیٓ أُصِیبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖۚ فَسَأَکۡتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَٱلَّذِینَ هُم بَِٔایَٰتِنَا یُؤۡمِنُونَ ١٥٦ ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِیَّ ٱلۡأُمِّیَّ ٱلَّذِی یَجِدُونَهُۥ مَکۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ﴾
[الأعراف: 155-157].
«آیا ما را به سزای آنچه کمخردانمان مرتکب شدند، نابود میکنی؟ این جز آزمون تو نیست. هر که را بخواهی به آن بیراه میگذاری و هر که را بخواهی هدایت میکنی. تو کارساز مایی، پس ما را بیامرز و بر ما رحمتآور و تو بهرین آمرزندگانی (۱۵۵) و در همین دنیا برای ما نیکی مقرر کن و [نیز] در آخرت. ما به سوی تو بازگشتهایم. [خداوند] فرمود: عذابِ خود را به هرکس که بخواهم میرسانم و رحمتِ من همهچیز را فراگرفته است. پس آن را برای کسانی که پروا میدارند و زکات میپردازند و کسانی که به آیات ما ایمان میآورند، مقرر خواهم نمود (۱۵۶) کسانی که از رسولی پیروی میکنند که پیامبر درسناخواندهای است که نام او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند».
خداوند سبحان به بیان استغفار سلیمانu پرداخته و میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ فَتَنَّا سُلَیۡمَٰنَ وَأَلۡقَیۡنَا عَلَىٰ کُرۡسِیِّهِۦ جَسَدٗا ثُمَّ أَنَابَ ٣٤ قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَهَبۡ لِی مُلۡکٗا لَّا یَنۢبَغِی لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِیٓۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٣٥﴾ [ص: 34-35].
«و به راستی سلیمان را آزمودیم و بر تخت او کالبدی افکندیم، آنگاه رو به سوی [خدا] آورد (۳۴) گفت: پروردگارا مرا بیامرز و به من فرمانرواییای ببخش که جز من کسی را نسزد. بیگمان تویی که بخشایندهای».
خداوند سبحان به بیان استغفار داودu پرداخته و میفرماید:
﴿۞وَهَلۡ أَتَىٰکَ نَبَؤُاْ ٱلۡخَصۡمِ إِذۡ تَسَوَّرُواْ ٱلۡمِحۡرَابَ ٢١ إِذۡ دَخَلُواْ عَلَىٰ دَاوُۥدَ فَفَزِعَ مِنۡهُمۡۖ قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ خَصۡمَانِ بَغَىٰ بَعۡضُنَا عَلَىٰ بَعۡضٖ فَٱحۡکُم بَیۡنَنَا بِٱلۡحَقِّ وَلَا تُشۡطِطۡ وَٱهۡدِنَآ إِلَىٰ سَوَآءِ ٱلصِّرَٰطِ ٢٢ إِنَّ هَٰذَآ أَخِی لَهُۥ تِسۡعٞ وَتِسۡعُونَ نَعۡجَةٗ وَلِیَ نَعۡجَةٞ وَٰحِدَةٞ فَقَالَ أَکۡفِلۡنِیهَا وَعَزَّنِی فِی ٱلۡخِطَابِ ٢٣ قَالَ لَقَدۡ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعۡجَتِکَ إِلَىٰ نِعَاجِهِۦۖ وَإِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡخُلَطَآءِ لَیَبۡغِی بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٍ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَقَلِیلٞ مَّا هُمۡۗ وَظَنَّ دَاوُۥدُ أَنَّمَا فَتَنَّٰهُ فَٱسۡتَغۡفَرَ رَبَّهُۥ وَخَرَّۤ رَاکِعٗاۤ وَأَنَابَ۩ ٢٤ فَغَفَرۡنَا لَهُۥ ذَٰلِکَۖ وَإِنَّ لَهُۥ عِندَنَا لَزُلۡفَىٰ وَحُسۡنَ مََٔابٖ ٢٥﴾ [ص: 21-25].
