2- ﴿مَا یَلِجُ فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾: آنچه در زمین فرومیرود، باران و غیره.
2- ﴿مَا یَعۡرُجُ﴾: آنچه صعود میکند، فرشتگان و اعمال انسان.
3- ﴿لَا یَعۡزُبُ عَنۡهُ﴾: از وی پوشیده و پنهان نمیماند.
3- ﴿مِثۡقَالُ ذَرَّةٖ﴾: به اندازه کوچکترین مورچه یا گرد و غبار.
5- ﴿مُعَٰجِزِینَ﴾: به گمان باطلشان بر ما سبقت گیرند و از عذاب ما نجات یابند.
5- ﴿مِّن رِّجۡزٍ﴾: بدترین و سختترین عذاب.
7- ﴿مُزِّقۡتُمۡ﴾: پاره پاره شدید و خاک گشتید.
8- ﴿بِهِۦ جِنَّةُۢ﴾: به جنون گرفتار شده سخنان بیهوده میگوید.
9- ﴿نَخۡسِفۡ بِهِمُ ٱلۡأَرۡضَ﴾: آنها را مانند قارون به کام زمین فرومیبریم.
9- ﴿کِسَفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ﴾: پارهای از آسمان مثل اصحاب ایکه.
9- ﴿مُّنِیبٖ﴾: با توبه و طاعت به پرورگارش رجوع نماید.
10- ﴿أَوِّبِی مَعَهُ﴾: با او در تسبیح هم صدا شوید.
11- ﴿ٱعۡمَلۡ سَٰبِغَٰتٖ﴾: زرههای کامل و فراخ بساز.
11- ﴿وَقَدِّرۡ فِی ٱلسَّرۡدِ﴾: زرهها را مستحکم و حلقهها را به اندازه و متناسب به هم بساز.
12- ﴿غُدُوُّهَا شَهۡرٞ﴾: صبحگاه مسیر یکماه را طی میکرد.
12- ﴿رَوَاحُهَا شَهۡرٞ﴾: شامگاه نیز مسیر یکماه را میپیمود.
12- ﴿عَیۡنَ ٱلۡقِطۡرِ﴾: چشمه مس ذوب شده که مانند آب از زمین میجوشید.
12- ﴿یَزِغۡ مِنۡهُمۡ﴾: از آنها سرپیچی میکرد.
13- ﴿مِن مَّحَٰرِیبَ﴾: قصرها یا مسجدها.
13- ﴿تَمَٰثِیلَ﴾: مجسمهها از مس و چیزهای دیگر.
13- ﴿جِفَانٖ کَٱلۡجَوَابِ﴾: کاسههای بزرگ مانند حوضهای کلان.
13- ﴿قُدُورٖ رَّاسِیَٰتٍ﴾: دیکهای بزرگ ثابت در جای خود.
14- ﴿دَآبَّةُ ٱلۡأَرۡضِ﴾: موریانه که چوب را میخورد.
14- ﴿تَأۡکُلُ مِنسَأَتَه﴾: عصای او را میخورد.
15- ﴿لِسَبَإٖ﴾: برای مردم سبا، قبیلهای است به یمن.
15- ﴿ءَایَة﴾: نشانهای بر قدرت ما یا پند و عبرت است.
15- ﴿جَنَّتَانِ﴾: دو باغ یا دو سلسله از باغها.
15- ﴿بَلۡدَةٞ طَیِّبَةٞ﴾: شهری است پاکیزه و فرحتآور.
16- ﴿فَأَعۡرَضُواْ﴾: شکر و سپاس نکردند یا پیامبران خود را تکذیب کردند.
16- ﴿سَیۡلَ ٱلۡعَرِمِ﴾: سیلیکه از اثر تخریب سد یا از باران شدید جاری شد.
16- ﴿أُکُلٍ خَمۡطٖ﴾: میوههای تلخ، ترش و زشت.
16- ﴿أَثۡلٖ﴾: نوعی از درخت گز.
18- ﴿ٱلۡقُرَى﴾: قریههای شام.
18- ﴿قُرٗى ظَٰهِرَةٗ﴾: متصل و نزدیک به هم.