«آیا خبرِ دادخواهان به تو رسیده است که چون [از دیوار بالا آمده و] واردِ مسجد شدند؟ (۲۱) هنگامی که بر داود وارد شدند و [او] از آنان ترسید. [آنان] گفتند: مترس. دو مدعی هستیم که یکی به دیگری ستم کرده است. بینِ ما به راستی حکم کن و ستم مکن و ما را به راهِ راست رهنمون شو (۲۲) این [شخص] برادرِ من است و نود و نُه میش دارد و من یک میش. که گفت آن [یک میش] را نیز به من بسپار و با من به درشتی سخن گفت (۲۳) [داود] گفت: با درخواستِ گوسفندت تا [آن را به] گوسفندانش [اضافه کند] به تو ستم کرده است و حقا که بسیاری از شریکان به همدیگر ستم میکنند مگر آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند و اینان اندک شمارند. داود دانست که ما او را آزمودیم درنتیجه از پروردگارش آمرزش خواست و فروتنانه [به سجده] افتاد و رو [به سوی خدا] آورد (۲۴) و آن [لغزش] او را آمرزیدیم و به یقین او در نزد ما قربت و بازگشت نیک دارد».
و در خصوص یونسu میفرماید:
﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَیۡهِ فَنَادَىٰ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٧ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّیۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَکَذَٰلِکَ نُۨجِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٨٨﴾ [الأنبیاء: 87-88].
«و ذیالنّون را، چون خشمگین رفت، و گمان کرد [کار را] بر او تنگ نمیگیریم و در تاریکیها ندا در داد که معبود [راستینی] جز تو نیست. تو پاک [و منزهی] به راستی من از ستمکاران بودم (۸۷) پس [دعایش را] اجابت کردیم و از غم رهاییاش دادیم و مؤمنان را بدینسان نجات میدهیم».
این آیات مشتمل بر توبه و استغفار و بازگشت پیامبران به سوی خداوند است خداوند اینها را از ایشان در کتابش به هنگام ستودن آنان و بیان فضیلت و کمالشان بیان داشته است تا مردم به آنان تأسی جسته و از آنان الگوبرداری کنند. شیخ الاسلام ابن تیمیه/ میگوید: «خداوند متعال سرگذشت توبه و طلب بخشش پیامبران را برای ما نقل و بازگو کرده تا آنان را الگو و سرمشق خود قرار داده و ما نیز از خدا طلب بخشش نماییم»[1].
برای فرد مسلمان چه زیباست که در این سرگذشتهای والا و ارجمند، و روحیات ارزشمندی که این برگزیدهها و منتخبها، پیامبران و فرستادگان خداوند -درود و سلام خداوند بر همگی آنان باد- داشتهاند. بیندیشد و آنان را در بازگشت به سوی خداوند و طلب بخشش و استغفار مدام و زیاد، اسوه و الگوی خود قرار دهد. بیشک چنین کاری سبب افزایش درجات و ریزش خیرات و کثرت عطایا و مواهب الهی میشود، چرا که خداوند توبهکنندگان و پاکان را دوست دارد.
در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که خداوند در آنها به بیان مثالهایی از دعاهای پیامبران و فرستادگان، و مناجات آنان با پروردگارشان و توسل جستن و پناه بردن به او و اظهار ندامت و تواضع و خضوع و ترس و امید به او پرداخته است و همچنین اوج ادب آنان در نیایش با خداوند، و تضرع و دعایشان را نشان داده است. اینها همه به این خاطر است تا به بندگان مؤمنش شیوه صحیح و راه درست و آیین شایسته و مناسب دعا و نیایش با پروردگار را به آنان یاد دهد.
به همین خاطر هنگامی که خداوند در سورهی انعام بخشی از سرگذشت بابرکت و اعمال ارجمند و اوصاف شایستهی این بزرگواران را بیان میکند میفرماید:
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ هَدَى ٱللَّهُۖ فَبِهُدَىٰهُمُ ٱقۡتَدِهۡۗ﴾ [الأنعام: 90].
«آنان کسانیاند که خداوند ایشان را هدایت داده است پس از ایشان پیروی کن».
این آیه بیانگر دستور به پیامبرr در پیروی کردن از راه و روش و شیوه ایشان، و راهنمایی امتش به این است که همچون آنان باشند. پیامبرr آنچه را که بدان امر شده بود به تمامی به جای آورده و فرمانبرداری کرد و به هدایت پیامبران پیش از خود راه یافت و هر کمالی را که در آنان بود در خود جمع کرد، پس برتری و ویژگیهایی در وی جمع شد که از همه جهانیان بالاتر رفت، و سردار پیامبران و پیشوای پرهیزگاران و اسوه نیکوکاران گردید، درود و رحمت بیکران خدا بر او و همهی پیامبران باد.
پیامبران -درود و سلام خداوند بر آنان باد- نخبگان و برگزیدگان و گلچین آدمیان هستند که در سرگذشت و رویدادهای زندگی آنان پند و اندرزهایی گویا و رسا برای مؤمنین وجود دارد تا در تمامی مقامات و مراحل دین، در مقام توحید و قیام به عبودیت و بندگی، و در مقام دعوت و صبر و ثبات، پیامبران به هنگام تمامی فراز و نشیبها و سرد و گرم روزگار با آرامش و پایداری و طمأنینه با آنها رویاروی میشدند، و در مقام داشتن صداقت و اخلاصی برای خدا در تمامی حرکات و سکنات [اسوهاند]، در این سرگذشتها اندرز و یادآوری و تشویق، و گشایش بعد از سختی، و آسان شدن کارها پس از دشواریشان، و سرانجام نیک قابل رؤیت در این سرا که موجب تسلی و همدردی غصهداران و توشه پرهیزگاران و خشنودی عبادتپیشهگان و انس و آرامش مؤمن میشود وجود دارد.
﴿لَقَدۡ کَانَ فِی قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِۗ مَا کَانَ حَدِیثٗا یُفۡتَرَىٰ وَلَٰکِن تَصۡدِیقَ ٱلَّذِی بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَتَفۡصِیلَ کُلِّ شَیۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ١١١﴾ [یوسف: 111].
«به راستی که در داستانشان عبرتی برای خردمندان است. [قرآن] سخنی نبود که [به دروغ] بربافته شده باشد. بلکه تصدیقکننده کتابی است که پیش از آن است و بیانگر هر چیزی و برای گروهی که ایمان میآورند [مایهی] هدایت و رحمت است».
خداوند پیامبرانش را گلچین کرده و برگزیده و بدانان فضیلت و برتری ارزانی داشته و آنان را پیشوای مردم و سرمشق نیکان قرار داده است؛ خداوند به واسطهی آنان شناخته میشود و به واسطهی آنان یکتاپرستی رونق گرفته و راه راست مورد شناسایی قرار میگیرد و به خاطر پیروی از آنان بهشتیان به تمامی نعمات آن دست یافته و خیر و خوشبختی دنیا و آخرت را کسب میکنند، بلکه بهرهی آدمی از خوشبختی به میزان بهرهاش از پیروی از خطمشی آنان و حرکت به شیوهی ایشان و گام برداشتن در پی گامهای آنان خواهد بود.
خداوند متعال میفرماید:
﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ یَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡهِمۡ فِعۡلَ ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَإِقَامَ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِیتَآءَ ٱلزَّکَوٰةِۖ وَکَانُواْ لَنَا عَٰبِدِینَ ٧٣﴾ [الأنبیاء: 73].
«و آنان را پیشوایانی گردانیدیم که به فرمان ما هدایت میکردند و انجام دادن نیکیها و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحی کردیم و عبادتگزار ما بودند».
خداوند آنان را با انجام نیکیها و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات و مداومت بر عبادتِ خودش کامل نمود بدین ترتیب آنان الگو و سرمشقی برای دیگران شدند کسی که به آنان اقتدا کند کامیاب گشته و کسی که بدانان تأسی جوید غنیمت به دست آورده است. از جمله نشانههای کمال انبیاء این است که خداوند از ارتباط مستحکم آنان با خدا و شدت روی آوردنشان به او و میزان پناه بردنشان به خدا در همه حالتها و کارها و امورشان، نام برده است. همچنان که خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَیَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَکَانُواْ لَنَا خَٰشِعِینَ ٩٠﴾
[الأنبیاء: 90].
«بیگمان آنان به نیکوکاری میشتافتند و ما را با امید و بیم [به دعا] میخواندند و برای ما فروتن بودند».
یعنی: آنان به سوی انجام دادن کارهای نیک میشتافتند و آن را در وقتهای با فضیلت انجام میدادند و به صورت شایسته و مناسب آن را کامل میگرداندند و فضیلتی را که بر آن توانایی داشتند ترک نمیکردند بلکه فرصت را غنیمت شمرده و آن را انجام میدادند. ﴿وَیَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ﴾ و چیزهای موردعلاقهشان را از قبیل منافع دنیوی و اخروی از ما میخواستند و از امور ناگوار و چیزهایی که در هر دو جهان به انسان زیان میرساند به ما پناه میبردند و آنها علاقهمند و امیدوار بودند و خدا را فراموش نمیکردند ﴿وَکَانُواْ لَنَا خَٰشِعِینَ ٩٠﴾ و همواره فروتن و فرمانبردار ما بودند، چه حال کاملی! و چه پیوند و شناختی نسبت به پروردگار عظیم و خالق والامقام. شیخ الاسلام ابن تیمیه/ میگوید: «به راستی تمامی پیامبران به دعا و نیایش با پروردگار پرداخته و درخواستهایی از او داشتهاند همچنان که خداوند این مطلب را در سرگذشت آدم و ابراهیم و موسی و دیگر پیامبران -درود و سلام خداوند بر همه آنان باد- بیان داشته است»[1].