18- ﴿قَدَّرۡنَا فِیهَا ٱلسَّیۡرَ﴾: ما در میان این آبادیها مسافتهای نزدیک به هم تعیین کردیم.
19- ﴿فَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَحَادِیثَ﴾: آنها را اخبار سرگرم کننده و شگفت آور قرار دادیم.
19- ﴿مَزَّقۡنَٰهُمۡ﴾: آنها را در سرزمینهای مختلف پراکنده ساختیم.
20- ﴿صَدَّقَ عَلَیۡهِمۡ﴾: درباره آنها به اثبات رساند.
21- ﴿سُلۡطَٰن﴾: سلطه و غلبه به وسوسه و فریب.
22- ﴿مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ﴾: به وزن یک ذرَّه از نفع و یا ضرر.
22- ﴿ظَهِیرٖ﴾: یاور در آفرینش و تدبیر.
23- ﴿فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمۡ﴾: از دلهایشان ترس و خوف دور شود.
23- ﴿ٱلۡحَقَّ﴾: سخن حق را گفت، اجازه شفاعت.
25- ﴿أَجۡرَمۡنَا﴾: خطاهایکه ما انجام دادیم.
26- ﴿یَفۡتَحُ بَیۡنَنَا﴾: بین ما داوری و حکم میکند.
26- ﴿هُوَ ٱلۡفَتَّاحُ﴾: اوست قاضی و حاکم.
27- ﴿کَلَّا﴾: هرگز چنین نیست، از ادعای مشارکت بتان به خدای یکتا خودداری کنید.
28- ﴿کَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ﴾: به همه مردم.
31- ﴿مَوۡقُوفُونَ﴾: در محل حساب نگهداشته میشوند.
31- ﴿یَرۡجِعُ﴾: رد میکند و نسبت خطا میدهد.
33- ﴿مَکۡرُ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ﴾: حیلههای شبانه روزی شما مانع هدایت ما شد.
33- ﴿أَندَادٗا﴾: همتاهای از مخلوقات و عبادتش نماییم.
33- ﴿أَسَرُّواْ ٱلنَّدَامَةَ﴾: ندامت را نهان داشتند یا اظهار کردند.
33- ﴿ٱلۡأَغۡلَٰلَ﴾: زنجیرهایکه دستها را به گردن میبندد.
34- ﴿مُتۡرَفُوهَآ﴾: صاحبان ناز و نعمت و پیشوایان فاسد آنجا.
36- ﴿یَقۡدِرُ﴾: روزی هر کسی را بخواهد به مقتضای حکمت تنگ میکند.
37- ﴿زُلۡفَىٰٓ﴾: نزدیکی و تقرب.
37- ﴿لَهُمۡ جَزَآءُ ٱلضِّعۡفِ﴾: ثواب آنها دو چند است.
37- ﴿فِی ٱلۡغُرُفَٰتِ﴾: در منزلهای عالی بهشت.
38- ﴿مُحۡضَرُونَ﴾: نگهبانان دوزخ آنها را حاضر میکنند.
39- ﴿یَقۡدِرُ لَهُ﴾: هرکه را بخواهد کم روزی میکند.
41- ﴿أَنتَ وَلِیُّنَا﴾: تو یگانه یاور ماستی.
43- ﴿إِفۡکٞ مُّفۡتَرٗى﴾: دروغ ساختگی.
45- ﴿مِعۡشَارَ مَآ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ﴾: یک دهم نعمتهایکه به آنها دادیم.
45- ﴿کَانَ نَکِیرِ﴾: انکار من بر آنها با ویرانی و نابودیشان بود.
46- ﴿مِّن جِنَّةٍ﴾: جنون.
48- ﴿یَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ﴾: حق را به باطل میافکند و نابودش میکند.
51- ﴿فَزِعُواْ﴾: هنگام مرگ یا رستاخیز بترسند.
51- ﴿فَلَا فَوۡتَ﴾: جای فرار و نجات از عذاب نیست.
51- ﴿مَّکَانٖ قَرِیبٖ﴾: جای حساب.
52- ﴿ٱلتَّنَاوُشُ﴾: بدست آوردن ایمان و توبه.