برای فرد مسلمان چه زیباست که با عملکرد و شیوهی زندگی و کمال بندگی و فروتنی و خضرع و خشوع انبیاء و صداقت و اوصاف کاملی که خداوند آنان را بدان توصیف کرده آشنا شده و از تهذیب و سخاوتمندی و احسان آنان مطلع گردد تا هر چه بیشتر بدانان اقتدا نماید. خداوند در آیات بسیاری از قرآن کریم مثالهای متعددی از دعاهای پیامبران و درخواستهای فرستادگان به درگاه پروردگار جهانیان، و امید وافرشان به رحمت او، و طمعشان به لطف و احسانش، و پناه بردنشان به خداوند در تمامی احوالاتشان را بیان داشته است. دعای آدم و نوح و ابراهیم و اسماعیل و موسی و یونس و ایوب و عیسی و دیگر پیامبران و فرستادگان -درود و سلام خداوند بر همگی آنان باد- را بیان داشته تا آدمیان با چگونگی دعا کردن و آداب آن و توسل جستن و به التماس افتادن هر چه تمامتر انبیاء به درگاه پروردگار جهانیان آگاه و مطلع شوند.
خداوند به بیان اجابت دعاها و برآوردن خواستهها و آسان نمودن مشکلات آنان پرداخته است؛ هر چند مشکلات و تنگناها سخت، و غم و غصهها شدید بوده باشد، و چه بسیار با آزمایشهای فرساینده و رنجهای گوناگون و تمرد اقوام خود رویاروی شدهاند اما صبر پیشه نموده و به پروردگارشان پناه بردهاند در حالی که آرزومند و امیدوار بودهاند که خداوند گشایش و آسانی در کارشان ارزانی میدارد سپس گشایش و یاری و پیروزی و تأیید الهی شامل حالشان شده آن هم به خاطر پناه بردن به خداوند و امید بستن تمام و کمال به او.
اگر کسی در این خصوص به آنان اقتدا کند و آنان را الگوی خود قرار دهد خداوند او را یاری میکند همچنان که ایشان را یاری کرد و او را نجات میدهد همچنان که ایشان را نجات داد. در این سخن خداوند بیندیش که میفرماید:
﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَیۡهِ فَنَادَىٰ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٧ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّیۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَکَذَٰلِکَ نُۨجِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٨٨﴾ [الأنبیاء: 87-88].
«و ذیالنّون را، چون خشمگین رفت، و گمان کرد [کار را] بر او تنگ نمیگیریم و در تاریکیها ندا در داد که معبود [راستینی] جز تو نیست. تو پاک [و منزهی] به راستی من از ستمکاران بودم (۸۷) پس [دعایش را] اجابت کردیم و از غم رهاییاش دادیم و مؤمنان را بدینسان نجات میدهیم».
این وعده و بشارت به هر مؤمنی است که به هنگام گرفتاری و مشکلاتش به یونسu اقتدا کرده و دعای او را بر زبان آورد. ترمذی[2] از سعد بن ابیوقاصt روایت کرده که: پیامبر خداr فرمود: «دعایی که یونسu در شکم ماهی به درگاه خداوند کرد [این بود]: ﴿لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٧﴾، و هرگز هیچ شخص مسلمانی در رنج و مشکل این دعا را نگفته است مگر اینکه دعایش اجابت شده است».
این از یک سو؛ از سوی دیگر -انشاءالله- به زودی به ارائه و بررسی دعاهای پیامبران در قرآن کریم، و شرح و توضیح حکمتها و اندرزهای موجود در آنها میپردازیم. عاجزانه از خداوند یاری و پایداری در این راه را میطلبیم و اینکه ما را در پیروی از آنان و رفتن در مسیر و شیوه ایشان موفق گرداند؛ به راستی خداوند شنوندهی دعا و اجابتکنندهی آن است.
پیشتر جایگاه این دعای والا که سورهی فاتحه آن را دربرگرفته و اینکه خیر دنیا و آخرت را جمع کرده و با این حال بسیاری از آدمیان از مفاهیم عظیم و دلالتهای سودمند و فواید ارجمندش غافلند را بیان داشتیم. در آنچه در پی میآید اندکی با مضامین این سورهی مبارک به سر خواهیم برد.
«این سورهی ارجمند که هفت آیه است مشتمل بر سپاس و ستایش و ثنای خداوند با بیان نامهای نیکوی اوست؛ نامهای نیکویی که مقتضی صفات والای اوست، همچنین دربرگیرندهی یاد آخرت -یعنی روز جزا- و راهنمایی و هدایت بندگانش به بیان طلب و درخواست از او و تضرع به درگاه او است و اینکه خود را فاقد نیرو و توان دانسته [و همهی نیرو و توان را از آن خدا بدانند] و راهنمایی به انجام خالصانه عبادت برای خدا و یکتا دانستن او در الوهیت و منزه دانستنش از داشتن شریک یا شبیه یا همانندی است و همچنین راهنمایی در درخواست هدایت به راه راست و ثبات و استقامت بر آن تا زمانی است که این هدایت و استقامت اجازهی حرکت بر راه ملموس قیامت که آدمیان را به بهشت برین و در جوار پیامبران و راستروان و شهداء و نیکوکاران میرساند را به ایشان بدهد. این سوره مشتمل بر ترغیب به کارهای نیکوست تا آدمیان در قیامت با اهل اینگونه کارها همراه شوند و مشتمل بر هشدار نسبت به راههای باطل است تا در قیامت با رهروان آن راهها محشور نگردند راه آنانی که مورد خشم قرار گرفته و گمراه گشتهاند»[1].
خداوند متعال در این سوره مبارک به بندگانش یاد داده که چگونه او را به فریاد خوانده و به درگاهش دعا کرده و از او طلب و درخواست نمایند. اینکه در ابتدای این سوره میگویی: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمن الرَّحِیمِ» یعنی با استعانت و یاری از خدا شروع میکنم، «باء» در اینجا به معنای استعانت است، «الله» به معنی خداوند و معبود است و تنها او سزاوار پرستش است، ﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ ٣﴾ دو نام از نامهای مبارک خداوند هستند و بیانگر آنند که خداوند متعال دارای عظمت و رحمت گستردهای است که هر چیز و هر موجود زندهای را دربرمیگیرد و خداوند بندگان پرهیزگارش را که از پیامبرانش پیروی میکنند، از آن برخوردار میسازد. ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢﴾ حمد یعنی ستایش خداوند بهخاطر صفات کمال و افعالی که از سر فضل و بزرگواری و یا عدل و دادگری از وی صادر میشود. پس ستایش کامل برای اوست. ﴿رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢﴾: رب یعنی پروردگار تمام جهانیان، چرا که خداوند، جهان هستی و تمامی موجودات را آفریده و نعمتهای فراوانی را در اختیار آنان قرار داده است. ﴿مَٰلِکِ یَوۡمِ ٱلدِّینِ ٤﴾ مالک، کسی است که به صفت ملک و پادشاهی متصف باشد، به همین خاطر امر و نهی نموده و پاداش و سزا میدهد و با زیردستانش هر طور که بخواهد رفتار میکند. در این آیه «ملک» به «دین» اضافه شده است و ﴿یَوۡمِ ٱلدِّینِ ٤﴾ به معنی روز قیامت است، روزی که مردم پاداش اعمال خوب و بد خود را دریافت میکنند، زیرا در آن روز حقیقت پادشاهی و عدل و حکمت خداوندی، و افول پادشاهی آفریدگان برای خلائق روشن میگردد وگرنه خداوند مالک روز قیامت و دیگر روزها است.
﴿إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ ٥﴾ یعنی: تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم، زیرا تقدیم معمول مفید حصر است پس یعنی تنها تو را میپرستیم و از عبادت غیر تو روی برمیتابیم و از تو یاری طلبیده و از غیر تو یاری نمیجوییم. «عبادت» مفهومی بسیار جامع و فراگیر دارد و همهی اعمال و اقوال ظاهری و باطنی را که خداوند آن را دوست دارد و میپسندد، در برمیگیرد. «استعانت» نیز به معنی یاری جستن از خداوند و تکیه کردن بر او به منظور جلب منافع و دفع زیانها است، و اینکه آدمی اطمینان داشته باشد که با تکیه بر خدا میتواند به این مهم نایل آید.
﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ ٦﴾ یعنی ما را راهنمایی و هدایت فرما تا راه راست را بیابیم. راه راست راه روشنی است که انسان را به خدا و بهشت میرساند. راه راست عبارت است از شناخت حق و عمل به آن.