52- ﴿مَّکَانِۢ بَعِیدٖ﴾: آخرت.
53- ﴿یَقۡذِفُونَ بِٱلۡغَیۡبِ﴾: به گمان میگویند.
54- ﴿بِأَشۡیَاعِهِم﴾: با همتایان کافر آنها.
54- ﴿مُّرِیبِۢ﴾: شک و اضطرابآور.
1- ﴿ٱتَّقِ ٱللَّهَ﴾: همواره از خدا بترس یا پرهیزگاری را افزون نما.
3- ﴿وَکِیلٗا﴾: مراقب.
4- ﴿تُظَٰهِرُونَ مِنۡهُنَّ﴾: آنها را مثل مادر بر خود حرام میکنید.
4- ﴿أَدۡعِیَآءَکُمۡ﴾: فرزند خواندههای شما را.
5- ﴿أَقۡسَطُ﴾: عادلانهتر.
5- ﴿مَوَٰلِیکُمۡ﴾: دوستان دینی شما هستند.
6- ﴿أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ﴾: مهربانتر و سودمندتر است به مؤمنان.
6- ﴿أَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡ﴾: همسرانش مثل مادرند به مسلمانان در حرمت نکاح و قدر و منزلت.
6- ﴿أُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ﴾: خویشاوندان.
7- ﴿مِیثَٰقَهُم﴾: پیمان آنها را، هر چه برعهده دارند بجا کنند.
7- ﴿مِّیثَٰقًا غَلِیظٗا﴾: پیمان استوار به وفا.
9- ﴿جَآءَتۡکُمۡ جُنُودٞ﴾: لشکرهای بزرگ به سوی شما آمدند، روز خندق سال پنجم هجرت.
10- ﴿زَاغَتِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ﴾: چشمها از دهشت و حیرت کج و دیگرگون شدند.
10- ﴿بَلَغَتِ ٱلۡقُلُوبُ ٱلۡحَنَاجِرَ﴾: دلها به گلو رسید، تمثیل است برای شدّت ترس.
11- ﴿ٱبۡتُلِیَ ٱلۡمُؤۡمِنُون﴾: مؤمنان در سختیها آزمایش شدند.
11- ﴿زُلۡزِلُواْ﴾: از شدّت ترس بسیار مضطرب شدند.
12- ﴿غُرُورٗا﴾: وعده بیهوده یا فریب.
13- ﴿یَثۡرِبَ﴾: نام سابق مدینه است.
13- ﴿لَا مُقَامَ لَکُمۡ﴾: اینجا محل اقامت شما نیست.
13- ﴿إِنَّ بُیُوتَنَا عَوۡرَةٞ﴾: خانههای ما دور و بیم تجاوز دشمن در آنجا است.
13- ﴿فِرَارٗا﴾: فرار از جنگ در صف مسلمانها.
14- ﴿مِّنۡ أَقۡطَارِهَا﴾: از اطراف و نواحی مدینه.
14- ﴿سُئِلُواْ ٱلۡفِتۡنَة﴾: از آنها خواسته شود که با مسلمانها بجنگند.
14- ﴿مَا تَلَبَّثُواْ بِهَآ﴾: جنگ را به تأخیر نمیاندازند.
17- ﴿یَعۡصِمُکُم مِّنَ ٱللَّهِ﴾: حکم و مشیت او را از شما دور میکند.
18- ﴿ٱلۡمُعَوِّقِینَ﴾: گروهی از شما که مردم را از همکاری با رسول خدا منع میکردند.
18- ﴿هَلُمَّ إِلَیۡنَا﴾: پیش ما بیایید یا خود را به ما نزدیک بسازید.
18- ﴿ٱلۡبَأۡسَ﴾: جنگ.
19- ﴿أَشِحَّةً عَلَیۡکُمۡ﴾: به چیزهایکه در نفع شماست بخالت میکنند.
19- ﴿یُغۡشَىٰ عَلَیۡهِ مِنَ ٱلۡمَوۡتِ﴾: از سختی مرگ بیهوش میشود.
19- ﴿سَلَقُوکُم﴾: به شما طعنه میزنند و آزار میرسانند.
19- ﴿بِأَلۡسِنَةٍ حِدَاد﴾: با زبان درازی.
19- ﴿أَشِحَّةً عَلَى ٱلۡخَیۡرِ﴾: حریص بر مال و غنیمت.
19- ﴿فَأَحۡبَطَ ٱللَّهُ﴾: خدا باطل کرد.
20- ﴿بَادُونَ فِی ٱلۡأَعۡرَابِ﴾: با اعراب در بادیه بودند.
21- ﴿أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ﴾: سرمشق نیکو در همه امور.
23- ﴿قَضَىٰ نَحۡبَهُ﴾: به پیمان خود وفا کردند یا جام شهادت نوشیدند.
26- ﴿ٱلَّذِینَ ظَٰهَرُوهُم﴾: یهود بنیقریظه که به احزاب کمک کردند.
26- ﴿صَیَاصِیهِم﴾: از قلعههای مستحکم خود.
26- ﴿ٱلرُّعۡبَ﴾: ترس شدید.
28- ﴿أُمَتِّعۡکُنَّ﴾: به شما متعه طلاق بدهم.
28- ﴿أُسَرِّحۡکُنَّ﴾: طلاقتان نمایم.
28- ﴿سَرَاحٗا جَمِیلٗا﴾: طلاق حسن که ضرر و زیان در آن نیست.
30- ﴿بِفَٰحِشَةٖ مُّبَیِّنَةٖ﴾: گناه کبیره.
31- ﴿مَن یَقۡنُتۡ مِنکُنَّ﴾: هرکه از شما فرمانبرداری کند.
32- ﴿فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ﴾: با مردان به لهجۀ نرم و با آب و تاب سخن نگویید.
33- ﴿قَرۡنَ فِی بُیُوتِکُنَّ﴾: شما و دیگر زنان در خانههای خود بمانید.
33- ﴿لَا تَبَرَّجۡنَ﴾: زینتی را که ستر آن واجب است آشکار نسازید.
33- ﴿ٱلۡجَٰهِلِیَّةِ ٱلۡأُولَىٰ﴾: جاهلیت پیش از اسلام.
33- ﴿ٱلرِّجۡسَ﴾: گناه یا نقص را.
34- ﴿وَٱلۡحِکۡمَةِ﴾: سیرت پیامبر یا احکام قرآن.
35- ﴿ٱلۡقَٰنِتِینَ﴾: مردانیکه مطیع فرمان خدا هستند.
36- ﴿ٱلۡخِیَرَةُ﴾: اختیار.
37- ﴿وَطَرٗا﴾: حاجت خود را، کنایه از طلاق است.
37- ﴿حَرَجٞ﴾: هیچ گناهی.
37- ﴿أَدۡعِیَآئِهِمۡ﴾: فرزند خواندههایشان، قبل از نسخ فرزند خواندگی.
38- ﴿فَرَضَ ٱللَّهُ لَهُ﴾: خدا بر او قسمت کرده یا مقدر گردانیده یا بر او حلال کرده.
38- ﴿خَلَوۡاْ مِن قَبۡلُ﴾: پیامبرانیکه پیش از تو گذشتند.
39- ﴿حَسِیبٗا﴾: محاسب اعمال.
42- ﴿بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا﴾: اول و آخر روز.
49- ﴿سَرَاحٗا جَمِیلٗا﴾: رها کردن نیکو و عاری از آزار و منع واجب.
50- ﴿ءَاتَیۡتَ أُجُورَهُنَّ﴾: مهرهای ایشان را دادهای.
50- ﴿أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَیۡکَ﴾: خدا از راه غنیمت به تو داده است.
51- ﴿تُرۡجِی﴾: به تأخیر اندازی و همبستر نشوی.
51- ﴿تُٔۡوِیٓ إِلَیۡکَ﴾: همدم خود کنی و با او همبستر شوی.
51- ﴿ٱبۡتَغَیۡتَ﴾: خواستی.
51- ﴿عَزَلۡتَ﴾: کنار زدهای.