﴿صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ﴾ یعنی: علم سودمند و عمل نیک بدانان ارزانی داشتهای از قبیل پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان، و آنان چه اندازه دوستان خوبی هستند.
﴿غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ ٧﴾ نه راه کسانی که بر آنها خشم گرفتهای، آنهایی که حق را شناختند اما آن را رها کردند و به آن عمل ننمودند مانند یهودیان و امثال آنها، و نه راه گمراهان، همانهایی که به سبب نادانی و گمراهی از حق رویگردان شدند، مانند نصارا و امثال آنها.
اینکه در این سوره میگوید: ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ ٦﴾ این همان دعای صریحی است که بهره و نصیب [درخواستی] آدمی از خداوند است، آدمی پس از آنکه سپاس و ستایش خداوند را به جای آورده و او را ستود به درگاه خدا تضرع نموده و با پافشاری بیان میدارد که این خواسته عظیم را که به کسی در دنیا و آخرت بالاتر از آن داده نشده را روزی و ارزانیاش دارد چون درخواست هدایت به راه راست والاترین درخواست و دستیابی بدان ارجمندترین موهبت است چگونگی درخواستش را به بندگان یاد داده است و بدانان دستور داده تا پیش از بیان این درخواست، سپاس و ستایش خدای را به جای آورند سپس بندگی و توحیدشان را بیان داشته است.
در خصوص نیاز آدمی به این دعای عظیم و مداومت بر آن، ابن قیم/ میگوید: «انسان به هیچ چیز به اندازهی این دعا محتاج نیست و هیچچیز به اندازهی آن برایش سودمند نیست، صراط مستقیم دربردارنده دانشها و خواستهها و کارها و نهیهایی است که بخشی از آنها ظاهری و بخشی باطنی هستند که هیچگاه از آن خالی نیست پس جزئیات و مشخصات صراطمستقیم را گاهی شخص میداند و گاهی نمیداند. و بعضی مواقع آن چه را نمیداند از آنچه میداند بیشتر است و آنچه را هم که میداند بعضی مواقع بر آنان قادر است و بعضی مواقع بر آن قدرت ندارد اما باید گفت اگر هم بر آن ناتوان باشد باز هم، آن راه راست است و بر چیزهایی از آنکه قادر است بعضی از آن را میخواهد و بعضی دیگر را از روی سستی و تنبلی و یا وجود مانع و... نمیخواهد و آنچه را میخواهد بعضی را انجام میدهد و بعضی را انجام نمیدهد و آنچه را انجام میدهد بعضی را بر پایه اخلاص انجام میدهد و بعضی را نه. و آن چه را با اخلاص انجام داده، در بعضی کاملاً مطابق و پیرو شرع بوده و در بعضی چنین نبوده است و آنچه را با پیروی و مطابقت شرع انجام داده بر بعضی از آن ثابتقدم میگردد و قلبش از بعضی دیگر منصرف میگردد. این واقعیت جاری بر خلق است، بعضاً کم و بعضاً زیاد»[2]. و در جایی دیگر سخنانی شبیه این را گفته سپس میگوید: «بدین ترتیب جایگاه و ارزش این دعای عظیم و میزان نیاز [آدمی] بدان و بستگی داشتن سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت بدان، دانسته و درک میشود»[3] کسی که در سخنان ابن قیم/ بیندیشد شدت نیاز بندگان و اهمیت و ضرورت فراوان توجه به این دعای عظیم را درمییابد.
از خداوند بخشنده عاجزانه میطلبیم که ما را به راه راست هدایت فرموده و از خطاها و لغزشها دور گرداند بیشک خداوند سبحان دعا را شنیده و محل امید و آرزوی آدمیان است، خدا ما را بس و او بهترین حامی و سرپرست است.
بیشک از بزرگترین و مهمترین دعاهای ذکر شده که جامعترین خیر را در خود دارد، دعای مبارکی است که سورهی فاتحه یعنی بافضیلتترین سوره قرآن کریم آن را دربرگرفته است آنجا که میفرماید:
﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ ٧﴾ [الفاتحة: 6-7].
«ما را به راه راست راهنمایی فرما (۶) راه کسانی که بدانان نعمت دادهای؛ نه راه آنان که بر ایشان خشم گرفتهای، و نه راه گمراهان و سرگشتگان».
این دعایی بزرگ و مبارک است بلکه سودمندترین و مهمترین دعا است، و نیاز آدمیان به آن بیش از نیازشان به دیگر دعاهاست و به همین خاطر به آنان امر شده که در هر رکعتی از نماز این دعا را بیان کنند. هر مسلمانی در طول روز هفده بار در نمازهای واجب این دعا را بیان میکند و هیچ دعای دیگری شبیه این دعا نیست.
شیخ الاسلام ابن تیمیه/ میگوید: «و به همین خاطر سودمندترین و مهمترین و دقیقترین دعا، دعای سورهی فاتحه است:
﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ ٧﴾ [الفاتحة: 6-7].
بیشک وقتی خداوند این فرد را به این راه هدایت کند او را بر طاعت خود و ترک معصیتش یاری میکند و نه در دنیا، و نه در آخرت گرفتار شری نمیگردد. [ارتکاب] گناه از صفات نفس بشری است به همین خاطر آدمی در هر لحظهای نیازمند هدایت است، و نیاز او به هدایت بیش از نیاز به خوردن و نوشیدن است. آنگونه نیست که گروهی از مفسرین میگویند: خداوند او را هدایت داده پس چرا درخواست هدایت میکند؟ منظور از طلب هدایت در اینجا درخواست ثبات و پایداری این هدایت یا افزایش آن است. بلکه آدمی نیازمند آن است که پروردگارش جزئیات آنچه را که هر روز باید انجام داده و بگوید، به او بیاموزد، و نیازمند آن است که انجام آنها را بدو الهام نماید، اگر خداوند او را طالب عمل نمودن به علمش ننماید مجرد علمش کفایت نمیکند و حتی این علم حجتی بر ضد او میگردد و جزو هدایتیافتگان نمیگردد، آدمی نیازمند آن است که خداوند او را بر عمل براساس این امر و فرمان نیک موفق گرداند، چرا که او جزو هدایتیافتهگان به راه راست قرار نمیگیرد -راه کسانی که خداوند بدیشان نعمت [هدایت] داده است [و عبارتند] از: پیغمبران و راستروان و شهیدان و شایستگان- مگر به واسطهی این علوم و فرامین و قدرت داشتن بر انجام آنها. دیگر انواع نیازمندیها که در شمارش نمیگنجند در ذیل همین موضوع قرار میگیرند. و به همین خاطر به مردم امر شده که به خاطر شدت نیازشان به این مطلب در هر نمازی این دعا را بیان کنند. آنان شدیداً نیازمند این دعا هستند نیازی که هیچ نیاز دیگری به پای آن نمیرسد، بیشک کسی که با دیده عبرت بین دوران خود و در درون آدمیان و جنیان و مأمورین به این دعا بنگرد اندکی از جایگاه و منزلت این دعا را درمییابد او میبیند که در درونها جهل و ظلمی است که موجب بدبختی و سیهروزی آن در دنیا و آخرت میشود پس میداند که خداوند به لطف و رحمت خود این دعا را بزرگترین وسیله قرار داده که سبب جلب خیر و دفع شر میگردد»[1].
با اینکه این دعای باعظمت از چنین جایگاه و منزلتی برخوردار است اما بسیاری از مردم این دعا را در سورهی فاتحه میخوانند بیآنکه دریابند که این یک دعا است، مسلمانان عوام چهقدر نیازمند آن هستند که به آنان تذکر داده شود که این دعایی مهم و باعظمت است که خداوند به بندگانش دستور داده تا با بیان آن دعا نمایند.
شیخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب/ میگوید: «وقتی که آدمی در سورهی فاتحه بیندیشد و دریابد که این سوره به دو بخش تقسیم شده، نیمی از آنِ خداوند است که از ابتدای سوره تا آنجاست که میفرماید: إِیَّاکَ نَعْبُدُ و نیمی از آنِ آدمی، که با آن برای خود دعا میکند، و در این مطلب بیندیشد که این خداوند است که چنین مطلبی را به او آموزش داده است، و به او دستور داده تا با بیان آن دعا نماید و در هر رکعتی آن را تکرار نماید و اینکه خداوند به خاطر لطف و احسانش پذیرش این دعا را آنگاه که با اخلاص و حضور قلب صورت گیرد تضمین کرده است [حقیقت] آنچه را که بیشتر مردم آن را از دست میدهند بر او آشکار میگردد»[2].
ایشان در نوشتاری دقیق و بسیار سودمند که شایستهی فرد است تا آن را یاد بگیرد میگوید: «مهمترین چیزی که باید به هنگام نماز بدان توجه کرد تضرع به درگاه الهی و خواهش کردن و حضور قلب به هنگام بیان دعای سورهی فاتحه است»[3].