51- ﴿ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ أَن تَقَرَّ أَعۡیُنُهُنَّ﴾: اینکه خودت را در مورد معاشرت با آنها مخیر ساختیم مایه مسرت و رضایت آنهاست چون میدانند این کار به دستور خداست.
52- ﴿رَّقِیبٗا﴾: مراقب.
53- ﴿غَیۡرَ نَٰظِرِینَ إِنَىٰهُ﴾: منتظر پختن غذا نباشید.
53- ﴿فَٱنتَشِرُواْ﴾: پراکنده شوید و در نزد او درنگ نکنید.
53- ﴿سَأَلۡتُمُوهُنَّ مَتَٰعٗا﴾: حاجت قابل استفاده را از آنها خواستید.
56- ﴿یُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِیِّ﴾: بر پیامبر درود میفرستند.
58- ﴿بُهۡتَٰنٗا﴾: کاربد یا دروغ بسیار زشت.
59- ﴿یُدۡنِینَ عَلَیۡهِنَّ﴾: برخود بیندازند.
59- ﴿جَلَٰبِیبِهِنَّ﴾: چادرهای خود را.
60- ﴿وَٱلۡمُرۡجِفُونَ﴾: آنهایکه خبرهای دروغ را پخش میکنند.
60- ﴿لَنُغۡرِیَنَّکَ بِهِمۡ﴾: تو را بر آنها مسلط میکنیم.
61- ﴿ثُقِفُوٓا﴾: یافت شوند و به دست آیند.
68- ﴿ضِعۡفَیۡنِ﴾: دو چند.
69- ﴿وَجِیهٗا﴾: با جاه و مقام و مستجاب الدعوه.
70- ﴿قَوۡلٗا سَدِیدٗا﴾: سخن درست یا راست یا پیامآور حق.
72- ﴿عَرَضۡنَا ٱلۡأَمَانَةَ﴾: تکالیف، اوامر و نواهی را عرضه کردیم.
72- ﴿فَأَبَیۡنَ﴾: نپذیرفتند.
72- ﴿أَشۡفَقۡنَ
مِنۡهَا﴾: از خیانت در آن ترسیدند.
سورۀ سجده
3- ﴿ٱفۡتَرَىٰهُ﴾: قرآن را خودش ساخته است.
4- ﴿ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ﴾: استواییکه لایق کمال و جلال اوست.
5- ﴿یَعۡرُجُ إِلَیۡهِ﴾: این امر به سوی او بالا میرود.
7- ﴿أَحۡسَنَ کُلَّ شَیۡءٍ﴾: همه چیز را استوار ساخته است.
8- ﴿سُلَٰلَةٖ﴾: خلاصهای.
8- ﴿مَّآءٖ مَّهِینٖ﴾: منی ضعیف و حقیر.
9- ﴿سَوَّىٰهُ﴾: او را صورت بخشیدن و موزون ساخت.
10- ﴿ضَلَلۡنَا فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾: ما خاک و در زمین گم شویم.
12- ﴿نَاکِسُواْ رُءُوسِهِمۡ﴾: سرهای خود را از رسوایی، شرم و ندامت به زیر افکنند.
13- ﴿حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ﴾: قضاء و قدر ثابت و نافذ شده است.
13- ﴿ٱلۡجِنَّةِ﴾: جن.
16- ﴿تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ﴾: پهلوهایشان برای عبادت دور میشود.
16- ﴿عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ﴾: از بسترهای خواب.
17- ﴿مِّن قُرَّةِ أَعۡیُنٖ﴾: از اسباب شادمانی است.
19- ﴿نُزُلَۢا﴾: مهمانی و ضیافت.
23- ﴿فِی مِرۡیَةٖ﴾: در شک.
23- ﴿مِّن لِّقَآئِهِ﴾: از پذیرفتن موسی تورات را به خوشی.
26- ﴿أَوَ لَمۡ یَهۡدِ لَهُمۡ﴾: آیا مشرکان غافلند و سرانجامشان را روشن نساخته است.
26- ﴿کَمۡ أَهۡلَکۡنَا﴾: هلاکت و نابودی ملتهای گذشته.
26- ﴿ٱلۡقُرُون﴾: ملل گذشته.