آدمیان شدیداً نیازمند تفکر در مفاهیم آن و درک و دریافت معانی، و شناخت و معرفت کمال این دعای مبارکاند و اینکه این دعا خیر هر دو سرا را گرد آورده و جامعترین و سودمندترین دعا برای آدمیان است بر مسلمان واجب است که به خاطر نیازش به این دعای جامع و مبارک در هر رکعت از نمازش با بیان این عبارت به دعا کردن بپردازد.
ایشان/ علت اینکه این دعا گردآورنده و جامع خیر دنیا و آخرت است را اینگونه توضیح داده که: «اینکه این دعا خیر آخرت را گرد آورده واضح و بدیهی است و اینکه خیر دنیا را نیز گرد آورده بدین خاطر است که خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَکَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾
[الأعراف: 96].
«اگر مردمان این شهرها و آبادیها [به خدا و انبیاء] ایمان میآوردند و [از کفر و معاصی] پرهیز میکردند [درگاه خیرات و] برکات آسمان و زمین را بر روی آنان میگشودیم».
داشتن ایمان و تقوی همان [بودن بر] صراط مستقیم است و بیان داشته که ایمان و تقوی سبب گشوده شدن درهای برکتهای آسمان و زمین درخصوص رزق و روزی است، اما دربارهی یاری و نصرتِ خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِۦ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ﴾ [المنافقون: 8].
«عزت و قدرت از آن خدا و فرستاده او و مؤمنان است».
خداوند بیان داشته که عزت با داشتن ایمان به دست میآید و ایمان همان صراط مستقیم است لذا وقتی که عزت و پیروزی حاصل گشته و برکات آسمان و زمین فرو ریزد این خیر دنیاست»[4].
از جمله خیری که به روی مسلمان گشوده میشود باب فهم این سوره و دعای عظیم کاملی است که دربرگرفته است. در صحیح مسلم از ابوهریرهt نقل است که: از پیامبر خداr شنیدم که فرمود: «خداوند عزوجل میفرماید: نماز را میان خود و بندهام به دو نیم تقسیم کردهام و بندهام هر چه بخواهد به او میدهم، هنگامی که بنده بگوید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢﴾.
«ستایش از آن خداوند است که پروردگار جهانیان است».
خداوند میفرماید: بندهام مرا ستود. هنگامی که بگوید:
﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ ٣﴾.
«بخشنده مهربان است».
خداوند میفرماید: بندهام مرا ثنا گفت. زمانی که بگوید:
﴿مَٰلِکِ یَوۡمِ ٱلدِّینِ ٤﴾.
«او صاحب روز جزا است».
خداوند میفرماید: بندهام مرا بزرگ داشت. باری دیگر فرمود: بندهام کارهایش را به من سپرد. و چون بگوید:
﴿إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ ٥﴾.
«تنها تو را میپرستیم و تنها از تو کمک میخواهیم».
میفرماید: این میان من و بندهام تقسیم است. بندهام هر چه بخواهد به او میدهم. هنگامی که بگوید:
﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ ٧﴾.
«ما را به راه راست هدایت کن، راه آنان که بر آنان انعام کردهای، نه آنان که مورد خشم قرار گرفتهاند و نه آنان که گمراه شدهاند».
میفرماید: این از آن بندهام است و بندهام هر چه بخواهد به او میرسد»[5].
وقتی آدمی در این مطلب بیندیشد، و ثنا و ستایش و تمجید خداوند و درخواست و طلب از او را که این سوره دربرگیرندهی آنهاست، دریابد، و نسبت به اینکه خداوند پاسخش را میدهد یقین داشته باشد، نتایج و آثار عظیم آن و فوائد و بهرههای فراوانش بر او آشکار و روشن میگردد. هنگامی که آدمی میگوید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢﴾ اندکی ایستاده منتظر میماند که پروردگارش در پاسخ او بگوید: «بندهام مرا ستود»، و هنگامی که میگوید: ﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ ٣﴾ منتظر میماند که پروردگار بگوید: «بندهام مرا ثنا گفت». و هنگامی که میگوید: ﴿مَٰلِکِ یَوۡمِ ٱلدِّینِ ٤﴾ منتظر میماند که پروردگار بگوید: «بندهام مرا بزرگ داشت»، وه که چه لذت قلبی و چشمروشنی و شور و شعف درونی با این لطف بزرگ و بخشش کریمانه نصیب آدمی میگردد.