27- ﴿ٱلۡأَرۡضِ ٱلۡجُرُزِ﴾: زمین خشک و بیگیاه.
28- ﴿هَٰذَا ٱلۡفَتۡحُ﴾: این پیروزی و نجات شما.
29- ﴿لَا هُمۡ یُنظَرُونَ﴾: مهلت داده نخواهند شد تا ایمان بیاورند.
6- ﴿لَهۡوَ ٱلۡحَدِیثِ﴾: سخن باطل که انسان را از خیر و عبادت باز دارد.
6- ﴿هُزُوًا﴾: به استهزاء.
7- ﴿وَلَّىٰ مُسۡتَکۡبِرٗا﴾: با تکبر از تفکر در آن اعراض میکند.
7- ﴿وَقۡرٗا﴾: کریی مانع از شنیدن.
10- ﴿بِغَیۡرِ عَمَدٖ﴾: بدون پایه و ستون.
10- ﴿رَوَٰسِیَ﴾: کوههای استوار.
10- ﴿أَن تَمِیدَ بِکُمۡ﴾: تا شما را تکان ندهد.
10- ﴿بَثَّ فِیهَا﴾: در روی زمین پراکنده کرد.
10- ﴿زَوۡجٖ کَرِیم﴾: نوع خوب و پرمنفعت.
12- ﴿لُقۡمَٰنَ﴾: لقمان شخصی صالح و حکیم بود نه پیامبر.
12- ﴿ٱلۡحِکۡمَةَ﴾: عقل، فهم، زیرکی و سخن راست و درست.
14- ﴿وَصَّیۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ﴾: به انسان دستور دادیم و موظفش ساختیم.
14- ﴿وَهۡنًا﴾: در حال ناتوانی.
14- ﴿فِصَٰلُه﴾: پایان دوره شیرخوارگی آن.
15- ﴿أَنَابَ إِلَیَّ﴾: به اخلاص و طاعت به سوی من آمده است.
16- ﴿مِثۡقَالَ حَبَّةٖ...﴾: به وزن کوچکترین چیز...
18- ﴿لَا تُصَعِّرۡ خَدَّکَ لِلنَّاسِ﴾: به تکبر و غرور روی خود را از مردم نگردان.
18- ﴿مَرَحًا﴾: به سرکشی، غرور و خودپسندی.
18- ﴿مُخۡتَالٖ فَخُورٖ﴾: متکبر، کسیکه به خصال نیک خود فخر کند.
19- ﴿وَٱقۡصِدۡ فِی مَشۡیِکَ﴾: در راه رفتن حد وسط را اختیار کن.
19- ﴿ٱغۡضُض﴾: آهسته بدار.
20- ﴿سَخَّرَ لَکُم﴾: برای منافع شما مسخر کرده است.
20- ﴿أَسۡبَغَ﴾: تمام، فراوان و کامل کرد.
22- ﴿یُسۡلِمۡ وَجۡهَهُ...﴾: همه امور خود را بسپارد...
22- ﴿ٱسۡتَمۡسَکَ﴾: چنگزده دلبستگی یافته و پناه برده است.
22- ﴿بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ﴾: به عهد و پیمان مطمئن.
24- ﴿عَذَابٍ غَلِیظٖ﴾: عذاب شدید، دوزخ.
27- ﴿یَمُدُّهُ﴾: بر او افزوده شود.
27- ﴿سَبۡعَةُ أَبۡحُرٖ﴾: هفت دریای پرآب دیگر.
27- ﴿مَّا نَفِدَتۡ﴾: به پایان نرسد.
27- ﴿کَلِمَٰتُ ٱللَّهِ﴾: مقدرات و عجایب صنعت یا علم الهی([1]).
29- ﴿یُولِج﴾: داخل میکند.
32- ﴿غَشِیَهُم مَّوۡجٞ﴾: موجی بالای سر آنها قرار بگیرد.
32- ﴿کَٱلظُّلَلِ﴾: مانند ابر یا کوههای سایه افکن.
32- ﴿فَمِنۡهُم مُّقۡتَصِدٞ﴾: عدهای خدا را شکر و به عهد خود وفا میکنند.
32- ﴿خَتَّارٖ کَفُورٖ﴾: غدَّا و ناسپاس.
33- ﴿یَوۡمٗا لَّا یَجۡزِی...﴾: روزیکه در آن چیزی را دور نمیکند...
33- ﴿فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ﴾: شما را به لذتهای خود سرگرم نکند و فریب ندهد.
33- ﴿ٱلۡغَرُور﴾: شیطان اغواگر و امثال آن.
[1]- شیخ مخلوف میگوید: ﴿کَلِمَٰتُ ٱللَّهِ﴾ (مقدوراته وعجائبه أو معلوماته) یعنی: تقدیرها و شگفتیها یا معلوماتش.
میگویم: تفسیر ﴿کَلِمَٰتُ ٱللَّهِ﴾ به تقدیرات و معلومات، مخالف فهم سلف در این زمینه است و همچنین کنار گذاشتن ظاهر لفظ است، بلکه کلمات خداوند -پاک و منزه- همان کلام و سخن او میباشد که پایان ندارد؛ زیرا الله اول است بیآنکه آغازی داشته باشد و آخر است بیآنکه پایانی داشته باشد و پیوسته و همیشه سخن گفته است و هر آنچه که بخواهد و هرگاه که اراده کند میگوید و کلام او در گذشته و آینده هیچ حد و مرزی نداشته و ندارد و درختان و دریاهایی که مقدر نموده تا کلمات الله را بنویسند به ناچار تمام میشوند و پایان میپذیرند اما کلام الله هیچ پایانی ندارد.
تفسیر ﴿کَلِمَٰتُ ٱللَّهِ﴾ به تقدیرات یا معلومات شامل امور وجودی و امور عدمی میشود، در حالی که ویژگی کلمات الله این است که هیچ پایانی ندارد و از امور وجودی است. به نظر میرسد تفسیری که مؤلف ذکر نموده بر اساس مذهب اشاعره در مورد کلام الله است، زیرا آنها میگویند که کلام الله معنایی واحد درونی و قدیمی است و وصف تعدد شامل آن نمیشود. این تعریف مخالف با مذهب اهل سنت و جماعت است که میگویند: «خداوند متعال پیوسته و همیشه به هر کلامی که بخواهد و هرگونه که بخواهد سخن میگوید و کلامش پایانی ندارد و خداوند این گونه وصف میشود که: گفت و میگوید، ندا داده و ندا میدهد، همانگونه خداوند متعال دربارهی خودش چنین خبر داده است او از هر کسی به نفس خویش آگاهتر است و از آفریدههایش صادقتر و نیکو سخنتر است». (نگا: تفسیر ابن جریر ۲۱/۸۰-۸۲ ، تفسیر بغوی ۶/۲۹۲ و تفسیر سعدی ۶/۱۶۶). (برگرفته از مقاله «التعقیبات المفیدة على کتاب کلمات القرآن تفسیر وبیان للشیخ مخلوف»، نوشتهای دکتر محمد بن عبدالرحمن الخمیس).
سورۀ روم
2- ﴿غُلِبَتِ ٱلرُّومُ٢﴾: فارس روم را مغلوب کرد.
3- ﴿أَدۡنَى ٱلۡأَرۡضِ﴾: نزدیکترین ساحه سرزمین روم به فارس.
3- ﴿غَلَبِهِمۡ﴾: مغلوب شدنشان.
8- ﴿أَجَلٖ مُّسَمّٗى﴾: زمان معین برای بقای آنها از ازل.
9- ﴿أَثَارُواْ ٱلۡأَرۡضَ﴾: زمین را شخم زدند و برای زراعت آماده کردند.
10- ﴿ٱلسُّوٓأَىٰٓ﴾ : بدترین عذاب، دوزخ.
12- ﴿یُبۡلِسُ ٱلۡمُجۡرِمُون﴾: دلیل مجرمان منقطع میشود یا نومید میشوند.
15- ﴿یُحۡبَرُونَ﴾: شاد یا گرامی داشته میشوند.
16- ﴿فِی ٱلۡعَذَابِ مُحۡضَرُونَ﴾: همیشه در عذابند.
18- ﴿حِینَ تُظۡهِرُونَ﴾: هنگامیکه به ظهر میرسید.
20- ﴿تَنتَشِرُونَ﴾: در امور زندگی دست بکار میشوید.
21- ﴿لِّتَسۡکُنُوٓاْ إِلَیۡهَا﴾: تا به آنها تمایل پیدا کنید و اُنس بگیرید.
26- ﴿لَّهُۥ قَٰنِتُونَ﴾: از اراده او تعالی فرمان میبرند.
27- ﴿لَهُ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰ﴾ : عالیترین وصف در کمال و جلال از آن خداست.
30- ﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَکَ﴾: پس روی خود را راست و درست کن.
30- ﴿لِلدِّینِ﴾: به دین توحید و اسلام.
30- ﴿حَنِیفٗا﴾: متمایل به سوی او.
30- ﴿فِطۡرَتَ ٱللَّهِ﴾: به اسلام پایدار باشید.
30- ﴿فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَیۡهَا﴾: خدا انسان را بر آن آفریده است.
30- ﴿لِخَلۡقِ ٱللَّهِ﴾: به دین الهیکه انسان را بر آن آفریده است.
30- ﴿ذَٰلِکَ ٱلدِّینُ ٱلۡقَیِّمُ﴾: این است دین مستقیم.
31- ﴿مُنِیبِینَ إِلَیۡهِ﴾: با توبه و اخلاص به او تعالی رجوع کنید.
32- ﴿کَانُواْ شِیَعٗا﴾: از هوای نفس به صورت احزاب گوناگون درآمدند.
35- ﴿سُلۡطَٰنٗا﴾: کتابی یا دلیل روشنی.
36- ﴿فَرِحُواْ بِهَا﴾: به سبب آن متکبر و خودپسند میشوند.
36- ﴿هُمۡ یَقۡنَطُونَ﴾: از رحمت خدا نومید میشوند.
37- ﴿یَقۡدِر﴾: به اقتضای حکمت روزی هرکه را بخواهد تنگ میکند.
39- ﴿رِّبٗا﴾: همین ربای حرام معروف.
39- ﴿لِّیَرۡبُوَاْ﴾: تا آن رِبا بیفزاید.
39- ﴿فَلَا یَرۡبُو﴾: مایه برکت آن نمیشود.
39- ﴿ٱلۡمُضۡعِفُونَ﴾: چند برابر.
43- ﴿لِلدِّینِ ٱلۡقَیِّمِ﴾: به دین مستقیم و فطرت.
43- ﴿لَّا مَرَدَّ لَهُ﴾: هیچ کس نمیتواند مانع وقوع آن شود.
43- ﴿یَصَّدَّعُونَ﴾: به سوی بهشت و دوزخ متفرق میشوند.
44- ﴿یَمۡهَدُونَ﴾: جایگاه نعمت و ناز را مهیا میسازند.
48- ﴿فَتُثِیرُ سَحَابٗا﴾: ابرها را حرکت میدهد و پراکنده میسازد.
48- ﴿یَجۡعَلُهُۥ کِسَفٗا﴾: ابرها را به صورت قطعههای پراکنده در میآورد.
48- ﴿ٱلۡوَدۡقَ﴾: باران را.
48- ﴿مِنۡ خِلَٰلِه﴾: از لابلای آن.
49- ﴿لَمُبۡلِسِینَ﴾: از بارش باران نومید بودند.
51- ﴿فَرَأَوۡهُ مُصۡفَرّٗا﴾: گیاهان را بعد از شادابی و سبزی زرد میبینند.
54- ﴿شَیۡبَةٗ﴾: حالت پیری.
55- ﴿یُؤۡفَکُونَ﴾: از حق و راستی دوری میجستند.
57- ﴿لَا هُمۡ یُسۡتَعۡتَبُونَ﴾: از آنها خواسته نمیشود که با توبه و طاعت، غضب خدا را از خود دور نمایند.
60- ﴿لَا یَسۡتَخِفَّنَّکَ﴾: تو را به خفت، خواری و اضطراب وادار نکنند.